تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

«ذره» و چند کتاب دیگر

دفتر خاک

یکی از روزنامه‌نگاران که بازار کتاب ایران را زیر نظر دارد می‌نویسد: «از آن زمان که پيشخان کتاب‌فروشی‌ها سوت و کور بود و گرد و غبار گرفته، و به ندرت می‌شد اثر قابل‌توجه تازه‌ نشريافته‌ای را در بازار کتاب پيدا کرد، بيش از يک سال نگذشته است.

در عوض، در دو، سه ماه اخير هر وقت که به بازار کتاب سری می‌زنم، با انبوهی از آثار جديد مواجه می‌شوم که قفسه‌ها را پر کرده‌اند. [...] در يکي، دو سال اخير ـ بعد از قطع يارانه‌ی کاغذ ـ کتاب به طرز سرسام‌آوری گران شده و خواستاران آن نمی‌توانند کتاب‌هايی را که نياز دارند بخرند و ناگزير، به تهيه‌ی چند کتاب در ماه اکتفا می‌کنند.

[...]افزون بر توليد انبوه کتاب و قيمت بالای آن، بايد دو نکته‌ی ديگر را هم در نظر داشت. نخست: تحولات اجتماعی ايران پس از انتخابات دور دهم رياست جمهوری شدت گرفته و يکی از نتايج مستقيم آن می‌‌تواند چرخش توجه اقشار کتاب‌خوان و بالادست به موضوعات اجتماعی و سياسي و دوری آن‌ها از مطالعه باشد.

دوم: در ايران هم مثل سراسر دنيا رسانه‌های ديداری بسيار جذاب روز به روز گسترش پيدا می‌کنند و رويکرد به ديدن فيلم‌های سينمايی و بازی‌های رايانه‌ای مطالعه‌ی کتاب را، به‌عنوان يک سرگرمی، به حاشيه رانده است.»

این روزنامه‌نگار سپس به این نتیجه می‌رسد که تعداد کتاب‌های منتشر شده از تعداد کتاب‌خوان‌ها بیشتر است و احتمال می‌دهد که به لحاظ اقتصادی بسیاری از ناشران به زودی ورشکست شوند. آنچه که به این مجموعه باید افزود، انحصار رسانه‌ای بازار کتاب و یک‌دست بودن کتاب‌ها در یک مجموعه‌ی فرهنگی است که به دلیل سانسور مانع می‌شود از تنوع صداها و اندیشه‌ها. بعد ازین مقدمه به اتفاق نگاهی می‌اندازیم به پاره‌ای کتاب‌ها که در ایران و خارج از کشور منتشر شده‌اند:

سنگر و قمقمه‌های خالی و ملکوت

مجموعه داستان‌های بهرام صادقی (۱۳۱۵-۱۳۶۳)، «سنگر و قمقمه‌های خالی» و تنها رمان او «ملکوت» توسط «کتاب زمان» سرانجام تجدید چاپ شدند. بهرام صادقی یکی از نویسندگان مهم ایران است. او نخستین داستان کوتاه خود را با نام «فردا در راه است» در سال ۱۳۳۵در مجله‌ی سخن که به سردبیری دکتر ناتل خانلری منتشر می‌شد و در زمان خود از مهم‌ترین نشریات ادبی ایران بود به چاپ سپرد.

حسن عابدینی در «صد سال داستان‌نویسی در ایران» می‌نویسد: صادقی در بهترین کارهای خود «به تشریح چنان جنبه‌هایی از روحیات روشنفکران سرخورده پرداخت که پیش از او داستان‌نویس دیگری به فکر مطرح کردن آنها نیفتاده بود. دنیای این آثار بدیع‌ترین دنیای ذهنی گروه‌هایی از روشنفکران است که نویسندگان ایران تاکنون توانسته‌اند بیافرینند. [...] طنز خاص او و شیوه‌ی ماهرانه‌اش در گستردن شک و اضطراب داستان‌نویسانی را تحت تأثیر قرار داد که از آنان می‌توان هوشنگ گلشیری و محمد کلباسی را نام برد.»

در یکی از بهترین داستان‌های این کتاب، در داستان «آوازی غمناک برای یک شب بی‌مهتاب» می‌خوانیم: «گوش‌ات را به تیرهای تلفن بگذار، لابد صدائی خواهی شنید – به راستی چه پیامی از درون‌شان می‌گذرد و یا چه خبری؟ در این لحظه چه کسانی در دو سوی سیم‌ها دل‌شان می تپد یا بی اعتناء خمیازه می‌کشند؟»

ملکوتِ بهرام صادقی به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شده است.

بهرام صادقی در ۱۲ آذر ماه ۱۳۶۳هنگامی که به عنوان پزشک در درمانگاهی در کرج کار می­کرد، در اثر ایست قلبی درگذشت.

زنده‌یاد بهرام صادقی در مصاحبه با مجله‌ی فردوسی می‌گوید: « ما می‌آئیم آدم‌هایی را و روابطی را و حالاتی را که در واقع طبیعی است، ولی مبتذل است و ابتذالش از بس زیاد و شایع است به صورت قانونی درآمده و کسی درکش نمی‌کند، در موقعیت‌هایی قرار می‌دهیم که ابتذال و برجسته‌بودن‌شان برجسته شود.»

زنان فراموش‌شده

سرانجام رمان «زنان فراموش شده»‌ی منصور کوشان توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. انتشارات ققنوس درباره‌ی این کتاب می‌گوید: «زنان فراموش شده» قصه‌ی زنانی است كه همراه كوچ تابستانی به ييلاق می‌آيند. زنی در اين ميان، نظاره‌گر كولی‌های كنجكاوی است كه دور شدن او را به تماشا نشسته‌اند:

مادر از همان آغاز كه سايه‌ی پدر را بر نوك قله‌ی كوه می‌‌بيند ، می‌‌داند جفت خود، مرد زندگی‌اش را يافته ‌است. می‌داند مشك آب را كه برداشت و به سوی او راه افتاد، با خانواده و ايل وداع كرده است. می‌داند كه اگر نتواند پدر را مجذوب خود كند راه بازگشتی ندارد.

می‌داند به چشم كولی‌ها و حتی پدر و مادرش او رفته است، متعلق به مردی است كه انتخاب كرده است. حتی می‌داند اگر نتواند پدر را با خود همراه كند چه بايد بكند، كجا بايد برود، اما نمی‌داند براي اينكه بتواند ميل پدر را به سوی خود بكشد چه بايد انجام بدهد.

مرد كه مقاومت زن در دلش نشسته است، خم می‌شود تا بزکوهی را جلو پاهايش بر زمين بگذارد و پيشكش كند، و زن خوشحال است كه با شادمانی قبيله را ترك می‌كند. او سوگند خورده است كه مثل ماه به شب، به مرد خود وفادار بماند.

داستان‌های کوشان حسی و واقعی‌اند، خشم طبيعت و طغيان انسان‌ها عليه جبر زمانه، پس‌زمينه قصه‌های او را می‌سازد.

منصور کوشان در دههٔ ۷۰ خورشیدی سردبیر مجله تکاپو به مدیرمسئولی سکینه حیدری بود. بسیاری از نمایشنامه‌های او در طی آن سال‌ها توقیف و اجرای آنها متوقف می‌شد.

کوشان یکی از فعالان جمع مشورتی‌ کانون نویسندگان و از اعضای هیئت هفت نفره‌ی احیای این کانون بود و هم‌زمان با قتل‌های زنجیره‌ای، به دلیل بودن نامش در صدر فهرست کشتار جمهوری اسلامی، بعد از دعوت به نروژ جهت سخنرانی در پنجاهمین سال‌گرد اعلامیه‌ی جهانی‌ حقوق بشر (دسامبر ۱۹۹۸)، دیگر به ایران بازنگشت.

او سال نخست زندگی در تبعید را با سفر به کشورهای اروپایی گذراند و از آوریل سال ۲۰۰۰، به عنوان نویسنده‌ی مهمان در شهر استاوانگر، جنوب غربی‌ نروژ زندگی می‌کند. در این سال‌ها آثاری از او به نروژی منتشر شده و هفت نمایش‌نامه از خود و نویسندگان جهان را به زبان نروژی طراحی و کارگردانی کرده است.

منصور کوشان تا سال ۲۰۰۶ مدیر هنری‌ تاتر سولبرگ شهر استاوانگر بود و از آن پس، تنها به نوشتن در قلمروهای پژوهش، نقد و بررسی، شعر، داستان، رمان و نمایش‌نامه مشغول است و از بهار سال ۱۳۸۸، فصل‌نامه‌ی فرهنگی، ادبی و هنری «جنگ زمان» را نیز سردبیری می‌کند.

از منصور کوشان رمان «تثلیث جادو، یا ناخدا بانو» (نشر باران ، سوئد) هم منتشر شده است. دفتر خاک درباره‌ی این رمان که از برخی لحاظ دستاوردی برای ادبیات داستانی ایران به شمار می‌آید با آقای کوشان گفت و گویی «ادبی» انجام داده است که به زودی در همین صفحات منتشر خواهد شد.

لینك: مصاحبه روزنامه اعتماد با منصور كوشان به مناسبت انتشار رمان «زنان فراموش شده»


زنان فراموش‌شده، رمان، منصور کوشان، انتشارات ققنوس ۱۳۸۸

ذره

رمان تازه سهیلا بسکی تحت عنوان «ذره» توسط انتشارات «فروغ» در آلمان منتشرشده است. فرنگیس حبیبی درباره‌ی این کتاب می‌نویسد: داستان این رمان از فکر و خیال ها و تراوشات ذهنی کسی شکل گرفته است که یک روز صبح تصمیم گرفته است این افکار را به روی اینترنت بیاورد و به قول خودش به دنیای مجازی پرتاب کند، بدون آن‌که بداند این ذره که در فضایی نامعلوم در حرکت است چه سرنوشتی خواهد یافت.

راوی و شخص اول داستان مردی است «فرهیخته»، که در ایران امروز در مرکزی یا اداره ای به کار مطالعاتی مشغول است، احتمالاً کاری مثل آمارگیری. او در خلال بازگویی تفکرات و سؤالات و اظهارنظرهایش، خودش، خانواده‌اش، مناسباتی که با همسایگان، همکاران ، حاکمان، همسر و مادر و معشوقه‌هایش دارد معرفی می‌کند و از خلال ماجراهای زندگی‌اش خلق و خو و برداشت‌هایش را از زندگی، جامعه و سیاست نقل می‌کند.

وجه تمایز این رمان با داستان‌هایی که زنان نویسنده در ایران منتشر می‌کنند این است که به گفته‌ی فرنگیس حبیبی «زنان در این کتاب انسان‌هایی مقتدر، حتی مهاجم و سیری‌ناپذیر و سلطه‌جو تصویر شده‌اند که با الگوی زن قربانی شدیداً در تضاد است.»

اکبر سردوزامی (نویسنده، دانمارک) درباره‌ی آثار سهیلا بسکی می‌گوید: « من که حسرت به دلم مانده است داستانی ایرانی بخوانم که نویسنده‌ی آن به راحتی حرف بزند و هر کلمه‌ای را که نیازمند است بدون خودسانسوری به کار ببرد.

کاربرد آزادانه‌ی کلمات به خصوص از یک نویسنده‌ی زن آن هم در ایران، ناز شست دارد.»

پس از «حکایت ساختن مبال در بم» این دومین کار است که از خانم بسکی می‌خوانم و این دو کتاب را که با زبانی طنزآمیر نوشته شده است می‌شود از یک خانواده به حساب آورد. (سایت کلمات)

پیش ازین انتشارات نیلوفر از سهیلا بسکی کتاب دیگری منتشر کرده به نام «بی بی پیک». یاسر نوروزی درباره‌ی این مجموعه داستان می‌گوید: [نویسنده]در اين مجموعه ديدگاهی فراتر از محدوديت‌های فرهنگی و اجتماعی پيش رو دارد؛ ذهنيتی فارغ از کشمکش‌های جنس دوم. اين بار پای مرد و زنی در ميان نيست که رودرروی هم صف آرايی کنند. تقابلی وجود ندارد و اگر هم تصويری اين چنين ترسيم می‌شود هدف چيز ديگری است.

و در ادامه می‌افزاید: فضاي به دور از هياهوی «بسکی» ستودنی است. بی‌عدالتی‌هايی که برای برخي نويسندگان زن، به کالايی تبديل شده، در داستان های او جايی ندارد. او فارغ از اين مسائل به داستان‌ها می‌پردازد و کليشه‌های بازگفته هيچ‌گونه اهميتی برای او ندارد و اگر هم جايی اشاره‌ای می‌رود، با جزيی‌نگری از گزند کلی‌گويی مصون مانده است.

پرسه زیر درختان تاغ

نخستین رمان علی چنگیزی با نام «پرسه زیر درختان تاغ» منتشر شد. علی چنگیزی درباره درخت تاغ می‌گوید:‌ ««تاغ» از گیاهانی است که در منطقه کرمان زیاد رشد می‌کند. اطراف جاده احتمالاً آن را دیده‌اید. همان درخت‌های بی‌حال و بی‌نمکی هستند که اطراف جاده‌های کویری رشد کرده‌اند. یا به اجبار آنجا کاشته شده‌اند برای اینکه از شن‌های روان جلوگیری می‌کند و رطوبت خاک را هم افزایش می‌دهد. گیاهی است که آتش دیرپایی دارد.»

موضوع این رمان که از منظر چند راوی روایت می‌شود، انسان‌هایی است که در منطقه‌ی کرمان پی گنج می‌گردند.

فرشته نوبخت در نقد این رمان می نویسد: رمانِ «پرسه زیر درخت تاغ» به رغمِ دیدگاهی که نیاز به بررسی روانشناختانه‌ی جداگانه‌ای پیرامون نگاهِ اثر به «زن» دارد و به رغمِ تعدد راویانی که می‌‌‌توانست [و می‌بایست] به تعداد کمتری تقلیل یابد تا انسجام و ایجاز بیشتری در متن ایجاد گردد و در عوض با قوت و قدرت بیشتری روایت شود و با وجود اطناب برخی فصل‌ها، مخصوصا در فصل‌های پایانی رمان و نیز برخی فصل‌ها که می‌توانست بی‌هیچ آسیبی به بدنه روایت حذف شود و در برابر آن کم‌خرجی‌هایی که نویسنده در فصل‌هایی نظیرِ فصلِ مربوط به تک‌گویی «سارا» و «سالار» به عنوان شخصیت‌های محوری روا داشته است، در مجموع خوشخوان و منسجم است. چرا که دو روایت موازی آن، با دقت و جذاب و با دغدغه‌ی قصه‌گویی روایت شده‌اند و داستان‌ها در کنارِ طرح و پیرنگِ قوی‌‌ای که دارند از زبانی لایه‌گون برخوردارند که خواندن آن را لذتبخش‌تر و شیرین‌تر می‌نماید.

در آغوش خدا گریه می‌کرد و می‌گفت نمیر

رمان تازه حسن فرهنگی با عنوان «در آغوش خدا گریه می‌کرد و می‌گفت نمیر» منتشر شد. فرشته نوبخت (داستان‌نویس) در نقد این کتاب می‌نویسد: در حقيقت آنچه در سطح داستان اتفاق می افتد بيان لطيف و پرکششی از عشق است، آن هم به گونه‌ای که عشق زمينی و آسمانی را در لايه‌اي پنهان در برابر هم قرار مي‌دهد. از اين منظر شباهتی ميان اين اثر و بوف کور احساس مي‌شود؛ ميان زن لکاته‌ی بوف کور و خانم بوربور و ميان زن اثيری و آلما و زنی پرديس نام که ملغمه‌ای از هر دو اينهاست.»

متولد ماه جغد

«متولد ماه جغد» مجموعه‌ای از هشت داستان کوتاه، نوشته‌ی آزاده محسنی توسط نشر ققنوس منتشر شد. نویسنده‌ی این کتاب می‌گوید: «داستان‌های این مجموعه با رویکردی اجتماعی و تا حدودی روانشناسانه خلق شده‌اند که در آنها مسایل زندگی آدم‌های شهری به فراخور زندگی‌شان در قالب داستان مطرح شده است.» و تأکید می‌کند که به رغم آن که در داستان‌های این کتاب از تهران نامی به میان نمی‌آید، اما وقایع داستان‌ها در تهران اتفاق می‌افتد.

پیش از انقلاب، ادبیات روستایی و اقلیمی تحت تأثیر تحولات فرهنگی و اجتماعی دهه‌ی چهل به یک گرایش برجسته در ادبیات معاصر بدل گشت. اما ظاهراً این روزها ادبیات شهری و توجه به زندگی در کلان‌شهر در مرکز توجه برخی نویسندگان قرار گرفته است.

میلیونر زاغه‌نشین

مهدی غبرایی (مترجم) در روزنامه‌ی فرهیختگان خطاب به دستگاه ممیزی چنین می‌نویسد: « [میلیونر زاغه‌نشین] اصلاٌ با فیلمی که از آن ساخته شده، قابل مقایسه نیست. نویسنده آن به شیوه هزار و یک شبی، داستانی مدرن را برای ما تعریف می‌کند، با نثری عالی و کشش و جذابیتی که در خود داستان به خواننده تقدیم می‌کند. من پیش از این دو کتاب خالد حسینی «بادبادک‌باز» و «هزار خورشید تابان» را ترجمه کرده‌ام و مطمئنم که این کتاب، هم‌‌تراز با این کتاب‌هاست.

به هر حال بعد از خواندن اصل کتاب با مصطفی اسلامیه تصمیم گرفتیم هرچه سریع‌تر آن را ترجمه کنیم و به همین دلیل کتاب را تقسیم کردیم و کار ترجمه آن تا فروردین امسال تمام شد. اما از همان فروردین تا امروز، این کتاب برای مجوز به سازمان مربوطه ارسال شده و هنوز جوابی به درخواست ما داده نشده و پیگیری‌ها ناشر هم به جمله «فعلاً جوابی نرسیده» منجر شده است.

با تمام این اتفاقات، براساس تجربه‌ی چندین و چند ساله‌ام در ترجمه، از خوبی‌های این کتاب می‌گویم و از اینکه مخاطبان ایرانی با انتشار آن به ارزش‌های واقعی‌اش پی می‌برند. فقط امیدوارم که مشکلات پیش رو حل شوند و مسؤولان مربوطه به ما اجازه دهند تکلیف‌مان را با مخاطب خودمان روشن کنیم و این اعتماد به ما و مخاطبان داده شود.»

روز گراز

پس از «پرسه زیر درختان تاغ»، «روز گراز» یک عنوان شگفت‌انگیز دیگر است که نویسنده برای اثرش انتخاب کرده است. فرحناز علیزاده در نقد این کتاب می‌نویسد: رمان «روز گراز» كار محمد ايوبي با ژانر واقع‌گراي مدرن اجتماعی – انتقادی و با ديدگاه تركيبی، شامل دو كتاب است.

رمان روايتگر زندگی مردی ساده با قدرت جسمانی بالا - شبيه گاو يا گراز - فاقد اراده‌ی عقلانی است. شخصيت اصلی رمان – حبيب - فردی است كه تحت تأثير گفتمان غالب، جبر خانوادگی و اجتماعی به انفعال می‌رسد و تن به تقدير می‌دهد.

رمان با وجود مشخصات رمان‌های واقع‌گرای مدرن مانند تعدد زاويه ديد، پازل‌وار و تكه‌تكه بودن روايت، از ميانه شروع و در ميانه تمام شدن، روايت زندگی شخصيت منزوی و تك‌افتاده، عدم‌برقراری روابط عاطفی انسانی، افول معنويت، عدم توالی زمان، استفاده بيشتر از ديدگاه من‌راوی برای شناخت ذهنيت و درون شخصيت، تداوم گذشته در حال زندگی فرد، سرگشتگی فردی به شخصيت‌های سياه سياه چون سلطان يا شخصيت سفيد، ساده و بي‌گناه حبيب «كه مثل بچه‌ای شش ساله و معصوم بوده هميشه» می‌پردازد؛ شخصيت‌هايی كه در رمان مدرن با وجود آدم‌های خاكستری جايگاهی ندارند.

صداهای سوخته

رمان «صداهای سوخته» نوشته‌ی سعید عباس‌پور که در سال ۱۳۸۳توسط نشر قصه منتشر شده بود، اکنون توسط نشر نی به چاپ دوم رسید.

مدیا کاشیگر در نشستی درباره‌ی این رمان می‌گوید: من کتاب را یک نفس خواندم. لذت هم بردم و می‌توانم رک بگویم که آقای عباس پور یک عیب بزرگ داستان نویسی ایران را ندارد و آن هم این‌که قصه گوست. یعنی آدم جذب داستان می‌شود، با داستان جلو می‌رود، پرسناژها خوب ساخته می‌شود، با حوصله ساخته می‌شود، مصنوعی ساخته نمی‌شود، فضاها فضاهای آشناست.

و یونس تراکمه می‌گوید: داستان بلند «صداهای سوخته» زبان خوبی دارد. به راحتی از پس این‌که هر آدم‌اش زبان خودش را داشته باشد برآمده. نویسنده در همین کار و در داستان‌های کوتاهش طمأنینه‌ای دارد در نوشتن. در دیالوگ‌ها و در آدم‌سازی‌هایش این قدر با طمأنینه و خوب آن آدم‌ها را گفته، سر جایشان نشانده، حرف‌های خودشان را خوب می‌زنند، فضاها را خوب ساخته، که بعضی جاها واقعاً غبطه‌انگیز است.

لینک: یک گور خالی، سعید عباسپور، داستان کوتاه، رادیو زمانه

دفتر پنجم «نگره» در ۱۵۰ کلمه

یکی از همکاران مطبوعاتی ما در ایران، از طرف دفتر «خاک نشریه‌ی نگره را خوانده است. از او خواستیم که در۱۵۰ کلمه «نگره» را به خوانندگان معرفی کند. همکار ما می‌نویسد:

«نقد ادبی در ایران وضعیت آشفته‌ای دارد. نوشته‌هایی که در مطبوعات به نام «نقد ادبی» منتشر می‌شوند یا به تعریف پلات داستان می‌پردازند، یا تکرار بی‌هدف و بدون ساختار جملات تئوریسین‌های غربی هستند. در این میان، جای خالی یک نشریه که به‌طور حرفه‌ای و ضابطه‌مند به نقد کتاب بپردازد واقعاً احساس می‌شد.

«نگره» پاسخی است به این نیاز. مجله‌ای که تعدادی از حرفه‌ای‌ترین و بادانش‌ترین منتقدان جوان و کارکشته‌ی ایران را دور هم جمع کرده و قصد اعتلای ادبیات و نقد ادبی را دارد. دفتر اول این مجله در سال ۸۵ منتشر شد و، با تلاش دست‌اندرکاران آن، انتشار آن تا امروز تداوم داشته است. دفتر پنجم نگره، که چندی است به بازار آمده، به خوبی حرکت رو به جلو و موفق آن را نشان می‌دهد. این شماره از مجله ۲۲ نقد حرفه‌ای از ۲۲ منتقد شناخته شده را شامل می‌شود. نگره نقد ادبی ایران را یک گام به جلو برده است.»


نگره، در نقد ادبیات داستانی

«از این لحاظ»

نجف دریابندری مقدمه بسیاری از کتاب‌های ترجمه خود را در کتابی جداگانه منتشر می‌كند. این كتاب كه با نام «از این لحاظ» مجوز نشر دریافت کرده در ۴۲۷ صفحه و با قطع رقعی توسط انتشارات کارنامه زیر چاپ رفته و به زودی منتشر می‌شود.

«از این لحاظ» با مقدمه‌ی «وداع با اسلحه» نوشته ارنست همینگوی آغاز می‌شود.مقدمه‌ی کتاب «قضیه رابرت اوپنهایمر» اثر هاینار کیپهارت به همراه ضمیمه‌ای درباره نمایشنامه و مقدمه کتاب‌های «چنین کنند بزرگان» (ویل کاپی)، «رگتایم» (ای ال دکتروف)، «پیرمرد و دریا» (ارنست همینگوی)، «بازمانده روز» (کازو ایشی گورو) و «پیامبر و دیوانه» (جبران خلیل جبران) و مقدمه کتاب‌های «هاکلبری فین» (مارک تواین) به همراه ضمیمه‌ای با عنوان «گرم کردن جین نعش مرده را در شب تار»، «بیلی باتگیت» به همراه گفتگویی با این نویسنده آمریکایی، «آنتیگونه» با دو نوشته یکی از مارتین هیدگر و دیگری از زیگموند فروید و «خانه برنارد آلبا» (فدریکو گارسیا لورکا) به همراه نوشته‌ای درباره زندگی و هنر لورکا از دیگر مقالات این كتاب اند.

در «از این لحاظ» مقدمه کتاب‌های فلسفی به ترجمه دریابندری نیز آمده است: مقدمه کتاب‌های «قدرت» و «تاریخ فلسفه غرب» (هر دو از برتراند راسل)، «افسانه دولت» و «فلسفه روشن‌اندیشی» (هر دو از ارنست کاسیرر) و «متفکران روس» (آیزایا برلین) از این دست مقالات اند.

«تاریخ روسیه شوروی»ی ای اچ کار همراه با گفتگویی با این نویسنده از مقالات کتاب‌های تاریخی به ترجمه دریابندری است كه در این كتاب انتشار می‌یابد.

خاطرات آذر نفیسی در فرانسه

خاطرات آذر نفیسی با نام « Mémoires Captives » که شاید بتوانیم آن را به چکیده یا عصاره‌ی یادمان‌ها ترجمه کنیم اخیراً توسط انتشارات «پلون» در فرانسه منتشر شده است. فرنگیس حبیبی که این کتاب را به زبان فرانسه خوانده است، می‌گوید: این کتاب، در وهله‌ی اول خاطرات آذر نفیسی را از سنین کودکی تا امروز نقل می‌کند که به خاطر استعداد بارز نویسنده در نقل داستان، بسیار گیراست.

اما این تنها خمیر مایه‌ی کتاب نیست. تلاش صمیمانه و دردآلود او برای جستجوی هویتی پیچیده در هر صفحه‌ی کتاب نمایان است و خواننده را با خود همراه می‌کند. چرا که آن هویت، آن زندگی‌نامه و آن خاطرات آئینه‌ای‌ست که نه تنها صحنه‌ی زندگی او بل‌که پهنه‌ی تاریخ فرهنگ ایران را زیر نوری خاص به رویمان باز می‌کند. نویسنده از این نیز فراتر می‌رود و یکی از ازلی‌ترین و ابدی‌ترین گره‌های وجودی انسان‌ها، یعنی رابطه‌ی پیچیده با مادر و پدر را به نمایش می‌گذارد. رابطه‌ای که از لابلایش هرکس خود را و جایش را در جهان باز می‌شناسد.

نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران

کتاب «نظام حکومتی جمهوری اسلامی، دین، قانون و مطلقیت قدرت»، به قلم اصغر شیرازی، در ۳۲۷ صفحه توسط انتشارات «کتاب چشم انداز» در پاریس منتشر شده است.

نویسنده در این کتاب روند تحول ساختار قدرت حکومتی را در ایران در آستانه‌ی انقلاب اسلامی تا امروز مورد بررسی قرار داده است. یعنی مفصل‌بندی ساختار حکومت در جمهوری اسلامی ایران را در پرتو تغییراتی که در توازن نیروهای سیاسی از پیش از انقلاب تا امروز به وجود آمده است، زیر ذره بین می‌گذارد.

ایده‌های دموکراتیک و عناصر مربوط به شرع را در پیش‌نویس قانون اساسی در خود قانون اساسی و سپس در نسخه‌ی تجدید نظر شده‌ی آن می‌سنجد و در این پژوهش سیر ارکان حکومتی را به سوی مطلقیت قدرت مشاهده می‌کند. قدرتی که حتی گاه از شرع نیز فاصله می‌گیرد تا به الزامات مدیریتی گردن نهد و یا مصالح قدرت را تضمین نماید. قوانین مربوط به مالیات، ازدواج و طلاق، قانون تعاونی‌ها و زمین‌های کشاورزی به عنوان نمونه‌هایی از «برائت از شرع» مورد بررسی قرار گرفته است.

اصغر شیرازی در نتیجه‌گیری کتاب می‌نویسد: حکومتی که در اثر حذف عناصر دموکراتیک و برائت از احکام شرعی شکل گرفت، به سه ساختار تقسیم می‌شود: ساختار فرارسمی که اختیارات خود را از ولی فقیه می‌گیرد. ساختار رسمی که قانون اساسی حدود اختیارات آن را تعیین می‌کند و ساختار غیررسمی که شامل تمام سازمان‌ها، اشخاص و شبکه‌ها و روابطی است که بدون تعلق رسمی به حکومت از قدرت و ثروت آن بهره می‌برد.

کتاب « نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران» پژوهشی است بر پایه‌ی اسناد، مقالات و گزارش‌های بی‌شمار و همین امر آن‌ را اثری جدی و تاریخی می‌سازد.

روانکاوی بوف‌کور

روانکاوی بوف کور عنوان کتابی تحقیقی نوشته رضا کاظم‌زاده است که به تازگی توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است.

این کتاب در چهارده فصل و شش بخش تنطیم شده است به نام‌های: «روانکاوی و ادبیات»، «ساخت بوف‌کور»، «آنالیز در- زمانی»، «آنالیز موضعی»، «ادبیات تطبیقی» و «نتیجه‌گیری» به مباحثی چون «تردید در بوف‌کور»، «سرگذشت راوی»، «زن اثیری»، «لکاته»، «مقایسه‌ی زن اثیری و لکاته»، «آینه»، «موتیف زن اثیری»، «معضل هویت مردانه در آثار هدایت»، «راوی، میل و زن»، «راوی و معضل هویت مردانه» و ... پرداخته است.

به عقیده‌ی نویسنده «بوف‌کور، تنها اثر مدرن ایرانی است که به معضل رابطه‌ی مرد و زن، امیال ناخودآگاه و ارتباط آن با هویت و شخصیت مردانه پرداخته است و هم‌زمان نیز توانسته از عقاید کلیشه‌ای و قابل پیش‌بینی فاصله بگیرد.»
رضا کاظم‌زاده روان‌شناس بالینی و روان‌درمانگر خانواده است.

از او پیش از این کتاب «ادبیات، فرهنگ و جامعه از منظر روان‌شناسی» توسط نشر باران (۲۰۰۸) به چاپ رسیده است.

از ریلِ روبه‌رو

مجموعه‌ی شعر جديدی از جلال سرفراز با نام «از ريل روبه‌رو» به تازگي مجوز نشر دريافت كرده و توسط انتشارات آهنگ ديگر منتشر خواهد شد.

جلال سرفراز ـ شاعر و روزنامه‌نگار ساكن آلمان ـ متولد سال ۱۳۲۱ است. تاكنون از او، مجموعه‌های شعری همچون «آينه در باد»، «صبح از روزنه‌« و «باران شيروانی» به‌چاپ رسيده‌ است.

لینك: «سنگ و صخره» روزنوشتهای جلال سرفراز

در اینترنت:

آزادی پندار و آزادی گفتار در یک حکومت آزاد
نویسنده: باروخ اسپینوزا/ترجمه سیروس آرین پور

باروخ (بندیکت) اسپینوزا (١٦٣٢-١٦٧٧) یکی از برجسته ترین فلاسفه‌ی قرن هفده میلادی، اوّلین متفکر دموکراسی لیبرال است. اونخستین اندیشمندی است که بیش از چهل سال پیش از جان لاک هدف نهایی جامعه‌ی سیاسی را تأمین آزادی برای انسان شناخت. اسپینوزا رساله الهیاتی- سیاسی (تئولوژیکو-پُلیتیک)" (١٦٧٠)، اثر پرنفوذ فلسفی- سیاسی خود را در دفاع از آزادی اندیشه، وجدان و عقیده نوشت. اسپینوزا که در آثار مهم الهیات و اخلاق خود تفسیری نوآورانه از ذات الهی، دین و نبوت وکتاب مقدس ارائه می‌کند، در رساله‌ی الهیاتی- سیاسی خود سعی در اثبات این نکته دارد که آزادی عقل و اندیشه‌ی انسان نه تنها برای حفظ و اشاعه تقوی مفید است بلکه واجب و ضروری است. و نیز این آزادی نه تنها برای امنیت و ثبات دولت سودمند است بلکه رکن اصلی اقتدار دولت است.

متن حاضر ترجمه باب بیستم و پایانی رساله‌ی الهیاتی- سیاسی و چکیده‌ای از دفاعیه‌ی اسپینوزا از آزادی اندیشه و وجدان در رابطه با دین و دولت است.

متن «آزادی پندار و آزادی گفتار در یک حکومت آزاد» برای دانلود، فابل پی دی اف

پیشنهاد برای ترجمه:

نویسنده‌ی این هفته:

اورسولا لوگن Ursula K. Leguin

اورسولا لوگن یکی از مهم‌ترین نویسندگان رمان‌های علمی – تخیلی در آمریکاست. او با انتشار رمانی به نام: The Dispossessed. An Ambiguous Utopia به شهرت رسید. لوگن در برکلی به دنیا آمده و تحصیلات خود را در دانشگاه کلمبیا به اتمام رسانده است. پدر او مردم‌شناس بود و خانم لوگن از کودکی به واسطه‌ی پدرش با فرهنگ‌های بیگانه آشنا شد. این آشنایی تأثیر به سزایی در رمان‌های او داشته است. سه‌گانه‌ی (تریلوژی) A Wizard of Earthsea از مهم‌ترین آثار او به شمار می‌آید.

سایت اورسولا لوگن

Share/Save/Bookmark

معرفی كتاب در دفتر خاك
آفتاب‌پرست نازنین و چند کتاب دیگر

نظرهای خوانندگان

معرفی كتاب زمانه یكی از بهترین معرفی كتابها در روزنامه هاست. دست شما درد نكنه.

-- كرم كتاب ، Jan 27, 2010

لطفاً تصحیح کنید، یونس تراکمه صحیح است.
-----------------
میم تراكمه جا افتاده بود. تصحیح شد. با سپاس از یادآوری - خاك

-- بدون نام ، Jan 27, 2010

در اینترنت كتابهای بهتری مثل خاطرات به آذین هست كه خاك میتونه معرفی كنه...
----------
قصد داریم خاطرات به آذین را در مقاله مستقلی نقد كنیم. اگر دوستان و همكاران انگیزه این كار را دارند با كمال میل مقاله آنان را در خاك منتشر می كنیم. - خاك

-- بدون نام ، Jan 27, 2010

چه عالی! همه ی کتاب های ماه رو یک جا معرفی کردید و از طریق این صفحه می شه با کتاب ها خوب آشنا شد. اگه بگردید کتاب های بهتری هم توی اینترنت پیدا می شه.

-- بی نام ، Jan 27, 2010

اگراطلاعات دقیقی از کتابهای خوب ادبی ناشرانی مانند چشمه ومرکز و نی وآگاه وثالث وغیره را در زمینه داستان وشعر ونقد وادبیات قدیم ومعاصر را به صورت کوتاه منتشر کنید بسیار خوب است.

-- بدون نام ، Jan 27, 2010

دستتان درد نکند. زحمت میکشید. فقط یک نکته کوچولو: پیشخوان درست است نه پیشخان.

-- آذر ، Feb 2, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)