تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

خورشید بخارا

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.


آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا، قرن سوم هجری ( نهم و دهم میلادی)

هنگامی که از گنبدهای ایرانی و سیر تکامل آنها سخن می‌گفتیم، اشاره‌ای هم به آرامگاه امیراسماعیل سامانی در بخارا کردیم. آرامگاهی کوچک که هم گنبد و هم تزیینات آن در تاریخ معماری ایرانی بسیار پراهمیت است. اما به نظر می‌رسد این اشاره‌ی کوتاه نمی‌تواند حق مطلب را در مورد یکی از درخشان‌ترین دوره‌های فرهنگی ایران ادا کند.


بشقابی از دوره‌ی سامانی، موزه تکی سویی (Teki sui)، ژاپن

برای درک تحولات فرهنگی و هنری و کشف دلایل به وجود آمدن آثار ماندگار در این حوزه، لازم است تاریخ سیاسی و اجتماعی هر دوره نیز مورد توجه قرار گیرد.
در گستره‌ی فرهنگی ایران قدیم، خراسان، ماوراءالنهر و سرزمین‌های آسیای میانه در چند فرصت تاریخی نقش دوران‌سازی را بر عهده داشته‌اند. یکی از این دوره‌های مهم، زمان حکومت سامانیان است که از آن به عنوان «عصر طلایی» فرهنگ ایران یاد می‌کنند. اکثر چهره‌های علمی و فرهنگی، که حتا امروز هم اندوخته‌ی فرهنگی ایرانیان را تشکیل می‌دهند، یا در روزگار سامانیان رشد کردند، یا تحت تأثیر شرایطی بودند که اوضاع و احوال آن دوره برای ایشان فراهم کرده بود. رودکی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی نمونه‌هایی از این نام‌های برجسته هستند.

منابع تاریخی نَسَب سامانیان را به دهقانی زرتشتی به نام سامان خدا می‌رسانند. آنها، پس از روی کار آمدن، خود را به بهرام چوبینه، از سرداران ساسانی، منسوب می‌کردند. سامانیان جزو اولین حکومت‌های ایرانی بودند که پس از سقوط امپراتوری ساسانی و تسلط اعراب بر ایران توانستند بر بخش‌هایی از ایران حکومت کنند. گرچه ذکر این نکته لازم است که سامانیان مشروعیت خود را از خلیفه‌ی بغداد دریافت می‌کردند و هرگز به مخالفت با خلفا برنخاستند.


جزییات آجرکاری آرامگاه سامانی

در مورد این دوران طلایی بسیار می‌توان گفت. اما بهتر است در این‌جا توجه خود را به دو نکته‌ی مشخص از این دوران معطوف کنیم: یکی رشد زبان فارسی و دیگری الگوسازی معمارانه.

اگر ادبیات و معماری ایرانی را دو عنصر شاخص هنری و فرهنگی این سرزمین در گذشته بدانیم، آن‌گاه اهمیت الگوسازی‌هایی که در این دوره برای ادبیات و معماری صورت گرفت آشکار تر خواهد شد.
به جرأت می توان گفت که زبان فارسی امروز ما مدیون سخن‌ورانی‌ست که توانستند به‌طور مستقیم در دربار سامانی، یا غیر مستقیم، در شرایطی که نتیجه‌ی تدبیر آنان بود رشد کنند. رودکی مستقیما در دربار امیرنصر سامانی مشغول بود. گرچه بعدها، به دلیل گرویدن به فرقه‌ی اسماعیلیه، مورد غضب سایر امیران سامانی قرار گرفت. کودکی و جوانی فردوسی نیز همزمان با سامانیان است. اطلاع فردوسی از «گشتاسب نامه»، اثر ناتمام احمد دقیقی شاعر دوران سامانی، باعث شد که او از منبع دقیقی برای تدوین تاریخ ایران پیش از اسلام آگاه شود و به شاهنامه‌ی ابومنصوری دست پیدا کند. این‌ها همه خبر از یک چرخه و زندگی فرهنگی پربار در این دوره می‌دهد. کتابخانه‌ی مشهور بخارا، که از بزرگ‌ترین کتابخانه‌های زمان خود بود، نقش مهمی در رشد و آموزش ابن سینا برعهده داشت.


جزییات آجرکاری آرامگاه سامانی

سامانیان، نشان دادند که پذیرفتن یک آیین جدید نباید الزاما به معنای کنار گذاشتن و فراموش کردن تمام مظاهر فرهنگی یک تمدن باشد. اما این توجه به فرهنگ گذشته، در دوره‌ی سامانی، هرگز به گذشته‌گرایی و یا درجا زدن منتهی نشد؛ بلکه نتیجه‌ی آن، چه در ادبیات چه در معماری، استفاده‌ی هوشمندانه و خلاقانه‌ای بود از میراث گذشته در خدمت نیازهای جدید.
همان طور که ادبیات فارسی در این دوره با استفاده از بن مایه‌های فرهنگی ایران به مرحله‌ای جدید وارد شد که با گذشته تفاوت‌های جدی داشت، در معماری نیز به گونه‌ای دیگر این اتفاق تکرار شد. گرچه معماران دوران سامانی براحتی می‌توانستند میراث معماری اشکانی، ساسانی و سغدی را، بدون هیچ خلاقیتی، مورد استفاده قرار دهند، اما توجه آنها به میراث گذشته نه تنها به تقلید ناشیانه منتهی نشد، بلکه الگوی مناسبی را در اختیار معمارن دوره‌های دیگر نیز قرار داد.


آجرکاری با طرح ماندالا، روی دیوار یکی دیگر از آرامگاه‌های سامانی

مقبره‌ی اسماعیل سامانی در بخارا، مثالی‌ست ويژه برای نشان دادن این نکته که چگونه از یک سو، فرم چهارتاقی‌های ساسانی، برای اولین بار، در ساخت یک آرامگاه به کار رفت و الگویی شد برای گونه‌ای خاص از معماری در ایران به نام معماری آرامگاهی؛ و از سوی دیگر، آجرکاری این بنای چهارگوش راه را بر یکی از مهم‌ترین گونه‌های تزیینات وابسته به معماری در ایران هموار کرد. هجده طرح مختلف آجرکاری در ساختمان این آرامگاه کوچک به کار رفته که از دور همانند سبد حصیری ظریفی به نظر می‌رسد.


جزییات آجرکاری آرامگاه سامانی

گرچه توجه به آجر، به‌عنوان عنصری ساختمانی که می تواند جنبه‌ی تزیینی داشته باشد، پیش از این نیز سابقه داشت، اما این مکعب گنبدپوش بخارایی، پیشنهاد جدیدی برای معماران ایرانی بود که در غیاب تصاویر و نقوش انسانی، پیکره‌سازی و حجاری، توجه خود را به شاخه‌ی دیگری از هنرهای تجسمی معطوف کنند.

اهمیت بخارا و بناها و معماری آن، نیاز به گفت‌وگوی مفصل‌تری دارد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

حقا كه تناسب زيبا و همچنين آجركاري حصيري ماندگار و .... در اين كار ديده ميشود ...
سبك آن ادامه آتشكده و همچنين از اواخر شيوه خراساني و اوايل رازي مي باشد ( به گفته استاد پيرنيا )
با تشكر از آقاي روحاني .....

-- javad asadi lari ، Apr 10, 2007

در ادامه ي روند جالبي كه درباره‌ِي سير تكامل و تحول چارتاقي در معماري ايران پيش گرفته‌ايد، پيش‌نهاد مي‌كنم به كاخ هشت‌بهشت اصفهان نيز بپردازيد كه نمونه‌اي‌ست مثال‌زدني از برگرفتن الگوي چارتاقي در يك كاخ يا كوشك صفوي

-- آرش اخوت ، Apr 11, 2007

برای بررسی بناهای چارتاقی سری هم به بنای چارتاقی نیاسر کاشان که که از اندک یادگارهای دوران اشکانی بزنید.

-- SOLOMON ، Apr 11, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)