خانه > بیژن روحانی > میراث فرهنگی > پوستهای از فردیت | |||
پوستهای از فردیتبرای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید. آیا تکثر در معماری و شکل شهرهای امروز ما در ایران، نشان از وجود جریانی خلاق و پویاست و یا فقط دلیلی است بر آَشفتگی؟ این آشفتگی را چگون میتوان تفسیر و تعبیر کرد؟
ظهور فردیت در دوران مدرن اما آیا با این رویکرد تاریخی و تحلیلی، میتوانیم تکثر و یا آشفتگی در سیمای شهرهای امروزی به خصوص شهر بزرگی مانند تهران را توجیه و تفسیر کنیم؟ یعنی آیا این همه آشفتگی محصول بازتاب فردیت ایرنی در کار معماری امروز است؟ فردیتی که میکوشد خود را از راه تمایز داشتن و متفاوت بودن با "بغل دستی"اش تعریف کند؟پاسخ به این سئوال قدری دشوار است و باید جنبههای گوناگون را در بررسی آن در نظر گرفت.
عمق تنوع در این بررسی مختصر، نگاه خود را به معماری "تجاری" محدود میکنیم و به جای نقد و تحلیل آثار خاص و یا بناهای بسیار شاخصی که تعداد آنها نیز محدود است و اثر معماران پیشرو و خلاق است، به آن بخش وسیع و بزرگ از معماری امروز میپردازیم که چهره اصلی شهرهای ما را میسازد. در این بخش از معماری امروز، همان طور که قبلن و در گفتارهای پیش نیز نشان دادیم، آشفتگی شکلی چنان مشخص و بارز است که هرگز نمیتوان از هماهنگی و یا هارمونی در شهری مثل تهران سخن گفت. اما با کمی دقت میبینیم که این تضادها و تفاوتها اکثرن در پوسته خارجی معماری محدود مانده و هرگز باعث تحولی در عمق نشده است. این همه تنوع و این همه آشفتگی ظاهری، در محلات مختلف، از شمال شهر تا جنوب شهر، باعث به وجود آمدن فضاهای ويژهای در داخل معماری نشده که بازتاب تفکر ويژهای باشد. انگار تفاوت داشتن باید در سطح باقی بماند. یعنی گرچه با انواع و اقسام تظاهرات شکلی و فرمال در نما و مصالح رو به رو هستید اما وقتی پا به درون این معماری میگذارید انگار الگوی از پیش آماده شدهای را رو به روی خود میبینید که با کمترین خلاقیتی مدام تکرار میشود و فقط لایه بیرونی آن سعی میکند خود را به زور از واحدهای همجوار متمایز "نشان دهد". لایه و نمای ظاهری، با سبکها و فرمهای متفاوت، شما را به درونمایه متفاوتی هدایت نمیکند.
فراموشی امکانات معماری اما جایی که میتواند خلاقیت معمار را عیان کند همچنان فقیر و بی مایه است. یعنی داشتن پلانی ويژه، به کارگیری خلاقانه حجمها، سبک کردن فضا، بازی با نور و سایه و صدها امکان دیگری که معماران هر دوره با توجه به درک و برداشت خود و یا نیازها فضایی از آنها استفاده کردهاند. اما میبینیم چه طور اکثر این مفاهیم که میتواند هر اثر معماری را نسبت به اثر دیگر متمایز و برجسته کند در اغلب موارد، فراموش میشود و تفاوت در سطح باقی میماند. آیا این برداشت ويژهای از بروز فردیت در معماری نیست؟ لغت تنها عدم احساس تعلق به یک مکان یا به یک شهر، یا حس غریبگی در آن میتواند خود را به این صورت نشان دهد که ساکنان نه تنها نیازی به فکر کردن به شهر خود و هماهنگ بودن با آن نداشته باشند بلکه از هر راه ممکن بکوشند تا خود را از آن جدا و متمایز کنند. انگار لغتی بخواهد به زور خود را از متن جدا کند. طبیعی است این راهها، سطحی ترین و دم دستی ترین راههای ممکن خواهند بود. -----------------------------
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
از مطالعه نوشته های شما لذت می برم.بسیار عالی و در واقع جامعه شناسی معماری به نظر من.موفق باشید.پی گیر نوشته هایتان هستم
-- نی لبک ، May 4, 2007