خانه > خیابان > Aug 2010 | |
Aug 2010چیستی کاربرد زور - بخش سوم توان انقلابی تمایز رنج طبیعی و رنج انسانیآرمین مالکی: آنچه باعث میشود مارکس رنج مردمان فرودست نظام سرمایهداری را رنجی انسانی بداند، باور او به امکان تحول است. مارکس عمیقا و صمیمانه اعتقاد دارد که با حفظ تواناییهای تکنولوژیک و دانش علمی موجود، جهان دیگری ممکن است که در آن توزیعی عادلانهتر صورت بگیرد، و در نتیجه راه برای شکوفایی استعدادهای بالقوهی انسانها هموارتر گردد. تبارشناسی کودتای خرداد شصت - قسمت ششم حملهی خشونتبار به دانشگاههامحمود دلخواسته: در زمانی که رییسجمهور بنیصدر برای رسیدگی به کارهای عمرانی در خوزستان به سر میبرد، حزب جمهوری به این فکر میافتد که دانشگاهها به انقلاب فرهنگی احتیاج دارند و باید اسلامی شوند. سران قدرتطلب حزب، به کمک کسانی مثل حسن آیت برای این کار از دانشجویان تندرو مذهبی که به خدمت حزب جمهوری گرفته شده بودند کمک میگیرد. یادداشتی در پاسخ به مقالهی «شصت و هفتی از آن خودشان» تاریخ را آنگونه که هست، بخوانیمفرهمند علیپور: گویا رسم جمهوری اسلامی که با استفاده از نام شهدا دهان هر منتقد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را میبندند به برخی «اپوزیسیون» آن هم سرایت کرده تا آنها این بار با پناه گرفتن پشت سنگر اعدامهای ۶۷ هر منتقدی را محکوم به حمایت از اعدامها و با کشیدن حصاری به اسم حقوق بشر و انزجار از جنایت گرداگرد این موضوع، مانع از آن شوند تا حتی بتوان پاسخی داد به کسانی که امروزه مطلبی می نویسند، تاریخی را تحریف و حقیقتی را قلب میکنند. شصت و هفتی از آن خودشانهژیر پلاسچی: قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ حالا دیگر تبدیل به واقعیتی انکارناپذیر شده است که هیچ کس نمیتواند در برابر آن سکوت کند. داغی ادغام ناپذیر تابستان ۶۷ موجب شده حتا کسانی که تبارشان به شرکای آن جنایت میرسد، دست به کار شوند شاید بتوانند ۶۷ را از آن خود کنند. این تلاش اما به اجبار باید از مسیر تحریف و دستکاری متقلبانهی تاریخ بگذرد. تابستان ۶۷ در شمایل کنونی نه ادغام شدنی است و نه حذف شدنی. چیستی کاربرد زور - بخش دوم تاریخ رنجاندیشی و جایگاه زورآرمین مالکی: انسان موجودی است که از نظر طبیعی مستعد رنج است. تصویر رمانتیک قرن نوزدهمی انسانی که با هماهنگی در دامان طبیعت زندگی میکند، تصویری که با فرو نشستن امواج خروشان سیاسی دههی شصت قرن حاضر تا حدودی در چهارچوب احزاب سبز احیا میشود و پتانسیل تحول آفرین نسلی پرشور را سیاست زدوده میسازد، حاصل فراموش کردن گرسنگی و بیماری تهدید کنندهی زندگی انسان بدوی است. نوشتهای درباره «ممه را لولو برد» و چند چیز خندهدار دیگر حاکم، پوچی و خندهامین بزرگیان: «ممه را لولو برد»، «انگلستان جزیرهای کوچک در غرب آفریقاست»، «ایران، آزادترین کشور دنیاست»، «دانشآموزی در زیرزمین خانهاش اورانیوم غنی کرده است»، «ندا آقا سلطان با همکاری خودش کشته شده است» و غیره، عباراتیاند کافکایی از هیچ، که صبحها تیتر اول روزنامهها و رسانهها میشوند. پشت این هیچستان، توهم اداره جهان خوابیده است. گفتوگو با دکتر حمید دباشی، استاد مطالعات ایرانشناسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا - بخش سوم و پایانی «نقد دو دههی اول پس از انقلاب ضروری است»مینا خانلرزاده: خیلی از اصلاحطلبان دو دههی اول انقلاب و نقض گستردهی حقوق بشر در آن دوران را عصر طلایی مینامند. دلیل این جعل و تاریخسازی و گسترش توهم چیست؟ آیا در این برهه از تاریخ، نقد صادقانهی دو دههی اول پس از انقلاب ضروری است؟ جعل تاریخ و یا تاریخسازی توسط اصلاحطلبها چه خطراتی ممکن است برای جنبش سبز داشته باشد؟ حمید دباشی، در بخش سوم و پایانی گفتوگوی خود با زمانه به این پرسشها پاسخ میدهد. گفتوگو با دکتر حمید دباشی، استاد مطالعات ایرانشناسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا - بخش دوم «جنبش سبز ملک شخصی احدالناسی نیست»مینا خانلرزاده: حمید دباشی، استاد مطالعات ایرانشناسی در دانشگاه کلمبیا در بخش دوم گفتوگوی خود با زمانه میگوید: «من فکر نمیکنم که معضل امروز ما معضل رفراندوم و یا عدم رفراندوم است. عصر راهحلهای کلان برای مسائل عدیدهی بشری دیگر خوشبختانه گذشته است. «سیر طبیعی چنین جنبشی» به قول تو «در کشوری که هفتاد درصد جمعیتش زیر سیسال دارند و به قانون اساسیاش رای ندادهاند:، هرچه باشد دور باطل فاشیسم و پوپولیسم نیست.» گفتوگو با دکتر حمید دباشی، استاد مطالعات ایرانشناسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا - بخش نخست پدرسالاری مزمن فرهنگ مامینا خانلرزاده: حمید دباشی در گفتوگویی که میخوانید، به خوانش غیرحکومتی و یا مردمی تاریخ و فرهنگ و سیاست پرداخته و با وجود مشغلههای فراوان با صبر و حوصله به تک تک سئوالها پاسخ داده است. امید که این دست گفتوگوهای صمیمانه با استادان و اندیشمندان، بیشتر شکل بگیرد تا خوانشهای حکومتی از سیاست و فرهنگ و تاریخ، در مسیر توجیه انحصارطلبیها، جای خود را به بیان لحظات ناب و نادری از همبستگی و شفقت بین مردم بدهد. چیستی کاربرد زور - بخش اول دو فرم خشونت نابآرمین مالکی: اگر زور از یک سو امری زیستی (بیولوژیک) است، از سوی دیگر امری اجتماعی است. زور از آن جهت که بدن را دردمند میسازد و میدراند، برای ناظران پدیدهای بیرونی و عینی است. چاقویی که بدن را میبرد با چاقویی که نان را میبرد از این دیدگاه فرق چندانی ندارد. مختصات هر دو را میتوان توصیف و بایگانی کرد. از دید شخص مورد شکنجه، زور را نمیتوان پدیدهای بیرونی دانست که باید به صرافت مطالعه شود آنچه او تجربه میکند چندان قابل تبدیل به کلام نیست. تبارشناسی کودتای خرداد شصت - قسمت پنجم خطاهای جبرانناپذیرمحمود دلخواسته: دولت مهندس بازرگان مرتکب اشتباه عظیم دیگری نیز شد که بدون آن تصور این که استبداد بعد از انقلاب میتوانست استقرار و پایداری بجوید بسیار سخت است. این خطای بزرگ همانا ایجاد و استقرار نهادهای «انقلابی» بود که دولت بازرگان به آن قانونیت بخشید ولی از آنجایی که توانایی کنترل این نهادها را نداشت، حزب جمهوری و اقمارش بهسرعت توانستند این نهادها را در خدمت خود آورند و از آنها به عنوان اهرمهایی برای ایجاد استبداد استفاده کنند. تو مثل من نباش!مهشید راستی: بگذار چیزی را به تو بگویم، ما طرفدار دمکراسی نبودیم. طرفدار آزادی نبودیم. هیچ شناختی از آن نداشتیم. دستهی ما دستهی انسانهایی آرمانگرا بود،خود را آزادیخواه میدانستیم. من قدم در راه نادانستهای گذاشتم، من بدون شناخت از سران جنبش، آن را حمایت کردم. بدون شناخت از تواناییهای خودم، فکر کردم که اگر غیر از خواست من شد، تغییرش میدهیم. من از اعدام سران رژیم ناراحت نشدم. روایتی از اعتصاب غذای شهر کلن آلمان، ۱۱ مرداد سنگفرشهای بیقرارمیترا یوسفی: پسرک هلندی آمده و به تلخخند میپرسد این مبارزه برای آزادی ست؟ با این شکل؟ «میم» برایش توضیح میدهد. تاریخ روایت میکند از مشروطه تا پنجاه و هفت. پسرک منقلب میشود از آنچه میشنود. «میم» روایت میکند از تجربههای روزانهی زیستن در ایران. روایت میکند از روزهایی که پسر فقط در کتاب تاریخ فاتحان از آن خوانده است. تراختور به مثابه امری اجتماعیبهنام داراییزاده: بیتردید حواشی مسابقهی فوتبال هفتهی گذشته بین تیمهای پرسپولیس و تراکتورسازی تبریز، امری بیش از یک رویداد صرفاً ورزشی بود. امری که از جهات مختلف باید به آن نگریست، تحلیلش کرد و بهطور جدی نسبت به پیامدهای خطرناک آن هشدار داد. واقعیت این است که در این سالها «تراختور» در جامعهی ایران به نمادی از یک هویت اجتماعی که خود را در اقلیت تعریف کرده تبدیل شده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
|