سود و زیان کامنتها
هربرت رایفرت[1] ترجمهی احمد سمایی
کامنتنویسی با نشریات آنلاین پیوندی ناگسستنی پیدا کرده است. اما این پیوند همیشه عاری از تنش و اصطکاک نیست. کامنتها، هم برای خوانندگان و هم برای مسوولان سایتها مفیدند، ولی در عین حال میتوانند مایهی دردسر هم باشند. در نشریات آنلاین، برای رهایی از کامنتهای نامطلوب تدبیرهای مختلفی به کار گرفته میشود.
«اسلام، دینی فاشیستی است. کسی که در این مملکت معتقد است که باید به خدای مشروعیتبخش به ترور سجده کرد باید سریعاً باروبنه خود را ببندد و کشور را ترک کند. باور به الله یا همان خدای مشروعیتبخش به ترور، یک بیماری روانی است که کارش الزاماً به تایید سرکوب، سنگسار، ترور و ... می انجامد.»
این نظر را یک کاربر اینترنت به نام کلادیوس والنتین در زیر مقالهای از یورگ لاو نوشته است.
لاو دبیر تحریریه هفتهنامه آلمانی دیسایت است و مقاله او هم در بارهی بحث هایی است که بر سر ایجاد یک مسجد در شهر کلن درگرفته است. تفسیر والنتین به اندازه یک صفحه، سراسر پر است از خشم و غضب نسبت به مسلمانها که از نظر او نازیهای جدید هستند. نویسنده، کف به لب آورده و ظاهراً خود را زیر فشارِ بیرون ریختنِ خشم خود میدیده است. او با چند تا کلیک این امکان را پیدا کرده که نظرات خود را در سایت اینترنتی نشریه معتبر سایت منتشر کند و آن را در دسترس شمار زیادی از خوانندگان این نشریه قرار دهد. نویسنده مقاله سایت، یعنی یورگ لاو هم تنها به افزودن جملهای در پایان تفسیر بسنده کرده است: «من این تفسیر را بی هیچ کم و کاستی میگذارم تا در پایان مقاله به عنوان یک سند باقی بماند. این کار نباید به معنای ارزشدادن به برخی نظرات تلقی شود.»
آیا این همان چیزی است که یورگن هابرماس در پانویس متن سخنرانیاش در ژوئن ۲۰۰۶ با عنوان «عامل سیاسی در جامعه رسانهای» منظور کرده بود؟ او در آنجا نوشته بود که اینترنت قطعاً تمایل به نوشتن و خواندن در میان مردم را شدیداً فعال خواهد کرد. او این امر را لازم میداند چرا که سپهر عمومی سیاسی، نیازمند جذب افکار شهروندانی است که مسایل جامعه را تعین و شفافیت میبخشند و به موضوعاتی واکنش نشان میدهند که در گفتمان نخبگان جامعه مطرح و روزآمد شده باشند.
از نامهنگاری به روزنامههای کلاسیک تا کامنتنویسی در سایتها
تکنیکهای جدید این امکان را فراهم کردهاند که در صفحات اینترنتی روزنامهها، نویسندگان حرفهای مطبوعات و شهروندان عادی از حقوق و موقعیتی یکسان برخوردار باشند. خواننده روزنامههای اینترنتی اینک کم و بیش این امکان را دارد که بدون اعلام قبلی و اغلب بدون نوبتگرفتن، تنها به نام یک کاربر که لزوماً هویت واقعی او را هم نشان نمیدهد به ابراز نظر بپردازد و حتی در واکنش به این مقاله یا آن گزارش، نقطهنظری جامع و بلند ارائه کند و بلافاصله هم شاهد انتشار آن در سایت مربوطه باشد. این شیوه، بسیار سریعتر و کم دردسرتر از نامه نوشتن کلاسیک به روزنامههاست.
در شیوه کلاسیک، یک خواننده روزنامهی چاپی برای این که به این یا آن مطلب روزنامه واکنش نشان دهد باید اسم کامل خود را بنویسد. این نامه پس از کنترل از سوی تحریریه روزنامه و بعد از آن که نوبت انتشارش رسید در صفحهی مخصوص خوانندگان چاپ میشود، بیآنکه از مقاله یا گزارشی که نامه در واکنش به آن نوشته شده رد و نشان بلاواسطهای در میان باشد. این در حالی است که واکنشهایی که در صفحات اینترنتی منتشر میشوند خود واکنشهای تازهای را به دنبال میآوردند که در ادامه میتواند بحثی دنبالهدار را میان خوانندگان سایت دامن زند. به این ترتیب، نشریات اینترنتی با مقالات و مطالب خود سلسلهجنبان مباحث بیواسطهای میشوند که به شکلگیری ارتباطات موضوعی میان خوانندگان میانجامد و به آنها امکان میدهد که از نقشِ منفعلِ مخاطبان کلاسیک روزنامههای کلاسیک به درآیند.
جذابیت کامنتنویسی به روایت اعداد و ارقام
اعداد و ارقام بر جذابیتِ چنین شکلهایی از ارتباطات میان نشریات اینترنتی و خوانندگان آنها و نیز میان خود خوانندگان دلالت دارند. مارکوس هورلد، از تحریریهی اینترنتی روزنامهی برلینی «تاگس اشپیگل» میگوید که سایت این روزنامه، روزی ۱۰۰۰ کامنت دریافت میکند. خانم آنتونیا بکرمن از روزنامهی «دی ولت» نیز، ارقام مشابهی را ذکر میکند. در مورد روزنامهی «زود دویچه سایتونگ»، تعداد کامنتها از این هم فراتر است. نکته بارز در این کامنتها این است که شمار قابل توجهای از کاربران وجود دارد که صدها موضع و اظهارنظر میفرستند و برای خود موجودیتی به عنوان روزنامهنگارانی غیرحرفهای دست و پا کردهاند.
همانطور که نقل قول اول این مطلب نشان میدهد، کامنتها اغلب حاوی استدلالهای مطلوبی نیستند و لزوماً با هنجارهای تحریریه نشریه مربوطه همخوانی ندارند. برای مثال، سایت زود دویچه سایتونگ در بخش کامنتش، خطاب به کامنتنویسان جملهی استانداردی دارد به این مضمون: «تحریریه و خوانندگان سایت زود دویچه برای برخودهای دوستانه و تفاهمآمیز ارزش قائلند. لطفاً بپرهیزید از این که دیگران را مورد حمله قرار دهید و یا بدتر از آن، برنجانید.»
اما همهی کامنتگذاران زود دویچه، لزوماً به چنین توصیهای اعتنا نمیکنند. فراوانی کامنتهای ناخوشایند کار را به جایی رسانده که در این اواخر سایت مزبور امکان کامنتنویسی را بعد از ساعت ۱۹ و نیز در کل روزهای آخر هفته برچیده است. استدلال هم این است که در ساعات شب و نیز در آخر هفته، تحریریه با نیروی کمی مشغول به کار است و امکان کنترل کامنتها و حذف و تعدیل احتمالی آنها را ندارد.
به ویژه در برخورد با برخی از موضوعات حساس، شماری از کامنتنویسان عنان احتیاط و مراعات را از دست میدهند. مارکوس هورلد، از نشریهی تاگس اشپیگل میگوید که در ابتدای سال ۲۰۰۷ تحریریه این نشریه نزدیک به ۷۰ درصد کامنتهایی را که به گزارشهای مربوط به آشوبگری جوانان ترک و عرب در برلین برمیگشتهاند حذف کرده است. آنتونیا بکرمن از نشریهی دی ولت نیز میگوید زمانی که بحث بر سر اسلام و مناقشه خاورمیانه است، درصد حذف کامنتها هم الزاماً رو به فزونی میرود.
پدیدهای فراگیر
در خارج از آلمان نیز وضعیت مشابهای وجود دارد. جئورجینا هنری، از اعضای تحریریه «کامنت آزاد است»، سایت وابسته به روزنامهی گاردین، در گفتگویی با یک سایت سرویس رسانهای میگوید که سوءاستفادههای مکرر از امکان کامنتنویسی برای حملات تند و اهانتآمیز به این فرد یا آن گروه و نهاد ابعادی انزجارآور دارد.
برادلی بورستون، از نویسندگان سایت اینترنتی روزنامهی هاآرتص اسرائیل نیز، از «فراوانی افکار مسموم و تحریککننده ای» تکان خورده که عربها و یهودیان، از هر دو سوی طیف چپ و راست، در کامنتهای خود پخش و نشر میکنند.
در نشریهی اتریشی «استاندارد» و در سایت هفتهنامهی «دی سایت» آلمان نیز بروز موارد مشابه، بارها مسوولان این نشریات را ناگزیر از قطع امکان کامنتنویسی برای خوانندگانشان کرده است. در زود دویچهسایتونگ روش جاری این است که برای مطالب و مقالاتی که توجهبرانگیزند و کامنتنویسان هنجارشکن در بخش نظرخواهی آن حضوری آزاردهنده پیدا میکنند، امکان کامنتنویسی در طول روز نیز گهگاه قطع میشود.
تدابیر و تمهیدات برای رهایی از نظرهای نامطلوب
در مجموع تحریریههای آنلاین روزنامهها و نشریات، با شیوههای مختلف میکوشند مانع ورود کامنتهای تند، ناجور و اهانتآمیز به صفحات خود شوند. برای مثال، روزنامه «دی ولت» آلمان یک روش دوگانه را به کار گرفته است: از یک طرف برای کامنتگذاری امکانی ایجاد کرده به نام «ولت دباته» (بحث در روزنامهی ولت) که متقاضی ورود به آن، باید خود را معرفی کند. این امکان البته کمتر مورد استفاده کاربران قرار میگیرد. امکان دوم، کامنت نوشتن بیمانع و بدون نیاز به معرفی، در پایین مقالات صفحه آنلاین دی ولت است. در این صفحه پس از آنکه کامنتها انتشار یافتند، یک گروه ۱۲ نفری مضمون آنها را وارسی و در صورت لزوم حذفشان میکند.
در زود دویچه سایتونگ، کامنتها را پیش از انتشار چک میکنند. ولی بعد از انتشار نیز خوانندگان میتوانند از طریق یک امکان ویژه به تحریریه خبر دهند که این یا آن کامنت ناجور از از زیر چشمشان دررفته و باید حذف شود. در شمار دیگری از نشریات، یک نرمافزار ویژه کامنتهای خوانندگان را کنترل میکند و آن جملات و عباراتی را که میتوانند سبک، نامناسب و اهانتآمیز باشند، علامت زده و در اختیار تحریریه میگذارد.
از کامنت نمیتوان چشم پوشید
با این همه، کامنتنویسی خوانندگان سایت نشریات به بخشی لاینفک و غیرقابل چشمپوشی از این سایتها بدل شده است. و تا زمانی که دستاندرکاران این سایتها مجبور نباشند به لحاظ حقوقی مسوولیت خوب و بد کامنت خوانندگان را به عهده بگیرند، طبعاً دلیلی نخواهند دید که امکان کامنتنویسی را حذف کنند.
به رغم مضمون و شکل اغلب سوالانگیز و نامطلوب تعدادی از کامنتها، شماری از آنها نیز، حاوی اندیشهها و ایدههای قابل اعتنایی هستند که نمیتوان به سادگی از کنارشان عبور کرد. چنین کامنتهایی نظر تحریریههای سایتها را به علایق و پسند خوانندگان جلب میکنند، تا جایی که برای مثال سایت روزنامه معروف «تاگس اشپیگل» اجرای ایدههای مطرح در برخی از کامنتها را به نگارش و طراحی خبرها و گزارشهای نسخه چاپی خود نیز تعمیم داده است.
هريبرت زايفرت ( (Heribert Seifert)، پرفسور رشته تعليم و تربيت است و در رشتههای ارتباطات، تاريخ و فلسفه نيز تحصیل کرده است. زايفرت در امور مربوط به تحول و چشمانداز رسانهها يکی از کارشناسان حوزه زبان آلمانی به شمار میرود. او کتابهای متعددی در اينباره نوشته و يکی از نويسندگان دائمی روزنامه "نويه زوريخر سايتونگ" است. مقاله فوق در شماره ۲۵ دسامبر ۲۰۰۷ همين روزنامه به چاپ رسيده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
عاقبت این دیدارها،این بدرودها ما را نابود می کنند.ویرجینیا وولف
-- ابی ، Jan 21, 2008سلام
-- شروین ، Jan 21, 2008شما می توانید واژۀ فارسی «پیام» را به جای
بکار برید.
سلام آقای کسمایی. مقاله ی خیلی خوبی ست و دست شما بابت ترجمه درد نکند.
-- شهلا شرف ، Jan 23, 2008.
می توانید لطفن لینک مقاله را برای من بفرستید. من هر چقدر گشتم نتوانستم در NZZ پیدایش کنم. اگر بود لطفن آدرس را به ایمیل من بفرستید:
.
shahla.sharaf@gmail.com
.
اگر مقاله روی نتس نیست، عنوان سخنرانی هاباماس را لطفن به آلمانی به همین آدرس ایمیل برایم بفرستید.
.
سپاس
مسئله کامنت نویسی یا پیام یا نظر خواهی که در آخر مطالب منتشره در سایت ها و وبلاگ ها و در کل سایت ها و وبلاگهای فارسی با یک مشکل بزرگ روبرو هستند و آن اینکه در هشتاد درصد مواردی عاری از هر گونه طرح و پیشنهاد و نظری است و فقط به جملاتی مانند عالی بود، خوب بود ، زیبا بود بسنده می شود.
-- بی نام ، Jan 27, 2008فکر می کنم اظهار نظر برای مطالب دیگران فقط به خاطر این صورت می گیرد که برای سایت و وبلاگ خود بیننده جذب کنند و هیچ گونه اظهار نظری مفیدی صورت نمی گیرد. مثلا همانطور که گفتید در آلمان مردم نظریات خود را هر چیزی که باشد بیان می کنند اما در کشورهای فارسی زبان اینطور نیست حالا چرا؟ معلوم نیست.