تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با بیژن خلیلی، مدیر مسئول شرکت کتاب، در لس آنجلس، خیابان ووست وود

«روزی یک کتاب ایرانی در آمریکا ترجمه می‌شود»

مریم رییس دانا

از زمانی که به کوشش زنده یاد غلام‌حسین ساعدی نشریه‌ی «الفبا» در پاریس منتشر شد، تا امروز ادبیات داستانی و شعر تبعیدی به زبان فارسی به زندگی خود در حاشیه ادامه داده است. در این میان ناشران کتاب فارسی در خارج از ایران دوشادوش فصل‌نامه‌ها و گاهنامه‌های ادبی در زنده نگه داشتن ادبیات تبعید و ادبیات زندان و مبارزه با سانسور و شکل بخشیدن به برخی گفتمان‌های تبعید نقش برجسته‌ای داشته‌اند.

یکی از مهم‌ترین این ناشران و کتاب‌فروشان، شرکت کتاب در لس آنجلس است که از سال‌ها پیش به مدیریت بیژن خلیلی پاره‌ای از مهم‌ترین آثار ادبیات تبعید، از جمله مجموعه آثار صادق چوبک را انتشار داده است. مریم رییس دانا از سوی رادیو زمانه با بیژن خلیلی، مدیر شرکت کتاب در لس آنجلس گفت و گو کرده است. توجه شما را به بخش دوم و پایانی این گفت‏وگو جلب می‌کنیم:


بیژن خلیلی

مشتری‌هایی که برای خرید کتاب به شرکت کتاب مراجعه می‌کنند بیش‌تر چه قشری از ایرانیان جامعه اینجا را تشکیل می‌دهند؟

شرکت کتاب به دلیل شرایط خاص ـ بودن در خارج از کشورـ یک کتاب‌فروشی عمومی‌ست. انواع کتاب‌ها را در آن پیدا می‌کنید؛ کتاب‌فروشی تخصصی نیست. ما کتابفروش تخصصی زبان فارسی هستیم اما در زبان فارسی کتاب‌فروشی عمومی هستیم. تصور کنید به دریایی از کتاب‌های تاریخی‌ پیش از اسلام تا پس از اسلام و بعد دوره‌ی قاجار و بعد معاصر ـ پهلوی و جمهوری اسلامی. این سری کتاب‌ها بخش بزرگی از کتابفروشی ما را تشکیل می‌دهند، کتاب‌های به زبان انگلیسی و نیز دیکشنرهایی که مردم احتیاج دارند.

کتاب‌های فرهنگ انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی. کتاب‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، کتاب‌های شعر کلاسیک، شعر معاصر، عرفان، رمان، رمان‌های تاریخی و ادبیات جهان ـ ترجمه شده به فارسی ـ همین‌طور کتاب‌های موسیقی، کتاب‌های کودکان. اگر بعد از انقلاب حدود نیم میلیون عنوان کتاب چاپ شده باشد، که شرکت کتاب لیست آن را دارد، ما از این نیم میلیون حدود بیست هزار کتاب در وبسایت شرکت داریم و در کتابفروشی حدود هفت تا هشت هزار عنوان کتاب.

برای داشتن این کتاب‌ها باید انتخاب کنیم که کاری‌ست بسیارمشکل. در چنین حجم بالای کتاب باید سلیقه مردم را هم در نظر گرفت و آن را پیش برد. البته چون مقدور نیست تمام کتاب‌ها را داشت، بخشی از کارمان پذیرش سفارش ازطرف مردم هم هست.


آیا به جز جوانان ایرانی، آمریکایی‌ها هم از خوانندگان کتاب‌های انگلیسی درارتباط با ایران هستند؟

بله. نمونه‌ی سیاسی آن همین سه روز پیش بود. خانم رکسانا صابری که اخیراً کتابی منتشر کرده‌اند با من تماس گرفتند و گفتند قرار است در هتلی در هالیوود سخنرانی کنند. از من خواهش کردند کتاب‌شان را برای فروش به آنجا ببریم. همکار من روز پنج‌شنبه به آنجا رفت و حدود پانزده جلد از این کتاب به فروش رسید. این خریداران همه آمریکایی بودند. کتاب‌های مربوط به مسائل مختلف ایران، نه فقط سیاسی بلکه فرهنگی هم میان آمریکایی‌ها مخاطب دارد.

مثلاً منطق‌الطیرعطار ترجمه شده و ناشر آمریکایی دارد و میان ایرانی‌ها و فرنگی‌ها فروش می‌رود، همین‌طور شاهنامه فردوسی و متون کلاسیک دیگر. من می‌توانم به جرأت بگویم درطول هر روز حداقل یک کتاب توسط یک نویسنده ایرانی چه در زمینه معاصر چه در زمینه متون کلاسیک درحال ترجمه به زبان انگلیسی‌ست.

هر روز یک اثر؟

حداقل یک اثر. و این بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی برای ملت ایران است. ما هرگز نمی‌توانستیم به چنین موقعیتی دست پیدا کنیم اگر ایرانیان که درحقیقت سفرای فرهنگی جامعه وملت ایران هستند به خارج از کشور نمی‌آمدند. اگر ما در سی سال گذشته به مهاجرت دست نمی‌زدیم هرگز فرزندان ایران چنین کاری را نمی‌توانستند انجام دهند. همین نیم ساعت پیش آقای پزشکی تلفن کردند و گفتند کتابی نوشته‌اند درباره‌ی سرطان سینه، راهنمایی‌شان کردم به یک ناشر آمریکایی. این مثال یک نمونه‌ی پزشکی‌ست، ازاین قبیل بسیار داریم.

من وقتی گفتم روزی یک کتاب فوکوس روی کارهای ویژه ایران است چه مسائل معاصر ایران و چه ادبیات ایران که در بازار جهانی منتشر می‌شوند. در چند سال آینده می‌توانم به جرأت بگویم تمام متون کلاسیک ایران به زبان انگلیسی وجود خواهد داشت و حتا از معاصرین. درحال حاضر نهضت بسیار بزرگی در زمینه‌ی ترجمه‌ی آثار صادق هدایت، صادق چوبک شروع شده است. هر روز که جلوتر می‌رویم حتا کارهای جدیدتر مانند رمان‌هایی که در ایران به زبان فارسی مورد استقبال قرارمی‌گیرند به انگلیسی ترجمه می‌شوند.

مثلاً؟

برای مثال «دالان بهشت» یا «بامداد خمار» که درحال ترجمه هستند. درحقیقت می‌خواهم بگویم یک نهضت بسیار بسیار بزرگ در این زمینه وجود دارد که باعث خوشحالی و سرفرازی جامعه ایران است که چنین اتفاقی دارد می‌افتد.

حال با توجه به رویدادهای مثبتی که در زمینه نشر کتاب‌های ایرانی در آمریکا ارایه می‌دهید، چه پاسخی دارید به آن بحث نه چندان تازه «جهانی نشدن ادبیات ایران»؟

من حاضر نیستم بگویم ادبیات ما در جای بسیار بالاتری قرار دارد، این نوع حرف‌ها غیرآکادمیک و غیرمسئولانه است. ادبیات ایران در سطح خودش ادبیات قابل قبولی‌ست. این کوشش که ما بتوانیم به زبان انگلیسی ادبیات خودمان را نشان دهیم باعث خواهد شد که ادبیات به سطحی بیاید که مورد توجه و بعد نقد و بررسی قراربگیرد و در این نقد و بررسی پویایی خود را به دست آورد و باعث جهانی شدنش بشود. اما این به آن معنا نیست که خودمان را راضی کنیم و فکر کنیم بقیه هیچ‌اند. بقیه هم خیلی کار کرده‌اند، فرهنگ‌های شرقی دیگر، فرهنگ غرب هم همین‌طور. همه دارند کار می‌کنند و ما هم به نوبه‌ی خود و درحد استعداد خودمان داریم کار می‌کنیم.

برگردیم به کتاب‌فروشی. فروش سی‌دی موسیقی و فیلم چگونه است؟ آیا فیلم فارسی (صرف نظر از موضوع ارزشی آن) هنوز میان ایرانیان مخاطب دارد؟

در شرکت کتاب سی‌دی موسیقی‌های سنتی و پاپ به فروش می‌رسد و همین‌طور دی‌وی دی‌های قدیم و جدید. شرکت کتاب معروف شده است به داشتن سی‌دی های موسیقی سنتی، به‌خصوص در زمینه آموزش موسیقی سنتی، ولی به طورکل باید بگویم مردم همیشه به دنبال چیزهای نو هستند. وقتی بخواهند فیلم تماشا کنند به دنبال فیلم‌های تازه هستند. در بازار آمریکایی هم طبعاً مردم فیلم های بیست و پنج سال پیش را بسیار محدودتر خریداری می‌کنند، درمورد موسیقی هم همین است، اما موضوع دیگری که درارتباط با موسیقی الآن مطرح است همان دانلود کردن است.

طوری شده کمپانی‌هایی که موسیقی تولید می‌کردند دیگر به آن صورت تولید ندارند چون قدرت مالی‌اش را ندارند. در واقع ازطریق فروش سی‌دی‌ست که می‌توانند پول خواننده و آهنگساز و نوازنده و ارکستر را پرداخت کنند. برگشت سرمایه از طریق فروش سی‌دی‌ست، اما با دانلود کردن آن و به راحتی در اختیار قرار گرفتن آن، سرمایه گذاری روی آن بسیار پرخطر شده است.

آیا به جز فروش کتاب و سی دی و نشر آثار، شرکت کتاب خدمات دیگری برای مشتری‌های خود دارد؟

ما وبسایت خیلی بزرگ داریم به نام کتاب دات کام1. دوستان و نویسندگانی که از داخل ایران این سایت را می‌بینند هیچ باورشان نمی‌شود شرکت چنین سایتی در خارج از کشور داشته باشد. پس کار ما محدود به فروش کتاب و سی دی نیست، بلکه شامل مجموعه‌ای‌ست از کارهای فرهنگی، و مردم می‌توانند با مراجعه به آن مطلع شوند چه کتاب‌هایی منتشر شده یا در دست تهیه است یا هر اطلاعات دیگری درباره‌ی آن به دست آورند. ضمن این که در بخش ٠٨ و ٤١١ ایرانیان هم ما اطلاعات شغلی و آدرس و تلفن‌هایی داریم که می‌توانیم در احتیار مردم قراردهیم.


درمورد ٠٨ و ٤١١ بیش‌تر توضیح دهید.

از شروع کار شرکت کتاب، یک مرکز تلفن و مرکز اطلاعات ایرانیان درست کردیم که یکی از خدماتش دادن شماره تلفن بیزنس، آدرس و اسم به تلفن‌کننده ا‌ست. این کار پشتیبان انتشاراتی یلوپیج ایرانیان شرکت کتاب است. مثلاً شما تلفن می‌کنید می‌گویید شماره تلفن فلان رادیو یا رستوران یا سوپرمارکت را بدهید. این مرکز از ساعت هشت صبح تا هشت شب در تمام طول هفته فعالیت می‌کند.

همان ١١٨ فعلی در تهران. اما چرا ٠٨؟

این مطلب خانم به سن شما قد نمی‌دهد. قبل از سال ١٣٥٠ خورشیدی یعنی ١٩٧١ میلادی، مرکز اطلاعات تهران و شهرستان‌ها در ایران ٠٨ بود، یعنی شما باید ٠٨ را به جای ١١٨ می‌گرفتید. اما بعد از آمدن تلفن بین‌المللی، ما برای گرفتن مثلاً آمریکا باید کد ٠١ را می‌گرفتیم یا برای انگلستان ٠٤٤ را، پس دیگر غیرممکن بود بتوانیم ٠٨ را ادامه دهیم؛ بنابراین مرکز تلفن از ٠٨ تبدیل شد به ١١٨. وقتی من به آمریکا آمدم می‌خواستم شماره تلفنی انتخاب کنم که مرکز اطلاعات ایرانیان باشد بنابراین ٠٨ را با آن نوستالژی‌اش برای مرکز اطلاعات جامعه ایرانیان انتخاب کردم یعنی یک ٩ و سه تا ٠٨ کنار هم.

چه مشکلاتی در حوزه کاری‌تان دارید؟ به عنوان اقلیت، دور از سرزمین مادری، چه گرفتاری‌هایی در کار دارید؟

جامعه‌ی آمریکایی یک مِلتین پات2 است، یعنی مجموعه‌ای وجود دارد از اقلیت‌ها و قوم‌های مختلف، به‌خصوص در لس‌آنجلس. اینجا همه در صلح و سلامت با هم زندگی می‌کنند و کالاها و خدمات‌شان را به یکدیگر می‌دهند، کره‌ای‌ها، تایلندی‌ها، ژاپنی‌ها، چینی‌ها و ... بنابراین از لحاظ تعصبات قومی، خوشبختانه چنین وضعیتی در امریکا وجود ندارد. اما این که ما به عنوان اقلیت چه مشکلاتی داریم، فرض کنید به عنوان یک ایرانی وارد فروشگاه کتاب چینی می‌شوید، اگر آشنایی به آن زبان نداشته باشید، نمی‌توانید خریدی بکنید.

همین مشکل را هم ما داریم اگر یک آمریکایی وارد اینجا شود ولی آشنا و علاقمند به فرهنگ ایران نباشد طبیعتاً خریدی نمی‌کند. جوانان ما هم اگر آشنا به زبان فارسی نباشند خریدی نمی‌توانند بکنند، بنابراین ما مجبور هستیم به دنبال مشتری‌های‌مان برویم و پیدای‌شان کنیم تا از ما خرید کنند و این بزرگ‌ترین مشکل ماست. ما نمی‌توانیم آدم‌هایی را که از این حوالی می‌گذرند به عنوان مشتری در نظر بگیریم.

آیا حمایت‌هایی برای شما به عنوان ناشر و کتاب‌فروش وجود دارد؟ به عنوان مثال در ایران سهمیه کاغذ به ناشران تعلق می‌گیرد.

در آمریکا از این خبرها نیست، خوشبختانه و بدبختانه هیچ حمایتی نیست. دولت آمریکا به هیچ کس کمک نمی‌کند. مگر این که کسی از سازمانی یا بنیادی غیرانتفاعی گرانت3 بگیرد. برای گرفتن گرانت باید مراحل مختلفی را طی کرد. به عنوان مثال یک طرح پیشنهادی برای ساخت فیلم یا انتشار کتابی را به بنیادی ارایه می‌دهید. بنیادهایی که می‌توانند در زمینه‌ی گسترش آثار فرهنگی به مردم کمک کند. در این طرح توضیح می‌دهید که قصد دارید برای جامعه‌ی ایرانیان فلان کاری را با این اهداف انجام دهید.

یا با این طرح موافقت می‌کنند یا نه. و ما هرگز وقت نداریم دنبال چنین چیزهایی برویم. بیش‌تر دنبال این هستیم که کتاب‌ها را چاپ کنیم و در دسترس مردم قراردهیم. البته در کشورهای اروپایی مانند سوئد به ناشران کمک مالی می‌شود و ناشران ایرانی هم از این کمک‌ها استفاده می‌کنند. دولت سوئد پنجاه درصد هزینه چاپ یک کتاب را پرداخت می‌کند، این هزینه‌ها عبارت اند از صفحه‌بندی، حروفپینی، چاپ، طرح روی جلد، حق‌التالیف نویسنده و مترجم و ... اما در آمریکا ناشران چنین امکاناتی ندارند چون اصولاً دولت دخالتی در امر انتشارات ندارد.

و در خاتمه آیا صحبت خاصی دارید؟

سپاسگزار هستم از شما و رادیو زمانه که به کارهای فرهنگی لس‌آنجلس توجه نشان دادید.

پانوشت:

1. www.ketab.com
2. Melting Pot
3. Grant

Share/Save/Bookmark

بخش پیشین
بزرگ‌ترین کتاب فروشی ایرانی در تبعید

نظرهای خوانندگان

کتاب بامداد خمار از آن دسته کتابهایی نیست که از نظر ادبی جایگاهی در ادبیات ایران داشته باشد. من با داستان و ماجرای کتاب کاری ندارم ولی بامداد خمار حتی در زبان فارسی هم جایگاهی در میان کتاب خوانان و کتاب شناسان نداشته است. درست به خاطر ندارم که کتاب کلیدر آقای دولت آبادی به انگلیسی ترجمه شده است یا نه ولی کتابی مثل کلیدر می تواند ادبیات ایران را در جامعه آمریکایی بشناساند نه کتابی مثل بامداد خمار که حتی در حد کتابهای هم رده خود در انگلیسی مثل داستانهای آگاتاکریستی و یا دانیل استیل نیست.

-- ناشناس ، Aug 22, 2010

ایشون احتمالا! فراموش کرده اند بگویند که خیلی خوانندگان و شرکتهای تولید موسیقی درآمد ندارند چون دست اندرکارنی!!! در قلب وست وود در لس آنجلس همه سی دی ها رو کپی کرده و بدون پرداخت هیچ گونه حق تالیف و یا حق ناشر به فروش رسانده و تمام سود رو به جیب مبارک خود وارد می کنند. و البته ناگفته نماند که این موضوع در مورد سی دی های وارده از ایران و کتاب های چاپ شده در ایران هم که پایشان به لس آنجلس میرسد اتفاق می افتد.

-- ناشناس ، Aug 22, 2010

همانطور که از جایجای محتوای سخنان ایشان برمیآید، ایشان پیش از آنکه یک مطبوعاتی باشند، یک تاجر هستند و نه کسی که برای اعتلای فرهنگ ایران درخارج تلاش میکند. برای نمونه ترجمه همین کتاب بامداد خمار که خودشان ابرازکرده اند، را درنظر بگیرید. اگر این کتاب رانخوانده اید، بروید وآنرا بخوانید تا متوجه شوید که ترجمه این کتاب نه تنها باعث شناساندن ادبیات ایران در خارج نمیشود، بلکه ارزش ادبیات مارا درانظار آمریکائیان به پائین ترین سطح میرساند. سه چهارسال پیش شرکت کتاب اقدام به انتشار کتابی در پائین آوردن شخصیت انسانی صادق هدایت کرد که با واکنشهای زیادی از جانب کسانی که باآثار هدایت و شخصیت ادبی او آشنا بودند، روبرو شد. روش شرکت کتاب فقط وفقط سودجوئی است وبس. کتابهائی که این شرکت تاکنون منتشرکرده است، از قبیل کتابی نوشته نقاشی که رضا مرزبان درمقاله ای شخصیت ومنش او را بخوبی نشانداده که در به لجن کشیدن شخصیت ادبی هدایت با توسل به علم روانپزشکی که خود نویسنده از آن علم بکلی بی بهره است و یا بنا به اطلاعیه آقای میرفطروس، اقدام به ترجمه کتابی که تنها کوشش پائین آوردن شخصیت دکتر مصدق وهمکاران نزدیک وی بوده، نمیتواند معرف تلاش شرکت کتاب در شناساندن تاریخ وفرهنگ وادب ایران باشد. دراینجا موقعیت اجازه نمیدهد تا به فهرست بلندبالائی از کتابهائی در همین سطح اشاره کنم. تفاوت فعالیتهای مطبوعاتی این شرکت بادیگر شرکتهای مطبوعاتی بیگانه درآنست که آنها کتبی وموضوعهائی را انتخاب میکنندتا بتوانند به فرهنگ وادبی که ندارندافتخار کنند ولی شرکت کتاب با روش خود، از میان کتابها ونوشته های ارزشمند فارسی وایرانی، از میان آن فرهنگ وادبی که ایران وایرانیان دارند، بنجل ترینشان رانظیر همین بامداد خمار، بعنوان آثارادبی ما درمقابل انگلیسی زبانان به معرض نمایش میگذارد. من وچند تن ازدوستان که تصادفاً کتابخوان هم هستیم، هیچوقت از شرکت کتاب خرید نمیکنیم واین کار تامادامی که این شرکت به روش معهود خود ادامه میدهد، ادامه خواهد داشت.

-- مرتضی ، Aug 22, 2010

باز هم کامنت هاي تخريبي و غرهاي الکي
حالا تو بين ترجمه آثار صادق هدايت و صادق چوبک و منطق الطير عطار اگر يه بامداد خمار ترجمه و منتشر بشه مگه آسمان به زمين مياد؟
يا اينکه طرف تاجر است نه مطبوعاتي! مگر تاجر بودن گناه کبيره است؟ اگر تاجر است که آفرين هم دارد که حداقل بخشي از سرمايه اش را در راه نشر کتاب به کار انداخته
انصاف هم چيز خوبي است.

-- فرزاد ، Aug 22, 2010

جایْ داشت که آقای خلیلی؛اشاره ایْ به آقای سهراب رستمیان که در واقع موسسِ اصلی در شرکت کتاب بودند؛نیز میکردند.

-- راد ، Aug 22, 2010


پاسخ به اظهار نظرها
1-کتاب بامداد خمار به زبان فارسی در ایران توسط انتشارات البرز منتشر شده است این کتاب به چاپ چهل و پنجم رسیده که این چاپ آخر 7000نسخه بوده است که نشان دهنده استقبالی است که از طرف مردم ازاین کتاب صورت گرفته است ضمنا ترجمه انگلیسی این کتاب تا آنجایی که اطلاع دارم هنوز منتشر نشده است بهر روی نه نشر فارسی آن و نشر به زبان انگلیسی آن توسط شرکت کتاب منتشر نشده و نمی شود چون اساسا"شرکت کتاب قرار دادی با نویسنده یا ناشر اصلی ندارد و من فقط در مورد ترجمه این کتاب و یا دالان بهشت به عنوان مثال سخن گفتم
2-سی دی های منتشره در خارج از کشور که معمولا توسط شرکتهای تولید موسیقی در
لوس آنجلس انتشار پیدا می کنند از تکثیر غیرقانونی بدلیل قوانین کاپی رایت در امان هستند
3-اگر منظور نویسنده از این گفته "چون دست اندرکارنی!!! در قلب وست وود در لس آنجلس همه سی دی ها رو کپی کرده و بدون پرداخت هیچ گونه حق تالیف و...."طعنه به شرکت کتاب است
الف- شرکت کتاب حتی به انتشار یک سی دی یا دی وی دی از محصولات تولید شده در ایران مبادرت نکرده است
ب-شرکت کتاب کلیه سی دی ها و دی وی دی های موجود برای فروش در کتابفروشی خود را بر اساس صورتحساب دریافتی از فروشندگان حقیقی یا حقوقی خریداری کرده و همه این صورتحسابها در فایل های شرکت کتاب موجودند
4-کتاب در مورد صادق هدایت که اظهار داشته اند نقاشی آن را نوشته است که از بردن عنوان صحیح کتاب و هم چنین نویسنده آن احتراز کرده اند اشاره به کتاب "راجع به صادق هدايت صحيح و دانسته قضاوت کنيم" نوشته هوشنگ پیمان که توسط خود مولف منتشر شده است می باشد و شرکت کتاب ناشر آن نیست
5-شرکت کتاب این آزادی را برای خود محفوظ نگاه می دارد در چارچوب قوانین آمریکا که هر کتابی را ویا هر محصول فرهنگی و هنری که صلاح بداند راچاپ و منتشر کند ولی برای آگاهی آقای "مرتضی " کتاب "در خلوت مصدق " نوشته شیرین سمیعی و هم چنین
کتاب "دکتر محمد مصدق و بهاییان"نیز از انتشارات شرکت کتاب هستند و این شرکت افتخار می کند که می تواند با نویسندگان با دیدگاههای متفاوت همکاری کند
6- این اقای "مرتضی" که اعلام داشته اند کتابخوان هم هستند و به شرکت کتاب هم نخواهند آمد در افاضاتی که کرده اند یکی از گناهانی که برای این شرکت برشمرده اند انتشار کتاب آقای هوشنگ پیمان است که می توانستند با مراجعه به صفحه عنوان کتاب به این
خطای خود پی ببرند که ناشر این کتاب کیست؟ یا به وب سایت شرکت کتاب رجوع می کردند. هر چند که اگر شرکت کتاب ناشر آن نیز اگر بود بر آن حرجی نبود و نیست
7- اگر پرداخت حق التالیف نویسندگان و محترم شمردن حقوق آنان تجارت است ، برچسبی که ایشان به من زده اند "تاجر"را می پذیرم در غیر این صورت ایشان فقط برای حقیر شمردن کار بزرگی که شرکت کتاب در درازای سی سال انجام داده است این واژه را به کار می برند که
مردم و تاریخ در این مورد داوری کرده و خواهند کرد
8- در مورد تاسیس شرکت کتاب جملات و مطالب من هم چنان در بالای این صفحه قرار دارد در کجای این مطلب من تاسیس شرکت کتاب را به خودم نسبت داده ام ؟اما با توجه به این که آقای راد شخص مربوطه را می شناسند بهتر است روایت ایشان را در زمینه تاسیس شرکت کتاب و هم چنین در خواستی که به دادگاه لوس آنجلس برای انحلال شرکت کتاب داده شده و هم چنین اختلاسی را که صورت گرفته و توسط مدیر مسئولی که از طرف دادگاه منصوب شده این اختلاس مورد تایید قرار گرفته( که تمامی مدارک آن موجود است ) را پرس و جو نمایند و آن گاه آن را به اطلاع عموم برسانند
9-توجه دبیر وب سایت و خوانندگان محترم را به حمله های شخصی به اینجانب و یا شرکت کتاب آن هم از طرف افراد ناشناس و یا با اسامی کوچک جلب می کنم
که عدول از جمله ای است که خود بر پیشانی "نظر بدهید "گذاشته اند اما این نوشتارها که به عنوان اظهار نظر در این جا آمده است
دو فرضیه پیشین مرا تایید میکند که این تراوشات فکری از سوی مامورین و پادوهای جمهوری اسلامی ارائه شده
که می خواهند با این ترفندها اذهان را از جنایتهایی که علیه فرهنگ ایرانزمین انجام می دهند منحرف کنند و یا به اصطلاح رقیب یا رقبایی هستند
که چشم دیدن موفقیتهای شرکت کتاب را ندارند و بجای این که در امور فرهنگی کوشا باشند و خودشان کار مثبتی انجام دهند به سنگ اندازی علیه دیگران آن هم به دروغ دست می یازند
بیژن خلیلی

-- بیژن خلیلی ، Aug 23, 2010

جناب فرزادخان نمیدونی تو لوس آنجلس چه خبره یا میدونی و بروز نمیدی؟ بهتره از چیزی که خبر نداری حرف به میون نیاری که نمیدونی تو لوس آنجلس چه خبره.

-- مرتضی ، Aug 23, 2010

در پاسخ انتقاداتی که نسبت به روش مطبوعاتی شرکت کتاب شده است، آقای خلیلی منتقد یا منتقدین را به جمهوری اسلامی وصل میکنند:
"این تراوشات فکری از سوی مامورین و پادوهای جمهوری اسلامی ارائه شده
که می خواهند با این ترفندها اذهان را از جنایتهایی که علیه فرهنگ ایرانزمین انجام می دهند منحرف کنند.." درپاسخ باید بگویم که این دقیقاً همان کاریست که عاملان و پادوهای جمهوری اسلامی با منتقدین خود میکنند. آیا دراینجا کسی آقای خلیلی سلطنت طلب را پادوی رضا پهلوی لقب داده است؟ یا چون ایشان کلیمی هستند، کسی ایشان را عامل یک دولت خارجی خوانده است؟ پس این طرز جواب دادن چیزی جز فرار به جلو نیست واین طرز انگ زدن تعجب بسیار مرا برانگیخت. ایشان با ظرافت خاصی از پاسخ به سوالها طفره رفته اند وحتی دست به تبلیغ برای کسب وکارخودشان زده اند. بنده هم مایلم به عرض ایشان برسانم که مشک آنست که خود ببوید ونه آنکه عطار بگوید. مضافاً فرموده اند که "-سی دی های منتشره در خارج از کشور که معمولا توسط شرکتهای تولید موسیقی در لوس آنجلس انتشار پیدا می کنند از تکثیر غیرقانونی بدلیل قوانین کاپی رایت در امان هستند.." این استدلال شما خلاف اخلاق حرفه ای ومطبوعاتیست وضمناً استدلالتان قانونی نیست. ولی درمورد کتابهای بسیاری از نویسندگان ایرانی که روی پیشخوان شرکت کتاب پهن شده و فاقد ناشر و چاپخانه هستند چه دلیلی دارید؟ واضحست که آنها بطور غیرقانونی چاپ شده اند. حال فرض را براین میگیریم که مسئولیت چاپ غیر قانونی آن کتابها با کسی است که آنها را چاپ کرده. ولی شرکت کتاب هم که آن کتابهارا برای فروش عرضه میکند، دارای مسئولیت قانونیست. بنابراین شما از پرداخت حق التالیف نویسنده گریز میزنید وحقوق مؤلفین ونویسندگان ایرانی را که دسترسی به دادگاههای آمریکا. آیا امکان ندارند، پایمال میکنید. سالهاست که داد وفریاد این نویسندگان گوش فلک را هم کر کرده است. انصاف هم خوب چیزیست. شما تصور میکنید که مردم متوجه این موضوع نیستند که کتابفروشی یا کتابفروشیهائی بطور مخفیانه دست به انتشار غیر قانونی نویسندگان ایرانی بزنند وموقعی که به آنها ایراد وارد میشود که چرا به چنان کاری دست زده اند، جواب بدهند که آنها دست به چاپ کتاب نزده اند ومسئول نیستند. نه آقا اون کسی هم که کتاب را برای فروش عرضه میکند مسئول است. من فقط نظرم را دراینجا مطرح کردم تا آقای خلیلی متوجه شوند که اشخاص ساکتی هم دراین تهرانجلس هستند که اعمال دیگران را ناظرهستند تا شاید ایشان بیشتر متوجه مسئولیت اخلاقی واجتماعی خود باشد.

-- مرتضی ، Aug 23, 2010

پاسخ به اقای مرتضی- مطلب 23 آگست ایشان
1-شما منتقد نیستید بلکه اتهام می زنید والبته بدون سند و مدرک
1-فرموده اید که "کتابهای بسیاری از نویسندگان ایرانی که روی پیشخوان شرکت کتاب پهن شده اند.. "
لطفا عنوان کتابها را نام ببرید هم چنان که مطلبی را که که در مورد کتاب اقای هوشنگ پیمان نوشتید خبط محض بود این جا هم خطایتان عیان شود
3-کتابهای منتشر شده توسط شرکت کتاب توسط ناشران داخل ایران به ترتیب زیر مورد تکثیر غیرقانونی و غیر اخلاقی قرار گرفته اند
الف - انتشارات نگاه : مجموعه اشعار نادر پور که کاپی رایت شرکت کتاب در مورد - کتابهای اشعار خون و خاکستر ، صبح دروغین و زمین و زمان دو بار چاپ جمعا 8500 جلد
ب- انتشارات ثالث :در خلوت مصدق نوشته شیرین سمیعی دو بار چاپ هر بار 2200 نسخه
پ-نشر البرز : خانه ما در فیشرآباد نوشته پرویز عدل یک بار چاپ 3000نسخه
ت-انتشارات بی نام : آهنگها و ترانه های ملی و محلی ایران - سوسن کوشاد پور - تعداد انتشار نامعلوم
4- بنابراین شرکت کتاب از قربانیان تخلفات کاپی رایت است نه از متخلفان
5- نوشته اید " سالهاست که داد و فریاد این نویسندگان گوش فلک را هم کر کرده است "
محبت کنید نام این نویسندگان و آثارشان را نام ببرید
که ادعا می کنید شرکت کتاب آثار آنها را می فروشد
6-نوشته اید " خلیلی سلطنت طلب " محبت کنید منظورتان را صریحا" بیان بفرمایید
7-شما با زرنگی خواسته اید به مخاطبان این نوشته ها یهودی بودن خلیلی را به اطلاع برسانید و بلافاصله او را به کنایه عامل دولت بیگانه معرفی کنیداز موقعی که دریفوس افسر یهودی ارتش فرانسه فقط به خاطر یهودی بودن ابتدا محکوم به خیانت و سپس به همت ازادیخواهان فرانسوی و در راس انان امیل زولا بعدا" بیگناهی او ثابت شد این حنا دیگر رنگی ندارد به جز نزد ذوب شدگان در ولایت مطلقه فقیه جنایتکار
8- شما به اقای فرزاد پریده اید که "بهتره از چیزی که خبر نداری حرف به میون نیاری که نمیدونی تو لوس آنجلس چه خبره" راستی در لس انجلس چه خبر است . شما بگویید
9-مادامی که شما نام خود را اعلام نمی کنید و اتهامات بی اساس به افراد وارد می کنید یکی از ان دو فرضیه ای که اعلام کردم در مورد شما صادق است یا مامور و پادو جمهوری اسلامی هستید یا رقیبی ( این احساس بهتان دست داده که اگر در مخالفت با شرکت کتاب سخن بگویید رقیبی در اندازه شرکت کتاب به حساب خواهید آمد) که خود به صورت غیر اخلاقی و غیرقانونی کتابهای دیگران را چاپ می کنید و به فروش می رسانید و حال که مچتان نزد نویسندگان و ناشران خارج از کشور باز شده است به خیال خودتان تلاش می کنید شرکت کتاب را نزد مخاطبان این رسانه که از چند و چون ماجرا خبر ندارند خراب کنیداما زهی خیال باطل
10-نوشته اید دست به تبلیغ برای کسب و کار خودشان زده اند. شما که در لس آنجلس هستید و لابد از همه جا خبر دارید شرکت کتاب در طول حدود 30 سال گذشته فقط بیش از یک میلیون و سیصد هزار جلد کتاب راهنما ی بزرگ و جیبی در اختیار مردم
قرار داده است روزی بیش از دو هزار بار تلفن های این شرکت زنگ می زند و مردم از خدمات شرکت کتاب بهره می گیرندرسانه های بزرگ آمریکایی مانند نیویورک تایمز لس آنجلس تایمز رادیو NPR و خبرگزاری های مهم مانند CNN, ABC و بسیارانی دیگر حتی از اروپا در مورد خدمات این شرکت مطالبی انعکاس داده اند . شما زمانی که در موتور جستجوگر گوگل
بزرگترین و مهمترین جستجوگر برای کلمه persian booksجستجو می کنید در بین میلیونها چیزی که پیدا میکند ketab.comشماره اول است و زمانی که برای Iranian Information جستجو می کنید مرکز اطلاعات ایرانیان شرکت کتاب رتبه نخست را باز هم در بین میلیونها موردی که پیدا میشود دریافت میکند آیا معقول است که از شما که خود را منتقد فرض کرده اید و در لس آنجلس هستید و از فرزاد نیز بیشتر می دانید بپذیریم که من در پاسخی که به شما داده ام برای این بوده که برای خودم تبلیغ کنم.
11- بازهم با توجه به این که خودتان را مخفی کرده اید و نمی توان بدرستی نقاب از چهره شما برداشت ولی می توان از ادبیات شما نتیجه گرفت
که همان ادبیات شبیه احمدی نزاد است که می خواهید اسباب بزرگی برای خود فراهم کنید ولی قول نظامی را باید اویزه ی گوش قرار داد
دلا تا بزرگی نیاری بدست بجای بزرگان نشاید نشست


-- بیژن خلیلی ، Aug 25, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)