خانه > ایرانیان هلند > موسیقی و هنر > «جلوگیری از خشونت را باید زندگی کنیم» | |||
«جلوگیری از خشونت را باید زندگی کنیم»لیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comشنبهشب گذشته در شهر روتردام قرار بود ارکستر سمفونیک تهران به دعوت سفارت جمهوری اسلامی در هلند، برنامهای را در این شهر اجرا کند که با اعتراض بسیاری از ایرانیان مقیم هلند روبهرو و نیمهکاره رها شد.
این کنسرت در شهرهای دیگری مانند رم و بروکسل هم اجرا شده بود و در آن شهرها نیز با اعتراض ایرانیان مواجه شده بود. اما آنچه در روتردام اتفاق افتاد، با شهرهای دیگر متفاوت بود. در روتردام این برنامه به درگیری و حتی درگیری فیزیکی میان حامیان دولت جمهوری اسلامی و معترضین کشیده شد و موجب پدیدآمدن بحثهایی در میان ایرانیان و همینطور در فضای اینترنتی و از جمله فیسبوک شده است. بسیاری با این نوع برخورد معترضین موافقاند و برای آن توضیحاتی دارند و بسیاری هم با این نوع برخورد مخالف هستند. به سراغ علیرضا و مریم رفتم و این بحث را با آنان در میان گذاشتم. علیرضا از کسانی است که در این برنامه حضور داشته و در مورد آنچه در سالن اتفاق افتاده، برایمان توضیح میدهد و از دلایل بهوجودآمدن این درگیری میگوید: در همهی کشورها به این موضوع که همزمان با اجرای حکم اعدام دو جوان ایرانی، کنسرتی به نام «کنسرت صلح و امید» توسط سفارتخانههای جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف اروپایی تدارک دیده شده بود، اعتراض شد. اما در هلند این اعتراض به صورت یک کمپین یکهفتهای برگزار شد. از همان ابتدا این کمپین بهصورت قانونی شروع شد. «شبکهی جوانان پیشرو» با انتشار نامهای سرگشاده، رسما به شورای شهر روتردام اعتراض کرد. بعد از آن هم مساله بلافاصله مطبوعاتی و در روزنامهی «تلگراف دیهلند» درج شد. در این ارتباط با احزاب هلند نیز رایزنی کردیم. حزب دمکرات مسیحی و حزب اتحاد مسیحی، دو حزب حاکم هلند و بزرگترین حزب اپوزیسیون، حزب سوسیالیست هلند از این کمپین حمایت کردند و رسما با روزنامهی تلگراف مصاحبه کردند. آقای هریفان بومل از حزب سوسیال دمکرات نیز در این رابطه مقالهای نوشت و ضمن اعتراض به این کنسرت، آن را «کنسرت خون» نامید. بنابراین این کمپینی بود که قانونا شروع و به شهرداری اعتراض شد، مطبوعاتی و سیاسی شد و بعد هم اجازهنامهی رسمی برای اعتراض جامعهی ایرانی هلند از شهرداری روتردام دریافت شد. در یک فراخوان عمومی هم در آنجا اجتماع برگزار شد. هیچ برنامهای خارج از این هم تدارک دیده نشده بود. از سوی دیگر از آنجا که بلیطهای کنسرت فقط در اختیار افراد مورد نظر سفارت قرار گرفته بود، خیلیها به این شکل تبعیضآمیز برگزاری کنسرت اعتراض داشتند و بالاخره با تلاش بسیار توانستند تعداد کمی بلیط تهیه کنند و در سالن کنسرت حاضر شوند و بهصورت کاملا مسالمتآمیز، فقط با نشاندادن نمادهای سبز و علامت V اعتراض خود را نشان بدهند. من خودم در سالن حضور داشتم و اگر بخواهم خیلی رک و روشن توضیح بدهم چه اتفاقی افتاد، باید بگویم که برخورد فوقالعاده وحشیانهی نفرات سفارت و تعدادی از حاضرین در کنسرت از ملیتهای دیگر نسبت به معترضین، به برخورد فیزیکی کشیده شد. تا به آخر کنسرت هم هیچکدام از معترضین برخورد فیزیکی نکردند. ولی آنها به ما حملهور شدند، خیلیها را زدند و حتی یکی از افراد سفارت به صورت یکی از دختران مشت کوبید که از او شکایت شد و یک شب را در بازداشت به سر برد. بنابراین حرکت ما یک حرکت کاملا صلحآمیز و سیاسی و یک کمپین یک هفتهای بود و آنچه در سالن اتفاق افتاد و به درگیری انجامید چیزی نبود جز برخورد نفرات سفارت و طرفداران جمهوری اسلامی با معترضین. آیا شما از قبل برنامه داشتید به داخل سالن بروید یا قصد داشتید اعتراض خود را صرفا خارج از سالن با آگاهکردن هلندیها و یا پخش اعلامیه نشان بدهید؟
ما از طرف «شبکهی جوانان پیشرو» هیچ برنامهای برای رفتن به داخل سالن نداشتیم و تجمع اعتراضیمان در بیرون از سالن بود و همراه با حزب سوسیالیست هلند، بروشورهایی را برای آگاهسازی هلندیها و ایرانیها پخش میکردیم. بسیاری از ایرانیها و هلندیها بعد از خواندن بروشورهای ما وارد سالن نشدند و سالن ۱۷۵۰ نفری بهشدت خالی بود. چون ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر بیشتر در آن سالن حضور نداشتند که تعدادی از آنان نیز از معترضین بودند. این که تعدادی از معترضین با ابتکار شخصی وارد سالن شدند، فقط برای نشاندادن نمادهای سبز و علامت V بهصورت کاملا صلحآمیز بود. وقتی آنها حتی در یک کشور دمکراتیک و در یک سالن کنسرت با ما اینگونه برخورد کردند، میتوان حساب کرد که در خود ایران با مردم چهطور برخورد میکنند و در زندانها چه بر سر مردم میآورند. اینجا در برابر چشم همگان، مشت به صورت دخترها و پسرهایی که آنجا بودند، میکوبند. در فیلمهایی که حاضرین در کنسرت روی یوتیوب گذاشتهاند میبینیم که یکنفر روی سن میرود و علامت V نشان میدهد. نفر دومی هم به میان اعضای ارکستر میرود و پرچم سبز را میگرداند و همین نقطهی شروع ناآرامی در سالن میشود. چه دلیلی وجود داشت به این نحو اعتراض کنید؟ آیا اینطور نبود که بعد از این حرکت معترضین، افراد سفارت واکنش نشان بدهند؟ نه به این ترتیب نبود؛ بلکه معترضین ابتدا صرفا علامتV را روی سن نشان دادند و افراد سفارت پیش از آن که کنسرت شروع شود، بلافاصله بعد از علامت V واکنش نشان دادند. از سوی دیگر قبل از شروع کنسرت تعدادی از معترضین شروع به خواندن سرود «یار دبستانی» کردند و آنها با تعداد انبوه به ما حمله کردند، چون سرود یار دبستانی را میخواندیم. شروع درگیری از اینجا بود. بعد هم در ادامه و در طول کنسرت مرتب فحاشی میکردند و حتی فحشهای خیلی زشت و ناموسی به دخترهایی که نشسته بودند، میدادند. همچنین تلاش میکردند هر طور شده، نمادهای سبز را از دست معترضین بگیرند. این مساله واکنش معترضین را برمیانگیخت و آنها هم تلاش میکردند با ابتکار بیشتر، این نمادهای سبز را نشان بدهند. انتقادی که از جانب سبزها و کسانی که خود به برگزاری چنین کنسرتی از جانب جمهوری اسلامی معترض بودند نسبت به این موضوع میشود این است که در کشورهای ایتالیا و بلژیک نیز نسبت به این کنسرتها اعتراض شده، ولی اعتراضها به نحو خیلی آرام و بدون درگیری صورت گرفته است. حتی برخی پیشنهاد میدهند که میشد در سالن با سکوت و فقط با نشاندادن علامتهای سبز، اعتراض را نشان داد و نیازی به شعار یا برهمزدن برنامه به این شکل و این که کسی رو سن برود، نبود. این مساله را چگونه برای منتقدین توضیح میدهی؟ اتفاقا هیچ حرکتی از ما به جز نشاندادن نمادهای سبز صورت نگرفته بود و قبل از شروع کنسرت، مقداری سرود خوانده شد. حرکت طرف مقابل و واکنش آنها به ما با خشونت همراه بود. شاید در کشورهای دیگر این واکنش نشان داده نشده است. اما در اینجا خشونت از جانب آنها بود و از آنجایی که این خشونت ادامه پیدا کرد عکسالعمل متقابل و طبیعی این بود که این نمادهای سبز را بتوانند مستمر نشان بدهند. اتفاقا واکنش خود موزیسینها به ما با سمپاتی همراه و مثبت بود. حتی یکی از آنها در اعتراض به اینکه بچهها را میگرفتند و بیرون میبردند، سن را ترک کرد. معترضینی که داخل سالن بودند و همچنین کسانی که بیرون ایستاده بودند، حرکاتشان صلحآمیز بود و خشونت یکطرفه بود. تاکید بر نشاندادن نماد سبز هم فقط در واکنش به خشونتهایی بود که تا به آخر ادامه داشت. توقف برنامه و لغو کنسرت نیز تصمیمی بود که پلیس گرفت و گفت برنامه به این شکل نمیتواند ادامه داشته باشد و باید قطع شود. نکتهی جالب توجه این است که هم جامعهی هلندی و هم جامعهی ایرانی با این موضوع برخورد داشت. برخوردی که جامعهی دمکراتیک هلند با این موضوع داشت و در مصاحبههای ما با رسانههای اینجا هم مطرح شد، برخورد بسیار مثبتی بود. اصلا این موضوعات مطرح نشد. چون کاملا مشخص بود که خشونت از کدام طرف صورت گرفته است. ولی جامعهی ایران یک جامعهی استبدادزده است، میتوان سطحی با این مساله برخورد کرد و از دور، بدون توجه به این که حرکت ما کمپینی یکهفتهای بوده و چه اتفاقی افتاده، تفسیرهای مختلفی از آن داشت. مریم نیز یکی از هواداران جنبش سبز مقیم هلند است که با این نوع اعتراض که به درگیری کشیده شده، مخالف است. مریم دلایل مخالفت خود را اینگونه توضیح میدهد: به نظر من، جنبش سبز برای خود مرام و شیوه و روشی دارد. این شیوه و روش الان هشتماه است که توسط مردم، بهخصوص مردم ایران، تدوین میشود و گسترش پیدا میکند و اصلا اسم این جنبش «جنبش مسالمتآمیز سبز» است. مردم ایران در مقابل گلوله و باتون و خشونت عریان حاکمیت میروند در خیابان میایستند، راهپیمایی سکوت برگزار میکنند، به سربازها گل میدهند و تمام تلاششان را میکنند که جلوی خشونت را بگیرند. در اصل مردم ایران هشتماه است که این شیوهی مبارزه را زندگی میکنند. وقتی ما در کشوری آزادتر و پیشرفتهتر مانند هلند میخواهیم مبارزه و یا اعتراضی علیه کاری که به نظرمان درست نبوده انجام بدهیم، اگر نماد و پرچم سبز دستمان است باید مرام جنبش سبز را در هر شرایطی حفظ کنیم. علاوهی بر این، نوازندگانی که این موزیک را اجرا میکنند، چه فرستادهی حاکمیت باشند چه خودشان به آنجا آمده باشند، افرادی هستند که در ایران دارند تغییری را دنبال میکنند. جوان هستند و مسلما وقتی طرفدار موسیقی و موسیقی کلاسیک هستند، نمیتوانم از زبان آنها بگویم همه سبز هستند، ولی مسلما شیوه و روششان با جنبش سبز نزدیک است. من نمیتوانم مانند اپوزیسیون خشمگین ایران، به آنها جیرهخوار جمهوری اسلامی بگویم یا هر لقب بدی که دیدهام به آنها نسبت میدهند. من مطمئن هستم اینها نوازندههایی هستند که سالها آرزو داشتهاند بیرون از ایران و در اروپا کنسرتی برگزار کنند. خُب حالا این آرزو برآورده شده است. وقتی نوازندهها سبز هستند و ما هم بهعنوان شنوندهی آن موسیقی در سالن حاضر هستیم و در کنار یکسری غیر ایرانی به این موسیقی گوش میدهیم، میتوانیم با احترام، آن مراسم را فتح کنیم. احتیاجی نیست روی سن برویم، بلندگوی ویلونیست را برداریم و از زبان او داد بزنیم. کافی است ما با لباسهای سبز آنجا حضور داشته باشیم، پلاکاردهایمان دستمان باشد. افراد غیرایرانی حاضر نیز متوجهی منظور ما میشوند. کسانی که آنشب در سالن بودهاند و این نوع برخورد را توضیح میدهند، میگویند که برخورد از جانب معترضین شروع نشده و افرادی که از سوی سفارت جمهوری اسلامی در سالن حضور داشتهاند، با معترضین برخورد کردهاند. آنها نیز معتقدند که نوازندهها ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارند و مشکلی با آنان ندارند و قصدشان هم ایجاد درگیری نبوده است. بچهها در شروع کنسرت روی سن رفتند و فردی علامت Vرا نشان میداد و دیگری هم بلندگوی ویلونیست را گرفته بود که به نظر من اصلا احتیاجی به این کار نبود. میشد صبر کرد که برنامه شروع شود. من فرض را بر این میگذارم که فرستادههای جمهوری اسلامی شروع کردهاند به داد و بیداد و رفتارهای بد. احتیاجی هم نیست فرض را بر این بگذاریم، ما میگوییم دولت کودتا، دولتی است که رأی مردم را خورده و در حق مردماش بد کرده است. در این هیچ شکی نیست که آنها اصلا مشتاق آن هستند که بازی در زمین خشونت اتفاق بیافتد. الان در ایران دارند همه کار میکنند که به سبزها نسبت برانداز بزنند و آنها را به سمت خشنشدن ببرند. ما هستیم که فضا را کنترل میکنیم و ما نمیگذاریم که آنها بازی را به زمین خشونت بکشانند. مردم ایران هشتماه است دارند این کار را بهسختی انجام میدهند و ما به احترام آنها باید این روش را ادامه بدهیم؛ روش جلوگیری از خشونت. یعنی حتی اگر آنها دارند خشونت به خرج میدهند، ما کافی است آنجا حضور داشته باشیم، سالن را با لباسهای سبز، با پرچم سبز، با نوشته و شعر فتح کنیم. نیازی نیست ما در پاسخ کسی که توهین میکند، توهین کنیم. مسلم است که حق با ما است. کسی دست به خشونت میزند که میداند حق با او نیست. ولی وقتی ما میدانیم حق با ماست و میدانیم ما بیشماریم، میدانیم که پیروزی ما در شکستدادن آن آدم نیست، بلکه در موافقکردن آن آدم با خودمان است. جواب فحش را با فحش دادن، حتی اگر شروعکننده را آنها فرض کنیم، روش جنبش سبز نیست. آیا پس از کنسرت با هیچکدام از نوازندگان ارتباطی داشتی که بدانی واکنش آنها چه بوده است؟ نه ولی آنها را میشناختم. به خاطر این که همسن خودمان بودند. خیلیهایشان را از ایران میشناختم و میدانم که خیلی از آنها رأی سبز دادهاند و همچنان هم سمپات جنبش سبز هستند. میدانم در اروپا هم در جاهایی که اجرا داشتند، با این که خیلی محدودیت داشتند و نمیتوانستند با کسی تماس بگیرند، ولی با افرادی تماس گرفته بودند و برنامهی بعدی را اعلام کرده بودند که کجاست. همهی اینها نشان میدهد که آنها خیلی مشتاق بودند که سبزها در سالن حضور پیدا کنند و آنها برای سبزها بزنند. من فقط اینها را میدانم. ولی بعد از آن با آنها هیچ ارتباطی نداشتم. با توجه به انتقادی که به معترضین داری، در شرایطی که آنها به هر دلیلی از جانب افراد وابسته به سفارت جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، آیا باز هم امکان داشت برنامه را با سکوت و اعتراض سبز دنبال کرد؟ حرف من این است که برهمزدن مراسم جزو آیین سبزها نیست. جزو مرامشان این نیست که بروند مراسمی را برهم بزنند. ما میبینیم که مردم راهپیمایی روز قدس را فتح میکنند. نه این که بخواهند آن مراسم را برهم بزنند. معترضین حاضر در سالن کنسرت در روتردام هم میگویند که قصدشان برهمزدن کنسرت نبوده است. بلکه در پی واکنشی نسبت به برخورد … آنچه ما دیدیم، در شروع برنامه فردی روی سن رفته بود و یکی هم شروع به خواندن یار دبستانی کرد. از نظر من این شروع یک درگیری است. فکر نمیکنم این یک رفتار مسالمتآمیز باشد که آدم روی سن برود و بلندگوی ویولونیست را بگیرد. چون آن موسیقی و گروه ارکستر جدا از اسم جمهوری اسلامی، احترامی دارد. سبزها نمیخواهند احترام هموطنشان شکسته شود. مسالهی دیگری که در ویدئوها بعد از درگیری میبینیم، شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» است که معترضین در سالن با پرچم سبز این شعار را تکرار میکردند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم، چه انتخاب ما باشد چه نه، این شعار جنبش سبز نیست. جنبش سبز در این هشتماه تمام تلاشاش را کرده که ثابت کند ما اپوزیسیون یک ساختار نیستیم، قصد ما اصلاح و تغییر این ساختار است و تا جایی که ممکن است در برابر هر رفتار خشنی مقاومت میکنیم و جلوی گسترش خشونت را میگیریم. چون اگر ما خشونت را با خشونت جواب بدهیم، این خشونت مانند یک ویروس گسترش پیدا میکند و آن وقت دیگر تفاوت ما و آنها کجاست؟! اگر بخواهی در یک جمله بگویی برآوردت از این برنامه چه بوده، چه خواهی گفت؟ این اتفاق از این لحاظ خوب بود که تجربه میشود. برای اینکه سبزها در این مورد صحبت کنند و این دیالوگ اتفاق بیافتد. چون دیدم که در شبکهی جهانی فیسبوک این دیالوگ جریان داشت که آیا این حرکت درست بوده یا نه و آیا به نفع ما بوده است یا نه. به نظر من گل به خودی بوده است. یعنی بازیکنی از تیم خودمان به خودمان گل زده است. تمام مشروعیت جنبش سبز به این است که اینگونه از رفتارها و حرکات را از طرف حاکمیتی که الان در ایران وجود دارد محکوم میکند و اصلا برای مبارزه با این رفتار آمده است. از طرف دیگر این که این بحث باز میشود و دیالوگ اتفاق میافتد، برای من خوشآیند است. ولی فکر میکنم کسانی که این کارها را کردند، واقعا جنبش را زندگی نمیکنند و مبارزه در روزمرهشان نیست. اگر مبارزه در روزمره و زندگی هرروزشان باشد، آنها هم میفهمند که معنای این که ما آنجا فقط با یک بادکنک سبز حضور داشته باشیم، کمآوردن نیست. معنایاش آن است که ما همچنان ایستادهایم، محکمتر از همیشه هم ایستادهایم و کسی نمیتواند ما را از آن سالن بیرون کند. ما باید حق بودن پیدا کنیم و از این راه حرفمان را بزنیم. بخشی از این مراسم را در این ویدئو ببینید |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
حقیقتش با یه بخش هایی از حرف های هردو موافق بودم و با یه بخش هایی هم مخالف - در مجموع بخوام نظرمو جمع بندی شده بگم: یک - ما تا جای اونا قرار نگیریم نمیتونیم قضاوت کنیم - دو - اگر جرقه ی دعوا اگر حرکت آقایی که رفتن روی سن و نماد وی رو نشون دادن باشه ، دیگه در اشتباه بودن حرکت بچه های سبز شک و حرفی نیست ، امّا من فکر میکنم جرقه ی دعوا پیشتر از این حرف ها باشه ، شاید از فشاری که برای این که جلوی ورود بچه ها را به کنسرت بگیرن ناشی شده بود، یا کارکنای سفارت از قبل بجه ها را تحریک کرده باشند ، همونطور که توی وبلاگ یکی از بچه ها خونده بودم که نمیذاشتن اصلاً دااخل شیم تا اینکه قاطی بقیه وارد شدیم و حتماً در این بینابین اصطکاک هایی به وجود آمده بود. سه - به هرحال همه ی این ها تجربه ای به حساب می آیند و خودش یه گفتمانی رو به وجود آورده که بین بچه های جنبش سبز که مواضع دقیقتر و واضح تر بشه، زنده نگه داشتن این جنبش که 22 بهمن هشت ماه میشه ، برای ما ارزان تمام نشده است بنابراین نمیگذاریم با خشونت های ناخواسته رنگی دگر پیدا کند - البته منظور از خشونت ها خشونتهاییست که ما شروع کنیم یعنی خشونت هایی به غیر از خشونت هایی که در تلافی یا مقابله با مثل با دیکتاتورچی ها اعمال شود، منظورم است.
-- الینا آذری ، Feb 6, 2010بسیار بحث جالبی بود. شاید حتی بتوان در این زمینه میزگردهای تلفنی برقرار کرد. زندگی کردن جنبش سبز یعنی همین دیگر.
-- پروین ، Feb 7, 2010ممنون از شما برای این گزارش. امیدوارم ادامه پیدا کند
چند نکته از یه شاهد عینی برای روشن کردن قضیه و پایان دادن به شایعات:
۱. تعریف این خانم مریم از مسالمت آمیز چیه؟ آیا یار دبستانی خوندن و علامت وی نشون دادن خشونته؟
این خانم مریم اصلا اونجا نبود و داره بچهای سبزی که اونجا یه حرکت خودجوش انجام دادن رو به اتهمات غیر واقعی محکوم میکنه! ایشون میگه که بچههای سبز بد دهنی کردن یا خشونت به خارج دادن! این یه دروغ محضه!
من به عنوان فیلمبردار و تا آخرین لحظه بیطرفانه شاهد ماجرا بودم. هرگز نه خشونتی از جانبه بچههای سبز بود و نه یک کلمه فحش!!! این خانم مریم و کسانی که مثل ایشون فکر میکنن، باید بدونن که حرکت مدنی و مسالمت آمیز تنها به معنی تظاهرات سکوت نیست!!! اگر نه که توی این ۸ ماه این همه شعارهای گناگون از دهن مردم در نمیومد!!!!
حرکت اعتراض آمیز مدنی اینه که با شعار و در مورد ما با نشون دادن رنگ و علامتهای جنبش حضور و اعتراض خودت رو نشون بدی.
۲. اعتراض به ۲ گونه میتونست انجام بگیره. یه نوعش اعتراض نمایشی: که همونیه که این خانم مریم توضیح میده و در کشورای دیگه هم شاهدش بودیم. یه نوعشام اینه که اگر میدونی که حرکتی درست نیست آنچه در توان داری (به صورت مسالمت آمیز و مدنی) به کار بگیری تا جلوی یه حرکت اشتباه رو بگیری! که ما سبزها در هلند نوع دوم رو انتخاب کردیم! به حرکتهای اعتراضی و مسالمت آمیز گرین پیس توجه کنید تا بهتر متوجه بشید.
۳. خانم مریم در این مصاحبه بچههای سبز رو متهم میکنن که نوع حرکت و شعار `مرگ بر جمهوری اسلامی` (و حتما در کنار `مرگ بر دیکتاتور`؛ چون بچهها اینو بیشتر فریاد میکردن) تطابقی با موج سبز در ایران نداره. من به خانم مریم و همهٔ یونایی که مثل ایشون فکر میکنن توصیه میکنم که به فیلمهای ارسالی از ایران توجه کنن:
همی آنچه که ما گفتیم و انجام دادیم همونی بود که ما از عزیزانمون در ایران آموختیم!!!!
چه بسیار فیلمهایی از حضور احمدینژاد و یارانش در دانشگاههای ایران دیدیم که با شعارهای رسوا کنندهٔ دروغهای آنها به هم خورد. هنوز صحنه فرار احمدینژاد از دانشگاه امیر کبیر بر ذهن تک تک ما نقش بسته!!! یا فراموش کردهایم؟
مگر نه آن لنگهٔ کفش بود که بر سر نمایندهٔ دولت فرود آمد؟
مگر نه آن فیلمها از جلسات دانشجویی در دانشگاههای مختلف در تهران، اهواز، هرمزگان و غیره را دیدیم که در آن دانشجویان با شعارهای سبز و مرگ بر دیکتاتور جلساتی را که در خدمت دروقهی دولت غیر مشروع بود، سبز میکردند!؟
مگر نه اینکه از تظاهرات ۱۶ آذر به بعد شعارهای مسالمت آمیز با نظام به شعارهای ضدّ نظام بدل شد! عکس خامنهای را در فیلمهای مختلف به زیر کشیدند، پاره کردند و به شعله اندر اندختند! آیا اینها بخشی از حرکت مدنی مردم و واکنش طبیعیه مردم به خشونت قلمداد نمیشه؟ آیا بعد از ۷ ماه تحمل شکنجه و کشتار در خیابانها و تجاوز در زندانها در نهایت زبان به `مرگ بر دیکتاتور` و `مرگ بر جمهوری اسلامی` فرای حرکت مسالمت آمیز است؟
آیا اگر بعد از ۸ ماه تحمل بدترین خشونتهای بدنی دهان باز کنی و مرگ بر آان جنایتکار بگویی، آنگاه این تویی که خشونت کردهای؟
اگر این مریم عزیز و دیگر سبز هائی که چون ایشان میاندیشند اعتقاد دارند که ما باید جنبش را آنگونه که در ایران میگذرد در اینجا نیز بازنمایی کنیم؛ پس باید قبول کنیم که دست به خشونت بدنی نبردن، ولی شعر دادن و جلسات تبلیغ برای دروغگویان رژیم را با یه حرکت مسالمت آمیز ناکام کردن بهترین نمود از جنبش سبز ماست! جنبشی که ما از طریق فیلمها در یوتوب و فیسبوک و تویتر دنبال میکنیم نه از طریق گفتهها یا بیانیههای این و آن.
اگر ایشان فکر میکنند که مسالمت آمیز رفتار کردن یعنی سکوت اختیار کردن و خاموش ماندن پس باید به این دوستان توصیه کنیم که آن سبز ساکت و بردباری را که از ۸ ماه پیش لا یتغییری که در ذهنشون منجمد کردهاند به گرمای حضور خروشان سبزی که در ایران میخروشد صیغل دهند.البته جای دوری هم لازم نیست بروند... همین فیلمهای یوتوب رو دنبال کنن، کافیه!!!
در نهیات اینکه اگر این خانم مریم، یا سفارتیها و یا هر کس دیگری مدرکی دارن که بتونه نشون بده که سبزها حرکتی غیر اخلاقی و غیر مدنی انجام دادن (منظورم فحش دادن یا خشونت فیزیکیه) خواهش میکنم مدرکشون رو ارائه بدن که دست ما به اصطلاح سبز نماها رو بشه!!!
اگر هم مدرکی نیست، تقاضای من از خانم مریم و دیگران اینه که در فضای اینترنتی و از طریق همون رادیو یا برنامهٔ اینترنتی (خلاصه هر جائی که سبزها رو به `فهش دادن` یا `به خشونت فیزیکی` محکوم کردن) از بچها عذر خواهی کنن!
چون یکی از مشخصات مهم سبزها همین با مرام بودنشونه! سبزها اگه به کسی تهمت بزنن یا توهین کنن، حتما عذر خواهی خواهند کرد!!!
با درود!
-- FARSHAD ، Feb 7, 2010باسپاس اززمانه برای این مصاحبه به موقع
-- Fatemeh ، Feb 7, 2010من تاقبل ازدیدن این مصاحبه فکرمی کردم کسانی که کنسرت هلندرابه هم زدندنه جنبش سبز بلکه اوباش کمونیست کارگری بودند.همانها که کنفرانس برلین رابه هم زدند.انصارحزب الله اپوزیسیون!
رفتارشرم آورآنهارابامراسم کوچک وساده دوستان سبزمان درنوفل لوشاتومقایسه کنید.
فقط بی تمدنهاکنسرت موسیقی رابه هم می زنند.ماازاین موجودات داخل ایران زیادداریم.صادرهم می کنیم.اگررفتارمدعیان جنبش سبزاین باشد,درآینده نزدیک سبزهاوکودتاچیان رافقط ازروی لباس میتوان شناخت.از کسانی که ازاین حرکات شرم آوردفاع میکنندومعتقدندهدف وسیله راتوجیه می کندمی پرسم:
آیاهموطنان ماکشته می شوندتامابه اینجابرسیم؟
درست است که خشونت خوب نیست و احترام جنبش سبز نیز به جای خود اما چرا این جنبش از هم اینک دارد با نوعی انحصارطلبی در حرکت و خط مشی خود پیش می رود؟
چرا باید باقی اپوزیسیون خارج از کشور که به هر حال در سی سال گذشته گاهی به حرکاتی بر علیه جمهوری اسلامی دست زده حتماً از روش جنبش سبز تبعیت کند؟
جنبش سبز بیشتر از خمینی و بهشتی و منتظری و موسوی و امثال آنان حمایت می کند که هیچکدام ربط چندانی به ملت ایران و خواسته های دمکراتیک آنان ندارند!
-- اهل دل ، Feb 7, 2010لیدا خانم سپاسگزار برای این گزارش خوب و مطرح کردن موضوع. به این میگن یک گزارش جامع و بیطرف. من هم فکر می کنم نظرات مریم خیلی منطقی هستند. جنبش سبز به هشیاری و تدبیر نیاز دارد نه به شعارهای دهن پرکن و عقده دل خالی کن. با آرزوی پیروزی صلح و آرامش بر خشونت و آنارشی.
-- کتایون ، Feb 7, 2010چند نکته از یه شاهد عینی برای روشن کردن قضیه و پایان دادن به شایعات:
... See more
۱. تعریف این خانم مریم از مسالمت آمیز چیه؟ آیا یار دبستانی خوندن و علامت وی نشون دادن خشونته؟
این خانم مریم اصلا اونجا نبود و داره بچهای سبزی که اونجا یه حرکت خودجوش انجام دادن رو به اتهمات غیر واقعی محکوم میکنه! ایشون میگه که بچههای سبز بد دهنی کردن یا خشونت به خارج دادن! این یه دروغ محضه!
من به عنوان فیلمبردار و تا آخرین لحظه بیطرفانه شاهد ماجرا بودم. هرگز نه خشونتی از جانبه بچههای سبز بود و نه یک کلمه فحش!!! این خانم مریم و کسانی که مثل ایشون فکر میکنن، باید بدونن که حرکت مدنی و مسالمت آمیز تنها به معنی تظاهرات سکوت نیست!!! اگر نه که توی این ۸ ماه این همه شعارهای گناگون از دهن مردم در نمیومد!!!!
حرکت اعتراض آمیز مدنی اینه که با شعار و در مورد ما با نشون دادن رنگ و علامتهای جنبش حضور و اعتراض خودت رو نشون بدی.
۲. اعتراض به ۲ گونه میتونست انجام بگیره. یه نوعش اعتراض نمایشی: که همونیه که این خانم مریم توضیح میده و در کشورای دیگه هم شاهدش بودیم. یه نوعشام اینه که اگر میدونی که حرکتی درست نیست آنچه در توان داری (به صورت مسالمت آمیز و مدنی) به کار بگیری تا جلوی یه حرکت اشتباه رو بگیری! که ما سبزها در هلند نوع دوم رو انتخاب کردیم! به حرکتهای اعتراضی و مسالمت آمیز گرین پیس توجه کنید تا بهتر متوجه بشید.
۳. خانم مریم در این مصاحبه بچههای سبز رو متهم میکنن که نوع حرکت و شعار `مرگ بر جمهوری اسلامی` (و حتما در کنار `مرگ بر دیکتاتور`؛ چون بچهها اینو بیشتر فریاد میکردن) تطابقی با موج سبز در ایران نداره. من به خانم مریم و همهٔ یونایی که مثل ایشون فکر میکنن توصیه میکنم که به فیلمهای ارسالی از ایران توجه کنن:
همی آنچه که ما گفتیم و انجام دادیم همونی بود که ما از عزیزانمون در ایران آموختیم!!!!
چه بسیار فیلمهایی از حضور احمدینژاد و یارانش در دانشگاههای ایران دیدیم که با شعارهای رسوا کنندهٔ دروغهای آنها به هم خورد. هنوز صحنه فرار احمدینژاد از دانشگاه امیر کبیر بر ذهن تک تک ما نقش بسته!!! یا فراموش کردهایم؟
مگر نه آن لنگهٔ کفش بود که بر سر نمایندهٔ دولت فرود آمد؟
مگر نه آن فیلمها از جلسات دانشجویی در دانشگاههای مختلف در تهران، اهواز، هرمزگان و غیره را دیدیم که در آن دانشجویان با شعارهای سبز و مرگ بر دیکتاتور جلساتی را که در خدمت دروقهی دولت غیر مشروع بود، سبز میکردند!؟
مگر نه اینکه از تظاهرات ۱۶ آذر به بعد شعارهای مسالمت آمیز با نظام به شعارهای ضدّ نظام بدل شد! عکس خامنهای را در فیلمهای مختلف به زیر کشیدند، پاره کردند و به شعله اندر اندختند! آیا اینها بخشی از حرکت مدنی مردم و واکنش طبیعیه مردم به خشونت قلمداد نمیشه؟ آیا بعد از ۷ ماه تحمل شکنجه و کشتار در خیابانها و تجاوز در زندانها در نهایت زبان به `مرگ بر دیکتاتور` و `مرگ بر جمهوری اسلامی` فرای حرکت مسالمت آمیز است؟
آیا اگر بعد از ۸ ماه تحمل بدترین خشونتهای بدنی دهان باز کنی و مرگ بر آان جنایتکار بگویی، آنگاه این تویی که خشونت کردهای؟
اگر این مریم عزیز و دیگر سبز هائی که چون ایشان میاندیشند اعتقاد دارند که ما باید جنبش را آنگونه که در ایران میگذرد در اینجا نیز بازنمایی کنیم؛ پس باید قبول کنیم که دست به خشونت بدنی نبردن، ولی شعر دادن و جلسات تبلیغ برای دروغگویان رژیم را با یه حرکت مسالمت آمیز ناکام کردن بهترین نمود از جنبش سبز ماست! جنبشی که ما از طریق فیلمها در یوتوب و فیسبوک و تویتر دنبال میکنیم نه از طریق گفتهها یا بیانیههای این و آن.
اگر ایشان فکر میکنند که مسالمت آمیز رفتار کردن یعنی سکوت اختیار کردن و خاموش ماندن پس باید به این دوستان توصیه کنیم که آن سبز ساکت و بردباری را که از ۸ ماه پیش لا یتغییری که در ذهنشون منجمد کردهاند به گرمای حضور خروشان سبزی که در ایران میخروشد صیغل دهند.البته جای دوری هم لازم نیست بروند... همین فیلمهای یوتوب رو دنبال کنن، کافیه!!!
در نهیات اینکه اگر این خانم مریم، یا سفارتیها و یا هر کس دیگری مدرکی دارن که بتونه نشون بده که سبزها حرکتی غیر اخلاقی و غیر مدنی انجام دادن (منظورم فحش دادن یا خشونت فیزیکیه) خواهش میکنم مدرکشون رو ارائه بدن که دست ما به اصطلاح سبز نماها رو بشه!!!
اگر هم مدرکی نیست، تقاضای من از خانم مریم و دیگران اینه که در فضای اینترنتی و از طریق همون رادیو یا برنامهٔ اینترنتی (خلاصه هر جائی که سبزها رو به `فهش دادن` یا `به خشونت فیزیکی` محکوم کردن) از بچها عذر خواهی کنن!
با درود
-- FARSHAD ، Feb 7, 2010آهان، چون بیچاره آن نوازندهها سالها بوده دوست داشتند بیایند خارج پس حالا که به خاطر برآورده شدن این آرزوشان با جمهوری قاتل اسلامی همکاری کردهاند و خود را ابزار تبلیغات سفارت قرار دادهاند ما هم باید دلمان برایشان بسوزد و کاری نکنیم! عجب دلایلی آورده این خانم مریم! عجب بابا!
-- دریغا ، Feb 7, 2010اولا بگم که کامنت قبلی من ۲ بار ثبت شده!!! ایراد از من نگیرید؛ گویا عیب تکنیکی بوده!
در ادامهٔ بحث با دوستان سبز گفتن چند نکتهٔ دیگه رو لازم میبینم؛ چون اینطور که پیداس بازار تفرق افکنی میون سبزه حسابی داغه !!
دوستان،
1. طی یه یکی دو ماه گذشته حرکتهای نفوذی از طریق کاربران ج. ا. صورت گرفته تا میون سبزها یا بین اونا و رهبران جنبش شکاف ایجاد کنند. به همین دلیل پیشنهاد میکنم که هر خبر یا هر اتفاقی رو چندین بار پیش خودتون بالا و پائین کنین و بعد تحلیل کنین یا تحلیل کسی را بپذیرین.
2. قبل از هر چیز به این فکر کنیم که آیا این حرکت ما یا دیگری در جهت کمک به موج سبزه یا در جهت تضعیف حرکت و مانع رسیدن به هدف این جنبشه!؟
3. فراموش نکنیم که هدف نهایی جنبش: ` برقراری دمکرسی ` ، ` برابری همهٔ اقشار و قومهی ایرانی در برابر قانون `، ` برابری زن و مرد ` و ` پایان بخشیدن به هر گونه شکل از دیکتاتوری در ایران ` میباشد!
4. دوستان, 'سبز بودن' اونی نیست که هر یک از ما جداگانه از آن ساخته و به آن دل بسته ایم! سبز موقعی نمود واقعی خودش رو پیدا میکنه که ایرانیان با قومهای مختلف، دیدگاههای سیاسی مختلف، مردم معتقد به ادیان مختلف و یا حتا آته ایستها, همه و همه در کنار هم جمع بشن و آیندهٔ آزاد و با حقوق برابر خویش رو در کنار یکدیگر تصویر کنن.
با توجه به این نکات میخوام اضافه کنم که:
یکی از افتخارات این حرکت سبز در شهر روتردام به نظر من همین اتحادی بود که بین همهٔ شرکت کننده های سبز وجود داشت: با وجود دیدها، نگاههای سیاسی و نگاه های مذهبی متفاوتشون; همه با هم در زیر یک پرچم سبز قرار گرفتیم, از ایدهها و ابتکارات یکدیگر استقبال کردیم و با یک علامت " وی " برای رسوا کردن دروغ کودتا گران افتخاری دیگر برای موج سبز آفریدیم!
امیدوارم با این توضیحات همهٔ شک و شبهه ها و شایعات پایان بگیره ... و امیدوارترم که انتقادپزیرانی از میان منتقدین این حرکت پیدا بشن و به خودشون این جرأت رو بدن که با روشن شدن این قضیه زبان به قدر دانی از دوستانی باز کنن که آرامش زندگی خود در غرب رو فرختند تا خرج اعتبار موج سبز کنند و با تحمل نا سزاها و خشونتهای فیزیکی ننگی دیگر بر تاریخ سیاه دیکتاتور بنگارند و با افتخار پوز اهریمن بر خاک بفشارند.
قرار بعدی ما ۲۲ بهمن V :-)
-- Farshad ، Feb 7, 2010حرف های این مدیر چاپلوس و ابله را هم بخوانید که مدیر اعزام این گروه پرهزینه به اروپا بوده و چطور از این ریخت و پاش خود در برابر مردم گرسنه و مظلوم ایران دفاع می کند:
-- بدون نام ، Feb 8, 2010«صلح و امید» سمفونیای به رنگ ایران
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=84551