خانه > وبلاگ زمانه > Oct 2007 | |
Oct 2007ایران، جمهوری اسلامی نیستمن در ایران، فقط جمهوری اسلامی نمیبینم. من در ایران جوانان کاردیده و تیزهوش و جسوری میبینم که دایره علایق و تکاپوی آنان از عالم پیچیده کامپیوتر تا دانشهای فلسفی نو، از ادبیات ضدآتوریته تا تجربهگرایی بیپروا، از میل به کشف فرهنگ خود و غمخواری برای میراث پدران تا میل به شناخت جهان و پذیرفته افتادن در چشم جهانیان را در بر میگیرد. من جسارت و شور زندگی آنها را میبینم و برای ایشان از دختر و پسر، از زن و مرد، حرمتی واقعی قائلام و این را در طراحی رسانهای که به همیاری آنها ساخته شده به کار بستهام. این طرحی نو است که سزاوار نسل جدیدی است که آینده دیگری برای ایران رقم میزند. در خدمت و خیانت زمانهنگاه گروههایی از اپوزیسیون هنوز متعلق به دوره ای است که باید به مردم می گفتند چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. این نگاه در بنیاد خود با نگاه روحانیون تفاوتی ندارد و از یک فرهنگ تغذیه می کند. هر دو می خواهند تکلیف را برای مردم روشن کنند. اما این دوره گذشته است. در همه جهان اکنون تعیین تکلیف کردن برای مردم به عنوان پدرسالاری و قیم مابی و روشهای آمرانه و آقابالاسری دور ریخته می شود. به موازات رشد مخاطبان رسانه ها و احزاب، آنها ناچارند زبان خود را دیگر کنند. زبانی اختیار کنند که اختیار مردم و انتخاب آنها را محدود نکند و برایشان تصمیم نگیرد. این جوهر دموکراسی است. اما بسیاری از گروههای پرتکاپوی سیاسی تنها در این سالهای اخیر است که با دموکراسی و حقوق بشر آشنا شده اند. آنها میراث بر فرهنگی دیگرند که فرهنگ دموکراسی نبود. فرهنگ قهر انقلابی بود. چه کسی از رادیو زمانه می ترسد؟در باره انتقادات تند و تیز روزنامه فولکس کرانت از زوایای مختلف می توان روشنگری کرد اما این بحث را چنان باز می کند که دایره مفاهیم را وسیعتر از آن می سازد که بتوان به کوتاهی طرح و جمع کرد. می توان نشان داد که نویسندگان گزارش از پیش تصمیم خود را گرفته بوده اند که چه بنویسند و گرنه در منابع خود دقت بیشتری می کردند و به آنها تنوع کافی می دادند. نویسندگان فولکس کرانت وقتی با من مصاحبه می کردند گفتند که روزنامه ما شبیه گاردین است. از چپ آمده ایم و توان روشنفکرانه داریم. اما حاصل کار آنها اگر نمونه ای از شیوه کار عمومی روزنامه باشد باید ادعاشان را در باره شباهت به گاردین مانند ادعاهاشان در باره رادیو زمانه دانست! چپ گرایی آنها بیشتر مرا به یاد چپ دگماتیک روسی می اندازد تا چپ دینامیک اروپایی. اعتراض دانشجویی؛ تیتر فکرشده یا کلیشه ای و اکتیویستی؟آیا ما در تعیین تیتر خبر یک خود در روز دوشنبه 8 اکتبر (16 مهرماه) اشتباه کردیم؟ وقتی تیتر را انتخاب می کردیم به این فکر کرده بودیم که چرا تیتر متفاوتی انتخاب می کنیم؟ پیام و پیامدهای آن را سنجیده بودیم؟ چرا نخواستیم با آوردن کلماتی مانند تنش و تشنج و درگیری سطح حساسیت خبر را بالاتر ببریم؟ چرا دیگر همکاران ما در رسانه های دیگر به خود تردیدی راه ندادند که این ماجرا را با کلماتی بازگو کنند که ما از آن پرهیز کرده بودیم؟ آیا ما با خبر دانشگاه به قول یکی از مخاطبان زمانه "ساده و سطحی" برخورد کردیم؟ راههای یکطرفه رفتن رسانههااطلاعات مربوط به سرکوب گسترده، قتل و شکنجههايی که کشورهای راستگرا و همپيمان آمريکا مثل ترکيه، اندونزی، عربستان سعودی، مراکش، السالوادور، گواتمالا و بسيار کشورهای ديگر، به سادگی از جريان غالب رسانهای حذف میشود و در نتيجه امکان بحث و بررسی و انتقاد عمومی از آنها سلب میشود. اين اطلاعات با چنان کارآيی و يکپارچگیای سرکوب میشوند که اگر در کشورهای ديگر رخ میدادند، آنها را «تماميتخواه» و مستبد نام میدادند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|