Apr 2007


۱۳ـ از مجموعه‌ی «داستان‌خوانی با صدای نویسنده»:
«شاید سیل آفتاب» ـ مدیا کاشیگر

در سیزدهمین شب از «داستان‌خوانی با صدای نویسندگان»، مدیا کاشیگر داستان «شاید سیل آفتاب» را برای زمانه خوانده است: «خیررسانی درش یک چیزِ قوی‌تر است؛ مثلِ عادتِ ماهانه است توی شما زن‌ها. آره، اگر یک روز به این نتیجه برسد که دیگر برای کسی خیر ندارد همان روز یائسه می‌شود».



شبی برای بزرگداشت سعدی و مصفا

سی‌ویکمین شب از شب‌های بخارا به «بزرگداشت سعدی» اختصاص داشت. در این مراسم از مظاهر مصفا به‌دلیل تلاش برای گسترش فرهنگ سعدی‌سناسی و تصحیح و انتشار متن کامل دیوان سعدی، قدردانی شد.



‌گفت‌وگو با ژازه‌ طباطبایی، شاعر و مجسمه‌ساز
‌برای‌ کی‌ شعر بنویسم؟‌

ژازه‌ طباطبایی‌ را همه با مجسمه‌هایش می‌شناسند اما در اواخر دهه چهل، دو مجموعه‌ شعر‌ از او منتشر شد که نام‌ او را به‌ عنوان‌ یکی‌ از پیشروترین‌ شاعران‌ معاصر ایران‌ مطرح‌ کرد. او سال‌هاست که دیگر نوشته‌هایش را منتشر نمی‌کند و در گفت‌وگو با زمانه می‌گوید: «برای‌ چه‌ باید همه‌اش مفت‌ انگیزه‌ داد به‌ این‌ مردم‌ که پاداش‌ شما را نمی‌دهند. آنها همه‌اش‌ می‌خواهند از شما بکنند. اینها دزدهای‌ عمل‌ نکرده‌ای‌ هستند که‌ همین‌‌طور نگاه‌ می‌کنند دیگران‌ چه‌ می‌کنند که‌ آنها هم‌ بکنند».



گفتگوی روزنامه‌ی فرانکفورته آلگماینه تسایتونگ ِ آلمان با برنده جایزه نوبل ۲۰۰۴
این کتاب، کتاب نیست

اِلفریده یلینک، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ۲۰۰۴، تاکنون دو فصل از رمان ِ جدیدش را در سایت شخصی‌اش منتشر کرده‌ و در پایان هر فصل آورده است: «ادامه دارد.» وی در پاسخ به این پرسش ‌که فصل بعدی رمان کی منتشر می‌شود، می‌گوید: «خودم هم هنوز نمی‌دانم. این قاعده‌ی باز است».



عشق در ادب معاصر فارسی- بخش چهارم
«عارفی در پاریس»؛ عشق یا سکس؟

موضوع اصلی داستان «عارفی در پاریس» بیش از هرچیز بر روی همخوابگی زنان و مردان است. راوی داستان مردی‌ست به نام مجید که هرشب با زنی بیگانه به بستر می‌رود و شب‌های خود را با لذت هم‌آغوشی با زنان گوناگون به‌پایان می‌رساند. زنانی که همچون مجید با مردان گوناگون همبستر می‌شوند.



‌درباره‌ی‌ نگاه‌ شیوا مقانلو به‌ زن‌ در دو داستان‌ از مجموعه‌ی‌ «دود مقدس»
‌همیشه‌ پای‌ یک‌ زن‌ در میان‌ است‌

«دود مقدس» مجموعه‌ای‌ از هفت‌ داستان و کتاب اخیر شیوا مقانلو است. تاکنون زن‌ و مرد و خیانت‌ سوژه‌ی‌ بسیاری‌ از داستان‌ها بوده‌‌اند اما مقانلو در دو داستان از این مجموعه‌، ‌نگرش‌ متفاوتی نسبت به زن دارد. نگاهی‌ واقع‌‌بینانه به ارتباط‌ زن‌ با مرد.



نگاهی به رمان جاده، نوشته‌ی کورمک مک‌کارتی:
پس از پایانِ تاریخ

نگاهی به رمان جاده: «ده سال از پایانِ تاریخ گذشته است. در اثر حادثه‌ای، شهرها ویران شده‌اند؛ طبیعت مرده و همه جا را خاکستر پوشانده است. نورِ خورشید بی‌رمق، هوا سرد و زمستان یگانه فصل ِ زمین است...»



پاره‌ای از رمان ِ «جاده» ـ کورمک مک‌کارتی

ترجمه‌ی حسین نوش‌آذر از رمان «جاده»، برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر: «از آن سوی چراغ به زنش گفت: ما بازماندگانِ این فاجعه هستیم. زن گفت: بازماندگان؟ تو را به خدا دست بردار از این حرفا. ما بازمانده‌ی چیزی نیستیم. اشباح سرگردانی هستیم که توی یه فیلم ِ ترسناک راه افتاده‌ن».



برنامه خاطره‌خوانی - بخش ششم
پیش‌داوری

در ششمین قسمت از خاطره‌خوانی، این بار رضا دانشور به سراغ خاطره‌ی یک راننده‌ی تاکسی در دیتون رفته: «یک پیام رادیویی از مرکز رسید: باید می‌رفتم روزنامه‌فروشی ویلکی و یک روزنامه‌ی مخصوص مسابقات اسبدوانی می‌خریدم. بعد هم از سوپرمارکت مرکز شهر شش‌تا بطری آبجوی شوین لینگ،‌ یک قوطی پودر غذای مخصوص ماهی قرمز و یک کارتون سیگار جغد سپید...»



تولد سعدی و شبی به نام او

مجله بخارا و مرکز سعدی‌شناسی ایران پنجم اردیبهشت‌ماه به مناسب زادروز سعدی٬ شب او را در خانه هنرمندان برگزار می‌کنند. در این مراسم قرار است مستندی از فعالیت‌های سعدی‌شناسی در ایران و جهان نمایش داده شود.



نگاهی به مجموعه داستان «هیچ»:
‌هیچ نه، چیزی هست

نگاه مجتبا پورمحسن به مجموعه داستان «هیچ» نوشته‌ی سعید بردستانی: «نویسنده‌ در این‌ داستان‌ها تمام‌ تلاشش‌ را به‌ کار بسته‌، تا با زبان،‌ فضای‌ جنوب‌ را بازسازی‌ کند. در این‌ قصه‌ها بیش‌ از آن‌که‌ روایت‌ اهمیت‌ داشته‌ باشد، استفاده‌ی‌ حداکثری‌ از اصطلاحات‌ و لحن‌ زبانی‌ مردم‌ جنوب‌ ایران‌ دیده می‌شود».



سهراب سپهری در ازبکستان

از نرگس شاه‌علی می‌پرسم به چه دليل در ترجمه‌ی ازبکی صدای پای آب، «زنی فاحشه در بخارا» به «زنی آزاد در بخارا» تبديل شده است؟ این ترجمه مورد انتقاد و ايراد اهل ذوق ازبکستان واقع شده است. نرگس می‌گويد امکان داشت در بخارا اصلِ معنای شعر سهراب را متوجه نشوند و به آنها بربخورد. پیش از ترجمه‌ی فعلی، بيشتر مردم ازبک اصلاً اطلاعی از سهراب نداشتند.



سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید

نشست این هفته شهرکتاب، به مناسبت روز بزرگداشت سعدی، به جایگاه طنز در ‌آثار شیخ اجل اختصاص داشت. منوچهر احترامی درباره مشخصه‌های خاص سعدی گفت: «تا جایی که زبان به او اجازه می‌دهد از طنز کوتاهی نمی‌کند. سعدی را باید فردی دانست که مجموعه‌ای حکمت عملی برای زندگی انسان‌ها نوشته است».



یعقوب یادعلی، به دلیل داستان‌هایش در زندان است

یعقوب یادعلی، داستان‌نویس، بیش از چهل روز است که به دلیل بخش‌هایی از رمانش «آداب بی‌قراری» و یکی دو دیالوگ از مجموعه‌داستان نخست‌اش «حالت‌ها در حیاط»، در یاسوج زندانی‌ست. اتهام او نشر اکاذیب، توهین و افتراست و دادگاه یاسوج، او را از ۲۴ اسفند ۸۵ (در تمام ایام نوروز تا اکنون) به شکل غیرقانونی بازداشت کرده است.



برنامه خاطره‌خوانی - بخش پنجم
دو خاطره‌ی خیابانی

پنجمین برنامه‌ی خاطره‌خوانی رضا دانشور به دو خاطره‌ی خیابانی اختصاص یافته که هر دو لحظاتی از زندگی در تهران، این شهر غول‌پیکر را توصیف کرده‌اند. نویسنده‌ی‌ یکی از آنها مرد است و دیگری زن. یکی با لحن سرد و با نگاهی فاصله‌دار نوشته شده است، و دیگری لحنی خشمگین، اندوه‌بار و احساساتی دارد.



نظری کوتاه بر اشعار شاعره‌ی آلمانی زبان "رُزِ آوسلِندِر"(Rose Auslaender)
شعرهایی که نام‌اند

رُز آوسلندر(Rose Auslaender) شاعره‌ای آلمانی زبان است. اشعار اوِ نفَسی سبُک دارند و آنچنان دلباز و آزادند که در نظرِ اول به‌راحتی یادآورِ سبک‌های مختصر و کوتاهِ شعری در ادبیات کلاسیک ژاپنی یا همان هایکو و تانکا می‌شوند.



عشق در ادب معاصر فارسی- بخش سوم
عشق و زناشویی در «پرنده من» نوشته‌ی فریبا وفی

داستان «پرنده من» در دو سطح آرزو و واقعیت دور می‌زند. آرزوهایی که راوی حتی در حیطه‌ی خیال آنان را سانسور می‌کند، چراکه راوی تنها نیست و همواره مردش با اوست. مردی که راوی آرزو دارد به زن عشق بورزد، ارزش او را بداند و تنها به او عنوان زنی که بپزد، بشوید و پرستاری کودکان کند، ننگرد.



ادبیات معاصر ایران در چشم‌انداز جهانی

روز یک‌شنبه نخستین نشست «ادبیات معاصر ایران در چشم‌انداز جهانی» با حضور چند تن از نویسندگان معاصر در تهران برگزار شد.
در این مراسم، که با هدف «گفت‌وگو و هم‌اندیشی درباره‌ی راه‌های جهانی‌شدن ادبیات معاصر ایران» برگزار شد، علی‌رضا محمودی ایرانمهر، جواد جزینی، مهناز رونقی و علی‌رضا آبیز به سخنرانی پرداختند.



‌نگاهی‌ به‌ رمان‌ “سپیده‌دم‌ ایرانی” نوشته‌ی‌ امیرحسن‌ چهل‌تن‌
«‌و از روزگار تو حالا یک‌ نسل‌ گذشته‌ است‌»

«جمعه، ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ - فرودگاه تهران». رمان‌ سپیده‌ دم‌ ایرانی‌ با این‌ جمله‌ شروع‌ می‌شود. این‌ تاریخ،‌ به‌ اندازه‌ی‌ کافی،‌ کنجکاوی‌ مخاطب‌ را تحریک‌ می‌کند. پنج‌ روز پس‌ از وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ یقینا آبستن‌ اتفاقات‌ زیادی‌ خواهد بود.



جشن ده‌سالگی «زنده رود»

سی‌امین شب از شب‌های مجله بخارا به جشن ده سالگی فصل‌نامه «زنده رود» اختصاص یافته است. فصل‌نامه‌ی ادبی «زنده رود» که تاکنون ۴۰ شماره از آن منتشر شده، توسط احمد میرعلایی، هوشنگ گلشیری و ... در اصفهان آغاز به کار کرد.