تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از لغو ارکستر سمفونیک تهران در روتردام هلند

«جلوگیری از خشونت را باید زندگی کنیم»

لیدا حسینی‌نژاد
lida@radiozamaneh.com

شنبه‌شب گذشته در شهر روتردام قرار بود ارکستر سمفونیک تهران به دعوت سفارت جمهوری اسلامی در هلند، برنامه‏ای را در این شهر اجرا کند که با اعتراض بسیاری از ایرانیان مقیم هلند روبه‌رو و نیمه‏کاره رها شد.

Download it Here!

این کنسرت در شهرهای دیگری مانند رم و بروکسل هم اجرا شده بود و در آن شهرها نیز با اعتراض ایرانیان مواجه شده بود. اما آن‏چه در روتردام اتفاق افتاد، با شهرهای دیگر متفاوت بود.

در روتردام این برنامه به درگیری و حتی درگیری فیزیکی میان حامیان دولت جمهوری اسلامی و معترضین کشیده شد و موجب پدیدآمدن بحث‏هایی در میان ایرانیان و همین‏طور در فضای اینترنتی و از جمله فیس‏بوک شده است. بسیاری با این نوع برخورد معترضین موافق‏اند و برای آن توضیحاتی دارند و بسیاری هم با این نوع برخورد مخالف هستند.

به سراغ علی‌رضا و مریم رفتم و این بحث را با آنان در میان گذاشتم. علی‌رضا از کسانی است که در این برنامه حضور داشته و در مورد آ‏ن‏‏چه در سالن اتفاق افتاده، برای‌مان توضیح می‏دهد و از دلایل به‌وجودآمدن این درگیری می‏گوید:

در همه‏ی کشورها به این موضوع که هم‏زمان با اجرای حکم اعدام دو جوان ایرانی، کنسرتی به نام «کنسرت صلح و امید» توسط سفارت‏‏خانه‏های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف اروپایی تدارک دیده شده بود، اعتراض شد. اما در هلند این اعتراض به صورت یک کمپین یک‌هفته‏ای برگزار شد.

از همان ابتدا این کمپین به‌صورت قانونی شروع شد. «شبکه‏ی جوانان پیشرو» با انتشار نامه‏ای سرگشاده، رسما به شورای شهر روتردام اعتراض کرد. بعد از آن هم مساله بلافاصله مطبوعاتی و در روزنامه‏ی «تلگراف دی‏هلند» درج شد. در این ارتباط با احزاب هلند نیز رای‌زنی کردیم.

حزب دمکرات مسیحی و حزب اتحاد مسیحی، دو حزب حاکم هلند و بزرگ‏ترین حزب اپوزیسیون، حزب سوسیالیست هلند از این کمپین حمایت کردند و رسما با روزنامه‏ی تلگراف مصاحبه کردند. آقای هری‏فان بومل از حزب سوسیال دمکرات نیز در این رابطه‏ مقاله‏ای نوشت و ضمن اعتراض به این کنسرت، آن را «کنسرت خون» نامید.

بنابراین این کمپینی بود که قانونا شروع و به شهرداری اعتراض شد، مطبوعاتی و سیاسی شد و بعد هم اجازه‏نامه‏ی رسمی برای اعتراض جامعه‏ی ایرانی هلند از شهرداری روتردام دریافت شد. در یک فراخوان عمومی هم در آن‏جا اجتماع برگزار شد. هیچ برنامه‏ای خارج از این هم تدارک دیده نشده بود.

از سوی دیگر از آن‏جا که بلیط‏های کنسرت فقط در اختیار افراد مورد نظر سفارت قرار گرفته بود، خیلی‏ها به این شکل تبعیض‏آمیز برگزاری کنسرت اعتراض داشتند و بالاخره با تلاش بسیار توانستند تعداد کمی بلیط تهیه کنند و در سالن کنسرت حاضر شوند و به‌صورت کاملا مسالمت‏آمیز، فقط با نشان‌دادن نمادهای سبز و علامت V اعتراض خود را نشان بدهند.

من خودم در سالن حضور داشتم و اگر بخواهم خیلی رک و روشن توضیح بدهم چه اتفاقی افتاد، باید بگویم که برخورد فوق‏العاده وحشیانه‏ی نفرات سفارت و تعدادی از حاضرین در کنسرت از ملیت‏های دیگر نسبت به معترضین، به برخورد فیزیکی کشیده شد.

تا به آخر کنسرت هم هیچ‏کدام از معترضین برخورد فیزیکی نکردند. ولی آن‏ها به ما حمله‏ور شدند، خیلی‏ها را زدند و حتی یکی از افراد سفارت به صورت یکی از دختران مشت کوبید که از او شکایت شد و یک شب را در بازداشت به سر برد.

بنابراین حرکت ما یک حرکت کاملا صلح‏آمیز و سیاسی و یک کمپین یک هفته‏ای بود و آن‏چه در سالن اتفاق افتاد و به درگیری انجامید چیزی نبود جز برخورد نفرات سفارت و طرف‏داران جمهوری اسلامی با معترضین.

آیا شما از قبل برنامه داشتید به داخل سالن بروید یا قصد داشتید اعتراض خود را صرفا خارج از سالن با آگاه‌کردن هلندی‏ها و یا پخش اعلامیه نشان بدهید؟


در فیلم‏هایی که حاضرین در کنسرت روی یوتیوب گذاشته‏اند می‏بینیم که یک‌نفر روی سن می‏رود و علامت V نشان می‏دهد

ما از طرف «شبکه‏ی جوانان پیشرو» هیچ برنامه‏ای برای رفتن به داخل سالن نداشتیم و تجمع اعتراضی‏مان در بیرون از سالن بود و هم‌راه با حزب سوسیالیست هلند، بروشورهایی را برای آگاه‌سازی هلندی‏ها و ایرانی‏ها پخش می‏کردیم.

بسیاری از ایرانی‏ها و هلندی‏ها بعد از خواندن بروشورهای ما وارد سالن نشدند و سالن ۱۷۵۰ نفری به‌شدت خالی بود. چون ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر بیش‌تر در آن سالن حضور نداشتند که تعدادی از آنان نیز از معترضین بودند.

این که تعدادی از معترضین با ابتکار شخصی وارد سالن شدند، فقط برای نشان‌دادن نمادهای سبز و علامت V به‌صورت کاملا صلح‏آمیز بود. وقتی آن‏ها حتی در یک کشور دمکراتیک و در یک سالن کنسرت با ما این‏گونه برخورد کردند، می‏توان حساب کرد که در خود ایران با مردم چه‌طور برخورد می‏کنند و در زندان‏ها چه بر سر مردم می‏آورند. این‏جا در برابر چشم همگان، مشت به صورت دخترها و پسرهایی که آن‏جا بودند، می‏کوبند.

در فیلم‏هایی که حاضرین در کنسرت روی یوتیوب گذاشته‏اند می‏بینیم که یک‌نفر روی سن می‏رود و علامت V نشان می‏دهد. نفر دومی هم به میان اعضای ارکستر می‏رود و پرچم سبز را می‏گرداند و همین نقطه‏ی شروع ناآرامی در سالن می‏شود. چه دلیلی وجود داشت به این نحو اعتراض کنید؟ آیا این‏طور نبود که بعد از این حرکت معترضین، افراد سفارت واکنش نشان بدهند؟

نه به این ترتیب نبود؛ بل‌که معترضین ابتدا صرفا علامتV را روی سن نشان دادند و افراد سفارت پیش از آن که کنسرت شروع شود، بلافاصله بعد از علامت V واکنش نشان دادند. از سوی دیگر قبل از شروع کنسرت تعدادی از معترضین شروع به خواندن سرود «یار دبستانی» کردند و آن‏ها با تعداد انبوه به ما حمله کردند، چون سرود یار دبستانی را می‏خواندیم. شروع درگیری از این‏جا بود.

بعد هم در ادامه و در طول کنسرت مرتب فحاشی می‏کردند و حتی فحش‏های خیلی زشت و ناموسی به دخترهایی که نشسته بودند، می‏دادند. هم‏چنین تلاش می‏کردند هر طور شده، نمادهای سبز را از دست معترضین بگیرند. این مساله واکنش معترضین را برمی‏انگیخت و آن‏ها هم تلاش می‏کردند با ابتکار بیش‌تر، این نمادهای سبز را نشان بدهند.

انتقادی که از جانب سبزها و کسانی که خود به برگزاری چنین کنسرتی از جانب جمهوری اسلامی معترض بودند نسبت به این موضوع می‏شود این است که در کشورهای ایتالیا و بلژیک نیز نسبت به این کنسرت‏ها اعتراض شده، ولی اعتراض‏ها به نحو خیلی آرام و بدون درگیری صورت گرفته است.

حتی برخی پیش‌نهاد می‏دهند که می‏شد در سالن با سکوت و فقط با نشان‌دادن علامت‏های سبز، اعتراض را نشان داد و نیازی به شعار یا برهم‌زدن برنامه به این شکل و این که کسی رو سن برود، نبود. این مساله را چگونه برای منتقدین توضیح می‏دهی؟

اتفاقا هیچ حرکتی از ما به جز نشان‌دادن نمادهای سبز صورت نگرفته بود و قبل از شروع کنسرت، مقداری سرود خوانده شد. حرکت طرف مقابل و واکنش آن‏ها به ما با خشونت هم‌راه بود. شاید در کشورهای دیگر این واکنش نشان داده نشده است. اما در این‏جا خشونت از جانب آن‏ها بود و از آن‏جایی که این خشونت ادامه پیدا کرد عکس‏العمل متقابل و طبیعی این بود که این نمادهای سبز را بتوانند مستمر نشان بدهند.

اتفاقا واکنش خود موزیسین‏ها به ما با سمپاتی هم‌راه و مثبت بود. حتی یکی از آن‏ها در اعتراض به این‌که بچه‏ها را می‏گرفتند و بیرون می‏بردند، سن را ترک کرد. معترضینی که داخل سالن بودند و هم‏چنین کسانی که بیرون ایستاده بودند، حرکات‏شان صلح‏آمیز بود و خشونت یک‌طرفه بود.

تاکید بر نشان‌دادن نماد سبز هم فقط در واکنش به خشونت‏هایی بود که تا به آخر ادامه داشت. توقف برنامه و لغو کنسرت نیز تصمیمی بود که پلیس گرفت و گفت برنامه به این شکل نمی‏تواند ادامه داشته باشد و باید قطع شود.

نکته‏ی جالب توجه این است که هم جامعه‏ی هلندی و هم جامعه‏ی ایرانی با این موضوع برخورد داشت. برخوردی که جامعه‏ی دمکراتیک هلند با این موضوع داشت و در مصاحبه‏های ما با رسانه‏های این‏جا هم مطرح شد، برخورد بسیار مثبتی بود. اصلا این موضوعات مطرح نشد. چون کاملا مشخص بود که خشونت از کدام طرف صورت گرفته است.

ولی جامعه‏ی ایران یک جامعه‏ی استبدادزده است، می‏توان سطحی با این مساله برخورد کرد و از دور، بدون توجه به این که حرکت ما کمپینی یک‌هفته‏ای بوده و چه اتفاقی افتاده، تفسیرهای مختلفی از آن داشت.

مریم نیز یکی از هواداران جنبش سبز مقیم هلند است که با این نوع اعتراض که به درگیری کشیده شده، مخالف است. مریم دلایل مخالفت خود را این‏گونه توضیح می‏دهد:

به نظر من، جنبش سبز برای خود مرام و شیوه و روشی دارد. این شیوه و روش الان هشت‌ماه است که توسط مردم، به‌خصوص مردم ایران، تدوین می‏شود و گسترش پیدا می‏کند و اصلا اسم این جنبش «جنبش مسالمت‏آمیز سبز» است.

مردم ایران در مقابل گلوله و باتون و خشونت عریان حاکمیت می‏روند در خیابان می‏ایستند، راه‏پیمایی سکوت برگزار می‏کنند، به سربازها گل می‏دهند و تمام تلاش‏شان را می‏کنند که جلوی خشونت را بگیرند. در اصل مردم ایران هشت‌ماه است که این شیوه‏ی مبارزه را زندگی می‏کنند.

وقتی ما در کشوری آزادتر و پیش‌رفته‏تر مانند هلند می‏خواهیم مبارزه‏ و یا اعتراضی علیه کاری که به نظرمان درست نبوده انجام بدهیم، اگر نماد و پرچم سبز دست‌مان است باید مرام جنبش سبز را در هر شرایطی حفظ کنیم.

علاوه‌ی بر این، نوازندگانی که این موزیک را اجرا می‏کنند، چه فرستاده‏ی حاکمیت باشند چه خودشان به آن‏جا آمده باشند، افرادی هستند که در ایران دارند تغییری را دنبال می‏کنند. جوان هستند و مسلما وقتی طرف‏دار موسیقی و موسیقی کلاسیک هستند، نمی‏توانم از زبان آن‏ها بگویم همه سبز هستند، ولی مسلما شیوه‏ و روش‏شان با جنبش سبز نزدیک است.

من نمی‏توانم مانند اپوزیسیون خشمگین ایران، به آن‏ها جیره‏خوار جمهوری اسلامی بگویم یا هر لقب بدی که دیده‏ام به آن‏ها نسبت می‏دهند. من مطمئن هستم این‏ها نوازنده‏هایی هستند که سال‏ها آرزو داشته‏اند بیرون از ایران و در اروپا کنسرتی برگزار کنند.

خُب حالا این آرزو برآورده شده است. وقتی نوازنده‏ها سبز هستند و ما هم به‌عنوان شنونده‏ی آن موسیقی در سالن حاضر هستیم و در کنار یک‌سری غیر ایرانی به این موسیقی گوش می‏دهیم، می‏توانیم با احترام، آن مراسم را فتح کنیم.

احتیاجی نیست روی سن برویم، بلندگوی ویلونیست را برداریم و از زبان او داد بزنیم. کافی است ما با لباس‏های سبز آن‏جا حضور داشته باشیم، پلاکاردهای‏مان دست‏مان باشد. افراد غیرایرانی حاضر نیز متوجه‌ی منظور ما می‏شوند.

کسانی که آن‌شب در سالن بوده‏اند و این نوع برخورد را توضیح می‏دهند، می‏گویند که برخورد از جانب معترضین شروع نشده و افرادی که از سوی سفارت جمهوری اسلامی در سالن حضور داشته‏اند، با معترضین برخورد کرده‏اند. آن‏ها نیز معتقدند که نوازنده‏ها ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارند و مشکلی با آنان ندارند و قصدشان هم ایجاد درگیری نبوده است.

بچه‏ها در شروع کنسرت روی سن رفتند و فردی علامت Vرا نشان می‏داد و دیگری هم بلندگوی ویلونیست را گرفته بود که به نظر من اصلا احتیاجی به این کار نبود. می‏شد صبر کرد که برنامه شروع شود.

من فرض را بر این می‏گذارم که فرستاده‏های جمهوری اسلامی شروع کرده‏اند به داد و بیداد و رفتارهای بد. احتیاجی هم نیست فرض را بر این بگذاریم، ما می‏گوییم دولت کودتا، دولتی است که رأی مردم را خورده و در حق مردم‏اش بد کرده است.

در این هیچ شکی نیست که آن‏ها اصلا مشتاق آن هستند که بازی در زمین خشونت اتفاق بیافتد. الان در ایران دارند همه کار می‏کنند که به سبزها نسبت برانداز بزنند و آن‏ها را به سمت خشن‌شدن ببرند. ما هستیم که فضا را کنترل می‏کنیم و ما نمی‏گذاریم که آن‏ها بازی را به زمین خشونت بکشانند.

مردم ایران هشت‌ماه است دارند این کار را به‌سختی انجام می‏دهند و ما به احترام آن‏ها باید این روش را ادامه بدهیم؛ روش جلوگیری از خشونت. یعنی حتی اگر آن‏ها دارند خشونت به خرج می‏دهند، ما کافی است آن‏جا حضور داشته‏ باشیم، سالن را با لباس‏های سبز، با پرچم سبز، با نوشته‏ و شعر فتح کنیم.

نیازی نیست ما در پاسخ کسی که توهین می‏کند، توهین کنیم. مسلم است که حق با ما است. کسی دست به خشونت می‏زند که می‏داند حق با او نیست. ولی وقتی ما می‏دانیم حق با ماست و می‏دانیم ما بی‏شماریم، می‏دانیم که پیروزی ما در شکست‌دادن آن آدم نیست، بل‌که در موافق‌کردن آن آدم با خودمان است. جواب فحش را با فحش دادن، حتی اگر شروع‌کننده را آن‏ها فرض کنیم، روش جنبش سبز نیست.

آیا پس از کنسرت با هیچ‏کدام از نوازندگان ارتباطی داشتی که بدانی واکنش آن‏ها چه بوده است؟

نه ولی آن‏ها را می‏شناختم. به خاطر این که هم‏سن خودمان بودند. خیلی‏های‏شان را از ایران می‏شناختم و می‏دانم که خیلی از آن‏ها رأی سبز داده‏اند و هم‏چنان هم سمپات جنبش سبز هستند.

می‏دانم در اروپا هم در جاهایی که اجرا داشتند، با این که خیلی محدودیت داشتند و نمی‏توانستند با کسی تماس بگیرند، ولی با افرادی تماس گرفته بودند و برنامه‏ی بعدی را اعلام کرده بودند که کجاست.

همه‏ی این‏ها نشان می‏دهد که آن‏ها خیلی مشتاق بودند که سبزها در سالن حضور پیدا کنند و آن‏ها برای سبزها بزنند. من فقط این‏‏ها را می‏دانم. ولی بعد از آن با آن‏ها هیچ ارتباطی نداشتم.

با توجه به انتقادی که به معترضین داری، در شرایطی که آن‏ها به هر دلیلی از جانب افراد وابسته به سفارت جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، آیا باز هم امکان داشت برنامه را با سکوت و اعتراض سبز دنبال کرد؟

حرف من این است که برهم‌زدن مراسم جزو آیین‏ سبزها نیست. جزو مرام‏شان این نیست که بروند مراسمی را برهم بزنند. ما می‏بینیم که مردم راه‏پیمایی روز قدس را فتح می‏کنند. نه این که بخواهند آن مراسم را برهم بزنند.

معترضین حاضر در سالن کنسرت در روتردام هم می‏گویند که قصدشان برهم‌زدن کنسرت نبوده است. بل‌که در پی واکنشی نسبت به برخورد …

آن‏چه ما دیدیم، در شروع برنامه فردی روی سن رفته بود و یکی هم شروع به خواندن یار دبستانی کرد. از نظر من این شروع یک درگیری است. فکر نمی‏کنم این یک رفتار مسالمت‏آمیز باشد که آدم روی سن برود و بلندگوی ویولونیست را بگیرد. چون آن موسیقی و گروه ارکستر جدا از اسم جمهوری اسلامی، احترامی دارد. سبزها نمی‏خواهند احترام هم‏وطن‏شان شکسته شود.

مساله‏ی دیگری که در ویدئوها بعد از درگیری می‏بینیم، شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» است که معترضین در سالن با پرچم سبز این شعار را تکرار می‏کردند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم، چه انتخاب ما باشد چه نه، این شعار جنبش سبز نیست.

جنبش سبز در این هشت‌ماه تمام تلاش‏اش را کرده که ثابت کند ما اپوزیسیون یک ساختار نیستیم، قصد ما اصلاح و تغییر این ساختار است و تا جایی که ممکن است در برابر هر رفتار خشنی مقاومت می‏کنیم و جلوی گسترش خشونت را می‏گیریم. چون اگر ما خشونت را با خشونت جواب بدهیم، این خشونت مانند یک ویروس گسترش پیدا می‏کند و آن وقت دیگر تفاوت ما و آن‏ها کجاست؟!

اگر بخواهی در یک جمله بگویی برآوردت از این برنامه چه بوده، چه خواهی گفت؟

این اتفاق از این لحاظ خوب بود که تجربه می‏شود. برای این‌که سبزها در این مورد صحبت کنند و این دیالوگ اتفاق بیافتد. چون دیدم که در شبکه‏ی جهانی فیس‏بوک این دیالوگ جریان داشت که آیا این حرکت درست بوده یا نه و آیا به نفع ما بوده است یا نه.

به نظر من گل به خودی بوده است. یعنی بازیکنی از تیم خودمان به خودمان گل زده است. تمام مشروعیت جنبش سبز به این است که این‏گونه از رفتارها و حرکات‏ را از طرف حاکمیتی که الان در ایران وجود دارد محکوم می‏کند و اصلا برای مبارزه با این رفتار آمده است.

از طرف دیگر این که این بحث باز می‏شود و دیالوگ اتفاق می‏افتد، برای من خوش‏آیند است. ولی فکر می‏کنم کسانی که این کارها را کردند، واقعا جنبش را زندگی نمی‏کنند و مبارزه در روزمره‏شان نیست.

اگر مبارزه در روزمره‏ و زندگی هرروزشان باشد، آن‏ها هم می‏فهمند که معنای این که ما آن‏جا فقط با یک بادکنک سبز حضور داشته باشیم، کم‌آوردن نیست. معنای‏اش آن است که ما هم‏چنان ایستاده‏ایم، محکم‏تر از همیشه هم ایستاده‏ایم و کسی نمی‏تواند ما را از آن سالن بیرون کند. ما باید حق بودن پیدا کنیم و از این راه حرف‏مان را بزنیم.

بخشی از این مراسم را در این ویدئو ببینید

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

حقیقتش با یه بخش هایی از حرف های هردو موافق بودم و با یه بخش هایی هم مخالف - در مجموع بخوام نظرمو جمع بندی شده بگم: یک - ما تا جای اونا قرار نگیریم نمیتونیم قضاوت کنیم - دو - اگر جرقه ی دعوا اگر حرکت آقایی که رفتن روی سن و نماد وی رو نشون دادن باشه ، دیگه در اشتباه بودن حرکت بچه های سبز شک و حرفی نیست ، امّا من فکر میکنم جرقه ی دعوا پیشتر از این حرف ها باشه ، شاید از فشاری که برای این که جلوی ورود بچه ها را به کنسرت بگیرن ناشی شده بود، یا کارکنای سفارت از قبل بجه ها را تحریک کرده باشند ، همونطور که توی وبلاگ یکی از بچه ها خونده بودم که نمیذاشتن اصلاً دااخل شیم تا اینکه قاطی بقیه وارد شدیم و حتماً در این بینابین اصطکاک هایی به وجود آمده بود. سه - به هرحال همه ی این ها تجربه ای به حساب می آیند و خودش یه گفتمانی رو به وجود آورده که بین بچه های جنبش سبز که مواضع دقیقتر و واضح تر بشه، زنده نگه داشتن این جنبش که 22 بهمن هشت ماه میشه ، برای ما ارزان تمام نشده است بنابراین نمیگذاریم با خشونت های ناخواسته رنگی دگر پیدا کند - البته منظور از خشونت ها خشونتهاییست که ما شروع کنیم یعنی خشونت هایی به غیر از خشونت هایی که در تلافی یا مقابله با مثل با دیکتاتورچی ها اعمال شود، منظورم است.

-- الینا آذری ، Feb 6, 2010

بسیار بحث جالبی بود. شاید حتی بتوان در این زمینه میزگردهای تلفنی برقرار کرد. زندگی کردن جنبش سبز یعنی همین دیگر.
ممنون از شما برای این گزارش. امیدوارم ادامه پیدا کند

-- پروین ، Feb 7, 2010

چند نکته از یه شاهد عینی برای روشن کردن قضیه و پایان دادن به شایعات:

۱. تعریف این خانم مریم از مسالمت آمیز چیه؟ آیا یار دبستانی خوندن و علامت وی نشون دادن خشونته؟

این خانم مریم اصلا اونجا نبود و داره بچهای سبزی که اونجا یه حرکت خود‌جوش انجام دادن رو به اتهمات غیر واقعی محکوم می‌کنه! ایشون میگه که بچه‌های سبز بد دهنی کردن یا خشونت به خارج دادن! این یه دروغ محضه!

من به عنوان فیلمبردار و تا آخرین لحظه بیطرفانه شاهد ماجرا بودم. هرگز نه خشونتی از جانبه بچه‌های سبز بود و نه یک کلمه فحش!!! این خانم مریم و کسانی که مثل ایشون فکر می‌کنن، باید بدونن که حرکت مدنی و مسالمت آمیز تنها به معنی تظاهرات سکوت نیست!!! اگر نه که توی این ۸ ماه این همه شعارهای گناگون از دهن مردم در نمیومد!!!!
حرکت اعتراض آمیز مدنی اینه که با شعار و در مورد ما با نشون دادن رنگ و علامتهای جنبش حضور و اعتراض خودت رو نشون بدی.

۲. اعتراض به ۲ گونه میتونست انجام بگیره. یه نوعش اعتراض نمایشی: که همونیه که این خانم مریم توضیح میده و در کشورای دیگه هم شاهدش بودیم. یه نوعش‌ام اینه که اگر میدونی که حرکتی درست نیست آنچه در توان داری (به صورت مسالمت آمیز و مدنی) به کار بگیری تا جلوی یه حرکت اشتباه رو بگیری! که ما سبزها در هلند نوع دوم رو انتخاب کردیم! به حرکتهای اعتراضی و مسالمت آمیز گرین پیس توجه کنید تا بهتر متوجه بشید.

۳. خانم مریم در این مصاحبه بچه‌های سبز رو متهم می‌کنن که نوع حرکت و شعار `مرگ بر جمهوری اسلامی` (و حتما در کنار `مرگ بر دیکتاتور`؛ چون بچه‌ها اینو بیشتر فریاد میکردن) تطابقی با موج سبز در ایران نداره. من به خانم مریم و همهٔ یونایی که مثل ایشون فکر می‌کنن توصیه می‌کنم که به فیلمهای ارسالی‌ از ایران توجه کنن:

همی‌ آنچه که ما گفتیم و انجام دادیم همونی بود که ما از عزیزانمون در ایران آموختیم!!!!

چه بسیار فیلمهایی از حضور احمدی‌نژاد و یارانش در دانشگاه‌های ایران دیدیم که با شعارهای رسوا کنندهٔ دروغهای آنها به هم خورد. هنوز صحنه فرار احمدی‌نژاد از دانشگاه امیر کبیر بر ذهن تک تک ما نقش بسته!!! یا فراموش کرده‌ایم؟
مگر نه آن لنگهٔ کفش بود که بر سر نمایندهٔ دولت فرود آمد؟
مگر نه آن فیلمها از جلسات دانشجویی در دانشگاههای مختلف در تهران، اهواز، هرمزگان و غیره را دیدیم که در آن دانشجویان با شعارهای سبز و مرگ بر دیکتاتور جلساتی را که در خدمت دروقهی دولت غیر مشروع بود، سبز میکردند!؟
مگر نه اینکه از تظاهرات ۱۶ آذر به بعد شعارهای مسالمت آمیز با نظام به شعارهای ضدّ نظام بدل شد! عکس خامنه‌ای را در فیلمهای مختلف به زیر کشیدند، پاره کردند و به شعله اندر اندختند! آیا اینها بخشی از حرکت مدنی مردم و واکنش طبیعیه مردم به خشونت قلمداد نمی‌شه؟ آیا بعد از ۷ ماه تحمل شکنجه و کشتار در خیابانها و تجاوز در زندانها در نهایت زبان به `مرگ بر دیکتاتور` و `مرگ بر جمهوری اسلامی` فرای حرکت مسالمت آمیز است؟
آیا اگر بعد از ۸ ماه تحمل بدترین خشونتهای بدنی دهان باز کنی‌ و مرگ بر آان جنایتکار بگویی، آنگاه این تویی که خشونت کرده‌ای؟

اگر این مریم عزیز و دیگر سبز هائی که چون ایشان می‌‌اندیشند اعتقاد دارند که ما باید جنبش را آنگونه که در ایران میگذرد در اینجا نیز بازنمایی کنیم؛ پس باید قبول کنیم که دست به خشونت بدنی نبردن، ولی‌ شعر دادن و جلسات تبلیغ برای دروغ‌گویان رژیم را با یه حرکت مسالمت آمیز ناکام کردن بهترین نمود از جنبش سبز ماست! جنبشی که ما از طریق فیلمها در یوتوب و فیسبوک و تویتر دنبال می‌کنیم نه از طریق گفته‌ها یا بیانیه‌های این و آن.

اگر ایشان فکر میکنند که مسالمت آمیز رفتار کردن یعنی سکوت اختیار کردن و خاموش ماندن پس باید به این دوستان توصیه کنیم که آن سبز ساکت و بردباری را که از ۸ ماه پیش لا یتغییری که در ذهنشون منجمد کرده‌اند به گرمای حضور خروشان سبزی که در ایران میخروشد صیغل دهند.البته جای دوری هم لازم نیست بروند... همین فیلمهای یوتوب رو دنبال کنن، کافیه!!!

در نهیات اینکه اگر این خانم مریم، یا سفارتیها و یا هر کس دیگری مدرکی‌ دارن که بتونه نشون بده که سبزها حرکتی غیر اخلاقی و غیر مدنی انجام دادن (منظورم فحش دادن یا خشونت فیزیکیه) خواهش می‌کنم مدرکشون رو ارائه بدن که دست ما به اصطلاح سبز نماها رو بشه!!!

اگر هم مدرکی‌ نیست، تقاضای من از خانم مریم و دیگران اینه که در فضای اینترنتی و از طریق همون رادیو یا برنامهٔ اینترنتی (خلاصه هر جائی‌ که سبزها رو به `فهش دادن` یا `به خشونت فیزیکی` محکوم کردن) از بچها عذر خواهی کنن!

چون یکی‌ از مشخصات مهم سبزها همین با مرام بودنشونه! سبزها اگه به کسی‌ تهمت بزنن یا توهین کنن، حتما عذر خواهی خواهند کرد!!!

با درود!

-- FARSHAD ، Feb 7, 2010

باسپاس اززمانه برای این مصاحبه به موقع
من تاقبل ازدیدن این مصاحبه فکرمی کردم کسانی که کنسرت هلندرابه هم زدندنه جنبش سبز بلکه اوباش کمونیست کارگری بودند.همانها که کنفرانس برلین رابه هم زدند.انصارحزب الله اپوزیسیون!
رفتارشرم آورآنهارابامراسم کوچک وساده دوستان سبزمان درنوفل لوشاتومقایسه کنید.
فقط بی تمدنهاکنسرت موسیقی رابه هم می زنند.ماازاین موجودات داخل ایران زیادداریم.صادرهم می کنیم.اگررفتارمدعیان جنبش سبزاین باشد,درآینده نزدیک سبزهاوکودتاچیان رافقط ازروی لباس میتوان شناخت.از کسانی که ازاین حرکات شرم آوردفاع میکنندومعتقدندهدف وسیله راتوجیه می کندمی پرسم:
آیاهموطنان ماکشته می شوندتامابه اینجابرسیم؟

-- Fatemeh ، Feb 7, 2010

درست است که خشونت خوب نیست و احترام جنبش سبز نیز به جای خود اما چرا این جنبش از هم اینک دارد با نوعی انحصارطلبی در حرکت و خط مشی خود پیش می رود؟

چرا باید باقی اپوزیسیون خارج از کشور که به هر حال در سی سال گذشته گاهی به حرکاتی بر علیه جمهوری اسلامی دست زده حتماً از روش جنبش سبز تبعیت کند؟

جنبش سبز بیشتر از خمینی و بهشتی و منتظری و موسوی و امثال آنان حمایت می کند که هیچکدام ربط چندانی به ملت ایران و خواسته های دمکراتیک آنان ندارند!

-- اهل دل ، Feb 7, 2010

لیدا خانم سپاسگزار برای این گزارش خوب و مطرح کردن موضوع. به این میگن یک گزارش جامع و بیطرف. من هم فکر می کنم نظرات مریم خیلی منطقی هستند. جنبش سبز به هشیاری و تدبیر نیاز دارد نه به شعارهای دهن پرکن و عقده دل خالی کن. با آرزوی پیروزی صلح و آرامش بر خشونت و آنارشی.

-- کتایون ، Feb 7, 2010

چند نکته از یه شاهد عینی برای روشن کردن قضیه و پایان دادن به شایعات:
... See more
۱. تعریف این خانم مریم از مسالمت آمیز چیه؟ آیا یار دبستانی خوندن و علامت وی نشون دادن خشونته؟

این خانم مریم اصلا اونجا نبود و داره بچهای سبزی که اونجا یه حرکت خودجوش انجام دادن رو به اتهمات غیر واقعی محکوم میکنه! ایشون میگه که بچههای سبز بد دهنی کردن یا خشونت به خارج دادن! این یه دروغ محضه!

من به عنوان فیلمبردار و تا آخرین لحظه بیطرفانه شاهد ماجرا بودم. هرگز نه خشونتی از جانبه بچههای سبز بود و نه یک کلمه فحش!!! این خانم مریم و کسانی که مثل ایشون فکر میکنن، باید بدونن که حرکت مدنی و مسالمت آمیز تنها به معنی تظاهرات سکوت نیست!!! اگر نه که توی این ۸ ماه این همه شعارهای گناگون از دهن مردم در نمیومد!!!!
حرکت اعتراض آمیز مدنی اینه که با شعار و در مورد ما با نشون دادن رنگ و علامتهای جنبش حضور و اعتراض خودت رو نشون بدی.

۲. اعتراض به ۲ گونه میتونست انجام بگیره. یه نوعش اعتراض نمایشی: که همونیه که این خانم مریم توضیح میده و در کشورای دیگه هم شاهدش بودیم. یه نوعشام اینه که اگر میدونی که حرکتی درست نیست آنچه در توان داری (به صورت مسالمت آمیز و مدنی) به کار بگیری تا جلوی یه حرکت اشتباه رو بگیری! که ما سبزها در هلند نوع دوم رو انتخاب کردیم! به حرکتهای اعتراضی و مسالمت آمیز گرین پیس توجه کنید تا بهتر متوجه بشید.

۳. خانم مریم در این مصاحبه بچههای سبز رو متهم میکنن که نوع حرکت و شعار `مرگ بر جمهوری اسلامی` (و حتما در کنار `مرگ بر دیکتاتور`؛ چون بچهها اینو بیشتر فریاد میکردن) تطابقی با موج سبز در ایران نداره. من به خانم مریم و همهٔ یونایی که مثل ایشون فکر میکنن توصیه میکنم که به فیلمهای ارسالی از ایران توجه کنن:

همی آنچه که ما گفتیم و انجام دادیم همونی بود که ما از عزیزانمون در ایران آموختیم!!!!

چه بسیار فیلمهایی از حضور احمدینژاد و یارانش در دانشگاههای ایران دیدیم که با شعارهای رسوا کنندهٔ دروغهای آنها به هم خورد. هنوز صحنه فرار احمدینژاد از دانشگاه امیر کبیر بر ذهن تک تک ما نقش بسته!!! یا فراموش کردهایم؟
مگر نه آن لنگهٔ کفش بود که بر سر نمایندهٔ دولت فرود آمد؟
مگر نه آن فیلمها از جلسات دانشجویی در دانشگاههای مختلف در تهران، اهواز، هرمزگان و غیره را دیدیم که در آن دانشجویان با شعارهای سبز و مرگ بر دیکتاتور جلساتی را که در خدمت دروقهی دولت غیر مشروع بود، سبز میکردند!؟
مگر نه اینکه از تظاهرات ۱۶ آذر به بعد شعارهای مسالمت آمیز با نظام به شعارهای ضدّ نظام بدل شد! عکس خامنهای را در فیلمهای مختلف به زیر کشیدند، پاره کردند و به شعله اندر اندختند! آیا اینها بخشی از حرکت مدنی مردم و واکنش طبیعیه مردم به خشونت قلمداد نمیشه؟ آیا بعد از ۷ ماه تحمل شکنجه و کشتار در خیابانها و تجاوز در زندانها در نهایت زبان به `مرگ بر دیکتاتور` و `مرگ بر جمهوری اسلامی` فرای حرکت مسالمت آمیز است؟
آیا اگر بعد از ۸ ماه تحمل بدترین خشونتهای بدنی دهان باز کنی و مرگ بر آان جنایتکار بگویی، آنگاه این تویی که خشونت کردهای؟

اگر این مریم عزیز و دیگر سبز هائی که چون ایشان میاندیشند اعتقاد دارند که ما باید جنبش را آنگونه که در ایران میگذرد در اینجا نیز بازنمایی کنیم؛ پس باید قبول کنیم که دست به خشونت بدنی نبردن، ولی شعر دادن و جلسات تبلیغ برای دروغگویان رژیم را با یه حرکت مسالمت آمیز ناکام کردن بهترین نمود از جنبش سبز ماست! جنبشی که ما از طریق فیلمها در یوتوب و فیسبوک و تویتر دنبال میکنیم نه از طریق گفتهها یا بیانیههای این و آن.

اگر ایشان فکر میکنند که مسالمت آمیز رفتار کردن یعنی سکوت اختیار کردن و خاموش ماندن پس باید به این دوستان توصیه کنیم که آن سبز ساکت و بردباری را که از ۸ ماه پیش لا یتغییری که در ذهنشون منجمد کردهاند به گرمای حضور خروشان سبزی که در ایران میخروشد صیغل دهند.البته جای دوری هم لازم نیست بروند... همین فیلمهای یوتوب رو دنبال کنن، کافیه!!!

در نهیات اینکه اگر این خانم مریم، یا سفارتیها و یا هر کس دیگری مدرکی دارن که بتونه نشون بده که سبزها حرکتی غیر اخلاقی و غیر مدنی انجام دادن (منظورم فحش دادن یا خشونت فیزیکیه) خواهش میکنم مدرکشون رو ارائه بدن که دست ما به اصطلاح سبز نماها رو بشه!!!

اگر هم مدرکی نیست، تقاضای من از خانم مریم و دیگران اینه که در فضای اینترنتی و از طریق همون رادیو یا برنامهٔ اینترنتی (خلاصه هر جائی که سبزها رو به `فهش دادن` یا `به خشونت فیزیکی` محکوم کردن) از بچها عذر خواهی کنن!

با درود

-- FARSHAD ، Feb 7, 2010

آهان، چون بیچاره آن نوازنده‌ها سال‌ها بوده دوست داشتند بیایند خارج پس حالا که به خاطر برآورده شدن این آرزوشان با جمهوری قاتل اسلامی همکاری کرده‌اند و خود را ابزار تبلیغات سفارت قرار داده‌اند ما هم باید دلمان برایشان بسوزد و کاری نکنیم! عجب دلایلی آورده این خانم مریم! عجب بابا!

-- دریغا ، Feb 7, 2010

اولا بگم که کامنت قبلی من ۲ بار ثبت شده!!! ایراد از من نگیرید؛ گویا عیب تکنیکی‌ بوده!

در ادامهٔ بحث با دوستان سبز گفتن چند نکتهٔ دیگه رو لازم میبینم؛ چون اینطور که پیداس بازار تفرق افکنی میون سبزه حسابی‌ داغه !!

دوستان،
1. طی یه یکی دو ماه گذشته حرکتهای نفوذی از طریق کاربران ج. ا. صورت گرفته تا میون سبزها یا بین اونا و رهبران جنبش شکاف ایجاد کنند. به همین دلیل پیشنهاد میکنم که هر خبر یا هر اتفاقی رو چندین بار پیش خودتون بالا و پائین کنین و بعد تحلیل کنین یا تحلیل کسی را بپذیرین.
2. قبل از هر چیز به این فکر کنیم که آیا این حرکت ما یا دیگری در جهت کمک به موج سبزه یا در جهت تضعیف حرکت و مانع رسیدن به هدف این جنبشه!؟
3. فراموش نکنیم که هدف نهایی جنبش: ` برقراری دمکرسی ` ، ` برابری همهٔ اقشار و قومهی ایرانی در برابر قانون `، ` برابری زن و مرد ` و ` پایان بخشیدن به هر گونه شکل از دیکتاتوری در ایران ` میباشد!
4. دوستان, 'سبز بودن' اونی نیست که هر یک از ما جداگانه از آن ساخته و به آن دل بسته ایم! سبز موقعی نمود واقعی خودش رو پیدا میکنه که ایرانیان با قومهای مختلف، دیدگاههای سیاسی مختلف، مردم معتقد به ادیان مختلف و یا حتا آته ایستها, همه و همه در کنار هم جمع بشن و آیندهٔ آزاد و با حقوق برابر خویش رو در کنار یکدیگر تصویر کنن.

با توجه به این نکات میخوام اضافه کنم که:

یکی از افتخارات این حرکت سبز در شهر روتردام به نظر من همین اتحادی بود که بین همهٔ شرکت کننده های سبز وجود داشت: با وجود دیدها، نگاههای سیاسی و نگاه های مذهبی متفاوتشون; همه با هم در زیر یک پرچم سبز قرار گرفتیم, از ایدهها و ابتکارات یکدیگر استقبال کردیم و با یک علامت " وی " برای رسوا کردن دروغ کودتا گران افتخاری دیگر برای موج سبز آفریدیم!

امیدوارم با این توضیحات همهٔ شک و شبهه ها و شایعات پایان بگیره ... و امیدوارترم که انتقادپزیرانی از میان منتقدین این حرکت پیدا بشن و به خودشون این جرأت رو بدن که با روشن شدن این قضیه زبان به قدر دانی از دوستانی باز کنن که آرامش زندگی خود در غرب رو فرختند تا خرج اعتبار موج سبز کنند و با تحمل نا سزاها و خشونتهای فیزیکی ننگی دیگر بر تاریخ سیاه دیکتاتور بنگارند و با افتخار پوز اهریمن بر خاک بفشارند.

قرار بعدی ما ۲۲ بهمن V :-)


-- Farshad ، Feb 7, 2010

حرف های این مدیر چاپلوس و ابله را هم بخوانید که مدیر اعزام این گروه پرهزینه به اروپا بوده و چطور از این ریخت و پاش خود در برابر مردم گرسنه و مظلوم ایران دفاع می کند:
«صلح و امید» سمفونی‌ای به رنگ ایران
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=84551

-- بدون نام ، Feb 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)