چرا تکامل برابر درستی برای Evolution نیست؟بردیا دانشگراین نوشتار کوتاه در مورد یکی از لغات مهم و پرکاربرد زبان انگلیسی یعنی «Evolution» (تلفظ بریتانیایی/آمریکایی: ای/اِ وُ لو شِن) و برابر فارسی آن است. ابتدا به مطالعه ریشه تاریخی این لغت میپردازیم، و مفهوم کلی و تخصصی این لغت را در کاربردهای گوناگون روشن میسازیم. سپس برابر نام آشنای فارسی آن یعنی «تکامل» را مورد بازبینی قرار میدهیم. چنان که خواهد رفت ایرادهای اساسی بر این برابر وارد است؛ بطوریکه فهم درست و شفاف این واژه را مخدوش میکند. سرانجام با ارائۀ نقطه نظرات بر روی برابرهای درست پیشنهادی بحث میشود. ریشهیابی لغت در لاتین لغت «evolution» در انگلیسی و آلمانی، «évolution» (اولوسیون) در فرانسوی، «evolución» در اسپانیولی و دیگر لغات مشابه در بسیاری زبانهای هندواروپایی، همگی ریشه لاتین مشترک دارند. به استناد لغتنامۀ مریام وبستر ریشۀ این لغت در زبان انگلیسی به سال ۱۶۲۲ میلادی برمیگردد. این لغت و فعل آن «evolve» از شکل لاتین خود «evolutio» به مفهوم «گشودن و باز کردن طومار» برگرفته شدهاند که خود عبارت است از پیشوند لاتین ex (خارج، fore، فرا) + volvere (چرخیدن، گردیدن، پیچ و تاب خوردن). از همین ریشه داریم «revolve» به معنی چرخیدن به دور یک مرکز، و«revolutionِ» به معنی گردش یا واگشت و انقلاب. با نظرداشت به ریشه بنیادین لغت از همین ابتدای کار، مهجور بودن برابر فارسی تکامل نسبت به معنای واقعی کلمه مشهود است. لغت اولوشن حتی پیش از گرفتن رنگ و بوی زیستی در قرن نوزدهم به هیچ عنوان به مفهوم تکامل و تکمیل و کمال نبوده است. بلکه همانطوری که از ریشه لغت پیدا است به مفهوم تغییر و دگرش و برآمدن است. در اکثر لغتنامههای انگلیسی برای توضیح این لغت از برابر تقریبی «development» به معنی بسط یافتن و ایجاد شدن استفاده میکنند. این برابر هر چند دقیق نیست ولی مقداری از بار معنایی واژۀ اصلی را به همراه دارد که همانا مفهوم توسعه یافتگی و بسط یافتن است. ظهور لغت فراگیر زیستشناسی بیگمان رایجترین و چه بسا مهمترین کاربرد لغت اولوشن در علوم زیستی است. چارلز داروین در نشر نخست کتاب تاریخساز خود به نام «منشاء انواع» مستقیماً از واژۀ اولوشن استفاده نکرد، بلکه تنها از فعل «evolved» سود جست. او استفاده از عبارت «Descent with Modification» (نسب یافتن با اصلاح) را به واژه اولوشن ترجیح میداد. بعدها با محبوب شدن استفاده از لغت اولوشن به عنوان نام تئوری، او نیز کمابیش به کاربرد این واژه روی آورد.
پیش از داروین، این لغت در زمینه زیستی، به معنای متفاوتی کاربرد داشت. این لغت در سال ۱۷۶۲ توسط شارل لینه که معتقد به نظریه تشکیل قبلی موجودات زنده بود، به عنوان واژهای ضد نظریه تشکیل نطفه از نو به کار رفت. او معتقد بود که جنین انسان شامل یک نسخۀ مینیاتوری انسان است و این آدمک رشد میکند و باز میشود. وی برای توصیف این امر از لغت اولوسیون (اولوشن) استفاده کرد. برخی فیلسوفان دیگر نیز پس از او از اولوشن برای توضیح مراحل پشت سر هم برخی رویدادها استفاده کردند. (اولوشن به مفهوم هر امر مرحله به مرحله امروزه نیز کاربرد دارد). عدم تمایل اولیه داروین در استفاده از این واژه دقیقاً به همین علت بود. به این خاطر که بیم آن میرفت معانی پیشین موجب بدفهمی این دریافت جدید شوند. ولی به هر روی، پس از مدتی اولوشن لغت غالب برای توصیف این فکت و تئوری علمی گردید. تا جاییکه امروزه لغت اولوشن به تنهایی نام داروین را تداعی میکند. و غالبا به معنی «Biological evolution» یا حتی «Darwinian evolution» است. گزینش فزاینده با تغییرات انباشتی در خزانۀ ژنی یک جمعیت را بیولوژیکال اولوشن مینامند. تکامل: برابر غلط و رایجتر فارسی نظریه داروین کمابیش به نام «تکامل» به گوش بسیاری از فارسیزبانان است. هرچند این بخش مهم از علوم طبیعی به جز برای متخصصین علوم زیستی برای دانشآموختگان دیگر رشتهها اغلب در هالهای از ابهام قرار دارد. از دلایل عمدۀ این امر عدم وجود مراجع متنوع در سطوح مختلف و سانسور بی سروصدای مسائل مربوط به آن است. تا آنجاکه متأسفانه حتی جای کتاب بزرگ داروین که از کلیدیترین کتابهای تاریخ علم میباشد در قفسههای کتابخانهها و اغلب کتابفروشیها خالی است. درحالیکه کتابهای ضد علم و ضد داروین به آسانی و وفور ترجمه و چاپ میشوند و در دسترس عموم هستند. لغت تکامل به عنوان برابر اولوشن از دوران قاجار، با باز شدن درها به روی علوم و فنون جدید وارد زبان فارسی شد. متأسفانه مترجمان اولیه در واژهگزینی دقت کافی نداشتهاند. احتمالاً تصور نادرست از این نظریه در ترجمۀ غلط آن به تکامل دخیل بوده است. زیرا از دیرباز این بدفهمی رایج مطرح بوده که ناآشنایان گمان میکردند داروینیسم به معنی کامل شدن و ترقی به سمت تعالی و یا دارای عنصری ارزشی است. تطوّر: برابر غیررایج ولی بهتر عربی تکامل در زبان فارسی هم ریشه با کلماتی چون کامل و متکامل است. ولی جالب توجه است که تکامل در زبان عربی به این معنی به کار نمیرود و اختراعی فارسی است! لغت تکامل در عربی برابر «انتگرال» است. عرب زبانان بر خلاف ما از برابر بهتری برای لغت انگلیسی اولوشن استفاده میکنند. برابر عربی این واژه «تطوّر» (تَ تَ وُ) از ریشۀ «طور» به معنی (تحول من طور إلى طور) یا تغییر و تحول از حالتی به حالت دیگر است. این برابر اشکال برابر مصطلح تکامل در فارسی را ندارد و مثل آن غلط انداز نیست. از همین رو گاهی در متون علمی فارسی از تطور به جای تکامل استفاده شده است. اگر از ابتدا این لغت صحیح عربی به جای لغت اشتباه تکامل در زبان فارسی باب میشد امروزه دیگر نیازی به واژۀ جدید نبود. فرگشت: برابر پیشنهادی و درست فارسی در منابع گوناگون برابرهای فارسی مختلفی برای اولوشن پیشنهاد شده از جمله: برآیش (برآمدن)، گوالش (گوالیدن)، بالش (بالیدن)، فرارویش (فراروییدن)، تکامل، تحول تدریجی، تحویل، تطور، تسلسل، دگرگونی و فرگشت. در این میان لغت فرگشت Fargasht از برابرهای خوشساخت فرهنگستان تناظر خوبی با مفهوم اصلی دارد. فرگشت تشکیل شده از پیشوند فارسی «فر» + مصدر مرخم «گشت». فر در اینجا اسم نیست و به معنی فرّه (خره) یا فروغ ایزدی، و جلال و شکوه نمیباشد. فر در اینجا پیشوند است به مفهوم از پیش و فرا رفتن. (همریشه با پیشوندهای مشابه در زبانهای هندواروپایی چون فرا در فارسی کهن، پرا در سانسکریت، pr* در زبان نیای هندواروپایی). به همین شکل داریم «فرسایش» که آن هم تشکیل شده از فر + سا (فرسودن یعنی ادامه یافتن و پیشروی تدریجی سایش یا سودن) ازاینرو فرگشت به معنی ادامه روند گردیدن و تغییر و تحول تدریجی است. در نتیجه حداقل در کاربرد زیستی، دقیقاً همتای لغت اولوشن است. ضمن آنکه بارهای معنایی دیگر و گاه غلط انداز اولوشن را در خود ندارد. با این حساب شاید بتوان گفت فرگشت دقیقتر و گویاتر از برابر اصلیاش در زبان انگلیسی است. نتیجه مسلماً تا کنون اکثر کتابها و منابع محدود فارسی که به طور ویژه به این مبحث پرداختهاند از برابر غلط تکامل استفاده نمودهاند نه فرگشت. حتی به نظر برخی متخصصین فن، کلمه تکامل یک غلط مصطح و جا افتاده است و نمیتوان آن را تغییر داد. ولی با یک فهم درست و دقیق مطلب روشن میشود که این واژه از چندین جهت عمیقاً اشتباه است و تنها موجب کژفهمی مکرر میگردد. چنین امری به کار توصیف یک پدیده مهم علمی نمیآید. فزون بر این، نباید فراموش کرد که تقریبا اکثر آثار علمی عامهفهم و حتی بسیاری آثار تخصصی فرگشتی هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند. شاید بتوان با تغییر مسیر، آب از جوی رفته را به مسیر اصلی باز آورد. همچنین در جهان امروز، اینترنت از ابزارهای قدرتمند و تاثیرگذار اطلاعرسانی است. بسیاری اصطلاحات و لغات مختلف از گوشه کنار سایتها و وبلاگهای فارسی ریشه میگیرند و به تدریج رواج مییابند. پس پیشنهاد میشود تا برای ارتقای سطح علمی و رفع ابهام از این به بعد در ترجمه اخبار علمی و دیگر کاربردهای آکادمیک و غیرآکادمیک، چه در اینترنت و چه خارج آن از لغت فرگشت به عنوان برابر فارسی evolution استفاده شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
با سپاس ، من که از اکنون دیگه واژه خوش آهنگ "فرگشت" را به کار میبرم.امید که واژههای زیبا و آسان یاب پارسی را بیشتر بشنویم.
-- saman ، Dec 7, 2009Bravo!
-- Surena ، Dec 7, 2009نکته ی بسیار ظریفی بود! آیا معادلی برای واژه ی development سراغ دارید؟ واژه ی توسعه نیز به مانند واژه ی تکامل دارای بار ارزشی است!
-- سعید ، Dec 7, 2009با تشکر از نویسنده محترم و با امید به "فرگشت" رئیس جمهور محترم کشورمان.
-- کامران ، Dec 7, 2009صرف لغت در لاتین اشکال کار تکامل را شفاف بیان کرد. پیش به سوی فرگشت به جای تکامل!
-- Parisa ، Dec 7, 2009اشتباهی معمول در واژه شناسی وجود دارد: معنی یک واژه در یک زبان، معمولا معنای متفاوتی از زبان اصلی دارد و درست وغلط بودن آن در این مورد و همچنین رجوع به ریشه اصلی آن در زمانهای قبل بی معناست. واژه تکامل در زبان پارسی، در طول زمان بار معنایی کاملا دقیقی برابر با "اولوسیون یا اولوشن" یافته و تفاوت معنایی آن در زبان عربی (که از آنجا آمده) اصلا مهم نیست. در واقع این واژه در زبان پارسی، بار معنایی جدیدی یافته که به مفهوم دقیق "اولوسیون" است. واژه پارسی فرگشت، با وجود زیبایی، امادور از ذهن بوده و فاقد معنایی مشخص برابر اصل واژه فرنگی است.
-- سیروس دالوند ، Dec 8, 2009من واژه "تطور" رو پیشنهاد می دم.
-- فرهاد قربان زاده ، Dec 8, 2009تاریخچه ی بسیاری از این واژگان ناساز و نادرست به زمان قاجار برمی گردد یعنی زمانی که فرهیختگان ایران ناگزیر دانش آموخته ی حوزه های علمیه بودند و بسیاری از آنان آگاهی شکسته بسته شان از زبان عربی بیش از زبان فارسی بود. خوب است به همین واژه ی "برق" نگاه کنید. خود عربها واژه ی فارسیِ کهن و معنا دار "کهربا" را در برابر "الکتریسیته" به کار می برند (حتی برای اداره ی برق شان) ولی مترجمان عرب زده ی زمان قاجار ، واژه ی برق را بر جای آن گذاشته اند، اگر چه برق به معنای درخشش آذرخش یا چیزی مانند آن است! شاید آنان شکسته بسته چیزی از آزمایش فرانکلین شنیده بودند و آن را با عربی شکسته بسته ی خود در آمیختند و واژه "برق" فرزند این آمیزش نبوغ آسا بود
-- بدون نام ، Dec 8, 2009زبان خیلی باحاله، از دست مغز های چهار گوش آدمیان در می ره و به هیچ منطقی وابسته نیست. زبانه، قرار نبوده که طبق اصول منطقی باشه. خوبیش هم به همینه، در زبان و فرهنگ ایرانی، موجودات متکامل شدن، به سمت یه کمالی رفتن که فرهنگ غربی انکار می کنه (ولی حداقل بعضی از ما نه). مولوی هم می گه: از جمادی مردم و نامی شدم، از نما مردم به حیوان سر زدم الخ. البته حرف مولوی به "فرگشت" ربطی نداره، ولی
"تکامل" یه مظهری از حرف مولویه.
مسئله داده های علمی نیست. اون به جای خودش محفوظه. مسئله تفاوت تفاسیر فلسفی متفاوت از داده های علمی است، که کار علم نیست، کار فلسفه است و روش خودش رو داره.
-- بدون نام ، Dec 8, 2009فراموش نکنیم،داریوش آشـوری اولـیـّن فـردی است که در سال 1374 دز کتاب خود موسوم به فـرهـنــگ عـلــوم ِ انـســـانـی (انگلیسی - فارسـی) واژه یِ "فــرگـــشـــت" را مـعــادل ِ واژه یِ Evolution ارایـه می دهــد.
-- آشـنــا ، Dec 8, 2009جـقــدر خـوب می بود آقای بردیا ناباور برای تکمیل مقاله اشان سری هـم به آن فـرهـنــگ می زدنــد.
شما مگه معیار انتخاب درست یا غلط واژه ها در زبان هستید؟ کی میگه که ترجمه درست یه مفهوم انتزاعی ترجمه لغوی اون هست؟ شما دینامیک زبان رو کاملا دارید نادیده می گیرید. وقتی یه واژه ای مثل تکامل سالهای زیادیه که جا افتاده و همه افرادی که باهاش سر و کار دارن ابهام یا مشکلی در به کار بردنش ندارن، چرا باید روی تغییرش انرژی گذاشت؟ بهتره به فکر واژه های جدیدتری باشید که دارن وارد زبان فارسی می شن. هر زبانی دینامیک خودشو داره و می تونه واژه های ورودی رو طرد یا جذب کنه. مثلا" واژه های مثل یارانه، همراه (تلفن)، رایانه، ... به خوبی جا افتادن، ولی خیلی واژه های دیگه نه. یه مثال دیگه هم واژه "فیزیک پیشه" بود که جمعی از فارغ التحصیلان فیزیک دانشگاه شریف می خواستم به جای واژه فیزیکدان جایگزین کنن، و با وجود زحمتهای زیادی که کشیدن، این واژه جا نیفتاد. این هم من میذارم به حساب دینامیک زبان فارسی، که این دوستان نادیده گرفتن.
-- Vandal ، Dec 9, 2009شما مگه معیار انتخاب درست یا غلط واژه ها در زبان هستید؟ کی میگه که ترجمه درست یه مفهوم انتزاعی ترجمه لغوی اون هست؟ شما دینامیک زبان رو کاملا دارید نادیده می گیرید. وقتی یه واژه ای مثل تکامل سالهای زیادیه که جا افتاده و همه افرادی که باهاش سر و کار دارن ابهام یا مشکلی در به کار بردنش ندارن، چرا باید روی تغییرش انرژی گذاشت؟ بهتره به فکر واژه های جدیدتری باشید که دارن وارد زبان فارسی می شن. هر زبانی دینامیک خودشو داره و می تونه واژه های ورودی رو طرد یا جذب کنه. مثلا" واژه های مثل یارانه، همراه (تلفن)، رایانه، ... به خوبی جا افتادن، ولی خیلی واژه های دیگه نه. یه مثال دیگه هم واژه "فیزیک پیشه" بود که جمعی از فارغ التحصیلان فیزیک دانشگاه شریف می خواستن به جای واژه فیزیکدان جایگزین کنن، و با وجود زحمتهای زیادی که کشیدن، این واژه جا نیفتاد. این هم من میذارم به حساب دینامیک زبان فارسی، که این دوستان نادیده گرفتن.
-- Vandal ، Dec 9, 2009دو مساله جدا داریم: یکی اینکه واژه تکامل در زبان فارسی بار معنائی ویژه خود را یافته است و دیگه با این واژه در عربی فرق میکند با آقای سیروس دالوند موافقم. هر زبانی حق دارد واژه بیگانهای را که میگیرد دگرگون کند. دوم: متاسفانه هرچه علمی تر حرف میزنیم واژههای بیگانه از جمله عربی بیشتر به کار میبریم. این تصور پیش میآید که آیا زبان پارسی ناتوان است؟ پس بد نیست که واژههای پارسی را وقتی که میتوانیم، جایگزین کنیم. بسیاری واژهها به خوبی جا افتاده اند.
-- saman ، Dec 9, 2009هر چند به نکته بسیار خوبی اشاره کردید ولی باید توجه کرد که فرگشت هم مشکل مهمی دارد که حتی نویسنده محترم را مجبور به افزودن تبصره کرده که این فر به معنای فره نیست و به معنای فرا است. برای اینکه این ابهام بسیار اساسی و غلط انداز پیش نیاید بهتر است از واژه "فراگشت" استفاده کنیم.
-- احمد ، Dec 9, 2009اشاره خوبی کردید و خیلی تحقیق خوبی انجام دادید ولی:evolution در فارسی به معنای تکامل استباست ولی معادل فارسی این لغت تحول هست و نیاز به جاگزینی ندارد .
-- lpsk ، Dec 9, 2009عالی بود. در ایران تقریبا کسی را نیافتم که معنی نظریه فرگشت داروین را به درستی فهمیده باشد. جالب اینجاست که درک اشتباه تمامی کسانی که می شناختم مشابه بود. مقصر اصلی این کج فهمی غلط مصطلح "تکامل" است.
-- نعیم ، Dec 9, 2009من "برآيش" را در برابر اين واژه گذاشتهام و در آدرس زير در اين باره نوشتهام:
http://harandi1.blogspot.com/2005/08/blog-post.html
-- ابراهيم هرندی ، Dec 9, 2009جناب دكتر سروش در سال 57 در كتاب دانش و ارزش به اين مهم اشاره كردهاند كه تكامل به معني evolution درست نيست زيرا بار معنايي دارد و آنجا لغت برآمدن را پيشنهاد كردند ولي فرگشت كلمه ي بهتر و جامعتري است. ممنون از اين نوشتار سازنده.
-- محمد ، Dec 9, 2009با نظر دالوند و دیگران موافقم. برای یافتن معنای واژه باید به دنبال کاربرد آن در زبان کاربران / در ترجمه زبان هدف) گشت. اگر نه مثلا "آنمی" به معنای "بی خونی" است ولی هیچ پزشکی به دلیل واژه بد نمی فهمد. این هوشیاری اولین مترجمان بود که شد "کم خونی" فارسی. اگر نه حالا کسی نمی تواند دستور بدهد که چه می بایست باشد. فکر این باشیم که مفهوم را برای فارسی زبان آشناتر کنیم نه فرم را.
-- خسرو احسنی قهرمان ، Dec 9, 2009برخی مثل مقدادی /می گویند ترجمه از اساس برگردان از یک ایدئولوژی است به ایدئولوژی دیگر.دیگرانی هم هستند که علم/ یعنی ساینس را آغشته به ایدئولوژی می انگارند. گذشته از این پیشداد ها/ شاید «تکامل» بیشتر از هر مفهوم علمی دیگری بار ایدئولوژیک داشته باشد. دعوا بر سر «تکامل» یا «آفرینش باوری» به معنای کریتویزم دعوایی حاضر است. معنای «کامل شدن» که در فارسی به طور ضمنی (به اصطلاح زبان شناسی|کونوتیتیو) به اولوشن اضافه می شود. برای بعضی تنها سمانتیک نیست بلکه به آن عقیده دارند. یعنی می گویند آفرینش از ساده آغاز شده و رفته رفته پیچیده تر شده و کمال به زعم آنها همین است و بس. بنابر این موضع ایدئولوژیک در فرم واژه فارسی نهفته شده. اما اکنون برای پرسش از این ایدئولوژی بی فایده است که واژه را خنثی کنیم چون خنثی نیز خود یک موضع ایدئولوژیک دیگر است. پیشنهاد من این است که مترجمان اندیشه های موجود در ترمینولوژی را ترجمه کنند_به خصوص برای خواننده غیر فنی. به این طریق واژه ها کمتر فریبکار می شوند و معنا ها پربارتر می شوند بدون این که لازم باشد فرمشان را دستکاری کنیم. کتاب داروین را شادروان فرهیخته ترجمه کرد که مارکسیست بود. سروش بعدا واژه «برآمدن» را در کنار تفسیرهایش از نظریه داروین پیشنهاد کرد. آشوری مثل همیشه دقیق است. اما برای این که مثل ایدئولوژی ها لاغر نمانیم لازم است که در ترجمه پرکارتر باشیم. از زمان داروین تا کنون نظریه تکامل بسیار متکامل شده و پرسش های دیگران نیز عمیق تر- جای زبان فارسی لااقل در نقل این کشمکش ها خالی است. ریشه ها را جستن نه در اتیمولوژی -بلکه این است که بپرسیم اصلا چرا ترجمه؟ بهترین پاسخی که شنیدم این بود که به واسطه ترجمه اهل زبان تولیدات فکری دیگران را به گنجینه خود می افزایند و این گنجینه را برای همه اهل زبان دستیاب می کنند _ اگر نه من و شما می رویم اصل کتاب داروین و بعد از او را می خوانیم. و او که دستش نمی رسد- چه فرق می کند که بخواند فرگشت یا تطور یا تکامل.
-- خسرو احسنی قهرمان ، Dec 9, 2009پیش از هر چیز، با سپاس از مشارکت منتقدین و موافقین امر، و همچنین سپاس از رادیوزمانه به خاطر فراهم کردن محیطی برای باز شدن گفتمانهای اینچنینی.
جناب سعید،
-- بردیا ناباور ، Dec 9, 2009فکر میکنم لغت «بسط» برابر خوبی برای development باشد. البته بستگی دارد در کجا بهکار رود.
جناب سیروس دالوند،
-- بردیا ناباور ، Dec 9, 2009سخن شما متین. گاهی واژهسازی با تغییر معنی قدیم به معنی جدید صورت میگیرد. ولی همانطور که در مقاله ذکر شد، واژۀ تکامل در فارسی امروزی همچنان غلط انداز باقی مانده است. شاید بتوان علت این امر را کاربرد فراوان لغات همریشه؛ چون تکمیل و کمال دانست. ارتباط معنایی میان تکامل و این مفاهیم بسیا قوی است، تا آنجا که شاید هیچگاه نتوان عصارۀ آنها را از داخل واژۀ تکامل زدود. دلیلی هم نمیبینم که بدفهمیای که در عمق واژۀ تکامل ریشه دارد در آینده تغییر بکند. مغز مطلب این است؛ واژۀ تکامل بسیار غلط اندازتر از آن است که هرگز بتواند مفهوم اولوسیون را بدون کژفهمی برساند. اگر واژگانی چون «تطوّر» یا «تحوّل» برای اولوشن به کار میرفت، شکاف معنایی به مرور قابل پرشدن بود، ولی متاسفانه در مورد تکامل چنین امری میسر نبوده و نخواهد بود.
آشنای گرامی،
-- بردیا ناباور ، Dec 9, 2009درست میفرمایید. جناب آشوری، «فرگشت» را برابر evolution معرفی کردند. تا آنجا که اطلاع دارم ایشان در نوشتههایشان هم از فرگشت به جای تکامل استفاده میکنند.
جناب احمد،
راه حل رفع این ابهام بسیار ساده است. کافی ست تنها یکبار بطور ذهنی، ساختار واژۀ «فرگشت» با واژهای چون «فرسایش» مطابقت داده شود. ارتباط برقرار کردن با واژۀ فرگشت بدینسان اصلا دشوار نیست.
در مورد استفاده از «فراگشت» به جای فرگشت مطمئن نیستم. فراگشت در فرهنگستان به عنوان برابر واژۀ دیگری انتخاب شده است: Anabolism = فراگشت / Catabolism = فروگشت. / Metabolism = دگرگشت.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%DA%AF%D8%B4%D8%AA
-- بردیا ناباور ، Dec 9, 2009جناب ابراهیم هرندی،
-- بردیا ناباور ، Dec 9, 2009مقالۀ بسیار جالب و تکمیلی ست!
در مورد درستی «برآیش» نسبت به «تکامل» موافقم. برآمدن تصور غلط انداز تکامل را در خود ندارد. ولی در پایان، نمیتوان چندین برابر داشت. باید از یک واژۀ استاندارد استفاده کرد. به گمان من «فرگشت» ویژگی فراگیر شدن را دارد. (همچنین از نظر ریشهجویی، فرگشت تناظر بهتری با evolution دارد.)
جناب خسرو احسنی قهرمان،
-- بردیا ناباور ، Dec 9, 2009در مورد ترجمۀ اولیۀ Anemia به «کمخونی»، به جای «بیخونی»، سخن شما درست. بسیاری از برابرهای اینچنینی قابل قبول هستند؛ به این خاطر که به قدر کافی به معنای اصلی نزدیکاند. ولی در مورد Evolution و «تکامل» چنین نیست. تکامل دقیقا روی مفهومی تاکید میکند که نباید بکند. فرمودید: «مفهوم را برای فارسی زبان آشناتر کنیم نه فرم را.» درست، ولی مشکل اینجاست که در این مورد خاص، فرم، «مانع» درک درست مفهوم میشود. لطفا به پاسخی که برای جناب سیروس دالوند نوشتم مراجعه بفرمایید.
اين نکته شما را که؛ " نمی توان چندين برابر نهاد داشت"، می پذيرم و اين که در پايان بايد يک واژه را پذيرفت، اما اين "استاندارد"ی را که شما از آن سخن میگويی از کجا میآيد و يا آمده است و کسی از آن خبر ندارد.
میگوييد که؛ " به گمان من «فرگشت» ویژگی فراگیر شدن را دارد". اما نگفته چرا؟ من اما میتوانم برای شما دست کم بيست دليل بياورم که چرا ندارد. اما برای اهلش و در جايی که مناسب اين گونه گفتگوها باشد.
-- ابراهيم هرندی ، Dec 9, 2009دوست عزیز، جناب هرندی، ببخشید دیر متوجه کامنتتان شدم.
بله، گمان میکنم این وظیفۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد. و البته در پایان، این انتخاب فرد فردِ متخصصین و عموم کاربران زبان است که معلوم میکند چه واژهای روی کار میآید یا حذف میشود. من و شما از یک نظر بسیار مهم با هم موافقیم. هر دو معتقدیم «تکامل» برابر درستی برای Evolution نیست. ولی برابر پیشنهادی شما «برآیش» است، درحالیکه من «فرگشت» را مناسبتر میدانم.
چرا فرگشت را به برآیش ترجیح میدم؟ برآیش قطعا اشکال تکامل را ندارد. و معتقدم بار معنایی خوبی هم منتقل میکند. اما مقایسۀ ساختار دو واژۀ فرگشت و برآیش در یک سو، و برابر اولوشن در سوی دیگر، مطلب را روشن میکند. Evolution از نظر ریشهشناسی تشکیل شده از پیشوند لاتین Ex + فعل Volvere. پیشوند ex به مفهوم از خارج، خارج از و فرا میباشد. volvere هم به مفهوم "to roll" یا غلتیدن و گردش است. لغت فارسی فرگشت به همین جهت توسط فرهنگستان انتخاب شده؛ چون اگر دقت کنیم معادل دقیق کلمۀ اصلی است. فر + گشت = ex + volvere یا evolution. حال، برآیش تشکیل شده از بر + آیش (آ). البته قبول دارم این مفهوم اولوشن را میرساند، ولی به دقت فرگشت نیست. راستش وقتی به لغت زیبای برآیش فکر میکنم بیشتر در ذهنم Development تداعی میشود. دولوپمنت و اولوشن بسیار به هم شبیه هستند، ولی خب تفاوت ظریفی دارند. درضمن، ما برآمدن را به معنای دیگری هم در فارسی به کار میبریم که همانا مفهوم بالا آمدن است: «خورشید برآمد». و در پایان، باید دانست که حضور فرگشت به این مفهوم بیشتر در لغتنامهها و منابع زیستی و غیر زیستی مطرح بوده است.
راستی اگر انتقادی هست، لطف نموده و در همینجا مطرح کنید. خوشحال میشوم بیشتر بیآموزم. با احترام
-- بردیا ناباور ، Dec 14, 2009فرهنگستان زبان که مسئول و مرجع رسمی است فرگشت را تصویب کرده بعد دوستان کامنتگذار باز برای خودشان واژههای دیگر پیشنهاد میدهند. اصل تأسیس فرهنگستان برای اینست که جلوی اینهمه بحث و اختلاف نظر و پیشنهاد گرفته بشود و کارها یکدست بشود.
-- ش.ر. ، Dec 15, 2009به عنوان استاد دانشگاهي كه چندين سال است كه اين تئوري رادرس ميدهم كاملا با واژه فرگشت موافقم و از آن استفاده ميكنم. ضمنا معادل Development هم تكوين است.
-- حسن ، Dec 17, 2009با فرگشت 100 % موافقم چرا كه عقل (يه عقل معمولي ) حكم مي كنه به جاي فعل to evolve يه فعل بسازيم و بعد ده ها واژه خود به خود از فعل نوساخته پديد مي آيد.
فرگشتن (to evolve)
فرگشت (evolution)
فرگشتي/فرگشتيك (evolutionary)
فرگشتيكانه (evolutionarily)
فرگشت باوري (evolutionism)
فرگشت باور (evolutionist)
فرگشت پذيري (Evolvability)
و اگر يه كم با واژگان فني آشنا باشيم مي فهميم كه عقل (يه عقل متخصص و ريزبين) حكم مي كنه كه به جاي to volve يه فعل پايه (مثل گشتن/گرديدن) بسازيم و آنوقت براحتي مي توان براي فعل هاي :
-- حميد ، Apr 3, 2010evolve (فرگشتن)
revolve(برگشتن/بازگشتن)
circumvolve(پرگشتن)
intervolve (اندرگشتن)
و همه مشتقاتشان واژه ساخت. اگر اين كار رو نكنيم مجبوريم از اصطلاح هاي نازا و سترون "تكامل يافتن"، "تغيير کردن"، "بهم پيچيدن"، "دور گشتن" بهره ببريم كه از چندين فعل متفاوت با معاني متفاوت تشكيل شده اند.