خانه > خاک > Feb 2010 | |
Feb 2010نگاهی به شعرهای سپیده جدیری صورتی مایل به خون منسهراب رحیمی: «صورتی مایل به خون من» نوشتهی شاعر معاصر، سپیده جدیری، شامل ۳۱ شعر است بدون مقدمه و زندگینامهی شاعر. اما در پایان کتاب آمده است که نویسندهی کتاب، پیش از این یک مجموعه شعر و یک مجموعه داستان منتشر کرده و دستی هم در ترجمهی ادبیات انگلیسی دارد. این مجموعه به «او» که روزهای راوی را داستانی میکند، تقدیم شده است. در این برنامهی دفتر خاک، نگاهی داریم به شعرهای این مجموعه. آشنایی با روز گودال و چند کتاب دیگر روز گودال«روز گودال» نوشتهی شکوفه آذر سفر بیرون و درون یک زن است. زنی كه با يك كولهپشتی از شهری به شهری و از كشوری به كشوری سفر میكند درحالی كه به تدریج ياد میگيرد ديگر در اين سفر «تصميم» نگيرد، و روز به روز كولهبارش را از خاطره، اشياء، و زمان خالی كند. او شادی و لذت زندگی را در دل طبيعت و در سكوت درك میكند اما همزمان انديشهی مرگخواهی او را رها نمیكند. در کتابخانهی خاک با این کتاب و چند کتاب دیگر آشنا میشویم. برفشکوفه تقی: دوباره در جیبش دنبال کلید گشت. پشت پنجرهها شمعها و ستارههای برقی روشن شده بودند. یادش نمیآمد کجا کیفش را برای آخرین بار در دستش داشته؟ شاید در راه دو ساعتهای که پیاده تا خانه آمده بود انداخته بود. فکر کرد به پلیس و بانک باید زنگ بزند. اما باز هم از جایش تکان نخورد. به آسمان که صورتی و برفی بود نگاه کرد، گلویش از بغض سوخت. چقدر دلش میخواست یک خدایی، یا یک کسی بود که نگفته دردش را میفهمید. بازسازی سنتها در اشعار نادر نادرپورحسین نوشآذر: ۱۰ سال از درگذشت نادر نادرپور که آخرین و شاخصترین شاعر حلقهی شعری «مکتب سخن» یا «نوقدماییها» بود میگذرد. نادرپور پیش از انقلاب جزو شاعران به اصطلاح «متعهد» به شمار نمیآمد، اما دو سال پس از انقلاب ناگزیر شد ایران را ترک کند و به ناچار به حلقهی شاعران تبعیدی پیوست و سرانجام پس از بیست سال دوری از وطن در آمریکا درگذشت. برنامهی این هفته به مناسبت دهمین سال درگذشت نادر نادرپور به او اختصاص دارد. فصل هشتم از رمان «سفر شب و ظهور حضرت» سفر شب و ظهور حضرت«سفر شب و ظهور حضرت» نوشتهی بهمن شعلهور اولین بار در سال ۱۳۴۵ با نام مثلهشدهی «سفر شب» منتشر شد. اما بعد از چند ماه نسخههای آن از بازار کتاب جمع شد و نویسندهاش از ترس جان، مجبور شد از ایران فرار کند. دکتر بهمن شعلهور فصل هفتم و هشتم این رمان را که داستانهایی نسبتاً مستقل اند در اختیار دفتر «خاک» قرار داد. فصل هفتم این اثر ماندگار را چندی پیش در دفتر خاک خواندید. اکنون فصل هشتم این رمان در دفتر «خاک» منتشر میگردد. بخش دوم گفتوگو با دکتر بهمن شعله ور «جلاد تاجدار رفت؛ بر مسندش دستاربند جلاد»چندی پیش قسمت اول گفتوگو با دکتر بهمن شعلهور در دفتر «خاک» منتشر شد. آقای شعلهور در این گفتوگو به فرهنگ عیاری در ایران پرداخته بود و به تفصیل دربارهی چگونگی انتشار نخستین رمانش که با نام «سفر شب» در ایران منتشر شد و دربارهی چگونگی اعمال سانسور در ایران و مشکلاتی که به خاطر انتشار این کتاب برای او به وجود آورده بودند سخن گفت. اکنون قسمت دوم این گفتوگو از نظر خوانندگان دفتر «خاک» میگذرد. نگاهی به شعرهای لیلا فرجامی لیلا فرجامی و اعترافنامهی دختران بدسهراب رحیمی: اساساً آنچه شعر را از غیرشعر جدا می کند نوع استفادهی آن در جمله است یعنی اهمیت بر خیالی بودن نوشتار است که شعر را از ناشعر جدا میکند. ماهیت شعر را در نوع نوشتن و در نوع نگاه باید دید. شعر، نوعی از نوشتن است که میتواند هم منظوم باشد هم منثور، میتواند هم افقی باشد هم عمودی و میتواند هم ببندد و هم باز کند. نمونهی موفق این نوع شعر که بیشتر به شکل منثور است را میشود در شعرهای فرجامی یافت. شعر نو، از آنجایی که نوهست هنوز مخاطبان کافی پیدانکرده، اما این وضعیت چیزی از اهمیت شعرهای این مجموعه کم نمیکند مذهب و سکسحسین نوشآذر: بهمن ماهِ امسال مدیر دبیرستان نخبگان وابسته به دیر ژوزئیتهای مسیحی در آلمان اعتراف کرد که از سال ۱۹۸۱ میلادی تا امروز بیش از ۶۰۰ تن از شاگردان این دبیرستان توسط کشیشها مورد سوءاستفادهی جنسی قرار گرفتهاند. وکیل قربانیان از دیر ژوزئیتها شکایت کرده و در این میان بحث «مذهب و سکس» از نو در صفحات فرهنگی مطبوعات غرب درگرفته است. برنامهی رادیویی این هفتهی خاک به «مذهب و سکس» اختصاص دارد. نخستین بخش از چهرهنگاریهای دفتر «خاک» پرنده، پرنده استعباس صفاری، از شاعران مطرح ایران است. از او در ایران دو مجموعهی «کبریت خیس» و دوربین قدیمی» و در خارج از کشور مجموعههای «در ملتقای دست و سیب»، «تاریکروشنای حضور» و شعر بلند «حکایت ما» منتشر شده است. عباس صفاری جایزه باران و کارنامه را نیز از آن خود کرده است. در نخستین چهرهنگاری از مجموعه چهرهنگاریهای دفتر خاک با این شاعر به ظاهر صبور آشنا میشویم. پارهای از رمان «تثلیث جادو» یا «ناخدابانو» نوشتهی منصور کوشان «تثلیث جادو» یا «ناخدابانو»یکی از رمانهای منصور کوشان «تثلیث جادو، یا ناخدا بانو» نام دارد که از برخی لحاظ دستاوردی برای ادبیات داستانی ایران به شمار میآید. دربارهی این رمان با آقای کوشان گفتوگویی انجام دادم که پیش ازین در دو بخش از نظر خوانندگان دفتر «خاک» گذشت. پارهای از آغاز روایت نینا، یا به تعریفی پارهای از بخش سوم رمان «تثلیث جادو» یا «ناخدابانو» نوشتهی منصور کوشان را در ادامه بخوانید. بخش دوم گفتوگو حسین نوشآذر با منصور کوشان پیرامون رمان «تثلیث جادو»، یا «ناخدا بانو» تعریف انسان مستقل از جنسیت اوستحسین نوشآذر: از منصور کوشان چندین رمان و مجموعه داستان، چهار دفتر در شعر، نمایشنامه و یک اثر پژوهشی در نقد نمایشنامههای ایبسن منتشر شده است. یکی از رمانهای منصور کوشان «تثلیث جادو، یا ناخدا بانو» نام دارد که توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است. دربارهی این رمان که از برخی لحاظ دستاوردی برای ادبیات داستانی ایران به شمار میآید با آقای کوشان گفتوگویی کردهام که بخش اول آن را خواندید و اینک بخش دوم آن. رمان انقلابحسین نوشآذر: پنجشنبه،۲۲بهمن ۱۳۸۸ سی و یک سال از انقلابی که در بدو امر یک نهضت اجتماعی آزادیخواهانه بود و بعد از مدت کوتاهی به یک انقلاب تمام عیار تبدیل شد میگذرد. نخستین برنامه از برنامههای رادیویی خاک به مناسبت سالگرد انقلاب به رمان انقلاب اختصاص دارد. در این برنامه ابتدا به نخستین رمانی که در ایران نوشته شد میپردازیم و سپس به «در حضر» مهشید امیرشاهی به عنوان یک نمونهی منحصر به فرد از رمان انقلاب میرسیم. بخش اول گفت و گو حسین نوشآذر با منصور کوشان پیرامون رمان «تثلیث جادو»، یا «ناخدا بانو» رهایی از قاعدهها و تحملپذیر کردن واقعیتهامنصور کوشان: حقیقتش این است که تاریخ استبداد دینی به ویژه، حتا از پیش نیز شکل و چهگونگی رویاهای ما را معیّن کرده است. کتاب «ناخدابانو» سرچشمهی همهی رویاها را مشخص کرده است و شخصیتهای برآمده از آن، اجازه ندارند یا نمیتوانند رویایی یا واقعیتی فراتر از چارچوب آن را تصور یا تجربه کنند. تا زمانی که بهشت موعود برآمدهی کتابها یا دستورهای از پیش تعیین شده باشد، به نظر میرسد انسان حتا در تصور و خیالهای دور نیز آزاد نیست چه برسد به زندگی واقعی. اول راست، دوم چپداستانی که میخوانید تکگفتار درونی زنی است که حرمت او را شکسته و آزارش دادهاند، از خشونت خانگی آسیب دیده و با این حال هنوز نتوانسته خودش را از زیر سلطهی مادر برهاند. نویسنده داستانش را با زبان گفتار روزانه نوشته و به همین شکل هم باید خوانده شود و چون ممکن است اینکار برای برخی خوانندگان ما ساده نباشد، دفتر «خاک» از خانم تبریزپور خواهش کرد که این داستان را با صدای خودشان اجرا کنند. اندیشه و اقتدار، نویسنده و سیاستکارولا اشترن، م. ربوبی: نویسنده، چگونه بتواند پیچیدگی اوضاع ناشی از سرعت و شتابِ تحولات را، نوساناتِ گرایشهای سیاسی و مکاتب و دگرگونی خط مشیها را، بحرانهای پی درپی را دریابد و به عنوان مصالح کارش به کار بَرَد؟ شاعر و نویسنده چگونه میتواند یادآوری و اخطار کند هنگامی که خود نمیتواند روندِ شتابان تکامل تکنیک و نتایج حاصل ازآن را پیشبینی کند، موقعی که هر نوع قطعیت و ایقان را که لازمهی اعتبار او و اعتماد به اوست، از دست داده است؟ «نوشتن در زندگی من یک تکیهگاه است»هرتا مولر: نوشتن در زندگی من یک تکیهگاه است. نمیدانم چرا. نویسندگانی هم هستند که تجربهی دیکتاتوری را نداشتهاند، اما نوشتن در زندگی آنها هم یک تکیهگاه مطمئن است. فکر میکنم هر کاری که آدم در زندگی انجام میدهد، اگر باعث بشود که انسان به بیرون از خودش هم نگاه کند، به زندگی او معنی میدهد. فکر نمیکنم بیشتر ازین بشود انتظار داشت. وقتی به موضوعی فکر میکنم، این تجربهها از بین نمیروند. مشخصتر و واضحتر میشوند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|