خانه > پرسه در متن > نويسندگان | |
نويسندگانبرای زندگیهای بیژن الهیپرهام شهرجردی: بیژن الهی هم در این زبان، در این زمان، جای خودش نبود. کسی جایش را گرفته بود؟ یا خودش چشم به دیگر جایی – هیچ جایی – بسته بود؟ دورانِ قهقرا از اینجاهاست که آغاز میشود: وقتی خودت دنبالِ جایت نباشی، جای خالیات، خالی نمیماند. کسی به فکرِ کارِ تو نیست. کسی به فکر جای تو نیست. کسی جای تو نیست. پاسخ حسین ایمانیان به گفتههای امیر احمدی آریان در انتقاد از دو نوشتهی او در رادیو زمانه در پاسخ به گفتههای یک منتقدحسین ایمانیان: از ۱۲ کاندیدای نهایی جایزهی گلشیری ۹ کتاب از نشر چشمه است؛ غرق شدن در عددها، چیزی جز علتجوییهای وسواسی برای آفتاب نیست. حتی اگر در مورد یک جایزهی خاص حرف تو صحیح باشد، نمیشود انکار کرد که مجموع تأثیراتی که جایزهها، لااقل در فروش کتابهای بیمایه، بر جا گذاشتهاند، در نهایت به نفع همان بنگاه اقتصادیای است که نام بردهام. جمع و تفریقهای ریالی، اما، باشد برای آنهایی که «استدلال» میکنند و «اسناد حقوقی» در اختیار دارند و «عصبی» نیستند. تفاوتهای شعر دههی ۷۰ و ۸۰ از انکار دیگران تا کشف جهانی نوفرحناز عباسی: عدهای از شاعران دههی ۷۰ بر اساس تعاریف و تئوریهای از پیش آماده شعر نوشتند و عدهای هم از روی دست آنها همان شعرها را تکرار کردند، و این تکرارها عیان شد و کار به جایی رسید که گویی همهی اشعار را فارغ از امضاء زیرشان یک نفر سروده است. همازین رو باید گفت ساختار یکدست و کیفیتهای بیانی قابل پیشبینی و شبیه هم از مهمترین مشخصات شعر دههی ۷۰ است. همراهی جوایز ادبی با دستگاه سانسورفرهاد حیدری گوران: تا هنگامیکه سانسور و ممیزی وجود دارد، هرگونه داوری ادبی و انتخاب آثار "برتر" چیزی جز همراهی با سانسور و سرپوش نهادن بر دم ودستگاه ممیزی رسمی نیست. میپرسم وقتی دهها و بلکه صدها مجموعه داستان و رمان به هر دلیل امکان نشر نمییابند، آیا میتوان مثلا از میان ۱۰۶ رمان ، اثر "برتر" را برگزید و آن را بر تارک رمانهای سال نشاند؟ مگر نه این است که در همان کانونی که هوشنگ گلشیری از ستونهای اصلیاش بود مبارزه با سانسور و حذف در اولویت قرار داشت؟ نگارشی از جنس نور، یا نوشتن در تاریکیناتاشا امیری: دیدگاهی است که دنیا را در مسیری که یک سرش رو به نور دارد و سر دیگرش تاریکی ترسیم میکند. نویسندهی تاریک شاید دغدغههای كلی مثل انتقاد و بازتولید فرهنگ یا سختیهای اجتماعی هم داشته باشد، اما ایدههای مخرب را از جائی غیر از شعور خلاق دریافت میکند. او خودش را بر سکوی افتخار مجسم میکند؛ چاپ کتابش، عکسهایش در نشریات، مصاحبه، شهرت، کف زدن، بردن جوایز... این تجسم او را به نوشتن ترغیب میکند. دربارهی یادداشتی از مهدی یزدانیخرم در شمارهی اخیر نشریهی نافه علیه پوپولیسم مطبوعاتیحسین ایمانیان: تعارف را کنار بگذاریم، در شرایط کلی حاکم بر مملکت ما، سخت است که شرافت و شجاعت داشته باشی، و به این ترتیب یادداشتهای جدلیات هم با شهامتی حداقلی لااقل از کسانی که به ایشان حمله میکنی نام ببرد، و باز هم درون مطبوعات رسمی باقی بمانی. ماندن در حوزهی رسمیت در شرایط امروز مصداق یکی به نعل و یکی به میخ زدن است و چنین اشخاصی نهتنها باید برای نویسندههای دولتی پرونده بسازند، و به این ترتیب ماندنشان را تضمین کنند. بخش دوم داستانهای پست مدرن در «شهر باریک»ونداد زمانی: در بخش اول این مقاله، ضمن تطبیق گوشهای از دیدگاههای «سایکوآنالیسیسم»، به شناسایی تکرارِ وسواسیِ «فجایع کابوسگونه» در مجموعهداستان «شهر باریک» نوشتهی خانم آیدا احدیانی اشاره شد. در این بخش مروری داریم بر راویان غیرقابل اعتماد قصههای کتاب، راویان پستمدرنی که نمیخواهند و نمیتوانند دربارهی زنده یا مرده بودن قهرمانانشان و حتی واقعی یا خیالی بودن روایتهایشان نظر قطعی بدهند. ادبیات سرگرمی و پیشینهاشاسد سیف: سرگرمی جزئی از هستی بشر است. انسان از همان آغاز، با هر اختراع و کشفی کوشیده است تا نیاز خویش برآورده، «بار غیرقابل تحمل هستی» را بر خود تحملپذیر گرداند. تا قرن هیجدهم به طور کلی ادبیات جنبه آموزشی داشت و میخواست بر اخلاق عمومی تأثیر بگذارد. ادبیات سرگرمی، آنچه امروز از آن استنباط میکنیم، محصول قرن هیجدهم است و زادهی دنیای مدرن. آنچه که تا این زمان به عنوان ادبیات سرگرمی پذیرفته شده بود، چیزی نبود که باری بر دوش خواننده گذاشته باشد. یوسا، کاوشگر بزرگ حماقت و خشونتبابک مینا: تقریباً بیشتر رمانهای یوسا توسط چند دوربین روایت میشود. او تکنیک گفتوگوهای تودرتو را به اوج خود رساند. آنچه اهمیت این تکنیک را در رمانهای یوسا بیشتر میکند، این است که تمام واقعیت داستان از خلال این گفتوگوها ساخته میشود. گویی واقعیت با تمام خشونت و سختیاش چیزی نیست جز گفتوگوهایی تودرتو. این جاست که یوسا فاصلهای قطعی با شیوهی رمان نو پیدا میکند. در رمانهای او سوژهی انسانی حضوری مداوم دارد. بخش نخست روجا چمنکار و «سپید برفی»ونداد زمانی: به سراغ اشعار خانم روجا چمنکار میروم که هزاران خواننده علاقهمند و دوستدار شعر برای خود گردآورده است. چندین مجموعه شعر منتشر کرده است و جوایز ادبی را نیز برای فعالیتهای خلاق خود تدارک دیده است. با احتیاط تمام به سراغ دغدغههای ابراز وجود زن جوان و خلاقی میروم که ثابت کرده است حرف، ضرورت و مثالی از تبلور روایت شاعرانه ایران را در طی سالهای متمادی خلق کرده است. مجوز «شاخ» پس گرفته شدنادر افراسیابی: دومین مجموعه داستان پیوستهی پیمان هوشمندزاده، نویسنده و عکاس ایرانی که نخستین بار در زمستان ۸۸ زیر عنوان «شاخ» منتشر شد و در تابستان ۸۹ به چاپ دوم رسید، به دستور ادارهی کتاب در وزارت ارشاد سلب مجوز شد. «شاخ» نوشتهی پیمان هوشمند زاده در سال ۸۸، نامزد دریافت بهترین مجموعه داستان جایزهی روزی روزگاری شده بود و داستان «ها کردن» از مجموعهای به همین نام جایزهی قلم زرین رادیو زمانه در سال ۱۳۸۶ را از آن خود کرده بود. حضرت محمد فمینیست بوده استترجمه ونداد زمانی: عصرا نومانی میگوید برای حقوق زنان و عدالت اجتماعی میجنگم. برای اینکه نمیتوانم شاهد آن باشم که زنها در قفس طلایی نگه داشته شوند تا مبادا مظهر پاکی و شرافت لکهدار شود. برای این میجنگم که نمیخواهم نظارهگر مجازات زنانی باشم که به خاطر موقعیت جنسیشان مجازات میشوند. نمیتوانم راندن زنان به کنج مساجد را تحمل کنم. گفتوگو با جاناتان فرانزن، به مناسبت انتشار رمان «آزادی» «اینترنت دشمن رمان است»ترجمهی اکبر فلاحزاده: جاناتان فرانزن، نویسندهی ٥١ سالهی آمریكایی، بعد از استيون كينگ دومین نویسندهای است که در طول یک دههی اخیر تصويرش روی جلد هفتهنامهی تايم قرار میگیرد. رمان «تصحیحات» او جایزهی بهترین رمان روزنامهی نیویوركتایمز را گرفت. رمان «آزادی» بعد از «شهر بیست و هفتم»، «تکان شدید» و رمان موفق «تصحیحات»، چهارمین رمان جاناتان فرانزن است که به تازگی منتشر شده است. گفتوگو با جلال علوینیا، ناشر ایرانی و موسس انتشارات نامههای ایرانی در پاریس علاقهی فرانسویها به شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهریایرج ادیبزاده: در سالهای اخیر در زمینهی ادبیات داستانی فارسی، آثار متعددی به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شدهاند.داستانها و نوشتههای صادق هدایت در این زمینه پیشتاز هستند. رمان «بوف کور» این نویسنده تاکنون به چاپ هشتم رسیده است.در سالهای اخیر آثار هوشنگ گلشیری، صمد بهرنگی، جلال آلاحمد، گلی ترقی، غلامحسین ساعدی، شهرنوش پارسیپور و زویا پیرزاد به زبان فرانسه منتشر شدهاند. بررسی وبلاگ «خورشید خانم» صمیمیت مجازی در وبلاگها - ۴ونداد زمانی: صنم دولتشاهی، نویسندهی وبلاگ «خورشید خانم»، تقریباً ۱۰سالی است که در فضای مجازی قلم میزند. ویژگی بارز نوشتههای این وبلاگنویس قدیمی، «زاویهی دید اسکیزوفرنی» است که در تمام سالهای حضور در دنیای مجازی، از طریق معرفی شخصیت گستاخ ولی پر از عذاب وجدانی است که در نوشتههایش به معرض تماشا گذاشته است. تنش اسکیزوفرنی موجود در وبلاگ «خورشید خانم» رمز صمیمیت مجازی این نویسنده است . به مناسبت سالگرد اعدام فدریکو گارسیا لورکا لورکا، شاعر ساعت پنج عصرتارا نیازی: ۱۰ آگوست سالمرگ فدریکو گارسیا لورکاست. شاعری که خود را شهروند جهان و برادر همه میدانست: «من برادر همهام اما از موجودی که فقط چون وطنش را چشم و گوش بسته دوست میدارد و خودش را خدای افکار ناسیونالیستی تجریدی جا میزند، متنفرم. من اسپانیا را میستایم و آن را تا مغز استخوانهایم حس میکنم اما در وهلهی نخست شهروند جهان و برادر همهام...» بررسی وبلاگ «گیس طلا» صمیمیت مجازی در وبلاگها - ۲ونداد زمانی: در این شماره از مجموعهی «صمیمیت مجازی»، به سراغ وبلاگ «گیسطلا» میرویم. وبلاگ این خانم معلم تهرانی حداقل روزی ۱۰۰۰ بازدیدکننده دارد و مطالبش همواره با واکنش بازدیدکنندگان سایت او روبهرو میشود و موج وسیعی از تبادل نظرها را به همراه دارد. «گیسطلا» از سال ۲۰۰۴به گونهای مستمر نوشتههای شخصیاش را در فضای مجازی قرار داده و تاکنون بیش از ۶۰۰هزار بار از سایت او بازدید شده است. صمیمیت مجازی در وبلاگهاونداد زمانی: از این به بعد، هر چند گاه یک بار نگاهی خواهیم داشت به موج بسیار فراگیر فضای مجازی و سری میزنیم به انواع وبلاگهای ایرانی. «صمیمیت مجازی» هر بار توجهاش را معطوف خواهد کرد به وبلاگ شخصی یکی از نویسندگان خوشذوقی که بدون هیچ پشتیبانی، فقط از طریق ارائه مطالب جالب با استقبال وسیع روبهرو شده است.این بار به سراغ وبلاگ مرضيه رسولی، نویسنده و خبرنگار سابق مطبوعات اصلاحطلب میرویم. شگرد ضد جاهطلبانه «ساراماگو»ونداد زمانی: ژوزه ساراماگو در نشریات غربی به عنوان یک «بیخدای» سرسخت تصویر شده که گناه عظیمتر او وفاداری به اعتقادات کمونیستیاش است. تنفر او از اقتصاد جهانی در چند دهه گذشته شهره عام و خاص شده است. نویسنده پرتغالی در حین دریافت جایزه نوبل نیز فرصت را از دست نداده و با صراحت تمام، به سیاستهای سرمایهداری در جهان حمله کرده بود. ساراماگو بر این باور بود که آنچه در فلسطین رخ داده، کمتر از «هولوکاست» نیست. کافکای یهودی، قهرمان عربهاترجمهی ناصر غیاثی: روشنفکران عرب کافکا را چون «موجودی مقدس» ستایش میکردند. در جهان عرب البته کافکا را فقط تحسین نکردند بلکه از او متنفر هم بودند. سال ۱۹۹۶ یکی از نمایندگان ِ مجلس سوریه در پارلمان به وزیر فرهنگ حمله برد، چون کتابی به نام «دربارهی کافکای صیهونیست» منتشر شده بود. در سال ۲۰۰۴ ناجم والی به یاد آورد که در دوران صدام حسین خوانندگان کافکا در معرض خطر رفتن به زندان یا حتی از دست دادن زندگیشان بودند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|