خانه > دانش و فناوری > نجوم > انتظار و گوش سپردن به آسمان | |||
انتظار و گوش سپردن به آسماناحسان سناییدر تابستان ۱۹۶۷، «جوسلین بل» دانشجوی دکترای ستارهشناسی رادیویی دانشگاه کمبریج و استادش «آنتونی هیویش»، سیگنال رادیویی عجیبی را از جانب آسمان دریافت کردند که ارتباطی با کانالهای میکروویو نداشت. انگار کسی به زمینیان علامت میداد! سیگنال مزبور به طرز خارقالعاده دقیقی خاموش و روشن میشد؛ هر ۱.۳۳۷۳ ثانیه، به مدت ۰.۰۴ ثانیه روشن میماند. تیم تحقیقاتی، جرم مربوطه را LGM-1 نام نهاد؛ مخفف عبارت «آدم کوچولوی سبز – ۱.» اما هیجان ناشی از این کشف حیرتآور دوام زیادی نداشت، چراکه دانشمندان دریافتند که آنچه به حیات فرازمینی نسبت داده شده، در واقع لاشه یک ستاره پرجرم است که بواسطه چرخش فوقالعاده سریع و گسیل مداوم تابش رادیویی سینکروترونی، سیگنالهای رادیویی دریافتی از آن با وقفههای مشخصی دریافت میشود. آنها این جرم را پالسار یا تپ اختر نامیدند. حتی اگر حیاتی هم وجود داشت، در چنین محیط وحشی و افسارگسیختهای بدون شک از میان میرفت! اما با این حال هیویش نیمی از نوبل فیزیک ۱۹۷۴ را بواسطه این کشف از آن خود کرد. جستجوی حیات فرازمینی رفته رفته در دو فاز پیگیری میشد: یکی انتظار و گوش سپردن به آسمان؛ و دیگری ارسال مأموریتهای روباتیک به منظور تحلیل حیات میکروسکوپی در سیارات منظومه شمسی. مأموریتهای پایونیر و مارینر که در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی رهسپار مریخ شده بودند؛ با وجود رد نظریه وجود مریخیها، شواهد شگفتانگیزی از وجود عوارضی همچون بستر رودخانههای خشک را در سطح مریخ به دست آورده بودند؛ که همین امر، دانشمندان را امیدوار به کشف نوعی از حیات اولیه و تکوین نیافته در این سیاره ساخته بود. واقعیت دیگری اما در این میان شگفتی همگان را برانگیخت و به طور قاطعانهای دانشمندان را به کشف حیات میکروسکوپی در خارج از زمین خوشبین ساخت. در خلال سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۸، سازمان فضایی آمریکا (ناسا) با هدف شناسایی هر چه دقیقتر سطح ماه برای مأموریتهای فرود آپولو؛ دست به انجام دو پروژه به نامهای رینجر و سرویر زد. مأموریتهای رینجر، همچون هواپیماهای کامیکازی ژاپن به سمت ماه شیرجه رفته و در همان حال مستقیماً تصاویری را به زمین ارسال میکردند. هر چند سرنوشت این کاوشگرها چیزی جز انهدام نبود، اما همین تصاویر دریافتی نیز به درک دانشمندان از ساختار سطحی ماه کمک بسیاری کرد. اما از طرفی مأموریتهای سرویر به آرامی بر سطح ماه فرود میآمدند و تا مدت زمان بیشتری به انجام آزمایشات مورد نظر دانشمندان میپرداختند. یکی از آنها، سرویر- ۳ بود که در ۱۷ آوریل ۱۹۶۷ به فضا پرتاب شد و سه روز بعد بر سطح ماه با موفقیت فرود آمد ...
۱۴ نوامبر ۱۹۶۹، موتورهای غولآسای موشک ۱۱۰ متری ساترن - ۵ فعال شده و سه فضانورد را به مقصد ماه از زمین جدا کردند. این سه فضانورد، در مأموریتی با عنوان آپولو - ۱۲ قرار بود در کنار سرویر - ۳ که ماهها بود مأموریتش را به پایان رسانده بود فرود بیایند. آنها با موفقیت بر خاک ماه قدم برداشته و مأمور شدند تا به عنوان یکی از اهداف مشخص شده برای پروژه آپولو - ۱۲، تعدادی از قطعات از کار افتاده سرویر - ۳ را به منظور بررسی تأثیرات طولانی مدت محیط خلأ بر اجسام مصنوعی، به زمین انتقال دهند. یکی از آنها، دوربین اصلی ماهنشین بود. دوربین، پس از انتقال به زمین تحت شرایط ویژهای به آزمایشگاههای مجهز ناسا تحویل داده شد. دانشمندان اندکی بعد، با شگفتی وهمآلودی در زیر چشمان تیزبین میکروسکوپهایشان، صحنه خارقالعادهای را دیدند: دستهای از باکتریها موسوم به «استرپتوکوکوس میتیس»، پس از آنکه بصورت کاملاً اتفاقی در سال ۱۹۶۷ بر روی دوربین چسبیده و بدین ترتیب ناخواسته به ماه انتقال داده شده بودند؛ پس از تحمل ۲.۵ سال شرایط سخت فضا (اعم از خلأ و تابشهای مرگبار خورشیدی و فضایی)، آرام آرام با ورود به زمین در حال زنده شدن بودند! بدین ترتیب حیات، بسیار بیشتر از آنچه تصورش میرفت پیچیده و غیرقابل پیشبینی است؛ پس چرا نتوان موارد مشابهی را در مریخ یافت؟ در اواسط دههی ۷۰، ناسا پروژهای موسوم به وایکینگ را کلید زد؛ بار دیگر هدف مریخ بود اما اینبار، فرود بر سطح مریخ. ۲۰ آگوست ۱۹۷۵، مریخ نشین وایکینگ- ۱ و بیست روز بعد، وایکینگ- ۲ سفر ۱۰ ماههشان را به سمت مریخ آغاز کردند. این دو مأموریت هر کدام متشکل از یک سطحنشین و یک مدارگرد؛ کاروانی از چهار کاوشگر بودند که به منظور پردهبرداری از رازهای دیرین سیاره سرخ، عازم مریخ میشدند. ۲۰ ژولای ۱۹۷۶، سطح نشین وایکینگ - ۱،= به آرامی در یکی از مناطق استوایی مریخ فرود آمد. زمانیکه مریخنشین نخستین تصاویر سیاه و سفید خود را به زمین ارسال کرد، دانشمندان با دشت لمیزرعی از خاک و سنگ پراکنده مواجه شدند. اما این تصاویر رنگی بود که در روز بعد از فرود، همه را به شگفتی واداشت؛ مریخ دقیقاً مانند زمین بود، با آسمانی سراسر آبی و زمینی قهوهای رنگ که از خاکی همچون خاک زمین پوشانیده شده بود!
تمام امیدها به کشف حیات شدت گرفت اما ناگهان ماجرا به کلی تغییر کرد ... در تنظیم فیلترهای رنگی دوربین اصلی تصویربرداری، مشکلی پیش آمده بود! در واقع فیلتر قرمز در این تصاویر اعمال نشده بود تا ترکیب رنگهای سری RGB (قرمز، سبز، آبی) کامل شود و تصویر واقعی را به دست بدهد. زمانی که این مشکل برطرف شد، تصاویر از دنیایی حکایت میکردند که همچون جهنمی قرمز رنگ با آسمانی سرخ فام بود؛ دوربینها هیچ امیدی از کشف حیات را برآورده نساختند؛ اما آزمایشگاه کوچک ۱۵.۵ کیلوگرمی وایگینک نیز با چهار ابزار مجزا موفق به کشف هیچ میکروارگانیسمی در خاک این سیاره نشد؛ مریخ مرده بود ... شب ۱۵ آگوست ۱۹۷۷، رادیوتلسکوپ «گوش بزرگ» (Big ear) متعلق به دانشگاه ایالتی اوهایو، مثل هر شب دیگری مشغول کاوش آسمان در پنجاه کانال مختلف با هدف کشف نشانهای از حیات فرازمینی بود و مستقیماً نتایج مشاهداتش را به شیوهای کدگذاری شده بر طوماری کاغذی بلندی ثبت میکرد. در حین خروج کاغذ از خروجی چاپگر، ناگهان کد مسلسل EQUJ56، توجه پروفسور جری اهمن که در آن شب مشغول بررسی داده ها بود را به خود جلب کرد. پهنای باند این سیگنال مرموز، کمتر از ۱۰ کیلوهرتز بود و تنها میشد دو فرکانس را به آن نسبت داد: ۱۴۲۰.۳۶۵ مگاهرتز و ۱۴۲۰.۴۵۶ مگاهرتز. این در حالیست که سیگنال معروف هیدروژن خنثی که از آن به عنوان زبان جهانی ارتباطات فرازمینی یاد شده بود، ۱۴۲۰.۴۰۶ مگاهرتز است! پروفسور اهمن در حالی که بر جای خود میخکوب شده بود، ۷۲ ثانیه مداوم این سیگنال را دریافت کرد و بعد با حالتی وحشت زده قلمش را به دست گرفت؛ دور کد مربوطه را خط کشید و در کنار آن نوشت : WOW!
نزدیکترین جرم آسمانی به محل دریافتی سیگنال، ۲۲۰ سال نوری با ما فاصله دارد و اگر کسی بخواهد از این فاصله چنین سیگنال پرقدرتی را حتی با بزرگترین آنتن رادیویی روی زمین ارسال کند، به فرستندهای ۲.۲ گیگاواتی نیاز خواهد داشت! بیش از یکصد جستجو در این منطقه از آسمان صورت گرفت، اما هیچ نشانه دیگری یافت نشد. موضوع جالب این است که رادیو تلسکوپ گوش بزرگ، رادیوتلسکوپی ثابت است و در آن واحد قادر به تشخیص هدف رصدیاش نیست؛ بلکه این زمین است که با چرخش خود هدفها را پیش پای تلسکوپ میگذارد. با توجه به تواناییهای گوش بزرگ، این گیرنده رادیویی قادر است هر نقطه از آسمان را به مدت ۷۲ ثانیه پوشش دهد. بنابراین اگر فرستندهای متعلق به تمدنی فرازمینی سیگنالی را به سمت زمین ارسال کند، گوش بزرگ ۷۲ ثانیه فرصت خواهد داشت آن را دریافت کند و جالبتر اینکه چون سیگنالهای مصنوعی دارای شدت ثابتی هستند، گیرنده گوش بزرگ بایستی ۳۶ ثانیه اول شدت سیگنال را افزاینده و ۳۶ ثانیه دوم بصورت کاهنده ثبت کند و این مشاهدات دقیقاً با سیگنال مربوطه همخوانی داشت! اگر چنانچه منشأ این سیگنال را فرازمینی فرض کنیم، عدم مشاهده مکرر آن، خود موضوعی متقاعد کننده است چراکه رادیوتلسکوپی همچون گوش بزرگ در هر لحظه یک میلیونیم آسمان را تحت پوشش قرار میدهد و اگر چنانچه فرستندهای فرازمینی نیز مشابه همین ابزار هر لحظه یک میلیونیم آسمان را پوشش دهد؛ شانس هم خط شدن آنها یک در تریلیون خواهد بود! تاکنون هیچکس موفق به توضیح دقیق این سیگنال نشده است. ۲۱ روز بعد، نخستین کاوشگر از مأموریتهای دوگانه و افسانهای ویجر، به قصد ملاقات با سیارات دور دست منظومه شمسی روانه فضا شد. هدف از این پروژه کشف شواهد حیات نبود؛ اما هر کدام از این دو، محمولههای جالبی را با خود حمل میکردند: دایرةالمعارف کوچکی از زمین؛ برای تمدنهای هوشمند فرازمینی!
این دیسکهای گرامافون مسی ۱۲ اینچی که با پوششی از طلا اندود شده بودند، صداها و تصاویر منتخبی را با خود همراه دارند که ترسیم کننده تنوع حیات و فرهنگ بر روی سیاره ماست. مضمون این دیسک توسط کمیتهای با سرپرستی دکتر کارل ساگان از دانشگاه کرنل، یکی از برجستهترین سیارهشناسان جهان و زیر نظر ناسا انتخاب شد. ساگان و دستیارانش، ۱۱۵ تصویر و مجموعهای از صداهای طبیعی همانند امواج دریا، باد و رعد، صدای پرندگان، نهنگها و دیگر جانوران را در کنار هم گرد آوردند. گلچینی ۹۰ دقیقهای از قطعات موسیقی متعلق به فرهنگها و دورانهای مختلف، شامل موسیقی کلاسیک شرقی و غربی؛ پیامهای درودی از طرف مردمان زمین به پنجاه زبان (از زبان آکدی که توسط قوم سومر در ۶۰۰۰ سال پیش به کار برده میشد؛ تا زبان وو که لهجه نوینی از زبان چینی است) و نیز پیامهایی کتبی از طرف جیمز کارتر، رئیس جمهور وقت ایالات متحده و کورت والدهایم، دبیر کل وقت سازمان ملل نیز در این دیسک وجود دارد. هر دیسک به همراه یک کارتریج و سوزن، با پوششی آلومینیومی پوشانده شده است. راهنمای استفاده از آن نیز به زبان سمبلیک بوده و مبدأ حرکت کاوشگر و چگونگی راهاندازی دیسک را توضیح میدهد. تمامی ۱۱۵ تصویر به شیوهای آنالوگ رمزگذاری شدهاند و قطعات صوتی نیز هر دقیقه ۱۶.۶ بار تکرار میشوند. پیام تهنیت ایرانیان به موجودات فرازمینی (فایل صوتی) ویجر ها امروز از بیرونیترین مرزهای منظومه شمسی ما نیز به کلی خارچ شدهاند و در فضای میان ستارهای به سفرشان ادامه میدهند. پنجاه هزار سال دیگر باقیست تا هر کدام از آنها به اولین منظومه ستارهای در مسیرشان برسند! کارل ساگان در جملهای گفته بود: «رها ساختن این بطری در اقیانوس کیهان، موضوعی بسیار امیدبخش درباره حیات هوشمند سیاره ماست.» ادامه دارد ... قسمتهای پیشین: • ۵۰۰۰ سال در جست و جوی هوش فرازمینی • ما تنهاییم
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
فوق العاده بود ....
لطفا ادامه بدید
-- امید ، Oct 17, 2009KHEYLI MOFID VA ZIBA BUD DAMET GARM HATMAN EDAME BEDE KARETO
-- MAZIYAR ، Oct 18, 2009سلام و سپاس !
-- Moh3n ، Oct 19, 2009موضوع بسيار جذابيه
به اميد تداوم تلاش شما ...
(گل)