تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

گردهمایی برای آب در هاون کوبیدن

سمیه مومنی

ساده‌ترین راه انجامش این است که هاونی را تهیه کنید، مقداری آب در آن بریزید و شروع کنید به کوبیدن آب. به هر حال دارید برایش انرژی صرف می‌کنید، وقت می‌گذارید، بخشی از ذهنتان را صرفش می‌کنید، حتماً باید انتظار پاداشی، حقوقی یا چیزهایی از این دست را داشته باشید.

آب در هاون کوبیدن بابک اطمینانی و دیگرانی که به او ایمیل خواهند زد، روزی در بهار سال آینده انجام خواهد شد. دو‌سالانه‌ای برگزار می‌شود، عده‌ای جمع خواهند شد، هاون‌هایی آورده می‌شود و همه در یک اقدام رسمی آب را در هاون خواهند کوبید.

احتمالاً برای اولین بار در تاریخ، چه پیش از تولد این ضرب‌المثل و چه پس از آن، خواهد بود که عده‌ای به شکلی نمادین و احتمالاً با قیافه‌های جدی بنشینند و این ضرب‌المثل قدیمی را، این‌بار نه در قالب استعاره، که به واقع عملی کنند.

بابک اطمینانی را سال گذشته یا کمی دورتر، با آگهی بلبل فرنگی‌هایش به یاد بیاورید. او قورباغه‌های گچی‌اش را که با بی‌کیفیت‌ترین مصالح ساخته شده بودند، به رنگ‌های شاد رنگ‌آمیزی کرد و به فروش رساند.

او با آرامش تمام عکس قورباغه‌ها را در یک آگهی چاپ کرد و در روز روشن بالای آگهی نوشت که تعدادی بلبل فرنگی به فروش می‌رسد.


بابک اطمینانی (عکس: مسعود سهیلی)

بعد هم آدرس ایمیلی و محل تجمعی برای فروش بلبل فرنگی‌های قلابی تعیین شد. اگرچه آن روزها کمتر کسی و کمتر روزنامه و رسانه‌ای توجهش را به کنایه پرمعنای اطمینانی نشان داد، اما ایده‌های او انگار تمامی ندارند.

بعدها که با او درباره بلبل‌هایش حرف زدم از ایده‌های بسیارش، بسیار گفت. از دغدغه‌هایش برای هنر مفهومی و این‌که تعریفی که او از از این هنر دارد با آنچه در نمایشگاه‌های کاسپچوال آرت در ایران نمایش داده می‌شود، بسیار متفاوت است.

اطمینانی معتقد است در هنرهای مفهومی «اتفاق»، پیش از هر کجا باید در ذهن مخاطب بیافتد. اطمینانی به خط قرمزهای ذهنی مخاطبش بسیار اهمیت می‌دهد و بیشترین بازی خود را بر آن‌ها متمرکز می‌کند.

اگر دغدغه‌های او درباره نقاشی‌هایش اجازه بدهند، ایده‌های طنز اطمینانی هم می‌توانند بسیاری را به خود جلب کند و به اندیشیدن وا دارد.

همه چیز با یک آگهی شروع شده است. شاید شما هم یکی از آن را در میل باکس‌تان داشته باشید. یک آگهی با «در پیت»‌ترین طراحی که انگار در «درب و داغان» بودن طراحی‌‌اش تعمدی بوده است، همراه با عبارات جالب توجه، جوایزی که احتمالاً باید وسوسه‌برانگیز باشد و فونت‌هایی که شاید نمونه‌اش را در آگهی‌ای بر سر در یک مغازه خیاطی دیده باشید که شرایطش را به تفصیل برای استخدام یک دکمه‌دوز شرح داده است.

چه حسی پیدا خواهید کرد اگر برای آب در هاون کوبیدنتان لوح تقدیر بگیرید؟ یا یک بلیط سفر به هر جای ایران نصیبتان شود؟ نگاهی به این آگهی بیندازید.


تصویر آگهی «آب در هاون کوبیدن»

احتمالاً باید دستتان آمده باشد که از بابک اطمینانی بعید است که کارش آب در هاون کوبیدن باشد. او دقیق‌تر و حساس‌تر از این حرف‌هاست که کنایه‌ای پشت استعاره‌اش پنهان نباشد.

دست کم نقاشی‌هایش، وسواسی که برای کشیدن دارد، وسواسی که در تحلیل‌هایش می‌بینیم و همه دقتی که موقع حرف زدن در عباراتش به کار می‌گیرد، اصراری است بر این‌که باید بیشتر از «آب در هاون کوبیدن» از او انتظار داشت.

شاید بهتر است کمی در معنای استعاره‌اش دقیق‌تر شویم، آگهی‌اش را با دقت بیشتری بخوانیم، نگاهی به اطرافمان بیاندازیم و به دنبال مصداق‌های بیرونی آنچه او می‌خواهد بگوید باشیم.

همه چیز نباید به این سادگی باشد. احتمالاً قصدش نباید یک شوخی با‌مزه صرف باشد. شاید هجوی آن پشت‌ها پنهان است که به فکر کردن درباره‌اش بیارزد.

اطمینانی آدم اهل سیاستی نیست، او بیش از آن‌که در آثارش به این چیزهای بیاندیشد، اهداف بلند بالاتری را دنبال می‌کند.

دغدغه‌هایش نگرانی‌های هنرمندی‌ است که در اجتماعش دقیق شده است، در دانشگاه تدریس می‌کند، شاگردانی دارد، از مطبوعات گریزان نیست و خلاصه از آن هنرمندان ژولیده‌ای نیست که در کنجی به نقاشی می‌نشینند و از عالم بیرونشان خبری نیست.

به هرحال باید همچنان در انتظار بود، شاید آگهی دیگری در پی بیاید یا شرایط دیگری عنوان شود یا شاید هم آقای نقاش بخواهد ایده‌اش را بیشتر شرح بدهد. اما هر چه هست، بی‌شک کارش آب در هاون کوبیدن نخواهد بود.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
کودتا در ذهن مخاطب، با هنر مفهومی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مطلب خوبی بود که متاسفانه این مطالب همیشه دور از چشم ما می‌ماند.

-- فواد ، Oct 30, 2008

حالا که از ایشون اینهمه تعریف کردید از اون اهداف بلند بالاتری که گفتین ایشون دارن کمی برای ما توضیح بدین.
(البته دیدم که نقاشی‌هایی از کهکشان‌های دور دست کشیدن)

-- بدون نام ، Oct 31, 2008

پس بگو حالا که جامی نیست کامنت ما هم نیست!

-- بدون نام ، Oct 31, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)