خانه > بیژن روحانی > میراث فرهنگی > ترکیب معماری آناتولی و ایلام | |||
ترکیب معماری آناتولی و ایلامدر گفتار پیش به طور مختصر اشاره کردیم که فتح لیدیه توسط کوروش چه تاثیراتی را بر هنر و معماری ایرانی بر جای گذاشت. اما این تاثیر پذیری همان طور که ذکر شد فقط به لیدیه و ایونیه منحصر نمیشود بلکه حضور عناصری از مصر و یونان و سوریه و میانرودان نیز در آن قابل شناسایی است. بحث در مورد ریشههای هنر و معماری هخامنشی از آن رو مهم است که امپراتوری هخامنشی که در حقیقت یکی از نخستین قدرتهای فراگیر جهان باستان بود، رشد و شکوفایی هنر و معماری را در داخل فلات ایران به همراه آورد. بنابراین با شناخت عناصر مختلف و گوناگونی که به هنر و معماری هخامنشی راه یافته است میتوان منشاء بخشی از آن چه که در طول سدهها معماری ایرانی را شکل داده شناسایی کرد.
این نکته البته قابل ذکر است که تاکید بر دوره هخامنشی به معنای نادیده گرفتن هنر مردمان و اقوام گوناگونی نیست که پیش و پس از به قدرت رسیدن پارسیان در فلات گسترده ایران زندگی میکردند و به طور حتم هخامنشیها تاثیرات فراوانی از آنها در تولیدات هنری و ساختههای معماری خود گرفتهاند. برای بررسی نخستین آثار دوران هخامنشی باید دوباره به پاسارگاد برگردیم و یکی از نخستین جایگاههای حکومتی و سپس اولین نمونه معماری آرامگاهی به جای مانده از آنان را بررسی کنیم. گرچه در محوطه پاسارگاد نشانههایی از سکونت پیش از هخامنشی نیز به چشم میخورد اما میتوان گفت که پیش از زمان کوروش این محوطه دارای بناها یا ساختمانهای چشمگیری نبوده است. پاسارگاد برخلاف شوش که سابقه سکونت چندهزار ساله دارد و پیش از هخامنشیان پایتخت ایلامیان بود، دارای چنین پیشینهای نیست. بنابراین میتوان چنین گفت که کوروش تقریبا (با تاکید روی تقریبا) در محوطهای بکر و دست نخورده کاخهایش را ساخت و سپس آرامگاهش نیز در همانجا بنا شد. برخی احتمال میدهند که پاسارگاد همان محلی باشد که کوروش در آن یا در نزدیکی آن آستیاگ پادشاه ماد را شکست داد. بنابراین میتواند از این نظر نیز برای او دارای ارزش نمادین بوده باشد. چون در حقیقت زنجیر پیروزیهای او پس از شکست آستیاگ (آژدهاک) آغاز شد. بنابراین پاسارگاد حاوی اطلاعاتی از دوران اولیه هنر و معماری ایرانی در دوران هخامنشی است.
در میان آثار هخامنشی، شاید ردیابی منشاء معماری آرامگاه کوروش با دشواریهای بیشتری رو به رو باشد. بر سر این نکته که فرم و مفهوم معماری آن از کجا اقتباس شده و سابقه آن چه بوده است هنوز هیچ توافق قطعی وجود ندارد. آرامگاه در ظاهر فرم ساده و مختصری دارد. یک اتاق مقبره روی یک کرسی مرتفع که از شش ردیف پله تشکیل شده با سقفی شیبدار و تمام از سنگ. سقف آرامگاه دو پوسته است. از شرح ابعاد دقیق آرامگاه در این جا میگذریم و به طرح پرسشی مهم تر میپردازیم. چرا سطح شیبدار که باید به طور طبیعی در مناطق پرباران استفاده شود در ساخت این آرامگاه به کار رفته است؟ برخی به کار رفتن این فرم معماری را اشارهای به اقتباس آن از معماری نواحی شمالی و شمال غربی فلات ایران میدانند. پرسش دیگر قرار گرفتن اتاقک مقبره روی سکو و پلههای متعدد است. به طوری که آن را از فاصله دور نیز قابل تشخیص میسازد. قرار دادن اتاق مقبره روی سکوی مرتفع را هخامنشیان از کجا اخذ کردهاند؟ متاسفانه در داخل ایران ما نشانهای از نحوه تدفین و بناهای آرامگاهی پارسیان پیش از به قدرت کوروش نداریم و به طور دقیق نمیتوانیم مشخص کنیم که این خانواده از پارسیان چه آداب و رسومی در ساختن مقابر خود داشتهاند.
استروناخ باستان شناس که در دهه شصت میلادی مطالعاتی را در محوطه پاسارگاد انجام داده است، چند فرضیه را در این زمینه مطرح میکند. او مینویسد که برخی دانشمندان منشاء سکوهای چند طبقه وپلکانی شکل آرامگاه را گرته برداری از روی زیگوراتهای ایلامی میدانند. اما نباید از این نکته غافل شد که زیگورات معبد یا نیایشگاه بوده و هرگز کاربرد آرامگاهی نداشته است. تشابه آرامگاه با اهرام مصری نیز بسیار اندک است و نمیتوان ارتباطی میان آنها قائل شد. حدسهای دیگری در مورد منشاء اورارتویی، میانرودانی، یونانی و یا غرب آناتولی در مورد آرامگاه مطرح است اما هیچکدام قطعا به اثبات نرسیده است. برخی نیز بر این باورند که آرامگاه میتواند منشاء پارسی یا محلی داشته باشد. زیرا پادشاه و دربار او به احتمال نمیتوانستهاند نسبت به تدفین به روش محلی یا آداب و روسم خود بی تفاوت باشد. اما مشکل اینجاست که قرینهای از این نوع معماری پیش از ساخته شدن آرامگاه کوروش در فلات ایران در دست نیست. مگر آن که شکل اتاقک مقبره را با تابوتها، صندوقها و اتاقهای تدفین که قسمت بالایی آن به همان شکل شیبدار است مقایسه کنیم که در ترکیب با سکوهای میانرودانی یا پلههای زیگورات ایلامی، شکل جدیدی در معماری آرمگاهی به وجود آورده است.
اما حقیقت آن است که شواهد موجود بیشتر به نفع معماری غرب آناتولی میچربد. وجود دو ساختمان در آناتولی غربی که شباهتهایی با آرمگاه کوروش دارند این احتمال را قوی تر میکند. یکی از این دوساختمان که به هرم مقبرهای معروف است در نزدیکی سارد پایتخت لیدیه باستان قرار دارد و دیگری نیز در تاس کول (Tas Kule) است که هر دو در ترکیه امروزی واقع شدهاند. مقبره دوم، در تاس کول همانند آارمگاه کوروش از قطعات سنگی بزرگ تشکیل شده است و اتاقکی است که روی چهار پله استوار است. بالای این اتاقک یک بلوک سنگی بزرگ قرار گرفته است که بیش از هر قسمت دیگر آرامگاه پاسارگاد را به یاد میآورد. قسمت فوقانی این بخش از بین رفته است ولی احتمال دارد که آن هم مانند آرامگاه کوروش به صورت شیبدار بوده باشد. در ایران آرامگاه مشابه دیگری که مانند آرامگاه کوروش و البته پس از آن ساخته شده مقبرهای است به نام گور دختر در نزدیکی برازجان در استان بوشهر. این آرامگاه شباهت بسیاری به مقبره کوروش دارد ولی با ابعادش کوچکتر است و روی چهار پله قرا گرفته است. تاکید بر شناسایی منشاء آرامگاه کوروش از آن رو اهمیت دارد که میتواند بخشی از اندیشه و تفکر بنیانگذار این سلسله را روشن کند. آیا آرامگاه او ادامه سنتهای معماری آرامگاهی در فلات ایران است؟ در این زمینه نشانهای در دست نیست. اگر نه او به چه دلیل این فرم معماری را از یکی از مناطق تحت کنترل خود انتخاب کرد؟ دلیل ترجیح این فرم (به فرض اگر از لیدیه اخذ شده باشد) بر سایر سنتهای تدفین چیست؟ آیا پارسیان پیش از برپاکردن امپراتوری هخامنشی فاقد بناهای آرامگاهی بودند؟ در گفتارهای آینده به این موارد بیشتر اشاره خواهیم کرد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
"در نزدیکی سارد پاستخت لیدیه باستان قرار دارد" اشكال تايپي دارد : پايتخت
-- ماني ، Nov 20, 2007بيژن روحاني گرامي بسيار سپاسگزارم كه به بررسي هويت تاريخي-فرهنگي كشورمان ايران مي پردازي.