خانه > بیژن روحانی > میراث فرهنگی > ایوانهای ستوندار و ورودیهای عظیم | |||
ایوانهای ستوندار و ورودیهای عظیمدر ادامه گفتارهایمان در مورد ریشههای هنر و معماری هخامنشی و تاثیر هنر اقوام و ملل همسایه بر آن به قسمت دیگری از این تاثیرات و در عین حال نوآوریها اشاره میکنیم:
هسته اصلی کاخهای پارسیان، شامل تالار ستون دار وسیعی است که پلان یا نقشه آن یادآور بعضی ساختمانهای کوچتر مادی است. این کاخها با استفاده از ردیف ستونهای متعددشان قادر به پوشاندن فضایی وسیع بدون نیاز به استفاده از دیوارهای باربر در میان فضای ساختمانی هستند. شاید بتوان طرح کلی این کاخها را با چادرهای وسیع و بزرگی مقایسه کرد که اجداد پارسیان عادت به زندگی در آنها داشتند. اما در بخش خارجی این ساختمانها و کاخها یک نو آوری صورت گرفته بود که شامل افزوده شدن برجهایی با مقطع مربع در گوشههای ساختمان میشد. برجها میان رواق یا ایوانهایی با دو ردیف ستون که در دو سمت کاخ قرار داشتند جای میگرفت. این طرح را در کاخ آپادانای پارسه (تخت جمشید) مشاهده میکنیم در حالی که نقشه کاخ داریوش در شوش بیشتر به کاخهای میانرودانی (بین النهرینی) شباهت دارد. نیلندر، باستان شناس سوئدی، معتقد است که شباهتهایی احتمالی میان نمای کاخهای هخامنشی با معماری آناتولی غربی و لاریسا (Larisa)، منطقه ای در یونان قدیم، وجود داشته است. بعضی دیگر (بوردمن، 61) در این مورد معتقدند که معماری آپادانا میتواند دارای تاثیراتی از معماری کاخ کروسوس در سارد باشد که آن هم به نوبه خود بازتابهایی از معماری آشوری دارد.
ظهور ایوانهایی با دو ردیف ستون در دو سمت ساختمان، یادآور معابد ایونیه است. ایونیه منطقه ای در جنوب غربی سواحل آناتولی که تحت نفوذ و تسلط یونانیها بوده و یکی از نظامهای معماری کلاسیک یونانی به نام آن نامگذاری شده است (دوریک، ایونیک، کورنتین). در معابد ایونی یک رواق ستون دار، دور تا دور ساختمان میگشت بدون آن که در گوشههای بنا این چرخش قطع شود. این ردیف ستونها میتواند منبع الهامی بوده باشد برای نماسازی کاخها در ایران گرچه این ساختمانها در نقشه خود تفاوتهای فراوانی با معماری ایونیه داشتند. پلههای دوطرفه مانند پله کاخ آپادانا، یعنی دو ردیف پله که از دو سوی مخالف هم بالا میروند نیز در معماری شرق و همچنین آشور سابقه طولانی داشته است.
گسترش استفاده از ستونهای سنگی و به وجود آوردن نوع جدیدی از نظم و سبک معماری در هنر شرق؛ یکی از برجسته ترین ابداعات هخامنشیان بود. بنابراین تجزیه و تحلیل فرم ستونهای سنگی این دوره کمکی در جهت شناخت عناصر وارد شده به این معماری میکند. سرستونهای پارسه که بعد از دوران کوروش ساخته شده اند، بهترین نمونه به کارگیری نقوش و طرحهای جانوری در هنر درباری هخامنشی هستند. این سرستونها ترکیبی از گاو و یا موجوداتی افسانه ای مانند گاو- انسان یا شیر- دال هستند. در هنر مردمان شرق پیش از به کارگیری گسترده شکلهای جانوری در ترکیب سرستونها، چنین نقوشی در هنرهای تزیین، اشياء واثاثیه خانه، دسته و قبضه شمشیر و همچنین قاب آیینههای دستی نیز به کار میرفت. در شوش در دوره نو ایلامی، آجرهای لعابداری با تزیینات سر جانوارنی مانند گاو و اسب و حتا اسب بالدار به دست آمده است. میتوان احتمال داد این موتیفها به عنوان نمونههای اولیه مورد توجه معماران بعدی در پارسه قرار گرفته اند.
در زمینه مهندسی و به خصوص استوار کردن و تراش قطعات بزرگ سنگ نیز باید گفت این یکی از آن مواردی است که در محدوده ای که نشانههای چندانی از سابقه معماری آن وجود ندارد، یعنی مناطق مرکزی ایران، نحوه کار آن حتما توسط معماران باید از مناطقی دیگر اخذ و آموخته شده باشد. در این زمینه میتوان از دو مرجع مهم برای پارسیان یعنی لیدیه و میانرودان نام برد. نکته جالب توجهی که برخی محققان از جمله فرانک فورت به آن اشاره کرده اند این است که نحوه عمل با سنگ در پارسه، مانند رفتار یک مجسمه ساز با سنگ است نه رفتار یک بنا و همین باعث ایجاد سئوالاتی در زمینه آموزشهای معماران هخامنشی و خاستگاه آنان شده است. در حالی که یک معمار یونانی تیرهای افقی و سردرهای سنگی را به طور جداگانه و از قطعات جداگانه سنگ در میآورد و شکل میداد، معمار پارسی یا آنها که در خدمتشان بودند تمام یا بخشی از این عناصر معماری را در یک بلوک سنگ با هم ترکیب میکردند و شکل میدادند. ورودیهای بزرگ و بسیار برجسته که هرکدام به اندازه یک ساختمان هستند و با فرمهای موجودات افسانه ای و گاو بالدار آمیخته شده اند به صورت آشکار از میانرودان اقتباس شده اند. بردروازههای شوش در زمان ایلامیها پیش از آن که توسط آشور بانیپال ویران شود نیز چنین گاوهای بالداری وجود داشته اند. در گفتار آینده به نقش برجستهها و مجسمههای هخامنشی خواهیم پرداخت.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|