تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

ميل مبهم آشفتگی

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

انگار تعمدی در کار است؛ شهرهای بزرگ و جدید ایران، هرنوع نظم و هماهنگی و تعادل را به ضد خودش تبدیل کرده‌اند.


شکل تاریخی میدان توپخانه

دور شدن از الگوهای کلاسیک معماری و شهرسازی، اتفاقی است که در روند توسعه در هر شهر دنیا اتفاق می‌افتد. معماری جدید، با تمام دسته بندی‌ها و گرایش‌های سبکی و تکنیکی متفاوتش، با معماری گذشته تفاوت‌ها و تضادهای جدی دارد. اما سئوال اینجاست که تضاد یا کنتراست (contrast) این معماری "جدید" فقط با نمونه‌های معماری گذشته است و یا در اصل، "تفاوت" داشتن به معنای دور شدن از هر نوع هماهنگی تفسیر می‌شود؟ آیا فکر کردن به گستره عمومی‌تری به نام شهر، باید در دستور کار سازندگان فضاهای معماری باشد یا خیر؟

تهران شاید یکی از معدود شهرهایی باشد که راه دوم را برای پاسخ به این سئوال برگزیده است.


وضعیت فعلی میدان توپخانه

تغییر در نگاه
به نظر می‌رسد در ذوق و سلیقه و زیبایی شناسی ایرانی یک دگرگونی اساسی به وجود آمده باشد. در یک نگاه کلی و تاریخی، البته بدون آن که بخواهیم منکر موارد نقض و مهم در این زمینه بشویم، می‌توان به جایگاه مهم هندسه، تقارن و تعادل در ارکان معماری گذشته اشاره کرد. البته حضور تقارن و تعادل در معماری گذشته هرگز باعث به وجود آمدن شهرهای "هندسی" نشد. شرایط اقلیمی در ایران و ضرورت انطباق با آن، همواره قوی‌تر از آن بود که ذوق طرح‌های صد در صد "هندسی" و "ریاضی" بر ضرورت‌های دیگر چیره شود. اما با این حال در طرح‌های ایرانی، در معماری و نقاشی و هنرهای دیگر، حضور برجسته عوامل هندسی محسوس است. گرچه در بسیاری موارد این تعادل و تقارن با زیرکی به نفع "حرکت" و "دینامک" طرح به هم خورده ولی شاید برای چشم غیر کنجکاو چندان واضح نباشد.

اما این گرایش که برای سده‌ها در معماری گذشته وجود داشت، در عرض مدت بسیار کوتاهی به کلی زیر و رو و دگرگون شد. اگر "کمال" تا پیش از این در هماهنگی و انطباق اجزای تک تک واحدها با خود، محیط اطراف و سایر واحدهای معماری جستجو می‌شد، در حال حاضر چنان به ضد خودش تبدیل شده است که به سختی بتوان ارتباط مشخصی بین گرایشات متفاوت معماری شهری مانند تهران پیدا کرد.


میدان حسن آباد

کافیست در این زمینه به نمای ساختمان‌ها و یا ارتفاع آن‌ها نگاهی بیندازیم. این انفجار "شکلی" از دهه چهل آغاز می‌شود و رو به روز با سرعت بیشتری پیدا می‌کند و با پیدا شدن سلایق جدید معماری در هر گوشه از دنیا، رنگی به رنگ‌های این لحاف چهل تکه اضافه می‌شود.

تغییرات در فضاهای تاریخی
این میل عجیب یا جدید به "ناهماهنگی"، فقط در ساختن بناهای جدید محدود نماند. هر جا که امکان و مجال آن فراهم بود، تعادل و تقارن در فضاهای تاریخی نیز به نفع "آشفتگی" و "آشوب" برهم خورد. یعنی نه تنها در محلات جدید، هرگونه حس تعادل و هماهنگی میان اجزای سازنده دیده نمی‌شود بلکه فضاهای تاریخی نیز که بنابر ماهیت خود دارای هماهنگی بودند ، بر اثر مداخلات جدید، آشفته و نامتعادل شدند.


ساختمان بانک ملی در میدان حسن آباد

در این زمینه کافیست به سرنوشت دو میدان مشهور و تاریخی تهران توجه کنیم: میدان حسن آباد و میدان توپخانه. ماجراهایی که براین دو میدان گذشت، یکی از بهترین نمونه‌های برهم زدن حس هماهنگی در فضاهای تاریخی است. در میدان توپخانه ساختمان‌های شهرداری و تلگرافخانه قدیم تخریب شدند. جای ساختمان تلگرافخانه ساختمان عظیم و بی روح مخابرات قرار گرفت و جای شهرداری نیز در حال حاضر ایستگاه اتوبوس است. در میدان حسن آباد نیز یکی از اضلاع آن تخریب شد و به جایش ساختمان بانک ملی با نمای شیشه‌ای و با ارتفاعی بیشتر از ساختمان قدیمی میدان قد برافراشت. حتا اگر کسی می‌خواست به عمد هماهنگی و تقارن میدان را برهم بزند، به این خوبی از عهده برنمی‌آمد. (گرچه چند سالی است که نمای قدیمی را روی نمای شیشه‌ای بازسازی کرده‌اند، یا در حقیقت چسبانده‌اند).

ساختمان‌های انتزاعی
اگر در یکی از کوچه‌های تهران، فرق چندانی نمی‌کند در کدام محله، قدم بزنید با نماهایی از این دست مواجه می‌شوید: نمای سنگ مرمر سفید ، نمای آجر سه سانتی، سنگ گرانیت، نمای رومی با ستون‌ها و ابزار کاری‌های دور پنجره، نمای شیشه‌ای و آلومینومی و غیره. همه این کلکسیون متفاوت در کوچه‌ای قرار گرفته که در عرض ده دقیقه به انتهای آن می‌رسید. انگار هر ساختمان قرار بوده تنها و به طور مجرد و انتزاعی دیده شود و بنابراین خود را از الزام به هماهنگی با واحدهای همجوار رهانیده است.


ساختمانی در تهران

این که تمام این آشفتگی را به گردن بساز و بفروش‌ها بیندازیم، نه چیزی را توضیح می‌دهد و نه چیزی را حل می‌کند. قرار نیست خانه‌های محلات مسکونی را طراحان طراز اول و یا نوابغ معماری طراحی کنند، بلکه اتفاقی که در بسیاری از شهرهای دنیا تجربه شده آن است که این خانه‌های معمولی، با تمام کاستی‌های خود، با واحدهای همجوار، با معماری محله و در افقی گسترده‌تر با شهر خود، یک نظام نشانه شناسی نسبتن ( ونه صد در صد) متناسب و هماهنگ را به وجود می‌آورند. حال آن که در تهران، هر واحد معماری انگار فقط قرار است در مرزهای خودش تعریف شود و از فکر کردن به متنی گسترده‌تر به نام شهر، امتناع می‌کند.

در شرح علل این گریز از هماهنگی تنها تحلیل‌های تاریخی یا سبک شناسی هنری و معماری به کار نمی‌آید. به نظر می‌رسد چیز مهمی در "ما" عوض شده است.

-----------------------------
مطالب مرتبط:
فضای فراموش شده
جدایی از ریتم طبیعی
فکر به فضای ساخته شده: دعوت به یک بحث عمومی
هويت شهری يک گفتمان توافقی است
آشفتگی شهری ناشی از شتابزدگی در مدرنيزاسيون است
بحران تجانس و هويت شهری در ايران

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مقاله کوتاه بسیار خوبی بود.لطفابیش تر و بیش تر به این مقولات بپردازید.فکر می کنم جامعه ایران هرچه بیشتر به این مباحثات عینی نیاز داره تا پرداختن به مسائل سیاسی.فکر می کنم شهر بهتر از هر چیز نماد ونشانه اندیشه ساکنان آن است.متاسفانه شهرسازی ایرانی پس از انقلاب به استثنای چند مورد استثنایی در واپسگرایی اشکار ،خواب خرگوشی ،و هرج و مرج طراحی گرفتار آمده .همانطور که نویسنده محترم هم اشاره کرده اند مشکل را گردن بساز و بفروش ها نیاندازیم چون این چیزی نیست جز انحراف از موضوع و گناه را به گردن نگرفتن و گردن دیگری زدن.اما سوالی که همیشه به ذهن می رسد این است که چرا ایران در روند به روز سازی شهرهای خود به شکل بس تلخ ودردناکی از الگوهای نهفته در شهرسازی و معماری ایرانی دور افتاد و به الگوهای یاجوج ماجوجی رو آورد که براستی نمی توان آن را نه مدرن یا نوگرا که تنها می توان نشان بی سلیقگی،کج سلیقگی، و بازار آشفته شهرسازی ایرانی دانست.مشکل شهرسازی ایرانی و طراحی شهرهای ایرانی البته سیاسی هم هست به این معنا که اندیشه انقلابی که تنها به یک سلیقه واحد امکان بروز می دهد و خودش را عقل کل در تمام امور و زمینه ها می داند چنان دست و پای آن چند شهرساز و معمار خوب را هم می بندد و کار را به نا اهلان می سپارد و در بلبشوی ام القرایی می ماند که نتیجه می شود همین ساختمان های مسکونی غیر انسانی،میادین زشت، نماسازی های تهوع آور و استفاده نادرست از قابلیت های طبیعی زمین و فضا و دشت و کوه که از قضا می توانند توانایی های بسیار و زیبایی های دوچندان و کاربری های فراوان به شهرهای ایرانی بدهند.اما افسوس که همه چیز فعلا کیلویی است.

-- مهرام ، Apr 27, 2007

آقای روحانی
گفتارهای رادیویی شما برای من آموزنده است. امیدوارم روزی بتوانم از رویکردتان به شهر و شهرسازی در ایران پاسخی پیدا کنم برای این سوال که چرا مکان در داستان ها و بخصوص در اشعار کلاسیک و مدرن ما ما یک امر ذهنی ست تا عینی. سال ها پیش از یک نویسنده آمریکایی رمانی خواندم که قهرمان آن یک شهر بود. قهرمان رمان در میدان اسکندریه نوشته آلفرد دابلین و قهرمان رمان مرگ در رم کئوپن شهر است. اما در فرهنگ ما حداکثر وصف سفرنامه ای داریم مثل سفرنامه ناصر خسرو یا فصل هایی از شب هول که وصف اصفهان است. این پیچیدگی، این ذهنی گرایی ما نسبت به مکان علتش چیست؟ چرا ما شهرهای زمینی مان را دوست نداریم و آرزوی آرمانشهری را داریم که توی ذهن ماست؟ شاید هم اشتباه می کنم و از یک داوری نادرست به طرح یک پرسش رسیده ام. به هر حال به شما می گویم خسته نباشید و دست تان درد نکند.

-- حسین نو.ش آذر ، Apr 27, 2007

موضوعی که آقای نوش آذر مطرح کردند بسیار جالب بود. من خودم داستان نویس هستم و همان طور که این دوست عزیز گفتند همیشه در توصیف مکان ها از این که شهر مشخصی مثلا تهران یا اصفهان را نشانی بدهم پرهیز می کنم و انگار ماجرا همیشه در یک مکان "دیگر" می گذرد. در رمان "لی لی بازی" خولیو کورتازار به گونه ای پاریس را توصیف می کند که من که هرگز پاریس را از نزدیک ندیده ام تک تک پل هایش را مثل پل های اصفهان با جزییات در ذهن دارم. همین طور" سفر به انتهای شب" فردینان سلین و وصف آن از محله های فقیرنشین پاریس. نمونه ی داستان معاصر ایرانی که الآن به ذهنم می رسد نوشته های خانم زویا پیرزاد هست که اغلب توصیف زنده و امروزیی از شهر تهران با تمام آشفتگی و شلوغی اش می دهد و همین طور از شهر آبادان.
اما در مورد خودم مطمئن نیستم چرا؟ شاید انتزاعی بودن بیش از حد داستان کوتاه یکی از دلایل این پرهیز باشد؛ شاید هم زندگی در خانه هایی که هیچ وقت با ایده ی خانه در ذهنم انطباق نداشته اند؛ یا شاید علت در "آن چیز مهمی است که در ما –به گفته ی بیژن روحانی- عوض شده."

-- سیامک راوی ، Apr 28, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)