تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

پرده قصه‌فروشان

این برنامه را از اینجا بشنوید.

هفته گذشته در گالری مهر تهران، طی مراسمی کتاب نقاشی‌های حسن اسماعیل‌زاده، معروف به چلیپا، یکی از استادان نقاشی سبک قهوه‌خانه در ایران رونمایی شد. چلیپا یکی از آخرین بازماندگان نسل نقاشان پرده‌های روایی بود که بهمن ماه سال 85 درگذشت.


کشته شدن سیاوش اثر حسن اسماعیل‌زاده، چلیپا

اما آن چه که به نام نقاشی قهوه‌خانه شناخته می‌شود چه خصوصیاتی دارد و ریشه‌های تاریخی آن کجاست؟

این آثار عموماً نقاشی‌هایی در ابعاد بزرگ روی دیوار یا پارچه هستند که یکی از پررنگ‌ترین مشخصات اصلی‌شان، روایی بودن آن‌هاست و از طرف دیگر نشان‌دهنده نوآوری در هنر‌های تجسمی پس از اسلام در ایران است. جایی که بسیاری مواقع چهره قدیسین و پیشوایان مذهبی بر خلاف سنت رایج هنرهای اسلامی تصویر می‌شود.

حضور نقاشی قهوه‌خانه در میان مردم کوچه و بازار و پیوندش با داستان‌های مورد علاقه آن‌ها، این طرز نقاشی را به جایگاه یکی از هنرهای محبوب مردمی ارتقا می‌دهد.

بر سرتاریخ دقیق پیدایش این طرز نقاشی در ایران اختلافاتی وجود دارد، اکثراً این نقاشی را با دوران صفوی و حمایت‌های حکومت مرکزی از مذهب تشیع مرتبط می‌دانند و برخی دیگر ظهور آن را کمی دیرتر و به دوران قاجارها و حتی دوران مشروطه نسبت می‌دهند.

می‌گویند نخستین قهوه‌خانه‌ها در ایران قدمتی 400 ساله دارند و در روزگار صفویان ایجاد شده‌اند. مکان‌هایی عمومی که جز عرضه قهوه و سپس چای، سرگرمی‌های دوران خود را نیز به مشتریان ارائه می‌کرده‌اند. با این حال سنت‌های روایتگری، نقالی و به اصطلاح «قصه‌گویی» و داستان‌سرایی عمومی و برای جمع، ریشه‌های بسیار قدیمی‌تر دارد و به عهد صفوی و قاجار محدود نمی‌شود.

این نقاشی‌های بزرگ که در قهوه‌خانه‌ها آویخته می‌شدند و یا گاه بر دیوار آن نقش می‌بستند و گاهی در مکان‌های عمومی دیگر مانند میدان‌ها و میدانچه‌ها و زورخانه‌ها به نمایش در می‌آمدند در خدمت سنت‌های «روایت‌گری» بودند که سوابقشان بر طبق بعضی پژوهش‌ها ممکن است به سده‌های بسیار دورتر برسد.

نقاشی قهوه‌خانه از دو منبع مهم برای تصویر کردن داستان‌های خود استفاده می‌کند. تراژدی‌های مذهبی و داستان‌های افسانه‌ای و پهلوانی. در بخش مذهبی به طور عمده واقعه عاشورا و اتفاقات حول و حوش حول و حوش آن منبعی تمام نشدنی برای روایت‌پردازی مختلف در این پرده‌ها هستند.

در بخش داستان‌های حماسی و افسانه‌ای نیز داستان‌های شاهنامه و گاه داستان‌های عاشقانه نظامی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. اتفاقاً استفاده از این منابع، نزدیکی آن را با هنر‌های نمایشی در ایران به خوبی نشان می‌دهد. یعنی همان طور که شاهنامه و واقعه عاشورا دو سنت مهم نمایشی در ایران را، یعنی تعزیه و نقالی، تغذیه می‌کردند؛ پرده‌های نقاشی قهوه‌خانه نیز که در خدمت سنت‌های روایی بودند از این دو منبع بهره می‌گرفتند.

گر چه نباید این نکته را نیز فراموش کرد که بخش دیگری از نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای از زندگی روزمره مردم و کوچه و بازار و حتی همان فضای عمومی قهوه‌خانه استفاده می‌کند و البته باز هم خصلت روایی خود را از دست نمی‌دهد.


مصیبت کربلا اثر حسین قوللر آغاسی

این طرز نقاشی را می‌شود از جنبه‌های مختلف بررسی کرد. از نظر تاریخی، از نظر نحوه طراحی و نوع نمایاندن فیگورها، رنگ‌گذاری‌ها و غیره. اما اگر در این گفتار بخواهیم برای ورود به بحث یکی از این موارد را انتخاب کنیم، می‌توان نحوه برخورد آن با مسأله زمان در روایت را به اختصار بررسی کرد.

برخورد نقاشی قهوه‌خانه با زمان، مثل برخورد داستان‌نویسی است که گاهی از زمان خطی استفاده می‌کند و گاهی از هم‌زمانی یا ناهم‌زمانی رویدادها به نفع پیشبرد داستانش بهره می‌برد. در بعضی نقاشی‌هایی که به قصد حکایت شدن تصویر شده‌اند، پرده ترکیبی است از صحنه‌های مختلف داستان که در زمان‌های مختلف اتفاق افتاده یا خواهد افتاد.

مثلاً در پرده‌ای از مصیبت کربلا، که پر است از حضور انبوه شخصیت‌های تاریخی، داستان روز واقعه و ماجرا‌های قبل و بعد از آن، در یک پرده و در کنار هم حاضر هستند. اما نقاش به انتخاب خود یک ماجرا را برجسته‌تر و بزرگ‌تر ارائه می‌کند و در مرکز صحنه می‌گذارد و در اطراف آن ماجرای مرکزی، تمام داستان‌های دیگر با ابعادی کوچک‌تر نشان داده می‌شوند.

مثلا صحنه کشته شدن امام، یا بلند کردن علی‌اصغر بر سر دست در مرکز قرار می‌گیرد و آتش گرفتن خیمه‌ها، یا داستان رسیدن لشگریان به محل نبرد و سایر ماجرا‌ها در اطراف آن تصویر می‌شوند.

بنابراین گذشته و حال و آینده شخصیت‌ها در هم تنیده شده‌اند. ببینده در یک لحظه خود را مقابل هر سه امکان می‌بیند. فقط نقش نقال یا راوی است که می‌تواند صحنه‌ای از گذشته را به حال بیاورد و یا برعکس به آینده حرکت کند.

امکان حضور تمام حالت‌های داستان در یک پرده و به طور هم‌زمان در کنار هم و آگاهی از سرانجام شخصیت‌ها، نقال را به شیوه خاصی از داستان‌گویی وا می‌دارد که گاهی چندان به ترتیب خطی ماجرا وابسته نیست. او می‌تواند در ابتدای حکایت خود با حرکت روی تصاویر سرانجام کار را یادآوری کند و در میانه داستان، هرجا که لازم می‌بیند، به مخاطبان خود فرجام نیکوکاران یا پهلوانان را دوباره نشان دهد. این همان لحظه‌ی شگفتی است که نقاشی و داستان‌سرایی به یکدیگر گره می‌خورند و نوعی هنر مردمی و جذاب را پدید می‌آورند.

بنابراین تماشای این پرده‌ها در حقیقت خواندن داستان آن‌هاست. ببینده باید یا پای حکایت نقال بنشیند و با حرکات او از ترتیب وقایع آگاه شود و همراه با او در زمان به عقب و جلو حرکت کند و یا خود در دنیای شخصیت‌ها، نبرد‌ها و مصائب رفته بر آن‌ها تعمق کند. اما پیوند این نقاشی با جهان روایت و حکایت بیشتر از این حرف‌هاست. در گفتار‌های بعد به گوشه‌های دیگری از این ارتباط اشاره خواهیم کرد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

نقاشى روائى يك سنت مانوى است.مانى كه ميدانست طبقات پائين جامعه ساسانى بكلى از نعمت سواد محرومند پيروان خود را به نقاشى تعليماتش واداشت تا به اقصى نقاط آن امپراطورى سفر كنند و آموزش هاى او را به مردم بياموزند.
ادامه اين سنت البته شكل و شمايل اسلامى پيدا كرد چون اكثريت مردم بيسواد ماندند و "علم" نزد خواص باقى ماند.
خوبست دوستانى كه راجع به هنر "اسلامى" بخصوص نوع "شيعى" آن توجه دارند سرى هم به زمان هاى ماقبل آن بزنند شايد به موارد پر معناترى از تاريخ خود پى برند.

-- كيوان مهجور ، Oct 17, 2007

آقای مهجور عزيز، توجه به هنر يک دوره به معنی نفی دست آوردهای گذشته یا پس از آن نيست. همان طور که در متن مقاله آمده سنت های روایی، ریشه در سده های گذشته دارند و به عهد صفوی و قاجار محدود نمی شوند. این گفتار درنگش بيشتر بر نقاشی قهوه خانه بود. به فرمايش شما سری هم به دوران گذشته خواهیم زد.

-- بيژن روحانی ، Oct 17, 2007

استاد بیژن
در مورد زمانِ رواییِ رخداد‌هایِ یک مجلسِ نقاشی‌یِ قهوه‌خانه‌ای و ارتباطش با زمانِ روایتِ شفاهی، در آن‌گونه از نقالی که به پرده‌خوانی یا شمایل‌گردانی معروف است، دانستنِ نکته‌ای بسیار مهم است. و آن این‌که در پرده‌خوانی یا شمایل‌گردانی، «مجلس» را بر پرده‌یِ مستطیلِ‌ بزرگی می‌کشیدند و در ابتدایِ پرده‌خوانی معمولا این پرده را لوله کرده، به طوری که تنها یک سرِ آن دیده می‌شد و نقال در حینِ روایت و به تناسبِ پیشرفتِ داستان، پرده را اندک-اندک می‌گشود. بنابراین ترکیبِ اجزایِ تصویر (کمپوزیسیون) تابعِ زمانِ روایتِ شفاهی‌ست در این پرده‌ها و فرق دارد با آن گونه از مجالسِ نقاشی‌ که برایِ نقالی به کار نمی‌رفت و فقط محض آویختن به دیوار بود. شیوه‌یِ نگار‌گری در هر دویِ این نقاشی‌ها البته یکی‌ست؛ همان سبکِ قهوه‌خانه. چون در مقاله‌ات به مسأله‌یِ زمان پرداخته‌ای، خواستم اشاره کنم که رابطه‌یِ زمان و کمپوزیسیون در نقاشی‌یِ قهوه‌خانه‌ای بر حسبِ کارکردِ آن می‌تواند کاملاً متفاوت باشد.
نکته‌یِ دیگر در موردِ زمان در این نقاشی‌ها، فهمِ نقاش-راوی از خودِ «زمان» است. هر یک از این پرده‌ها را یک «مجلس» می‌خوانند و عنصرِ زمان در یک «مجلس»، زمانی‌ست «کلی» بر اساسِ تاویلِ کیهان‌شناسیکِ سنتی‌یِ نقاش از هستیْ که همه‌یِ واقایعِ [به ضعم و فهمِ نقاش] وابسته به یک رویداد را در یک پرده می‌نگارد. مثلاً در پرده‌هایِ مفصل و پُر از جزئیاتِ واقعه‌یِ عاشورا، «مجلس» شامل است بر داستان آدم و حوا و واقعه‌یِ کربلا و بگیر تا خون‌خواهی‌یِ مختار و حتا کیفر اشقیا در جهنم؛ در آخرزمان. چرا که همه‌یِ این رویدادها گوشه‌هایِ یک رویدادِ بزرگ‌ترند: خلقت و مرکز‌ آن مظلومیتِ امام حسین! این گونه فهمِ زمان و تجلی‌یِ تصویری‌یِ آن در نگارگری را در دیگر گونه‌هایِ هنری سنتی‌یِ ایرانی نیز می‌توان دید.

-- وحید (ع) ، Oct 17, 2007

آقاى روHانى عزيز،
نظر من دقيقا به همين نقاشى قهوه خانه است كه همواره نقالى دارد كه داستانهاى متفاوتى را كه بر پرده نقش بسته براى شنوندگان تعريف مى كند. اين نقاشى ها هيچوقت مجرد از آن نقال ها عرضه نمى شدند و جنبه "تزئينى" نداشتند. بهمين دليل ذكر
خاستگاه آنها روشن كننده خطوط ديگرى از فرهنگ "رسمى" ما است.

-- كيوان مهجور ، Oct 17, 2007

--در پاسخ به وحيد(ع)
وحيد(ع) عزيز، اول این که متشکرم از توجهت به مساله. راستش قضیه زمان در اين آثار برای خود من خيلی جالب توجه شده. اما یکی دو نکته را بر یادداشتت می خواهم اضافه کنم. اصولا فکر می کنم، و در گفتار بعدی هم به آن اشاره کرده ام که، اين پرده ها از دل سنت های نمايشی و روایی خلق شده اند و نه برعکس. در ميانه دوره قاجار، شاهد رواج و ازدیاد نمایش های آيينی و مذهبی هستيم. نقاشی ها اغلب صورت مصور آنهاست. اين که نوشته ای آنها را به صورت لوله باز می کرده اند و به ترتیب پايين آمدن صحنه ها روایت می کرده اند، در بسیاری پرده ها خلاف این امر صادق است. یعنی در بالای پرده، در گوشه راست و چپ، اتفاقا فرجام نهایی کار را می بینیم. گوشه راست در بعضی پرده ها به سرنوشت اولیاء و نیکوکاران در "بهشت" اختصاص یافته و سمت چپ مثلا به عذاب بدکاران در جهنم. بنابراین اگر بر حسب کمپوزیسيون پرده، خط روایت بخواهد شکل بگيرد، نقال بايد در ابتدای داستان به فرجام پرسوناژها در بهشت و دوزخ بپردازد. حتا اگر هم گونه ای از این پرده ها فقط به قصد آويختن و نه پرده خوانی، تصویر می شده، باز هم همان طور که خودت اشاره کرده ای، درک و دریافت نقاش-روای از زمان، درکی خطی نيست. تفکيک صحنه ها از یکديگر هم بر اساس اتفاقات درونی هر صحنه است و نه خطوط بصری جدا کننده. در نقاشی های قرون وسطی اروپای هم، این همزمانی رویدادها و شکستن خط زمان را می بینیم. شاید خاستگاه آن نوعی نگاهی تقدیرگرایانه باشد. آنچه که این وسط جالب است توجه آحادمختلف جامعه در این دوره، از دربار گرفته تا کوچه و بازار به این نوع هنر روایی است. شاید نوعی علائم اشتیاق برای پدید آوردن یا پذیرا شدن گونه ای از هنرهای جدید تر. بلافاصله پس از این دوره است که تئاتر و نمایشنامه نویسی به سبک مدرن آرام سر و کله اش پیدا می شود و تا همه گیر شدن شهر فرنگ و سینما هم فاصله چندانی نداریم.

--- در پاسخ به کیوان مهجور
آقای مهجور عزیز، نمی دانم شما با کیوان مهجور نقاش و گرافيست نسبتی دارید یا خیر.اگر بلی که خودتان بهتر می دانید که پرداختن به ریشه های هنری هر دوره زمانی، در یکی دو گفتار میسر نیست. به خصوص وقتی مدارک تاریخی متاسفانه اندک باشند. سنت های نقاشی مانوی، بنابر آن چه در تورفان ترکستان به دست آمده تاثیرات مهمی روی نگارگری دوران اسلامی داشته.در مورد آن بخشی هم که نوشته اید این پرده ها اصلا خصلت تزیینی نداشته اند نه تنها با شما موافقم بلکه با تاکید چند باره ام بر روایی بودنشان، به این نکته اشاره کرده ام. اما اگر مقصود تحلیل شخصیت و منش نقال هاست، یا پیگیری سنت های نقالی و نمایشی، بحث گسترده دیگری است که بیشتر به هنرهای نمایشی مربوط می شود و کمتر به هنرهای بصری و نقاشی.
به هر حال درهای این بحث باز است و خوشحال خواهم شد اطلاعات دوستان را در این زمینه بدانم.

-- بيژن روحانی ، Oct 18, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)