خانه > پرسه در متن > نويسندگان > ادبیات سرگرمی و پیشینهاش | |||
ادبیات سرگرمی و پیشینهاشاسد سیفمیگویند «لذت» یکی از سویههای آثار ادبیات خلاق است، اما آیا ادبیات میبایست الزاماً سرگرمکننده باشد؟ ادبیات عامهپسند چگونه ادبیاتی است، پیشینهی آن در غرب و در ایران به کجا میرسد، از چه قلمروهایی میآید و چه هدفهایی را دنبال میکند؟ اسد سیف، پژوهشگر و منتقد ادبی مقیم آلمان در جستاری که از این پس در هفت روز پیاپی در هفت قسمت از نظر خوانندگان زمانه میگذرد، به «ادبیات سرگرمی» میپردازد. نویسنده توضیح میدهد که این نوشته در واقع کوتاهشدهی مقالهایست با موضوع «ادبیات سرگرمی». میگوید: «تصمیم داشتم در پایان مقاله، نگاهی کوتاه نیز به تولید ادبیات سرگرمی در خارج از کشور و مقایسه آن با تولیدات مشابه در ایرانِ امروز داشته باشم که علت حجم زیاد، از آن چشم پوشیدم.» از اسد سیف تاکنون مقالات و پژوهشهای متعددی در زمینهی نقد ادبی و تحلیل اجتماعی در نشریات مختلف به چاپ رسیده است. از کتابهای منتشرهی سیف در خارج از کشور میتوان به «اسلامی نویسی» (بررسی دو دهه ادبیات دولتی در ایران – ١٩٩٩)، «ذهن در بند» (مجموعه مقاله - ٢٠٠٢)، «زمینه و پیشینه اندیشه ستیزی در ایران» (مجموعه مقاله - ٢٠٠٤) و «زن در بارگه اسلام» (١٩٩٠) اشاره کرد.در نخستین بخش از این جستار، نویسنده تلاش میکند تعریف و پیشینه ای از آنچه که «ادبیات سرگرمی» مینامد بهدست دهد:
سرگرمی جزئی از هستی بشر است. انسان از همان آغاز، با هر اختراع و کشفی کوشیده است تا نیاز خویش برآورده، «بار غیرقابل تحمل هستی» را بر خود تحملپذیر گرداند. و همینجاست که فرق او با حیوان متمایز میگردد. هر آفرینشی دامنهی فراغتِ انسان را گسترش داده، باعث می شود تا در نفی ملال زندگی، سرگرمیهای متنوعی ابداع گردد. تصور زندگی بدون سرگرمی مشکل است. در روند تاریخ اجتماعی، میتوان پذیرفت که زمان فراغتِ انسان هر روز بیشتر از پیش خواهد شد و این خود زمینهای فراهم می آورد تا دامنهی سرگرمیها گستردهتر گردند. هنر و ادبیات در همین راستا، از جمله ابزاری هستند که مورد توجه و استفادهی عام قرار دارند. فرهنگ را میتوان در متون ادبی و قرائتهای مختلف از آن نیز دنبال کرد. در آثار آفریده شده میتوان خلاقیت و زیباییشناسی را بازیافت، میتوان شیوههای زندگی و رفتارهای اجتماعی را پی گرفت، میتوان به جنبههای سرگرمی نظر داشت که اوقات فراغت انسان را پُر میکند. در این عرصه میتوان فرآوردههایی را یافت و از دیگر آثار متمایز نمود که شکلی متعالی دارند، فرهنگساز هستند، بر ذهن و وجود انسان و تمدن بشری تأثیر میگذارند. در این میان اما میتوان آثار دیگری نیز یافت که محبوبیتی عام دارند و عامهپسند هستند، به انبوه تولید میشوند و مصرف فراوان دارند. این آثار اگرچه از بداعت و تفکری نو بهره چندانی نبردهاند، ولی با استقبال عام، نمیتوان آن را نادیده گرفت. رمانهای سرگرمی، فیلمهای گیشهپسند، سریالهای هالیودی، موزیکهای بازاری از جمله دیگر شکلهای هنر عامهپسند هستند. آنکه انسانی اندیشنده و آگاهتر است، از هستی و دستاوردهای آن، از جمله سرگرمی، لذتی متفاوت با دیگران میبرد. چنین افرادی در تولید و یا مصرف نیز با دیگران فرق دارند. ادبیات و هنر سرگرمی در چنین شرایطی با ادبیات و هنر جدی مرز خویش مشخص میگرداند. هر دو گروه مضمون واحدی را دستمایهی کار خویش قرار میدهند، اما برخوردها و نگاهها فرق میکند. یکی مسائل را سطحی مینگرد و آن دیگر پیچیده و عمیق. در یکی فکر و آگاهی نقشی اساسی دارد و در آن دیگر، این امر به عنوان ابزاری غیرضرور، در حاشیه قرار میگیرد. یکی از دستاوردهای دنیای مدرن در عرصهی ادبیات، رواج ادبیات سرگرمی است. چگونگی گسترش و نفوذ اینگونه از ادبیات در هر جامعه را باید با توجه به شرایط عینی و ذهنی حاکم بر آن بررسی کرد. به طور کلی؛ ادبیات سرگرمی (Unterhaltungsliteratur) شاخهای از ادبیات است که در برابر ادبیات متعالی (Hochliteratur)، «اصیل»، «معتبر» و یا جدی تولید میشود. «ادبیات عامهپسند»(Popoulare Literatur)، «ادبیات سطحی» «Trivialliteratur» ، ادبیات پاورقی و یا سریال (Serial Feuilleton)، «شبه ادبیات» (Para Literatur)، «دفترهای رمان»(Heftroman)، «رمانهای ارزان»(Groschenroman)، «ادبیات سفر»(Reiseliteratur)، «ادبیات قطار»(Eisenbahnliteratur)، و...نامهای دیگر آن است. در سالهای اخیر، ادبیات سوپرمارکتی (Supermarkt-Literatur) و یا ادبیات بازاری(Konsumliteratur) نیز به آن گفته میشود. استقبال از ادبیات سرگرمی از همان آغاز جهانی شد، چیزی که هنوز فروکش نکرده است. برای نمونه تنها در کشور آلمان در سال ۱۹۱۴حدود صد دفتر رمان منتشر میشد. ادبیات سرگرمی را ادبیاتی مابین ادبیات متعالی و ادبیات سطحی نیز تعریف کردهاند، ادبیاتی که به ذوق خواننده و پرسشهای او توجه دارد و مشکلات روحی، جنسی، اجتماعی و مذهبی خواننده محتوای آن است. این ادبیات برخلاف ادبیات سطحی، چه بسا فاقد پایان خوش است. تا قرن هیجدهم به طور کلی ادبیات جنبه آموزشی داشت و میخواست بر اخلاق عمومی تأثیر بگذارد. ادبیات سرگرمی، آنچه امروز از آن استنباط میکنیم، محصول قرن هیجدهم است و زادهی دنیای مدرن. آنچه که تا این زمان به عنوان ادبیات سرگرمی پذیرفته شده بود، چیزی نبود که باری بر دوش خواننده گذاشته باشد. ادبیات سرگرمی امروزه در کلیت خویش به بیش از دویست نام شناخته شده است. در این نوشته، همه انواع ادبی را که در برابر ادبیات متعالی قرار میگیرند، ادبیات سرگرمی فرض کردهام. واژه ادبیات اصیل و یا متعالی بنیان در الهیات مسیحی دارد. در این آیین به نوشتههایی که اجزاء کتاب مقدس را تشکیل میدادند و اصالت داشتند، اطلاق میشد. از آنجا که عیسا مسیح تجسم کلام خدا است، کلام او نمی بایست به اخبار و احادیث غیرمعتبر و نااصل آغشته گردد. پس میبینیم که ادبیات معتبر مسیحیت بدینسان در برابر ادبیات غیرمعتبر قرار میگیرد. اصالت ادبیات معتبر دارای ارزش بود و معیار تلقی میشد. سالها بعد واژه «کانن»(Kanon) را نیز برای ادبیات متعالی به کار گرفتند. این واژه که ریشه در زبان یونانی دارد به معنای «معیار عمومی»، «قاعده» «قانون» و «ارزش» میباشد. در زبانهای اروپایی در مورد «ادبیات متعالی» نیز به کار برده میشود. تا اواخر قرن گذشته ادبیات سرگرمی را برغم اعتبار عمومی آن جدی نمیگرفتند. در رشتههای ادبیاتِ دانشگاهها نیز کوشیده می شد تا نامی از آن آورده نشود. نظر عمومی بر این بود که نباید ساحت ادبیات متعالی را با فرهنگ عامیانه آلود. ادبیات متعالی را البته ادبیاتی میدانستند که زمانه ارزش آنها را محک زده بود. در این راه، منتقدان ادبی نیز تنها «شاهکارهای ادبیات جهان» را ادبیات اصیل به شمار میآوردند. بر این اساس ادبیات سرگرمی از معیارهای نقد ادبی خارج بود و به طور کلی فاقد ارزش. در این شکی نیست که بین ادبیات جدی و ادبیات سرگرمی فاصلهای عظیم وجود دارد، شکافی که خیال ناب را با خیال سطحی از هم جدا میکند. این اما دلیل بر نادیده گرفتن و یا حقیر شمردن ادبیات سرگرمی نمیتواند باشد. در چند دههی اخیر تحولی عظیم در هر دو شاخه از ادبیات پدید آمده و ادبیات سرگرمی اکنون به پدیدهای قابل مطالعه در شناخت و مطالعاتِ فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است. ادبیات سرگرمی را سالهای سال به عنوان ادبیاتی کماهمیت خوار میشمردند. این آثار اگرچه با اقبال عمومی خوانندگان مواجه بوده و همیشه ایام تیراژی گستردهتر از ادبیات جدی داشته و دارد، ادبیاتی نام میگرفت که گام در جاده انحراف دارد و هم چون مخدری خواننده را به اعتیاد دچار می گرداند. آنکه اوقاتِ فراغتِ خویش در زندگی را با ادبیات سرگرمی پُر میکند، همیشه در خیال سیر میکند. چنین کسی از واقعیتهای زندگی فرار میکند و خوش دارد در همان عالم خیال عمر به سر آید. به همین علت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان ادبیات جدی خوانندگان ادبیات سرگرمی را بر نمیتابند و دنیای خیالی آنان را با جهانِ خویش بیگانه و ناسازگار مییابند. بخشی از همین افراد که در برابر گروه دوم، خود را «متعهد» و «مترقی» و یا حتا «مبارز» و مسئول میدانند، محدود کردن و یا امید به انزوا، تضعیف و یا محو ادبیات سرگرمی را آرزوی تاریخی خود میدانند. با گذشت زمان، سرانجام ادبیات سرگرمی به عنوان شاخهای از ادبیات، خود را بر تاریخ ادبیات تحمیل کرد. منتقدان ادبی نیز، آنگاه که در تحلیل و بررسی خویش، به فرهنگ و علوم اجتماعی و روانشناسی نظر میکنند، نمیتوانند ادبیات سرگرمی را نادیده گرفته، به عنوان مادهای مخدر و یا مضر از آن نام ببرند. ادامه دارد این نوشته پیش از این در نشریهی باران (سردبیر مهمان: بهروز شیدا) در سوئد منتشر شده است. ۱.جهت اطلاع از ابعاد و تنوع رمانهای سرگرمی به آدرس زیر در اینترنت رجوع شود: اینجا 2.Gero von Wilpert, Sachwörterbuch der Literatur, Alfred Kröner Verlag, Stuttgart, 1969 3.Hans Otto Hügel, Unterhaltungsliteratur, H. Brackert, J. Stückrath (H.g:), Literaturwissenschaft, ein Grundkurs, Rowohltverlag, 1995, S 280-296 ۴.مارسل رایشرانسکی، منقد مشهور آلمانی آثار معتبر آلمان را در مجموعهای به همین نام در ده جلد در آلمان منتشر کرده است. 5.Der Kanon. Die deutsche Literatur. Erzählungen. 10 Bände und ein Begleitband. Insel, Frankfurt 2003 |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|