خانه > رادیو سیتی > فستيوال فيلم > همگام با انقلاب ایران | |||
همگام با انقلاب ایرانمحمد عبدیجشنواره فیلم گوتنبرگ سوئد که بزرگترین جشنواره سینمایی در کشورهای اسکاندیناوی محسوب میشود، امسال با نمایش ۴۵۰ فیلم از ۷۸ کشور و ۳۲ هزار تماشاگر در ۷۲۰ سانس نمایش فیلم، رکوردی در طول ۳۳ دوره برگزاریاش بر جای گذاشت. این جشنواره گرم و دوست داشتنی که هر سال در ماه فوریه در سرمایی معمولاً چندین درجه زیر صفر برگزار میشود، آینه تمامنمایی است از یک سال سینمای نه چندان پر رونق این سالها اما متفاوت و گاه دیدنی کشورهای اسکاندیناوی از سوئد تا نروژ و دانمارک و فنلاند؛ در عین حالی که از سینمای جهان غافل نیست و گزیده قابل توجهی از فیلمهای مطرح جهانی را رو در روی تماشاگرانش قرار میدهد.
امسال چشماندازی از سینمای آفریقا بخش ویژه جشنواره بود، همینطور مرور کوتاهی بر آثار ویتوریو استرارو، فیلمبردار کمنظیر که فرصت مغتنمی برای دیدار حضوری با این یکی از اسطورههای سینما را فراهم میکرد. ازسوی دیگر آخرین ساختههای برخی از مطرحترین فیلمسازان معاصر جایگاه ویژهای در جشنواره داشتند. کارلوس سائورا در «من، دون ژوان» کماکان علایق خود را به اپرا بست و گسترش میداد و این بار خلق اپرای دون ژوان موتزارت را در فضایی کلاسیک دستمایه قرار داده بود و در نبرد بین عشق و کازانوا (که آزادی جنسی را پیشنهاد میکند) در پایان وزنه را به سمت عشق سنگین میکند. فرانسوا اوزون که روزگاری نه چندان قبل، هر فیلمش حادثهای در عالم سینما محسوب میشد، با «پناهگاه» نشان میدهد که کماکان دوره افولش را طی میکند و این فیلمش درباره تنهایی و عشق، آنچنان که باید در خلق دنیای شخصیتهایش موفق نیست. مارگارت فون تروتای کهنهکار هم در «الهام» دست از فضاهای معمولش میشوید و سعی دارد قدرت درونی یک زن راهبه را به تصویر بکشد که در نهایت چندان موفق نیست. همینطور کلود شابرول در آخرین تریلرش با نام «بلامی» با حضور ژرار دوپاردیو، هر چند فضاهای دوست داشتنیای خلق میکند، اما در پرورش قصه و شخصیتهای تنها و پیچیدهاش به موفقیتهای فیلمهای دهه شصت و هفتاد خود نزدیک نمیشود و تنها فیلم مشایه دیگری را به کارنامه این سالهای خود میافزاید. اما فاتح آکین در آخرین اثرش «آشپزخانه روح» در فضایی خلاق، روی دیگر تنهایی آدمها و پیچیدگی رابطه را در شخصیت اولش که معنای زندگیاش را در رستوران کهنه خود سراغ میکند، بست و گسترش میدهد و کمدی زنده و دیدنیای را رو در روی تماشاگرش قرار میدهد. اما جشنواره گوتنبرگ رابطه غریبی با ایران دارد. اولین دوره این جشنواره درست در روزهایی برگزار شد که انقلاب ایران به پیروزی رسید و البته همین انقلاب باعث شد که بسیاری از ایرانیان به سوئد- که شرایط نسبتاً سهلتری برای اقامت و پناهندگی داشت- کوچ کنند و حالا جامعه ایرانی در سوئد حضور گستردهای دارد؛ از جمله در سینما و جشنواره گوتنبرگ. امسال ناهید پرشون سروستانی - که سال گذشته فیلم «ملکه و من» او افتتاحیه جشنواره بود- جزو هیات داوران بهترین فیلم مستند سوئدی بود و از سوی دیگر جوانان ایرانی مقیم سوئد فیلمهای قابل توجهی در جشنواره داشتند. بابک نجفی با کارگردانی «سبه» (مخفف سباستین؛ شخصیت اصلی فیلم) نامزد دریافت چند جایزه (از جمله بهترین فیلم اسکاندیناوی) بود و در پایان جایزه ویژه کلیساهای سوئد را از آن خود کرد؛ بیآن که فیلمش ارتباطی با مذهب داشته باشد. فیلم روابط پیچیده یک مادر و فرزند را بررسی میکند و سعی دارد در فضایی سرد و خفقان آور تنهایی انسان ها را تصویر کند و در صحنه هایی کاملاً موفق است و نوید فیلمساز قابل اعتنایی را می دهد. فاطمه گوشه که به عنوان نقاش در سوئد فعالیت میکند، با همکاری عیسی وندی قصه روابط عشقی خودشان را به شکل جنجالی و بیپردهای به یک فیلم مستند به نام «هزار و یک شب» تبدیل کردهاند که ایده خوبی دارد که اما در پرداخت کم میآورد و در سطح یک فیلم جنجالی باقی میماند. «درباره الی» هم تنها نماینده رسمی ایران بود که در چهار نوبت به نمایش در آمد و اصغر فرهادی هم دو روز میهمان جشنواره بود و در جلسه پرسش و پاسخ درباره فیلمش شرکت کرد. فیلم «نجوا با باد» ساخته شهرام علیدی هم که یکی از هشت نامزد جایزه اینگمار برگمان بود، در جشنواره به نمایش درآمد اما در نهایت این جایزه به فیلم «ورود به داخل پوست» ساخته استر روتز از هلند تعلق گرفت. مهمترین جایزه جشنواره که به بهترین فیلم کشورهای اسکاندیناوی تعلق میگیرد از آن فیلم «آر»، ساخته مشترک توبیاس لیندهوم و مایکل نوئر شد؛ یک فیلم تلخ و خوش ساخت در فضای داخل زندان که در صحنههایی تکان دهنده است، اما در نهایت قالب و داستان فیلم، شدیداً به فیلم تحسین شده فرانسوی، « پیامبر» شباهت دارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|