شهرـ پرسه‌نگار


روایتی از اعتصاب غذای شهر کلن آلمان، ۱۱ مرداد
سنگفرش‌های بی‌قرار

میترا یوسفی: پسرک هلندی آمده و به تلخ‌خند می‌پرسد این مبارزه برای آزادی ست؟ با این شکل؟ «میم» برایش توضیح می‌دهد. تاریخ روایت می‌کند از مشروطه تا پنجاه و هفت. پسرک منقلب می‌شود از آنچه می‌شنود. «میم» روایت می‌کند از تجربه‌های روزانه‌ی زیستن در ایران. روایت می‌کند از روزهایی که پسر فقط در کتاب تاریخ فاتحان از آن خوانده است.



نکاتی درباره‌ی‌ متلک

امین بزرگیان: متلک یعنی برهنه ساختن مناسبات سلطه در جامعه. در واقع شکل و نوع مناسبات سلطه و فرودستی است که محتوای متلک را برمی‌سازد. متلک به‌سبب نشان دادن این مناسبات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از آن‌جایی که مکانیزم سلطه، سازوکاری عینی است که بر جسم اعمال می‌شود، متلک نیز مملو از نشانه‌های بدنی است. غالباً اشاره متلک به عناصر جسمی است که فرد را به مثابه سوژه‌ای فرودست متمایز می‌سازد.



باریک‌اندامی

امین بزرگیان: «لاغرى» و باریک‌اندامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌از ارزش‌هاى مدرنیته متأخر است. مى‌توان گفت که لاغری یکى از مهمترین شاخصه‌هاى سبک زندگى در نیم‌قرن اخیر است. ارزش رو به افزونی لاغری در میان طبقه متوسط ایران نیز در چند سال اخیر و تشدید اهمیت گفتمان پزشکان تغذیه و جراحان لاغری که چربی‌ها را از بدن تخلیه می‌کنند، در رسانه‌های رسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌و مطبوعات و هم‌چنین گفت‌وگوهای هرروزه، به‌وضوح قابل مشاهده است.



درباره‌ی مجموعه نقاشی‌های ساغر دئیری
پاساژهای زنانه و سطوح شکسته شهری

آرمین مالکی: مجموعه‌ی نقاشی‌های خیره‌کننده ساغر دئیری، «فروشگاه‌های تهران» پژوهشی در اقتصاد بصری‌ این‌ «معبد‌ها»ست. دستی کنده‌شده، سری غایب… آینه‌ها تصاویر را نیمه یا مضاعف می‌کنند، بر آن‌ها شکن می‌اندازند و ‌اشیاء و آدم‌ها را از زوایایی نا منتظر بازمی‌تابانند. نقاشی‌های دئیری بیش از هر چیز جهان‌هایی از‌ آینه هستند که با موجواتی درخور مسکون شده‌اند. ارتباط «مد» و‌ آینه از همان آغاز عیان است.



بحثی درباره مواضع اخیر وزیر علوم درباره اسلامی ساختن دانشگاه‌ها
فضای دانشگاه؛ مازادی که به دانشجو می‌خندد

امین بزرگیان: دانشگاه به همان میزان که در درون دولت است، به مثابه یک فضا در امتداد خیابان نیز هست. جایی است در شهر و مابین خیابان‌ها و متعلق به «مردم». فرق دانشگاه و پادگان همینجاست. پادگان با وجود اینکه همچون دانشگاه پذیرای جوانان مختلف از گوشه و کنار جامعه است اما جایی است منفصل از خیابان. در پادگان، بدن تعلقاتش را به «مردم» از دست می‌دهد و کاملا درون «دولت» است، اما دانشگاه به هر دو سو وصل است.



اسطوره‌خوانی و تاریخ بی‌قرار

هژیر پلاس‌چی: در اسطوره‌های ایرانی چهارشنبه سوری، زمانی است که دیوها، نمادین‌ترین نشان‌گان پلیدی و نکبت و دژخویی به زمین حمله می‌کنند تا آن را تسخیر کرده باشند. مردمان روی زمین آتش می‌افروزند و آن‌قدر هیاهو می‌کنند که دیوها را بتارانند؛ تا دیوها زمین را تحت سلطه نگیرند. با آتش‌ای که خانه را از چنگ دیوها نجات دهیم؛ زمین از آن کسانی باید باشد که آن را برای زندگی انسان شایسته‌تر می‌خواهند. زمین از آن ماست. خیابان از آن ماست. دیوها را بتارانیم.



در باره‌ی بخشایش

بابک مینا: پس از انتخابات در شهرهای اروپا، ایرانیان تظاهرات مختلفی برپا کردند. یکی از دوستان من که دختری محجبه است، فعالانه در این تظاهرات شرکت می‌کرد. روزی بعد از برگزاری یکی از این تظاهرات وقتی با او صحبت می‌کردم بسیار کلافه بود. ظاهرا او تنها زن محجبه جمع تظاهرکننده بوده است و از همین رو رفتار زنان بی‌حجاب با او چندان مهربان نبوده است. او می‌گفت به من چنان نگاه می‌کردند گویی که من قانون اجباری‌بودن حجاب را وضع کرده‌ام!



آن‌چه می‌خواهیم؛ ‌آن‌چه می‌توانیم بخواهیم

بهرام حسین‌زاده: شاید بتوان خواست‌ها و اهداف یک جنبش و جریان کلان را مهم‌ترین دستمایه‌ی تشکیل‌دهنده آن دانست. این خواست‌ها نیروهایی هستند که به جنبش مادیت بخشیده و آن‌را مرئی می‌کنند. جنبش سبز هم از این قاعده مستثنا نیست. جنبشی که با «رأی من کجاست؟» آغاز شد و امروز به وضوح ارکان حاکمیت را نشانه رفته است. اما این تغییرات در خواست‌ها چه تحولی در مادیت نیروهای تشکیل‌دهنده جنبش در پی داشته است؟