تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

جدایی از ریتم طبیعی

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

در ادامه بحثی که از گفتار قبل آغاز کردیم، به جنبه‌های گوناگون دگرگونی شهرها و معماری آن می‌پردازیم و سعی می‌کنیم دلایل مختلف "آشفتگی" در این چهره جدید را شناسایی کنیم.

شاید بتوان یکی از اصلی‌ترین مصداق‌های عوض شدن چهره و ساختار شهر و معماری امروز نسبت به گذشته را در تغییر رابطه فضای ساخته شده با محیط، اقلیم و طبیعت پیرامون پیدا کرد. اگر تا پیش از دوران معاصر، معماری سعی در هماهنگ کردن خود با شرایط اقلیمی و طبیعی پیرامون خود داشت، از یک دوره خاص به بعد خود را از این قید رها کرد. این آزاد کردن البته هر دو وجه مثبت و منفی را با خود دارد.


خانه‌های میبد، شهری کویری

معماری هماهنگ با اقلیم
شهر قدیم و معماری آن، حاصل یک تجربه طولانی از همزیستی انسان و طبیعت بود. یعنی پاسخ انسان شهرنشین به دشواری‌های پیرامون خود،از راه فرم‌ها و شکل‌های معمارانه بیان می‌شدند بدون آن که این پاسخ‌ها بخواهند بر طبیعت غلبه کنند یا آن را نادیده بگیرند. یعنی در حقیقت معماری، طبیعت را به عنوان بستر اصلی شکل‌گیری خود می‌شناخت و سعی می‌کرد راهی برای زیستن در جوار آن یا همراه با آن پیدا کند.

نمونه این اتفاق را در شهرهای کویری، شهرهای شمالی و شهرهای سرد و کوهستانی ایران می‌بینید. معماری خانه‌ها، ارتفاع دیوارها و ضخامتشان، اندازه پنجره‌ها و شکل آنها، عرض کوچه‌ها و بسیاری عناصر دیگر راه حل‌هایی هستند برای زندگی همراه با طبیعتی که می‌توانست خشن و یا برعکس معتدل و مهربان باشد. معماری شهری مثل یزد اصلن نمی‌توانست در شهری مثل اردبیل تکرار شود. آب، باد، آفتاب و خاک در هر اقلیمی برای ساکنان آن معنای خاص خود را داشتند و بنابراین شکل‌ها و فرم‌های ويژه‌ای از معماری را به وجود می‌آوردند. اگر مثلن نقشه شهر اردکان را بررسی کنیم می‌بینیم محله‌ها چه طور بر اساس گذر آب‌های زیرزمینی و قنات‌ها شکل گرفته اند. این یعنی وابستگی و هماهنگی معماری با اقلیم.


کوچه‌ای در يزد

رهایی از محدودیت‌ها
اما ارمغان یا شاید سودای "عصر جدید" غلبه بر این محدودیت‌های اقلیمی و طبیعی بود. اگر تا پیش از این در مناطق کویری، پنجره‌ها طوری بودند که نور آفتاب بیش از حد داخل خانه را گرم و غیر قابل تحمل نکند، امروز وسایل جدید برای معمار این امکان را فراهم کرده تا کاملن به اقلیم اطراف خودش بی اعتنایی کند و فضا را طوری طراحی کند که انگار طبیعت در هر لحظه و هر جا به اختیار اوست. به این ترتیب از شمال تا جنوب از منطقه گرمسیر تا سردسیر، عادت کهن انطباق با طبیعت و همزیستی با آن فراموش شد و فضای ساخته شده از یکی ازمهمترین زمینه‌ها و contextهای خود جدا شد. لزوم هماهنگ بودن با اقلیم، خواه ناخواه باعث به وجود آمدن فرم‌هایی در معماری یک شهر می‌شد که همگی باهم هماهنگ و متجانس بودند. بنابراین با کنار گذاشتن طبیعت از دستور کار معماری، آن عامل هماهنگ کننده درونی نیز، کنار گذاشته شد.


ماسوله

انرژی ارزان و طبیعت فراموش شده
امکانات و تکنولوژی را به مساله‌ای به نام انرژی ارزان یا تقریبن مجانی در ایران اضافه کنید، آن وقت دیگر اصلن مساله‌ای به نام اقلیم و طبیعت از دستور کار سازندگان و مصرف کنندگان فضای ساخته شده حذف شد. بنابراین به نظر می‌رسد معماری در یک محیط انتزاعی خلق شده‌است. چیزی که می‌تواند در هرگوشه‌ای از این سرزمین تکرار شود بدون آن که مهر یا نشان تعلق به مکانی خاص را داشته باشد.


مقبره شیخ زاهد گیلانی در لاهیجان. معماری هماهنگ با طبیعت و اقلیم

در ابتدا ممکن است این طور به نظر برسد، که این همان شرایط آرمانی است که معماران برای سده‌ها به دنبال آن بوده‌اند. یعنی حذف محدودیت‌های طبیعی یا به عبارت دیگر "هر طور دلت می‌خواهد بساز". اما سئوال اصلی آن است که چرا وقتی از اواسط قرن حاضر خورشیدی، لزوم هماهنگی ساختاری و شکلی با اقلیم و طبیعت در شهرهای ایران از میان رفت یا فراموش شد، این آزادی باعث آفرینش فضاها، شکل‌ها و فرم‌های نو و خلاقانه‌ای نشد که به عنوان پاسخی مناسب به شرایط جدید زندگی بتوانند به نمونه‌های مثال زدنی تبدیل شوند؟


مجتمع آپارتمانی در تهران

لزوم هماهنگی با طبیعت، یک ریتم و هماهنگی درونی را در واحدهای معماری و شهری به وجود می‌آورد که با کنار گذاشتنش، آن هماهنگی از میان رفته و البته هنوز چیز دیگری جایگزین آن عادت دیرینه نشده است تا این تغییر سلیقه معنا پیدا کند.

اگر ادبیات و شعر فارسی در اوایل این قرن، با کنار گذاشتن ضرورت‌های کهن وزن‌های عروضی به افق‌های جدیدی دست پیدا کرد که بیان کننده نیازهای عاطفی انسان ایرانی بود، سئوال این جاست چرا معماری و فضاهای شهری ما، با کنار گذاشتن آن الزامات قدیمی و امکان استفاده از تکنولوژی جدید، به زبان خاص و در عین حال ويژه ی خود دست نیافتند؟

این بحث را در گفتار آینده ادامه خواهیم داد.

-----------------------------
مطالب مرتبط:
فکر به فضای ساخته شده: دعوت به یک بحث عمومی
هويت شهری يک گفتمان توافقی است
آشفتگی شهری ناشی از شتابزدگی در مدرنيزاسيون است
بحران تجانس و هويت شهری در ايران

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

به نظرم یکی از بهترین برنامه های رادیو زمانه برنامه میراث فرهنگی اش است.
من در حال تحصیل در رشته معماری هستم و همیشه به دنبال نگاهی تازه و نامتعارف به مقوله معماری شهری و به ویژه معماری در تهران هستم. خوشحال می شوم اگر این بحث ها ادامه پیدا کرده و به سایر فضاهای شهری معاصر هم بسط پیدا کند.به ویژه اگر امکان داشته باشد نگاهی به فضای معماری تهران و بحران های آن در دهه اخیر هم بشود.
همان طور که اشاره کرده اید عدم توجه به مسائل اقلیمی باعث اتلاف انرژی در ساختمان های معاصر می شود که این نیز می تواند موضوع جالبی برای یک مقاله و یا یک گزارش باشد.یعنی مقایسه بین نحوه صرفه جویی انرژِی در معماری گذشته و هدر رفتن آن در معماری امروز.

-- ماندانا محجوب ، Apr 20, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)