خانه > دانش و فناوری > جغرافیا و زمینشناسی > شبیهسازی مهلکترین قحطیهای آسیا | |||
شبیهسازی مهلکترین قحطیهای آسیابرگردان احسان سناییبارانهای موسمی در آسیا، بالغ بر نصف جمعیت جهان را سیراب میکنند و در نبودشان، گرسنگی و گاه فجایعی بدتر و تلختر بر چنین جمعیتی چیره میشود. بررسیهای جدید در حلقههای میانساقهای درختان کهنسال آسیایی، اطلاعاتی دقیق از دستکم چهار قحطی مهلک طی یکهزارسال گذشته در آسیا میدهند. از خشکسالی سال ۱۶۴۴ میلادی گرفته که به سقوط سلسلهی «مینگ» چین انجامید، تا قحطی دردناکی که در اواخر دههی ۱۸۷۰ میلادی دهها میلیون انسان آسیایی را از پا درآورد. انتظار میرود این پژوهش که در شمارهی اخیر هفتهنامهی «ساینس» انتشار یافته، نهتنها به تاریخدانان در درک تاثیرات آب و هوا بر سرنوشت پیشینیان کمک کند، بلکه واکنشهای بزرگمقیاس و بالقوهی اقلیم جهانی در رویارویی با پدیدهای چون گرمایش زمین را نیز برای دانشمندان روشنتر کند. دانشمندان رصدخانهی زمینی لامونت- دوهرتی دانشگاه کلمبیا، با نمونهگیری از ساقهی هزاران درخت کهنسال آسیا، موفق به ایجاد اطلسی جامع از خشکسالیهای پیشین این قاره و محاسبهی میزان خشونت نسبی هرکدامشان در گسترهی زمانی و مکانی وسیع شدهاند. دکتر ادوارد کوک، مدیر آزمایشگاه حلقههای درختی و سرپرست پژوهش مزبور میگوید: «مدلهای اقلیم جهانی، در شبیهسازی دقیق باد و بارانهای موسمی آسیا شکست میخورند. محدودیتهایی از این دست، ما را در برنامهریزی آیندهای که در این زمین گرمشونده، آبستن تغییرات سریع و غیرمنتظره است، ناتوان ساخته. دادههای سودمند و موثق، از سال ۱۹۵۰ آنسوتر نمیروند و این شبیهسازی، چنان اطلاعات عظیمی را برای مدلسازان جوی فراهم ساخته که ممکن است افق چشماندازهایمان بهدلایل تغییرپذیری باد و بارانهای موسمی آسیا گسترشی شگرف یابد».
امروزه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تغییرات دورهایِ دمای سطح دریاها بر دستکم بخشی از دگرگونی الگوی بارانهای موسمی موثر است و دخالت دارد. برخی دانشمندان مدعیاند: افزایش دمای میانگین جهانی، میتواند این چرخهها را تغییر دهد و احیاناً به آنها شدت ببخشد. در این زمینه اما هیچ توافق نظری، چه در خصوص صحت این مدعا و چه در خصوص وسعت این تغییرات دیده نمیشود. شدت بارندگی، عامل تعیینکنندهی ضخامت حلقههای رشد سالیانهی برخی از درختها است. درواقع این حلقهها، نقش یادداشتهای پراکندهی طبیعت از جزئیات بارانهای موسمی آسیا را برای دانشمندان ایفا میکنند. تعدادی از پژوهشگران، ۱۵ سال پیدرپی زمان صرف کردند تا در سفری در طول آسیا، درختانی را بیابند که برای تامین اسناد اقلیمی بلندمدت، بهاندازهی کافی کهنسال باشند. این سفر آنها را به بیش از ۳۰۰ مکان، از سیبری تا اندونزی، شمال استرالیا، پاکستان و ژاپن کشاند. دولتها، روستاییها و دیگر دانشمندان، برای پیشبرد این پژوهش همکاری فراوانی کردند. کوین آنچوکایتیس، از نویسندگان مقالهی مزبور، میگوید: «همهچیز هست؛ از جنگلهای پست بارانی تا بلندای هیمالیا. [در آنجا] تنوع چشمگیری در محیط زیست، تاثیرات اقلیمی و گونهها دارید.» اسناد بهدستآمده از حلقههای رشد درختان نشان داد که دستکم چهار قحطی دهشتناک، در پیوند با رویدادهای مصیبتباری هستند که تاریخ از آنها سخن به میان آورده است. طبق این بررسی، قحطی نقش برجستهای در سقوط سلسلهی مینگ چین در سال ۱۶۴۴ میلادی داشته است. حلقهها همچنین از قحطی شدید دیگری در چین میگویند که در برخی متون تاریخی، از آن بهعنوان بدترین حادثه در پنج قرن اخیر یاد شده است. اسناد اقلیمی، درازای این فاجعه را از سال ۱۶۳۸ تا ۱۶۴۱ میلادی عنوان میکنند. این قحطی، شمال شرق چین و حوالی شهر بیجینگ کنونی را گرفتار یک تنگنای شدید در زمینهی آذوقه کرد و گمان میرود همین امر باعث شد انگیزهی روستاییها برای شورش افزایش یابد و در نتیجه سلسلهی مینگ با سرعت بیشتری به سقوط نزدیک شود. قحطی بعدی، مابین سالهای ۱۷۵۶ تا ۱۷۶۸ میلادی رخ داد و با سقوط سلطهی حکمرانان سرزمینهایی همراه بود که امروز در قلمرو ویتنام، میانمار و تایلند هستند. این پدیده بنیانهای سیاسی منطقه را تا سیبری متزلزل کرد و در این میان، غرب هند بهشدت از لحاظ جوی ضربه دید. در هیچکدام از اسناد تاریخی موجود، سخنی از این مصیبت به میان نیامده، اما دانشمندان برای نخستینبار آن را از حلقههای رشد درخت ساج در تایلند و بعدتر هم با نمونهگیری از سروهای کهنسال ویتنام تشخیص دادهاند. برخی مورخان بر این عقیدهاند که آب و هوا بایستی در این دگرگونیهای بزرگمقیاس و همزمان سیاسی، نقشی ایفا کرده باشد.
اسناد پراکنده نیز از حاکی از اتمام چرخههای خشک محیطی، با وقوع سیلابهای ویرانکننده هستند. بدینترتیب به نظر میرسد این پژوهش، شرح روشنی درباره علت پیدایش سلسلهرویدادهایی بدهد که مورخ دانشگاه میشیگان، ویکتور لیبرمن، آنها را «موازیان بیگانه» میخواند. لیبرمن، عمرش را صرف این پژوهش کرده است. قحطی بعدی در خلال سالهای ۱۷۹۰ تا ۱۷۹۶ میلادی، شرق هند را در هم کوبید و ظاهراً در سرتاسر جهان محسوس بود و ناآرامیهای مدنی و آشفتگیهای اجتماعی- اقتصادی را وسعت بخشید. مثلاً در مکزیک، سطح آب دریاچهی پاتزکوآرو، بهقدری دچار افت شد که مجادلات مِلکی بر سر زمینهای تازهپدیدآمده بالا گرفت. در اروپا، قحطی به نابودی محصولات کشاورزی انجامید و نخستین کورسوی شعلههای انقلاب کبیر فرانسه از اینجا پدیدار شد؛ حالآنکه خشکسالی در هند رخ داده بود. شاید بدترین نمونهای که دانشمندان موفق به کشفش شدند، قحطی گستردهی عصر ویکتوریا مابین سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۸۷۸ بود که آثارش در سرتاسر سرزمینهای گرمسیری حس شد. طبق برخی برآوردها، این قحطی جان بالغ بر ۳۰ میلیون گرسنه را گرفت. طبق شواهد برآمده از درختان کهنسال، در این دوره تیغ تنگسالی دوباره بر گلوی هند فرود آمد اما پیامدهایش تا دوردستهای چین و قلمرو اندونزی کنونی، گسترش یافت. سیاستمداران عصر استعمار، آنگونه که تاریخدانی به نام مایک دیویس در کتابش با عنوان «هولوکاست بازپسین دورهی ویکتوریا» آورده است، جوامع بومی را به برای رویارویی با تاثیرات قحطی تجهیز کردند. قحطی و شیوع همزمان وبا در آن زمان، شعلهی خشم رعایای ویتنام را نیز نسبت به فرانسویان استعمارگر برافروخت. پژوهشی که در اینجا ذکر آن میرود، در ادامهی گزارشی است که در ماه اخیر توسط تیم پژوهشی حلقههای درختی آزمایشگاه لامونت انجام شده است. این پژوهش با هدف تبیین ارتباط مابین تغییرات الگوی باد و بارانهای موسمی، با سقوط سلطهی باستانی تمدن «خمر»ها در حدود ۶۰۰ سال پیش انجام شده است. محل این تمدن در منطقهی آنکور در کامبوج کنونی بوده است. نتیجهی گزارش فوق در نشریهی «پیشرفتهای آکادمی ملی علوم» به چاپ رسید و از وقوع قحطی عظیمی با پوششی گستردهتر در حوالی آنکور از دههی ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ میلادی میدهد که در ادامهاش قحطی شدیدتر اما کوتاهتری در خلال دههی ۱۴۰۰ تا ۱۴۲۰ میلادی رخ داد. هر کدام از این تنگسالیها، با سیلابهای مخوفی پایان یافت که بلافاصله بعد از وقوعشان، پادشاهی خمرها دچار اضمحلالی ناگهانی شد. دکتر «برندان بوکلی»، دانشمندی که سرپرستی این بررسی را عهدهدار بوده، در تالیف اطلس کنونی قحطیها نیز همکاری کرده است.
دانشمندان چندان از تاثیرات روی همرفتهی عواملی چون فورانهای آتشفشانی، گازهای گلخانهای و تغییرات بازده خورشید، در بلندمدت بر دگرگونیهایی که در الگوی بارانهای موسمی رخ میدهد، اطمینان ندارند. طی چرخههای کوتاهمدت، این دگرگونیها بیشتر در ارتباط با سرمایش و گرمایش سامانهی جوی- اقیانوسی مستقر بر نواحی استوایی اقیانوس آرام هستند که «نوسانات جنوبی النینو» (ENSO) خوانده میشود. مطالعات مستقل، حاکی از همزمانی وقوع فاز گرم النینو و نیز تغییرات اقلیمی آفریقا و بخشهایی از آمریکای جنوبی، با تضعیف فعالیت بارانهای موسمی و قحطیهاست. قحطی مرگبار سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۸۷۸، همزمان با یکی از شدیدترین النینوهای ۱۵۰ سال اخیر بود. با این وجود، هماهنگی این رویدادها آنقدرها هم دقیق و بینقص نیست. از اینرو شاید عواملی دیگر نظیر تغییرات پوشش برفی بلندیهای آسیا و افتوخیزهای دمای سطحی اقیانوس هند، با گذر زمان در این امر دخالت کنند. چگونگی تاثیر النینو و دیگر پدیدهها بر گرمایش اقلیم جهانی و نیز ارتباط اوج بارانهای موسمی با رشد آمار جمعیت نیز از حوزههایی است که علاقهمندان بسیاری را جذب خود کرده است. جنوب چین هماکنون بدترین خشکسالی هشتاد تا یکصدسال اخیر را تجربه میکند. خشکسالیای که نهتنها موجبات کمبود آب این منطقه را فراهم آورده که سبب بالا گرفتن کشمکشها مابین ملتهای جنوبشرق آسیا بر سر تقسیم حوزههای آبی هم شده است. طبق اظهارات دانشمندان، دادههای بهدستآمده از اطلس قحطیها هماکنون اطلاعات گرانبهایی پیرامون نواحی محدودتر هم میدهند. مثلاً دکتر روزان دآریگو، از دانشمندان آزمایشگاه لامونت و یکی از نویسندگان مقالهی مزبور، با بررسی حلقههای رشد درختان کهنسال اندونزی، موفق به بازسازی جریان بستر رود سیتاروم- که اکثریت مزارع برنج این کشور را سیراب میکند- شد. او در این حین، ارتباط نزدیکی مابین چرخههای النینو و افت بارشهای موسمی یا قحطی در اندونزی را طی ۲۵۰ سال گذشته کشف کرد. منبع: مؤسسهی زمین؛ دانشگاه کلمبیا
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|