خانه > خاک > Dec 2010 | |
Dec 2010برنامهی رادیویی خاک با تأملات و شوریدگیهای شکوفه تقی در دو قطعهی ادبی چه فرقیست میان رازپوشی و کشف اسرار؟حسین نوشآذر: ما آنقدر گرفتاریهامان زیاد است که شاید فرصت نمیکنیم به دیدهها و شنیدههامان فکر کنیم و آن اندیشهها را در متنی ادبی بازتاب دهیم. در فضای تبعیدی، «تنهایی» و «گمشدگی» مهمترین درونمایهی چنین تأملاتی است. برنامهی رادیویی این هفتهی خاک اختصاص دارد به دو داستانواره، یا قطعهی ادبی از شکوفه تقی، نویسنده، شاعر و مردمشناس مقیم سوئد که پیش از این نیز آثاری از او در دفتر خاک منتشر شده است. بخش دوم گفت و گوی مریم رییسدانا با هاشم خسرو شاهی پیرامون ادبیات ترکیه و ترجمه ادبیات فارسی به ترکی ترجمهی شعر کار سادهای نیستهاشم خسروشاهی: [در گفت و گو با مریم رییسدانا] ترجمهی شعر کار سادهای نیست. من حدود یک سال مدام به شعر فروغ با صدای خودش گوش دادم. بعد از آنکه صدای فروغ و موسیقی شعرش در مغز و روحم خوب جا کرد شروع کردم به ترجمه. ترجمه شاملو هم همینطور بود، خطاب به پروانههای براهنی هم همینطور. من پیش از چاپ خطاب به پروانهها چند بار ترجمهها را برای براهنی خوانده بودم. موسیقی شعر در ترجمه اهمیت خاصی دارد. اگر شما در اجرای زبان به زبان میزبان نتوانید موسیقی کلی شعر را اجرا کنید بهتر است از ترجمهی شعر صرف نظر کنید. بخش نخست گفت و گوی مریم رییسدانا با هاشم خسروشاهی پیرامون ادبیات ترکیه و ترجمه ادبیات فارسی به ترکی «بعد از انقلاب فرانسه ادبیات ترکیه متحول شد»هاشم خسروشاهی: (در گفت و گو با مریم رییسدانا) بعد از انقلاب فرانسه، ادبیات ترکیه (عثمانی در آن زمان) دچار تحول عمیقی شد. چه از نظر فرم و چه از نظر ژانر و محتوا. اگر کارهائی همچون لطائف روایات احمد مدحاد، مجموعه داستان چیزهای کوچولوی شمسالدین صامی را به کناری بگذاریم شاید بتوانیم نبیزاده ناظم را پدر قصهنویسی و رماننویسی ترک بخوانیم. اولین مجموعه شعرش سال ۱۸۸۵، کتاب قصهاش سال ۱۸۹۱ و اولین رمان وی به نام کارا بیبیک در همانسال منتشر شد. گفت و گو دفتر خاک با حسین ایمانیان به مناسبت انتشار چهارمین شمارهی نشریهی ادبی دستور تولید ادبی و انتقادی در نشریهی دستورحسین ایمانیان: (در گفت و گو با دفتر خاک) «دستور» در مرز مجلههای کاغذی و مجلههای اینترنتی ایستاده است؛ با انتشار الکترونیک بخشی از فرایند تولید مجله را به عهدهی خواننده گذاشته و به این ترتیب سانسور و نظارتهای دولتی و نیز هزینههای چاپ و صحافی را دور زده است. در همین چهار شماره پروندههایی را منتشر کردهایم که هرگز در قالب رسمیت امکان انتشار نداشتند. دستور سردبیر ندارد و به شکلی جمعی منتشر میشود و وجه تمایزش با دیگر نشریات، تولیدیبودن آن است. برنامهی رادیویی خاک، ویژهی شعرخوانی بابک مینا میان ویرانی و رستگاری پلی نیستحسین نوشآذر: در این عصر قلمآشوب هستند شاعران نخبهای که هنوز کتابی از اشعارشان فراهم نکردهاند و با وجود آنکه مجموعهای در دست ندارند، اما شعر آنان بینظیر است. بابک مینا در دنیای اشعارش با زبانآوریهای نخبهپسند و با آوردن تعابیر دشوار و نامفهوم خواننده را مغلوب نمیکند. او به سادگی و با تصاویری بسیار واضح نگاهش به جهان را مقابل دیدگان ما قرار میدهد. نگاهی داریم به دنیای شعری بابک مینا و گزیدهشعرهایی از او را با صدای شاعر میشنویم. شیکاگا، شیکاگامریم رییسدانا: شیکاگو، که به زبان محلی مردم این شهر شیکاگا گفته میشود بعد از نیویورک دومین شهر بلند ایالات متحده آمریکاست. بلندی البته نه ازنظر داشتن پستی و بلندیهای شهر مانند رشته کوههای البرز به دور تهران یا کوههای سان گابریل به دور لسآنجلس، بلکه بلند است بهدلیل ساختمانهای به آسمان کشیدهاش. مادهی اصلی این ساختمانها سنگ است و آهن و شیشه. طرحهای حجمی از دایره، مکعب، لوزی و ... که سایه به سایه هم در مرکز شهر یکی از زیباترین معماریهای مدرن را به نمایش میگذارند. آسیبشناسی قرائت رمانتیک در ادبیات معاصر در مرگهای بیژنهای الهیسیامک مهاجری: بیژن الهی بهعنوان یکی از مهمترین سردمداران «شعر دیگر» در حالی در طول یک دهه به فعالیت ادبی پرداخت، که بیشک محصول یک گردش زیبایی شناسیک بود که با نیما شروع شد و در «شعر دیگر» به نتیجه رسید. از همین روست که شعرهای الهی و حلقهی شاعران «شعر دیگر» ادامهی حقیقی و اصیل شعر نیماست که کمتر به آن اشاره شده است. اسماعیل خویی چند ساعت بعد از مرگ الهی به این نکته اشاره میکند: «با رفتن الهی دفتر یک گونه از شعر نیمایی بسته میشود.» گفتوگوی کیان راد با موسی بندری آیا باید متفاوت بود؟کیان راد: موسی بندری متولد استان هرمزگان، از شاعران مطرح شعر دههی ۷۰ است. حاصل تلاش او تا امروز انتشار چندین مجموعه شعر و داستان، همچنین انتشار نقدهای متعدد در مطبوعات ادبی است. او یكی از مروجان اصلی شعر مدرن در استان هرمزگان بهشمار میآید. رویکرد نوپردازانهاش به شعر همراه با شاخکهای عاطفی قوی در شعرش، اشعارش را مورد توجه پارهای از شعردوستان قرار داده است. از سوی دفتر خاک دربارهی متفاوتنویسی و مشخصات آن در شعر امروز ایران با آقای بندری گفت و گو کردهام. اروتیسم ایرانیحسین نوشآذر: مسجد جامع نوشتهی سعید طباطبایی یک داستان تمامعیار اروتیک ایرانی است؛ رفلکسیونهای ذهنی مردیست که پس از همآغوش شدن با یارش، ذهنش از تن معشوق، کم کم میرود پی طبیعت جسم زن و از آنجا بهآرامی به رواقهای مسجد اصفهان میرسد که در پایان ما را برساند به پیرمردی که به تنهایی در صحن مسجد قدم میزند. در نخستین داستانخوانی برنامهی رادیویی خاک، به داستان کوتاه «مسجد جامع» با صدای سعید طباطبایی گوش میدهیم. دفتر خاک «آهای فرزاد»آناهیتا حسینی: وقتی داشتند کشان کشان میبردندم زیر هشت هم همراهم آمد، خودش هم کتک خورد، نه به قاعدهی من، اما خورد، خورد و آخ هم نگفت! شوان و حاتم هم آمدند. در همهی اتاقها را بستند، قفل کردند ...همه نردهها را تکان تکان میدادند ... همهی تنم می لرزید ... همینطور میلرزید ... اما نه اینکه فکر کنی همینطور وایستادم و مثل امیر های های گریه کردم و کتک خوردم ها! نه! محمدی را زدم، با کفگرگی زدم توی صورتش، ها ها ها، خیلی بد زدمش ها! خیلی بد زدم! بوسه بر دستانِ دون کورلئونهامیر معقولی: با شنیدن واژهی مافیا چه چیزی به ذهنمان میرسد؟ دستهایی نامرئی که همهجا حضور دارند؟ دستهایی که دیگران را همچون یک عروسکِ خیمهشببازی به بازی میگیرند؟ دستهایی که...حرکاتِ دستِ دون کورلئونه را دیدهاید؟ این مرد با یک حرکتِ سادهی دستانش یک دنیا حرف برای گفتن دارد. یک حرکتش بیحوصلگی را نشان میدهد و دیگری عصبانیتاش را. عجیب نیست؟ او شاگرد نیچه است. یادنامهی بیژن الهی در دفتر «خاک»، رادیو زمانه شادی من، مردنم را کافیستدفتر خاک: وقتی نام بیژن الهی را میشنویم، به شعر سکوت و به جریانی در شعر فارسی که به موج نو شهرت دارد و همچنین به شعر حجم فکر میکنیم. بیش از همهی اینها اما بیژن الهی شاعر سکوت بود؛ شاعری دستنیافتنی که در سکوت زندگی کرد و در سکوت درگذشت. در یادنامهی بیژن الهی در دفتر خاک با او آشنا میشویم و شعری از او به نام «شقاقلوس» را میخوانیم. گفتوگو کیان راد با رضا حیرانی، شاعر و منتقد شارلاتانیسم فرهنگی و انسانهای هزارقابرضا حیرانی در گفتوگو با کیان راد: معتقدم شارلاتانیسم به فرهنگ ما دوخته شده - مثل ترس، محافظهکاری، نقاب روی نقاب، نه یکی بلکه هزاران نقاب شخصیتی. چه توقعی از ما انسانهای هزارقابی است؟ نه تنها سکوت کردن بلکه بسیاری از اوقات اعتراضهای ما هم از روی فریبکاری و نقاب گذاشتن است. اگر بتوانیم از پس کابوسهامان بربیاییم، شاهکار کردهایم. جامعهی ما مدتهاست که به بسیاری از چیزها اعتمادش را از دست داده. ادبیات هم جزئی از همین فضاست. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|