رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶

پوسته‌ای از فردیت

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

آیا تکثر در معماری و شکل شهرهای امروز ما در ایران، نشان از وجود جریانی خلاق و پویاست و یا فقط دلیلی است بر آَشفتگی؟ این آشفتگی را چگون می‌توان تفسیر و تعبیر کرد؟


تهران- خیابان میرداماد

ظهور فردیت در دوران مدرن
تاکید بر فردیت و بروز جنبه‌های درونی و شخصی آفریننده یا هنرمند، یکی از ويژگی‌های اصلی جریان هنر و معماری مدرن است. رنسانس هنری، نیرویی را در هنرمند و آفرینشگر آزاد کرد که تا پیش از آن چندان به آن بها داده نمی‌شد: یعنی بازتاب دنیای درونی و بیان آن از راه‌های نو و جدید در اثر خلاقه. هنر به جای آن که در صدد آفرینش "جهانی کامل و آرمانی" باشد بیشتر بیان کننده وضعیتی "ناکامل" شد و خاصیتی اکتشافی و تجربه گر به خود گرفت. در یک بررسی کلی می‌بینیم در معماری گذشته، گرچه نقش معمار و طراح در پدید آوردن فضاهای معماری غیرقابل انکار است، اما آن چه بیشتر اهمیت دارد، محصول نهایی است. بنابراین کمتر از خود معماران یا پدیدآورندگان آثار شاخص اطلاعی در دست داریم و حداکثر به چند نام برجسته برمی‌خوریم. در حالی که زمانه ما، دوران مطرح شدن چهره‌ها و دوران بازتاب ويژگی‌های فردی و انسانی در آثار آفریده شده است.

اما آیا با این رویکرد تاریخی و تحلیلی، می‌توانیم تکثر و یا آشفتگی در سیمای شهرهای امروزی به خصوص شهر بزرگی مانند تهران را توجیه و تفسیر کنیم؟ یعنی آیا این همه آشفتگی محصول بازتاب فردیت ایرنی در کار معماری امروز است؟ فردیتی که می‌کوشد خود را از راه تمایز داشتن و متفاوت بودن با "بغل دستی"اش تعریف کند؟پاسخ به این سئوال قدری دشوار است و باید جنبه‌های گوناگون را در بررسی آن در نظر گرفت.


تهران- الهیه

عمق تنوع
اما قبل از آن که به جنبه‌های اجتماعی این پدیده بپردازیم باید دید عمق این تنوع تا کجاست. آیا فقط در سطح باقی مانده یا این تفاوت و گوناگونی به عمق آثار معماری نیز نفوذ کرده است؟

در این بررسی مختصر، نگاه خود را به معماری "تجاری" محدود می‌کنیم و به جای نقد و تحلیل آثار خاص و یا بناهای بسیار شاخصی که تعداد آنها نیز محدود است و اثر معماران پیشرو و خلاق است، به آن بخش وسیع و بزرگ از معماری امروز می‌پردازیم که چهره اصلی شهرهای ما را می‌سازد. در این بخش از معماری امروز، همان طور که قبلن و در گفتارهای پیش نیز نشان دادیم، آشفتگی شکلی چنان مشخص و بارز است که هرگز نمی‌توان از هماهنگی و یا هارمونی در شهری مثل تهران سخن گفت. اما با کمی دقت می‌بینیم که این تضادها و تفاوت‌ها اکثرن در پوسته خارجی معماری محدود مانده و هرگز باعث تحولی در عمق نشده است. این همه تنوع و این همه آشفتگی ظاهری، در محلات مختلف، از شمال شهر تا جنوب شهر، باعث به وجود آمدن فضاهای ويژه‌ای در داخل معماری نشده که بازتاب تفکر ويژه‌ای باشد. انگار تفاوت داشتن باید در سطح باقی بماند. یعنی گرچه با انواع و اقسام تظاهرات شکلی و فرمال در نما و مصالح رو به رو هستید اما وقتی پا به درون این معماری می‌گذارید انگار الگوی از پیش آماده شده‌ای را رو به روی خود می‌بینید که با کمترین خلاقیتی مدام تکرار می‌شود و فقط لایه بیرونی آن سعی می‌کند خود را به زور از واحدهای همجوار متمایز "نشان دهد". لایه و نمای ظاهری، با سبک‌ها و فرم‌های متفاوت، شما را به درونمایه متفاوتی هدایت نمی‌کند.


ساختمانی مسکونی در تهران

فراموشی امکانات معماری
سرمایه و پول بیشتر فقط خودش را در به کارگیری مصالح مرغوب تر و گران تر نشان می‌دهد. در آشپزخانه‌ای با کاشی‌ها و کابینتهای "فرنگی" و کار گذاشتن "سونا" و "جاکوزی" در واحدهای آپارتمانی بزرگ.

اما جایی که می‌تواند خلاقیت معمار را عیان کند همچنان فقیر و بی مایه است. یعنی داشتن پلانی ويژه، به کارگیری خلاقانه حجم‌ها، سبک کردن فضا، بازی با نور و سایه و صدها امکان دیگری که معماران هر دوره با توجه به درک و برداشت خود و یا نیازها فضایی از آنها استفاده کرده‌اند. اما می‌بینیم چه طور اکثر این مفاهیم که می‌تواند هر اثر معماری را نسبت به اثر دیگر متمایز و برجسته کند در اغلب موارد، فراموش می‌شود و تفاوت در سطح باقی می‌ماند. آیا این برداشت ويژه‌ای از بروز فردیت در معماری نیست؟

لغت تنها
بررسی این نکته جالب است که چرا سازندگان این واحدهای معماری، هرگز لحظه‌ای به هماهنگی با محیط اطراف و در نهایت شهر خود فکر نمی‌کنند. آیا باید دلایلی آن را در روابط اجتماعی جستجو کرد؟

عدم احساس تعلق به یک مکان یا به یک شهر، یا حس غریبگی در آن می‌تواند خود را به این صورت نشان دهد که ساکنان نه تنها نیازی به فکر کردن به شهر خود و هماهنگ بودن با آن نداشته باشند بلکه از هر راه ممکن بکوشند تا خود را از آن جدا و متمایز کنند. انگار لغتی بخواهد به زور خود را از متن جدا کند.

طبیعی است این راه‌ها، سطحی ترین و دم دستی ترین راه‌های ممکن خواهند بود.
و این‌ها همه زمانی اتفاق می‌افتد که مفهوم شهروندی" فقط به "ساکن بودن" تقلیل پیدا می‌کند.

-----------------------------
مطالب مرتبط:
در دو سمت خیابان
ميل مبهم آشفتگی
فضای فراموش شده
جدایی از ریتم طبیعی
فکر به فضای ساخته شده: دعوت به یک بحث عمومی
هويت شهری يک گفتمان توافقی است
آشفتگی شهری ناشی از شتابزدگی در مدرنيزاسيون است
بحران تجانس و هويت شهری در ايران

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

از مطالعه نوشته های شما لذت می برم.بسیار عالی و در واقع جامعه شناسی معماری به نظر من.موفق باشید.پی گیر نوشته هایتان هستم

-- نی لبک ، May 4, 2007 در ساعت 02:07 PM