خانه > رادیو سیتی > نقد فيلم > بودن و نبودن نادر مشایخی | |||
بودن و نبودن نادر مشایخیفروغ.ن. تمیمیانستیوی بینالمللی SICA، بنیاد فرهنگی هلندی با ده سال سابقه درخشان است. این سازمان در زمینه اعتلای فرهنگ و هنر جهانی و برقراری ارتباط و دیالوگ میان هنرمندان کشورهای مختلف کوشش میکند. از فعالیتهای موثر بنياد SICA در سالهای اخیر تلاش برای معرفی فرهنگ و هنر خاورمیانه و جهان اسلام به مردم اروپا و هلند است. در شرایطی که راستگرایان افراطی در هلند با اسلامستیزی و مخالفت با تمام جنبههای فرهنگ اسلامی زمینه را برای رشد تنشهای قومی و تبعیض نژادی فراهم میکنند، تلاش این بنیاد برای معرفی آثار و همکاری با هنرمندان در خاورمیانه و جهان عرب برای معرفی فرهنگ و هنر این منطقه بسیار موثر و مهم است. در بیست و پنجم مارچ امسال هم این بنیاد با برگزاری فستیوالی یک روزه در آمستردام به معرفی آثار هنری و پروژههای مشترک میان هنرمندان هلندی و همکاران آنها در خاورمیانه پرداخت.
فیلم زیبای «بودن و نبودن»، اثر فیلمساز معروف هلندی فرانک اسخفر Frank Scheffer، هم نتیجه یکی از این همکاریهای مشترک است. فیلمی درباره نادر مشایخی، موسیقیدان شهیر ایرانی و رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران که در سال ۲۰۰۸ در ایران ساخته شده است. این فیلم به راستی روایتی شاعرانه درباره نادر مشایخی و تلاشهای اخیر او در برپایی یک ارکستر فیلارمونیک جدید در تهران است. فرانک اسخفر تا کنون دهها فیلم کوتاه و بلند مستند ساخته، و به عنوان استاد تلفیق موسیقی و تصویر شهرت دارد. به خصوص فیلمهای او درباره موسیقیدانان مهمی مانند جان کیچ، ماهلر، واگنر، فرانک زاپا و پیر بولز شهرتی جهانی دارند. فرانک اسخفر در باره علت توجهاش به ایران و ساختن فیلمی درباره نادر مشایخی میگوید: «به طور تصادفی با مشایخی در فردوگاهی آشنا شدم. او فیلم مرا درباره جان کیج دیده بود. این آشنایی مرا متوجه این موضوع کرد که باید درباره موسیقی شرق یعنی چین، هند و هم خاورمیانه فیلمهایی بسازم. موسیقی این مناطق فوقالعاده است. مجموعه آثار من در زمینه موسیقی بدون ساختن فیلمی درباره موسیقی شرق ناتمام بود. با سفر به ایران و مشاهده کار نادر مشایخی، با دنیایی از فرهنگ و زبیایی آشنا شدم. او میخواهد پیوندی میان موسیقی کلاسیک غربی و موسیقی سنتی ایرانی ایجاد کند. به همین علت با گروهی از جوانان با استعداد ایرانی ارکستر جدید فیلارمونیک را به وجود آورده است.» نادر مشایخی متولد ۱۳۳۷، فرزند هنرمند برجسته تتاتر و سینما جمشید مشایخی است. او چند سال پیش پس از سیسال تحصیل و کار در زمینه موسیقی کلاسی و الکترونیک غربی در اروپا به ایران بازگشت. افزون بر آهنگسازی، رهبری ارکستر سمفونیک تهران را تا چندی پیش بر عهده داشت. موسیقی و آثار اپرایی مشایخی در اروپا شناخته شده و توسط ارکستر سمفونیک رادیوی وین و هم در برلین اجرا شدهاند. سال گذشته آخرین اپرای او به نام «ندا» با الهام از اشعار و داستانهای نظامی گنجوی شاعر معروف ایرانی در ازنابروک آلمان اجرا شد و مورد استقبال قرار گرفت. او با تشکیل ارکستر فیلارمونیک جدید به تربیت نسل تازهای از موسیقیدانان ایرانی پرداخته است.
فرانک اسخفر برای ساختن فیلم «بودن و نبودن»، چهار بار به ایران سفر کرده است و با خلق صحنههایی بس دلپذیر و زیبا، بیننده را با آهنگساز و رهبر ارکستر نادر مشایخی، که معلمی دلسوز نیز هست آشنا میکند. در لحظات آغازین فیلم، دوربین، مشایخی را در دروازه ملل، تخت جمشید، دنبال میکند. مشایخی از اشتیاق خود برای آمیختن و پیوند همه فرهنگها و هویتها می گوید. زندگی مشایخی از ورای تعلق خاطرش به موسیقی و سکوت، به کویر و دشتهای بیانتها، به خانههای قدیمی در یزد، به موسیقی الکترونیک جان کیج، ماهلر، باخ، شعر حافظ و موسیقی ایرانی بازگو میشود. این فیلم روایت موسیقیدانی فیلسوف و یا شاعر است، که میخواهد در آثار خود و نیز شیوه آموزشاش، پلی میان موسیقی کلاسیک غربی و اصیل ایرانی ایجاد کند. مشایخی در فیلم از تاثیر و سلطه کلام و شعر بر موسیقی اصیل ایرانی صحبت میکند. این مسئله را یکی از تفاوتهای اساسی میان موسیقی کلاسیک ایرانی و غربی میداند. به عقیده او شنونده ایرانی برای درک بهتر موسیقی کلاسیک غربی باید به تفاوت میان هنر کلامی و سازی توجه کند. شنوایی ایرانی برای درک موسیقی سمفونیک باید به شنیدن موسیقی خالص عادت کند. او میگوید از سکوت به صدا میرسیم. بدون فهم سکوت موسیقی را درک نخواهیم کرد.
در فیلم با بعضی از اعضای جوان و بسیار با استعداد ارکستر تازه تاسیس فیلارمونیک تهران آشنا میشویم. تعدادی از اعضا دختران جوان و نوازنده ترومپت، ویلن سل، ویلون و غیره هستند. فرانک اسخفر میگوید: «علیرغم محدودیتهای رایج در جامعه ایرانی و نبودن امکانات کافی برای نوازندگان ارکستر، کار آنها فوقالعاده است.» دوربین او لحظات زبیایی را در جلسات تمرین ارکستر با گروه کر آلمانی ثبت میکند. ارکستر فیلارمونیک جدید تا کنون آثاری از باخ، ماهلر و جان کیج را اجرا کرده است. اسخفر اجرای قطعهای از جان کیج را توسط آنان فوقالعاده توصیف میکند. دوربین کارگردان با نادر مشایخی از تخت جمشید به یزد، به معبد زرتشتیان، به امام زاده صالح در تجریش، به کلیسای قدیمی در تهران، به محضر استادان موسیقی محمدرضا شجریان و حسین علیزاده میرود. هردو این اساتید اعتقاد دارند که نسل جدید موسیقیدانان در ایران باید از ظرفیتهای گوناگون موسیقی ایرانی در آفرینش بیانی فردی و هنری متفاوت استفاده کنند. موسیقی فوقالعاده زیبای فیلم ترکبیی از موسیقی جان کیج، ماهلر، باخ، حافظ خوانی، قرآن خوانی، آواز قدسی شجریان و موسیقی علیزاده است. آوای سکوت و غربت کویر، شکوه خاموش آثار باستانی، طنین لیلی دخترکان در کوچه پس کوچههای یزد و سنگینی تردد مردم در کوی و برزن. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به جای آواز محسن نامجو(برای هزارمین بار) ای کاش بخشی از این فیلم را ضمیمه میکردید.
-- بدون نام ، Mar 28, 2010اگر لطف کنید آدرس اینترنتی یا هر گونه اطلاعات دیگر برای تهیه دی وی دی این فیلم را بدهید بی نهایت سپاسگزار خواهم شد.
-- ا.س ، Mar 28, 2010ضمنا در هلند زندگی می کنم.
با این بنیاد می توانید
با Femke van Woerden-Tausk
به آدرس:
f.vanwoerden@sica.nl
تماس بگیرید.
ف. تمیمی
-- بدون نام ، Mar 29, 2010من 2 بار نظرم رو پست کردم از دیشب و هنوز چاپ نشده... میتونم بپرسم چرا؟؟؟؟ چون حتما مثبت و حاوی به به چه چه نبوده، نه ؟ :))
-- بنده ، Mar 29, 2010واقعا انتشار چنین نقدی درباره چنین فیلم بی محتوایی مایه حیرت است. نادر مشایخی، در رشته آهنگسازی آکادمی وین تحصیل کرده و اساسا" رهبر ارکستر نیست و با توجه به رابطه ها و مسایل غیرکاری در جمهوری اسلامی، یک سال را به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران سپری کرد. چند سال پیش هم در کنسرت حکومتی ارکستر که مقام های سفارت جمهوری اسلامی در آن سخنرانی داشتند ارکستر را رهبری کرد. این فیلم از بابت موسیقی آگاهی درستی به مخاطب نمی دهد و به همان دامی افتاده که اروپاییان در دهه 1970 برای شناخت موسیقی ایرانی می افتادند: درویش بازی و سر به کوه و کمر زدن.
-- بابک ، Mar 30, 2010برای تهیه فیلم می توانید با این آدرس تماس بگیرید:
www.sica.nl
ف. تمیمی
-- بدون نام ، Mar 30, 2010خوشحالم که اقلا نظربسیار درست آقای بابک را با این که به دلتون نمی نشینه چاپ کردید و هنوز نقد من را بعد از 3 بار پست کردن ، نه !( می دونم باز جواب میاد : سرور خرابه ... پست اتوماتیک هست...بله ! بله! حفظیم دیگه بعد سالها! )
-- بنده ، Mar 31, 2010مهم نیست ، ولی مهم اینه که باز به حرف قدیمی خودم میرسم درباره این "رادیو زمونه " هه هه هه... یاده هایده ی عزیز بخیر... زمونه...آی زمونه !