خانه
>
کتابخانه
>
خاطرات تاج السلطنه
>
خاطرات تاجالسلطنه ـ بخش نهم
|
تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه قاجار
خاطرات تاجالسلطنه ـ بخش نهم
در بخش گذشته، شنیدیم که تاجالسلطنه مقولۀ «خوشبختی» را چگونه بررسی کرد و پدرش را «سلطانی تنها و بدبخت» خواند که نه تنها پادشاهی مفید به حال کشور و مردم خود نبوده، بلکه خرابیهای اصلاحناپذیری نیز از خود باقی گذاشته است.
در این بخش، به حکایت ببریخان، گربۀ عزیزدردانۀ شاه، بازمیگردد و عاقبت غمانگیز او را که نتیجۀ حسادت زنان حرمسرا بوده، بازمیگوید. همین بهانهای میشود تا به مقولۀ «حسادت» بپردازد و به یاد رُمانی که خوانده بیفتد و حکایتی در مضار حسود بودن از آن رُمان نقل کند.
پس از آن به جانشین گربه نزد پدر میپردازد؛ همان ملیجک معروف: غلامعلی عزیزالسلطان که در آینده، داماد ناصرالدین شاه خواهد شد و در این سرگذشت، نقش مهمی دارد. با صورت و سیرت و نژاد ملیجک از دیدگاه تاجالسلطنه، با زبانی طنزآلود و کنایی آشنا میشویم.
* * *
این بخش از خاطرات را [در اینجا بشنوید] بخش پیشین را هم در [اینجا]
|
|