خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > همه چیز در نظر او میرقصد | |||
همه چیز در نظر او میرقصدماریا صبایمقدمپس از درگذشت سرکیس جانبازیان، دختر او، آناهید جانبازیان وظیفهی سنگین ادامهی راه پدر را به عهده گرفت. آناهید از سه سالگی با موسیقی و حرکت و رقص در منزل آشنا شد. در ابتدا در کلاسهای پدر ناظر بود و این مشاهده تأثیر عمیق و به جا ماندنی در روحیه و کار او گذاشت.
او خود معتقد است که نزدیک به 40 درصد آنچه که هماکنون در کار از آن استفاده میکند، از مشاهدهی کلاسهای پدر آموخته است. اولین اجرای او در سن پنج سالگی در تالار فرهنگ در تهران با استقبال فراوان روبهرو شد. در حین مسافرتهای هنری گروه که به منظور اجرای برنامههای سالانه انجام میشد، آناهید تجربیات بسیاری در زمینهی ارایهی کار رقص کسب کرد. پس از مرگ پدر، با پشتیبانی مادر و وزارت فرهنگ و هنر، برای تحصیل در رقص به شوروی رفت. عشق و علاقهی او به رقص و تمرکز روی هدف یادگیری هر چه بیشتر، به او نیرو و پشتکار لازم را میداد که به عنوان یک دختر جوان و تنها در مقابله با شرایط دشوار غربت بایستد و با جدیت به کسب دانش و تجربه از استادان بزرگی چون الکساندرا باگانکووا، سرگئی سرکیسیان، پاولین بورنازیان، نوریار سروپویچ و یلنا آرامونا بپردازد. در طی این سالها به دعوت سازمان هنرهای زیبا، افرادی چون عبدالله ناظمی، یرجانیک جانبازیان، یگانه شایگان و زهره امجدی در هنرستان جانبازیان تدریس میکردند، اما آینده و سرنوشت هنرستان مبهم بود. آناهید پس از اخذ مدرک لیسانس در بالهی کلاسیک و رقصهای محلی با هدف شروع کار مجدد مدرسهی رقص و برگرداندن آن به سطح قبلی در زمان پدر، به ایران بازگشت. اگر چه ادامهی راه فردی چون جانبازیان کار آسانی نبود و زن بودن آناهید نیز کار را آسانتر نمیکرد؛ اما دیدگاه مردم نسبت به رقص در اثر تلاشهای افرادی مثل جانبازیان پدر، تغییر کرده بود.
مراکز مختلفی در کشور تأسیس شده بود که در آنها دانشجویان هنر را به عنوان حرفهای قابل احترام، هدف خود قرار میدادند. آناهید با جدیت شروع به کار کرد و به مدت دوازده سال به عنوان تهیهکننده، استاد، رقصنده و رقصپرداز به آموزش منظم دو رشتهی تخصصیاش یعنی باله و رقصهای محلی پرداخت. تمرکز او روی باله به عنوان پایهی صحیح رقص بود، چون معتقد بود که اگر رقصندهها بر آن پایه تربیت شوند، از عهدهی یادگیری و اجرای هر رقصی بر میآیند. پس از تعلیمات دقیق در باله، شاگردان خود را در زمینههای دیگر مانند رقصهای محلی آموزش میداد. در این سالها جانبازیان گروهی از بهترین هنرآموزان را برای تعلیمات پیشرفته و تشکیل گروه انتخاب کرد. این گروه پس از فارغالتحصیلی در گروه جانبازیان به اجرای رقص در صحنه وهمچنین در هنرستان بالهی تهران به تدریس پرداختند. دراین سالهای پربار، آناهید بالغ بر یکصد اثر که ترکیبی از نمایش و رقص باله و محلی بودند، خلق کرد و به روی صحنه برد. پس از انقلاب دوباره فاصلهای در کار آناهید ایجاد شد و به دلیل مشکلات ادامه زندگی و کار هنری، در سال 1362 ایران را ترک کرد. با آگاهی از موانع بسیار در شروع دوباره کار خود در محیط جدید، آناهید مصمم بود که به کاری جز رقص نپردازد.
در آمریکا در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس به فراگیری رقص مدرن پرداخت و همچنین برای ادامهی کار درخواست اجازهی کار و تأسیس مدرسه کرد. دریافت پروانهی کار یک سال طول کشید و در این فاصله او به تدریس در دو مدرسه پرداخت. نام جانبازیان، سوابق کاری، دانش و عشق و علاقهی جانبازیان احترام و اعتماد مردم را بر میانگیخت و افراد زیادی، فرزندان خود را به آن دو مدرسه میآوردند تا زیر نظر آناهید آموزش ببینند. پس از یک سال او موفق به دریافت پروانهی کار و تأسیس آموزشگاه شد و در سال 1367 (1992) مدرسهی رقص جانبازیان را تشکیل داد. به دلیل آشنایی مردم با نام، اعتبار و سوابق جانبازیان وهمچنین سابقهی آموزش در دو مدرسه، جلب هنرآموز بدون مشکل پیش رفت. آناهید به تدریس در مدرسه و اداره همه جانبه آن پرداخت و تا سال 1371 (1996) گروهی را تعلیم داد که بعدها هستهی مرکزی کمپانی رقص جانبازیان شدند. از آن زمان تا کنون این گروه که از رقصندگان حرفهای تشکیل شده، در شهرها و کشورهای گوناگون در اروپا، آسیا و آمریکا نزدیک به صد برنامه با طراحی و مدیریت آناهید جانبازیان اجرا کرده است. این برنامهها شامل باله، رقصهای محلی ایرانی و روسی، رقص مدرن و رقصهای تلفیقی طراحی و تنظیم شدهاند و جوایز بینالمللی بسیاری را به خود اختصاص دادهاند. در حال حاضر، نزدیک به 150 هنرآموز از افراد مختلف در رده سنی چهار تا 60 ساله در کلاسهای مدرسهی جانبازیان شرکت میکنند. آناهید به رقص، این ارتباط عمیق و هماهنگی دقیق و ظریف بین روح و فکر و بدن، به عنوان سرمایهای تأثیرگذار و به جا ماندنی در همهی جوانب زندگی و نه فقط وسیلهای برای اجرای روی صحنه یا امرار معاش نگاه میکند. برای او حرکت و رقص نه فقط در مدرسه یا صحنه، بلکه در همهی جوانب زندگی، در همهی لحظهها حضور دارند.
مایههای الهام او در رقص طیف وسیعی از سادهترین اتفاقات زندگی تا تاریخ و فرهنگ را در بر میگیرند. او خود میگوید: «وقتی در گوشهای نشستهام و به دور و بر نگاه میکنم، هر چیزی تبدیل به حرکت میشود. در آن موقعیت خاصی که قرار دارم، اینکه کجا هستم و حالت روحیام چیست، زمینهی کار مرا تعیین میکند. تصور کنید مردمی که در کنار هم ایستاده و صحبت میکنند، ناگهان یک نفر از جمع جدا میشود و ... همهی اینها در ذهن و روح من به حرکت و موضوع تبدیل میشوند. مدتی است که روی تاریخ تمرکز میکنم. باله تئاتری را براساس برخورد مولانا با شمس تبریزی را طراحی کردم. حدود شش - هفت ماه مطالعه میکردم و از منابع مختلف اطلاعات جمع میکردم.» حرکات این رقصها که با موضوعات بسیار گوناگون طراحی میشوند، بستگی به ماهیت و مفهوم و ریشهی آن رقص دارند. جانبازیان نوع و روش خاص یک متن را اساس کار خود قرار میدهد و برای هر کاری از دایرهی لغات خاصی استفاده میکند. مثلاً در رقص شمالی، با استفاده از آشنایی و معلومات خود دربارهی قدمها، لباس و موسیقی این رقص، متنی را برای آن طراحی میکند و براساس این متن از حرکات استفاده میکند تا به کار جلوه و رنگ دهد. به عبارتی اگر چه که حرکات مشخصند، رقصها توسط او طراحی میشوند. در سال 1382 (2005) کمپانی جانبازیان در ایتالیا جوایز بهترین رقصهای سنتی (ایرانی) و طراحی رقص مدرن را در جشنواره رقص به خود اختصاص داد. تنوع چشمگیر آثار جانبازیان تحت تأثیر تجربه و دانش و آشنایی وسیع او با رقص و همچنین زمینهی فرهنگی او به عنوان یک ایرانی ارمنی قرار گرفته است. به دلیل آشنایی او با دو فرهنگ غنی و پرسابقه ایرانی و ارمنی، جانبازیان آگاهانه از این دو گنجینه برای خلق آثار خود استفاده میکند. دیدگاههای خاص او که از دو سرچشمهی غنی بهره میگیرند، در انتخاب موضوع، نحوهی بیان و سبک آثار او منعکس است. گاه دیدگاه تلفیقی حاکم است و گاه هر یک از دیدگاهها به طور مستقل در آثار مختلف در قالب موضوع یا متن یا نحوه ارایه کار مسلط است. از نمونههای درخشان این دو سرچشمهی الهام، اثری است که جانبازیان دربارهی زندگی یک موسیقیدان نابغه ارمنی (کومیتاس) خلق کرده و همچنین رقصی در مورد مولانا. کومیتاس، کاری کلاسیک است که در آثار فلکلور ریشه دارد، در نتیجه کار ترکیبی از باله و فلکلور است.در سال 1383 (2004) این رقص کاندید هشت جایزه شد و نهایتا در چهار زمینه جایزه هورتون را به خود اختصاص داد. در طراحی «مولانا به سوی نور و رستگاری» که متن ایرانی دارد، آهنگ و عطر و بوی مطلب ایرانی در نظر گرفته شده و این کار تلفیقی از جهاتی کاملا ایرانی است. موسیقی ایرانی است، از حرکاتی که از مراسم خاصی سرچشمه گرفتهاند، استفاده شده که جانبازیان آنها را به وسیلهی حرکات مدرن در کار فرافکنی کرده است. این رقص نیز در سال 1386(2006) در آمریکا جایزه هورتون را در زمینهی اجرا به خود اختصاص داد. جدیدترین اثر آناهید جانبازیان، «بوی انار» نام دارد که کار مدرن تئاتر است و داستان رنگ و بوی ارمنی دارد. سبک کاری به طور کل مدرن است و در آن از کلام، نمایش، پخش فیلم و غیره استفاده خواهد شد و به احتمال قوی در سال آینده آمادهی اجرا در صحنه است. نوشتار فوق بر اساس مصاحبهی تلفنی نویسنده با خانم آناهید جانبازیان و همچنین کتابچهی اطلاعات منتشر شده و نوار ویدئویی مراسمی به مناسبت شصتمین سالگرد آکادمی رقص جانبازیان تهیه و تنظیم شده است. اطلاعات ارائه شده توسط خانم جانبازیان برای انتشار در زمانه نیز تأیید شدهاند. بخش نخست این مطلب: هفتاد سال خدمت به هنر رقص ایران
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Thank you very much for bringing such a wonderful subject to our attention. This article was very informative and I enjoyed reading it so much that I have started a chain e-mail to send the article to as many people as I can. Thank you again. Elham
-- Elham Mehdizadeh ، Apr 21, 2008-------------------------------------
دوست گرامی
لطفاً نظراتتان را به فارسی بنویسید و از نوشتن به زبان یا خط لاتین، خودداری نمایید
As a student of hers I have always had a sense of gratitude toward her. This family is incredibly talented. I wish my great instuctor success in her painstaking efforts
-- ninette zadourian ، Apr 23, 2008