تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

هنر هخامنشی و تاثیرات همسایگان بر آن

بيژن روحانی
rohani@radiozamaneh.com


نقشه امپراتوری هخامنشی

این برنامه را بشنوید و دانلود کنید.

در بررسی هنر و معماری هر دوره‌ای، شاید پی‌گیری و نشان دادن نحوه سفر اندیشه‌ها و شکل‌های هنری فرهنگ‌های مختلف به سرزمین‌های دیگر و ادغام و درآمیختگی آن با هنر و اندیشه مردم آن سرزمین و پدید آمدن محصولی نوین از این درآمیختگی، یکی از مهم ترین و در عین حال جذاب‌ترین نکاتی باشد که بتوان در پژوهش‌های تاریخی هنر به آن اشاره کرد.

جز اهل هنر و معماری و آنان که مشتاق دانستن تاریخ تحول و دگرگونی هنر به مثابه پدیده‌ای انسانی هستند، نشان دادن این نکته نیز که هیچ فرهنگ و تمدنی، جز در ارتباط با حوزه‌های خلاق و آفرینش‌گر اطراف خودش امکان رشد ندارد، برای دیگران کم فایده نیست. تأکید بر این که هیچ فرهنگی در خود و به تنهایی رشد نمی‌کند، شاید کمک کوچکی به بازتر شدن افق فکری انسان امروزی نیز باشد.

همان طور که در گفتار قبلی اشاره شد، قرار بر طرح مبحثی در مورد پاسارگاد و شیوه معماری و باغ‌سازی آن بود. اما شاید بتوان این گفتار را کمی مفصل‌تر کرد و به این بهانه بعضی از ریشه‌های هنر هخامنشی را نیز به طور مختصر نشان داد.

البته کنکاش در ریشه‌های هنر و معماری این دوره تاریخی، پژوهشی است که قدمت آن حتا شاید به دوران مورخان باستانی یونان برسد، زمانی که از تأثیر برخی از وجوه هنر ایونی (یکی از چهار قوم اصلی یونان باستان) در هنر هخامنشی سخن می‌گفتند. اما در سده بیستم تحقیقات مفصل‌تری در این زمینه صورت گرفته است. گر چه با تأسف باید گفت حجم مطالعات در مورد ریشه‌ها و سیر دگرگونی هنر و معماری در ایران باستان قابل مقایسه با حجم مطالعات تاریخ هنر در مورد فرهنگ‌های یونانی و رومی نیست.


پاسارگاد، ستون های کاخ، عکس از طریق CAIS

با این حال گر چه شناخت ریشه‌های فرهنگی و هنری اولین امپراتوری دنیای باستان همیشه مورد نظر پژوهش‌گران بوده، اما شاید این بحث‌ها کمتر حضور عام و فراگیر میان علاقه‌مند غیرمتخصص پیدا کرده باشد.

برای اکثر ما، هنر هخامنشی که در کارت پستال‌هایی از سرستون‌های تخت جمشید خلاصه می‌شود. انگار نه پیشینه‌ای دارد و نه از خود سؤال می‌کنیم تدوام آن یا تغییر شکلش در دوره‌های بعدی به چه صورت بوده است.

به عنوان مثال به طور معمول از خود نمی‌پرسیم آرامگاه کوروش در پاسارگاد، بنابر چه دلایلی و با رجوع به کدام مرجعی به این شکل ساخته شده است؟ چرا بام سنگی آن به صورت شیب‌دار است؟ آن هم در دشت پاسارگاد؟ آیا شیب‌دار بودن بام یک ساختمان کوچک سنگی در آن منطقه امری معمول بوده است یا اشاره به اقتباس و یادآوری مرجعی دیگر دارد؟

یا چرا آرامگاه بر روی سکو و پله‌های متعدد بنا شده است؟ ظهور این شیوه معماری آرامگاهی به کدام سنت معماری وابسته است و چرا آرامگاه سایر پادشاهان بزرگ هخامنشی از شکل آن تبعیت نکرده است؟ طرح کاخ ایوان‌دار پاسارگاد بعدها کجا تکرار می‌شود و یا نمونه قبلی آن کجا بوده است؟

و از آن مهم‌تر، معماران و هنرمندانی که این آثار عمدتاً سنگی را به وجود آورده‌اند، مرجع آفرینش‌های خود را از کجا یافته‌اند؟ آیا این معماری سنگی با این حجم و اندازه، معماری معمول در قلمرو سرزمین پارسیان بوده است؟ استفاده از سنگ‌های بزرگ و یک‌تکه‌ی تراش‌خورده ( یا به اصطلاح «پاک‌تراش») چرا در معماری دوره بعدی و در آن دسته بناهایی که از پارتی‌ها و ساسانی‌ها به امروز رسیده کمتر تکرار شده است؟ پژوهش‌گران مختلف پاسخ‌های متفاوتی به این پرسش‌ها داده‌اند.


پلکان مقدس، پاسارگاد، عکس از طریق CAIS

امپراتوری بزرگی که مرزهای شرقی‌اش از هرات و قندهار و سیحون فراتر بود و کرانه غربی اش آسیای صغیر و کارتاژ و ایونیه و بخش‌هایی از مصر را فرا می‌گرفت، آن قدر وسیع است که برای سخن گفتن از هنر و معماری ویژه آن باید محدوده‌ها و محدویت‌هایی را قائل شد؛ وگرنه احتمال خطا رفتن بسیار است.

این بررسی‌ها که در قالب چند گفتار ارائه خواهد شد بر مبنای تحقیقات منتشر شده‌ی محققانی است که عمدتاً بر آثار و مکان‌های حکومتی، دیوانی و آیینی هخامنشی متمرکز بوده‌اند. در گستره چنین سرزمین وسیعی که اقوام گوناگونی در آن زندگی می‌کرده‌اند، تنوع آثار فرهنگی به حدی است که باید بررسی خود را به هنر «رسمی» هخامنشی محدود کرد و تأثیر هنر اقوام و ملل گوناگون را بر آن سنجید.

در گفتار بعد از تأثیر تصرف لیدیه بر هنر هخامنشی خواهیم گفت و همچنین نظریات پژوهشگرانی مانند دوید استروناخ و دیگران را در مورد منشاء معماری آرامگاه پاسارگاد مطرح می‌کنیم.


برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:

Boardman,John, Persia and the West :An Archaeological Investigation of the Genesis of Achaemenid Art, Thames & Hudson, 2000

Cool Root,Margaret, The Parthenon Frieze and the Apadana Reliefs at Persepolis: Reassessing a Programmatic Relationship, American Journal of Archaeology, Vol. 89, No. 1

Nylander,C, Ionians in Pasargadae, Studies in old Persians Architecture, 1970.

Porada, Edith, The Art of Achaemenids, Columbia University

Soheil ,Azar, Persepolis: il concetto di monumento nell'Impero Achemenide, Roma: Università degli studi La Sapienza, 2000

Stonach, David, asargadae: A report on the excavations conducted by the British Institute of persian studies from 1961 to 1963, ‎Oxford‬: ‎Clarendon press‬, ‎1978.

Tilia, Ann Britt, Studies and restorations at Persepolis and other sites of Fars, Roma: Istituto italiano per il medio ed estremo oriente, 1972

برخی منابع فارسی:

سامی، علی، پاسارگاد یا ی‍ا ق‍دی‍م‍ی‌‍ت‍ری‍ن‌ پ‍ای‍ت‍خ‍ت‌ ک‍ش‍ور ش‍اه‍ن‍ش‍اه‍ی‌ ای‍ران‌، ١٣٥٠

شاپور شهبازی، ع. ریشه‌های هنر هخامنشی، ایران نامه، سال بیستم، شماره ٢ و ٣

رف، مایکل، نقش برجسته‌ها و حجاران تخت جمشید، مترجم هوشنگ غیاثی نژاد، تهران ١٣٨١

هاید ماری کخ، از زبان داریوش، مترجم پرویز رجبی، تهران، ١٣٧٦

همچنین نگاه کنید به پایگاه رسمی بنیاد پارسه و پاسارگاد

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بيژن روحاني گرامي از تلاش شما در راستاي گفتار و جستار در مورد دنياي ايران باستان سپاسگزارم.

-- ماني ، Nov 12, 2007

خيلي خوبه

-- شيوا ، Nov 21, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)