خانه > رادیو سیتی > نقد فيلم > «هیچ»؛ تصویرگر جامعهای فقرزده | |||
«هیچ»؛ تصویرگر جامعهای فقرزدهآرش پارسانویسنده: عبدالرضا کاهانی، حسین مهکام، کارگردان: عبدالرضا کاهانی، تهیه کننده: سلیمان علیمحمد، عبدالرضا کاهانی، مدیرفیلمبرداری: مسعود سلامی، طراح صحنه و لباس: عبدالرضا کاهانی، صدابردار: جهانگیرمیرشکاری، طراح گریم: نوید فرح مرزی، مدیرتولید: طهورا ابوالقاسمی، برنامهریز: مهران احمدی، دستیارکارگردان: دانش اقباشاوی، مجید دربهشتی. سینماهای نمایش دهنده: سپیده، عصرجدید، فلسطین، آزادی و... بازیگران: مهدی هاشمی، «نادر سیاه دره»، پانتهآ بهرام، «محترم»، مهران احمدی، «بیک»، احمد مهرانفر، «عادل»، نگار جواهریان، «لیلا»، مرضیه برومند، «عمه»، باران کوثری، «یکتا»، صابر ابر، «نیما»، پوریا ایمانی، علیرضا سلیمی، احسان بیستون، علیرضا استادی، علی اصغر کردبچه، فرخنده فرمانیزاده، مجید صفری، امیر سفیری، محمد جواهری، رضا نادری و نیره فراهانی، «سیما». خلاصه داستان: نادرکه به بیماری پرخوری دچاراست قصد تجدید فراش میکند. اوبا زنی ازدواج میکند که ازطبقه فرودست جامعه است. ورود نادربه این خانواده باعث بروزاتفاقاتی میشود که...
کاهانی ازجمله کارگردانان نسل سومی و صاحب سبکی است که ازهمان بدو ورود خود به سینما شیوهای جدید برای قصهگویی خود انتخاب کرد. نوع نگاهی که کاهانی به افراد جامعه و روابط میان آنان دارد و تحلیلی که وی از باورها و اعتقادات مردم و رویدادهای اجتماعی دارد را به راحتی میتوان از اولین ساختهی بلند او، «آدم» تا آخرین اثرش، «هیچ» که هم اکنون روی پرده سینماهاست، مشاهده کرد و برشمرد. نگاه انتقادی و جزءگرایانه او به روابط اقتصادی در جامعه، جایگاه فلسفه در اجتماع، پرداختن به فرهنگ رفتاری افراد طبقه متوسط و آریستوکرات از مهمترین ویژگیهایی است که آثار او واجد آن هستند. کاهانی در تازهترین اثر خود مضمونی را دستمایه ساخت اثرش قرار داده است که در راستای آثار قبلی اوست. وی قصهی فیلم را برمبنای شخصیت نادر، «مهدی هاشمی» طراحی کرده است. «نادر»، که مردی جا افتاده و از طبقه متوسط است به بیماری پرخوری مبتلا است، او برای اینکه تنها نباشد توسط عمهاش با زنی «سیما» از طبقه فرودست ازدواج میکند. ورود نادر به این خانواده باعث بوجود آمدن امید دوباره زندگی در میان آنان میشود. عادل که درگذشته بازیکن فوتبال بوده و در حال حاضر در استادیوم آزادی ساندویچ میفروشد در برابر خواستههای همسرش، یکتا ناتوان مانده است. یکتا هم امید زندگی بهتر را در نادر میجوید.
شخصیتهای دیگر داستان هم هریک به نوعی خوشبختی آینده خود را در نادرمیجویند. کاهانی برای روایت قصهاش ساختاری اپیزودیک را انتخاب میکند، در نگاه اول داستان، مخاطب با ورود شخصیت نادر به خانواده سیما و در پایان با بیرون انداختن نادر از خانهی سیما مواجه میشود. در نگاه اول به قصه، کاهانی تصویرگر افرادی درجامعه است که تمامی آمال و آرزوهای خود را در درون فرد دیگری جستجو میکنند و درست در زمانی که آگاه میشوند نادر مردی بیکار و کم پول است او را از خانه بیرون میاندازند. رفتار شخصیتها در نگاه دوم اثر کاملا متضاد با نگاه اول است. در نگاه دوم قصه خانواده سیما پی به این نکته میبرد که نادر به دلیل پرخوری میتواند هرچند ماه یکبار در بدن خود کلیهای جدید بوجود بیاورد و از این طریق پول فراوانی بدست میآورد. کاهانی با هوشمندی عنصر پول را به اپیزود یا «نگاه دوم» داستان افزوده است. در واقع عنصر پول در این اپیزود محور تمامی مناسبات و رفتارهای شخصیتها میشود. این نمود رفتاری را میتوان به راحتی در طراحی کردار شخصیتها مشاهده کرد. لیلا که در اپیزود اول به فکر راهحلی برای سر و سامان گرفتن زندگی مشترکاش با نامزدش، نیما بود، در اپیزود دوم تصمیم بر جدایی از او میگیرد. کاهانی در پرداخت تنها به کلیات رفتاری شخصیتها بسنده نکرده است، نمونهی بارز این اتفاق نوع پوشش شخصیت لیلا است. این مسخ رفتاری در تمامی شخصیتها به وضوح قابل مشاهده است و تا پایان اثرتبدیل به موتیفی میشود که جهان داستانی نگاه دوم براساس آن شکل میگیرد.
انتخاب لحن ناقص شخصیت «محترم» با بازی پانتهآ بهرام یکی دیگر از نکات بارز شخصیتپردازی قصه است. محترم در داستان تبدیل به سمبل زنانی در جامعه میشود که در مواجهه با حقوق قانونی خود و مطالبه کردن آنها دچار ضعف و لکنت شدهاند و جامعه تاب حضور زنانی برخلاف شخصیت محترم را ندارد. برمبنای همین تفکر است که در فصل پایانی اثر، هنگامی که محترم نسبت به حق قانونی خود درزندگی مشترکاش با بیک معترض میشود، بیک او را از خانه بیرون میکند. در واقع کاهانی با خلق شخصیت نادر و با قراردادن وی در خانواده سیما جامعهای را به تصویرمیکشد که بهشدت در ذیل سیطره سرمایهداری و چرخه اقتصادی قرار دارد. در بخش دکوپاژ، کاهانی با انتخاب کردن لوکیشنهای محدود و استفاده از قاببندیهای کاربردی با محتوای اثر ارتباط مناسبی میان ریتم درونی فیلمنامه و ریتم نماهایش برقرارمیکند. انتخاب بازیگران متناسب با شخصیتها صورت گرفته است. مهدی هاشمی در نقش «نادر» بازی متفاوتی ازخود ارائه میدهد. او با انتخاب لحن مناسب برای کاراکتر و استفادهای که از انگشتانش برای نشان دادن بیماری شخصیت میکند، بازی خلاقانهای ازخود ارائه میدهد. دیگربازیگران هم به خوبی ایفاگر نقشهایشان هستند. دراین میان انتخاب لحن ناقص برای پانتهآ بهرام و ارتباطی که او با همبازی خود، مهران احمدی دارد، خالق لحظات تأثیرگذاری در فیلم میشود. در «هیچ» به راحتی میتوان نظارهگر کارگردانی بود که با ساخت اثری جدید یک گام روبه جلو میگذارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
کجای این شب تاریک در آویزیم؟
-- بدون نام ، Apr 3, 2010