خانه > پرسه در متن > ادبیات ایران | |
ادبیات ایرانخوانشی از دو شعر «باید پناه بگیرم» و «آخرین خطابه» از حافظ موسوی، در دوازدهمین سالگرد قتل مختاری و پوینده جای طناب روی گردن ما تا ابد نمیماندعلی صیامی: آیا مرگ قاطعترین، واقعیترین و تنها پدیدهی مطلقِ زیستِ انسانی نیست؟ پدیدهای که انسان در مقابل رخداد آن عاجز از هرگونه پیروزیست و باید به آن تسلیم شود؟ آیا همین رخدادِ مرگ و مطلقیتش نیست که به زیستنِ با عزت، با تمام بالا پائینهایش، زیبایی میبخشد؟ در دوازدهمین سالگرد قتلهای زنجیرهای خوانشی دارم از «باید پناه بگیریم» نوشتهی حافظ موسوی چند نکته پیرامون مقالهی حسین ایمانیان دربارهی رمان «یکشنبه» و حواشی دیگر از صداقت و جسارت تا تعطیل استدلالامیر احمدی آریان: حسین ایمانیان حداقل یک خوبی بزرگ دارد و آن هم جسارتش است. جسارت او موجب میشود با خودمان مواجه شویم و به تأمل در نفس بپردازیم. جایی که هیچ کس توی روی دیگری حرف نمیزند، همه حرفهاشان را برای گفتن درگوشی به دوستانشان نگه میدارند و ذرهای جسارت ایستادن پای عقیدهشان را ندارند، او از کسی نمیترسد و حرفش را صراحتاً مینویسد و با امضای خودش منتشر میکند. سانسور و ادبیات مقاومتم. امشاسبند: ادبیات مقاومت در صدد نمایاندن وضعیت و سرنوشت سرکوب شدههاست و میخواهد متن را به رسانهی صدای اقلیتها، حاشیهای شدهها، و همهی کسانی تبدیل کند که صدایشان را باختهاند. پس به این معنا آن چیزی که در داخل ایران به نام ادبیات مقاومت معرفی میکنند مصداق زبانشناختی ندارد، بلکه غصب یک واژه برای دوگانه کردن سرکوب است. شکوه از میل عربانه در قلمرو داستان فارسیفرشته مولوی: کشش ما ایرانیان به خودرایی و بیمیلی ما به همرایی و هماهنگی حکایت ناگفتهای نیست. شکوهی من اما در اینجا تنها به یک گوشهی بسیار کوچک آن برمیگردد: ناهماهنگی برخاسته از بیاعتنایی به قاعدههای زبانی در برساخت و کاربرد ترمهای ادبی. این ناهماهنگی در زمان تولید انبوه متن و نبود کنترل کیفیت، با رواج بیرویهی ندانمکاریهای زبانی و ادبی هم به زبان و ادبیات آسیب میرساند و هم خوانش خواننده را در دستانداز میاندازد. گفتوگو با ناما جعفری، شاعر و گردآورنندهی مجموعهی شعر «تجمع در سلول انفرادی» حکایت درد و واژههای دردمندشکوفه منتظری: چندی پیش در فیس بوک طرح جلد یک کتاب را دیدم که قرار است به زودی منتشر شود. «تجمع در سلول انفرادی»، که دربرگیرندهی مجموعهای از شعرهای اعتراضی ایران پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ است. ناما جعفری، شاعر ۲۷ سالهی ایرانی، گردآورندهی این کتاب است. به قول خودش از یکی از زیرزمینهای ایران با من سخن میگفت. کتاب را برایم فرستاد. جلسهی نقد و بررسی رمان «سایهاش دیگر زمین را سیاه نخواهد کرد» برگزار شد یک شخصیت پیچیده و اقتدارگرامهتاب سعیدی: جلسهی نقد و بررسی رمان «سایهاش دیگر زمین را سیاه نخواهد کرد»، در مرکز تحقیقات جامعهشناسی و ادبیات راهبرد پیمایش برگزار شد. در این جلسه با تحلیل شخصیت راویِ این داستان و چگونگی پرداختن به واقعیت، از زاویههای گوناگون به اثر پرداخته شد. در ادامه گزارشی از نخستین جلسه از سلسله نشستهای کاربست نظریههای ادبی و جامعهشناختی را که به این رمان اختصاص داشت میخوانیم: نقدی بر کتاب «سیر تحول در شعر امروز»، نوشتهی کاظم کریمیان از کتابسازی خانوادگی تا انتقاد ادبیرامتین کریمی: یادداشت حاضر به هیچ وجه قصد ندارد مضمون سطرهای بالا را به تمام اهالی ادبیات نسبت دهد، و یا دستهبندی سهگانهی بالا را به کل نوشتههای انتقادی تعمیم دهد، بلکه قصد دارد با بیان این حقایق به تشریح بیماریای بپردازد که نقد ادبی به شکل تأسفباری دچارش شده است. نقد ادبیات امروز ایران و به خصوص شعر در وضعیت بدی به سر میبرد. نکتهای که پیش از این بارها با آن برخورد کردهایم: «بحران رهبریی نقد ادبی». نقادی رمان «ناتنی»، نوشتهی مهدی خلجی فرهنگ سترون یک راویرامتین کریمی: اگر رمان «ناتنی» را در بستر روند رماننویسی فارسی در چند سال اخیر بخوانیم، به سادگی میتوان آن را نمونهای از تیپ غالب رمانهایی دانست که در یک دههی گذشته از طرف رسانهها مورد توجه قرار گرفتهاند. مهمترین خصیصهی این رمانها محدودیت گسترهی روایت است. در این رمانها هم تعداد شخصیتهای تاثیرگذار در پیشبرد روایت انگشتشمار است، و هم محدودهی زمانیای که داستان در آن اتفاق میافتد بسیار کوتاه است. بوسه بر آبلهی یارقلی خیاط: انتظار یعنی تعلیق. یعنی تعلق حضور بین دو پاره از زمان، یا دو پاره از فضا. ما همه هر روز، هر آن، منتظر و چشم به راه چیزی هستیم. به قول هنری جیمز، کسانی بین ما فقط منتظر اتوبوس روزانهی خویشند، کسان دیگری منتظر یک نگاه، یک نامه؛ باز کسان دیگری منتظر یک صدای پا، دیدار دوست، یار... همهی ما اما، بدون استثنا، و در عمق ناخودآگاه خویش، منتظر چیز واحدی هستیم که در ما نیست، با ما نیست، و یا اگر هست پیدا نیست: «مرگ» از صد و یک شب تا هزار و یک شبناصر غیاثی: کلاودیا اوت متولد ۱۹۶۸ شرقشناس، مترجم و معاون علمی در دانشگاه ارلانگن / نورنبرگ آلمان است. تنها ترجمهی آلمانی «هزار و یک شب» بر اساس قدیمیترین دستنوشتهی عربی از آن اوست. وی ادامهی ترجمهی «هزار و یک شب» را در دست دارد. تارنمای قنطره گفتوگویی با او ترتیب داده است و از او دربارهی نحوهی کار و چگونگی ترجمهی این کتاب پرسیده است که ترجمهی آن گفتوگو را میخوانید. بخش نخست ستوننویسی و ادبیاترامتین کریمی: روزنامهی شرق هر روز صفحهای به نام ادبیات دارد. انگار ادبیات در حوزهی عمومی اهمیتی به اندازهی اقتصاد، سیاست و یا ورزش دارد. انگار واقعن اتفاقی دارد میافتد که میبایست هر روز راجع به آن حرف زد و صفحهای برای خوانندههای روزنامه تدارک دید. صفحهی آخر روزنامه هر روز باید پیشنهادی به خوانندههایاش برای خواندن کتابی، یا تماشای فیلمی مهیا کند. ساعدی، روایت ناتمام - بخش سوم و پایانی حسی از ناتمامی به شما دست میدهدرضا براهنی: علت ظهور قضیهی کتاب آقای عبدالرحیم جعفری در مقالهی مربوط به ساعدی، همان شیوهی تفکر به موضوع اصلی این مقاله است. آدمی مثل من ناگهان انگار وسط مقاله نوعی «تیک» میگیرد، و یا وسط نگارش مقاله، تلفنی به سئوالهای یک مصاحبه پاسخ میدهد. و یا اصلاً بیآنکه اتفاقی خارجی بیفتد، ذهن از این ور عالم به آن ور عالم را به سرعت طی طریق میکند. ساعدی، روایت ناتمام - بخش دوم «ایاز» پاک است، غیراخلاقی نیسترضا براهنی: در همان زمان بود که من متوجه شدم ساعدی کیف نسبتاً گندهای به دست گرفته، و حاضر نیست به هیچ قیمتی آن را از خود دور کند. فکر کردم شاید آثار چاپ نشده است. ماهها بعد فهمیدم ـ یعنی خودش اعتراف کرد ـ که از همان پانزده/شانزده سالگی نامههایی مینوشته به دختری در تبریز، در هر جا که بوده، و در طول سالها، و هرگز هیچگونه پاسخی از او نگرفته بود، اما به رغم این سکوت، هرگز از نوشتن نامه دست بردار نبوده. ساعدی، روایت ناتمام - بخش نخست ساعدی برای من نه یک آغاز داشت، نه یک پایانرضا براهنی: نوشتن دربارهی «غلام»، آن طور که برادر او اکبر، برادر من محمدنقی، و من، در محافل خصوصی و خودمانی، غلامحسین ساعدی را صدا میزدیم، قاعدتاً برای شخصی مثل من که سوای سوداهای ادبی، در مسائل غیرادبی هم به او نزدیک بوده، باید سادهتر از این باشد که حتی مقدمهای هم ضرورت داشته باشد. اما ناگهان چندین مقدمه، چندین متن و حتی چندین مؤخره چنان به ذهن هجوم میآورند که زبان قاصر میشود. در انتظار دن کیشوت ایرانیونداد زمانی: به دن کیشوت برگشتم چون به شدت جای خالی رمانی که بتواند ۳۰ سال گذشته ایران را نه تنها ترسیم کند؛ بلکه بتواند آیینهای باشد که همه آنچه که در برابر وجدان عمومی کشور اتفاق افتاده را با هنرمندی رندانه در برابر ملت منعکس نماید، حس میکنم. کاری که سروانتس با اسپانیا کرد. من سراسیمهترا از همیشه به انتظار داستانی ایرانی میمانم؛ در انتظار دن کیشوت ایرانی. هفتاد و یکمین «بخارا»هفتاد و یکمین شماره مجله بخارا با تصویری از دکتر محمدامین ریاحی منتشر شد و از شنبه چهارم مهرماه در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد. در این شماره، آثاری از هوشنگ دولتآبادی، عزتالله فولادوند، محمدرضا شفیعی کدکنی، احمد اخوت، سیروس علینژاد، محمدابراهیم باستانی پاریزی، سیروس شمیسا، شهزاده سمرقندی، کامبیز درم بخش، علی دهباشی و ... منتشر شده است. نگاهی به رمان اسماعیل فصیح ثریا در اغما یا زیبای خفتهطاهره بارئی: رُمان «ثریا در اغما» داستان یک سفر است. سفری که «جلال آریان»، به امید بیدار بازگرداندن ثریای در اغما، از غربت به سرزمین خود، آغاز میکند. ثریا، تنها قهرمان زن داستان نیست. زن دومی نیز بهنام «لیلا آزاده»، یکی از سه قهرمان اصلی کتاب را تشکیل میدهد. لیلا، آشنای دیرین جلال آریان است که کوچ او به فرانسه بین آنها فاصله میافکند. سفر جلال آریان، نوسانی است بین این دو زن. از سوی تخت ثریا در بیمارستان، به طرف لیلایی که خود را مغلوب میخواند. ثریا روی تخت بیمارستان در تمام طول رمان چون تابلویی به پشت دیوار حوادث داستان آویخته است. به بهانه درگذشت مهدی آذریزدی خبرهای بد برای بچههای خوبحسین وحدانی: در میانه خبرهای بدی که این روزها برای خواندن و شنیدنش نیاز به زحمت زیادی نیست، مرگ «مهدی آذریزدی» از آن دست خبرهایی است که شاید چندان توجهی برنینگیزد؛ نویسنده هشتاد و هفت سالهای که از عفونت ریه رنج میبرد و ناگزیر روزهای آخر عمر را سپری میکرد. اما تاسفبار نه فقط مرگ نویسندهای در سالخوردگی است که مرگ شیوهای از تلاش فرهنگی و ادبی است که دیری است به فراموشی سپرده شده و با درگذشت امثال مهدی آذریزدی، امید به احیای مجدد آن، دست کم در سالهای نهچندان دور پیش رو، نیست. گفت و گو با دکتر علی حصوری، زبانشناس «تولید علم، تولید واژه هم میکند»البرز: زبانشناسی تاریخی به دانش مطالعهی تغییرات زبانها در گذر زمان اطلاق میشود. زبانشناسی تاریخی نه تنها برای پی بردن به دینامیک و چگونگی عملکرد پدیدهی بروز تغییرات در زبانها اهمیت دارد، زبانها به هیچ وجه ثابت و استاتیک نیستند، بلکه، بهطور مداوم و پیوسته در حال نشو و نما، جریان، هستند. دکتر علی حصوری به زمانه میگوید: «ما در زمینهی علوم و فنون، مبتکر نیستیم. در دنیا جزو تولید کنندگان علم نیستیم. در نتیجه، مصرف کنندهی علم دنیا هستیم. به این دلیل، ناچار، وارد کنندهی لغات خارجی هم بودهایم.» بخارا به هفتاد رسیدهفتادمین شماره مجله بخارا با مقالاتی از شفیعی کدکنی، ژاله آموزگار، عزتالله فولادوند، دکتر باطنی، محمود دولتآبادی، داریوش شایگان، محمدعلی موحد، جمشید ارجمند، انور خامهای، عبدالحسین آذرنگ و... و با شعری منتشر نشده از سیمین بهبهانی منتشر شد و از روز یکشنبه دهم خرداد ۱۳۸۸ در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت. با هم نگاهی داریم بر فهرست این شمارهی بخارا. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|