خانه > گفتگوي خودموني > Jan 2007 | |
Jan 2007معرفی وبلاگ مهار بیابانزاییوبلاگ «مهار بیابانزایی» یکی از صداهای بلند در حمایت از حفظ منابع طبیعی و حیاتی در ایران است. اهمیت حفظ محیط زیست در ایران، حتما که صداهای بیشتری را میطلبد. بعضیها اینجوری نظربازی کردهاند2 متفاوت باشیدنظربازی زمانه همچنان ادامه دارد. شما هم بگویید میخواهید این زمانه چه رنگی باشد چه شکلی باشد؟ و شما کجای این زمانهاید ما کجاییم. بعضی ها این جوری نظربازی کرده اند1 یه کم گیر بدید به موسیقی سنتیدر روزهای گذشته خیلیها در نظربازی رادیو زمانه شرکت کردهاند. آنهایی که تا آخر خط نظربازی رفتهاند میدانند که آخر سر باید بگویند انتظارشان از رادیو زمانه چیست؟ رابطۀ اسباببازی و مهاجرتدر زمانهای قدیم، مردی به کسی مبلغی بدهکار بود و حاشا میکرد و نمیداد. طرف شکایت مرد را به حاکم میبرد و حاکم، پس از روشن شدن قضیه حکم میکند که برای مرد بدهکار سه گزینه یا انتخاب وجود دارد: یا مبلغ بدهی خود را بپردازد و خلاص. یا ده من پیاز خام را یکجا و در حضور او بخورد، و یا صد ضربۀ پس گردنی را تحمل آورد. یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۳۳از وبلاگ «تنها اگر دمی»: مهم نیست از کجاشروع شود، چون بالاخره میگذرد، تمام میشود و فراموش میشود هر رنجی. اما هیچکدام اینها مهم نیست، یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۳۲از وبلاگ «سه روز پیش»: دستي به موهايش كشيد و در را باز كرد. ميهمانان با سرو صداي زياد وارد شدند و تمام صندليها را اشغال كردند. رفت توي آشپزخانه و مشغول ريختن چاي در استكانهاي كمر باريك شد و همينطور كه كف چاي را با قاشق از سر استكانها برميداشت، به حرفهاي آنها هم گوش ميكرد كه درباره مرگ كسي در بيمارستان صحبت ميكردند. یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۳۱از وبلاگ «مری مون»: "چه جالب! دارم می میرم". اين اولين فکری بود بعد از اينکه نتيجه آزمايش رو فهميدم تو کلم می چرخيد. اگر يه روز بهتون بگن داريد می ميريد چه حالی بهتون دست می ده؟ من واقعا هيچ حسی نداشتم فقط جمله بالا تو ذهنم هی می چرخيد. تقدیم به وبلاگنویسان ایرانیچندی پیش مطلبی از «م. ف. سخن»، در وبلاگ رسمی ایشان منتشر شد که بهجای عنوان، در سرلوحۀ آن نوشته شده بود: «این نوشته تقدیم میشود به تمام وبلاگنویسان ایرانی». این نوشتار به لحاظ اهمیت موضوع و نوع نگاهی که به روند آگاهی بخشی در ایران معاصر داشت، از جمله در سایت رسمی رادیو زمانه نیز منتشر شد. یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۳۰از وبلاگ «بین خودمون بمونه»: هیچ فکر کردید چرا ما آدما هر وقت دلتنگ و گرفتار می شیم می گیم خدایا "مشکل" داریم اما هیچوقت به مشکلمون نمی گیم آهای مشکل، ما "خدا" داریم؟ reading blogs دوره شگفت انگيز وبلاگهاخدمات وبلاگها يکی دو تا نيست. در يک جمله شايد بتوان گفت که تاکنون سابقه نداشته انديشهی فارسیزبانان در اين حجم عظيم مکتوب شود و اين رخداد سادهای نيست. مکتوب شدن فکر، آن هم فکر انسانهای معمولی، نه تنها ارزش جامعهشناسانه دارد بلکه زبانآفرين است. How blogging help democracy یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۹از وبلاگ «مینیمالیده»: ببخشید آقا از اون شلوار آستین کوتاهها، یقه هفتش هم دارین؟ reading blogs یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۸از وبلاگ «بابونه»: میگه از شکایت های آدم زیاد خوندیم، از همون اول تا همین امروز اما از حوا نخوندیم، بس که تقصیر کار بود. میگه دلم میخواست میفهمیدم حوا به عنوان نماد تمرد و وسوسه چقدر به کاری که کرد ایمان داشت؟ چقدر تصمیمش ارادی و عقلایی بود؟ reading blogs مانیفست وبلاگ منبا تلنگری که این بار «طرح ساماندهی پایگاههای اینترنتی و وبسایت و وبلاگهای ایرانی» نام داشت و در جایی از آن، اطلاعات مربوط به سایت، مبنی بر هدف، و نوع محتوای سایت را خواستار بود، یکی از اولینهایی که مانیفست وبلاگ خود را نوشت، «ناصر خالدیان» نویسندۀ وبسایت «نقطه، ته خط» بود یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۷از وبلاگ «کلبه کوچک من»: زن دلش مي خواهد برود کنار پنجره. ناخن هايش را بجود و فکر کند و فکر کند و فکر کند. اما آنقدر لوله و سيم به بدنش وصل شده که نمي تواند جم بخورد. Reading Blogs یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۶از وبلاگ «حالم»: هیچ چیز در زندگی ام دایم نیست و این هرچند آرامش مرا بر هم میزند اما خود آرامشی دیگر به دنبال دارد. آرامشی در رویای اینکه می دانی چیزی نیست که همیشه باشد. هیچ چیز. reading blogs یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۵از وبلاگ «در جلجتای من»: وارد باجه مي شود. سكه را مي اندازد. شماره ها را سفت فشار مي دهد. آخرين شماره را كه مي گيرد دو زن جوان كنار باجه مي ايستند. يكي از زن هاخيره به او آدامس مي جود. در را مي بندد. هول مي شود. پشتش را مي كند به آن ها. reading blogs یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۴از وبلاگ «شمارش معکوس»: چقدر دلم می خواد که از اشتباهاتم کم بشه. هر روز کمتر از روز قبل. چقدر دلم می خواد بتونم از این جلد محدود خارج بشم و خودمو از بیرون تماشا کنم. اون وقت خیلی دلم می خواد بدونم چقدر از خودم خوشم خواهد اومد و چه مقدار از عملها و عکس العملهای خودمو قبول خواهم داشت! reading blogs یادی از «محمد قاضی» و ترجمههایشبه بهانۀ نهمین سال درگذشت «محمد قاضی» که مصادف با بیست و چهارم دیماه است، معرفی کوتاهی از آثار، و یادی از او که یکی از مشهورترین چهرههای شناخته شده در حوزۀ ترجمۀ ادبی کشورمان است را خواهید شنید. یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۳از وبلاگ «نقاب»: "بردههاي ما بايد قبل از ازدواج از ما اجازه بگيرند. توي عروسيهامون هم زن و مردشون بايد هم برقصن هم كار كنن." چندی پیش رفته بودم چابهار ساحل درياي عمان. هنوز تو چابهار به خصوص اطراف آن بردهداري رونق دارد. مردم بعضي ديگر را برده خطاب ميكنند. reading blogs یک سر و هزار سودا؛ برنامه ۲۲از وبلاگ «ژرف»: در ایران دوستی با شما تماس میگیرد و خبر میدهد که از همسرش طلاق گرفته. آیا باید از شنیدن این خبر ناراحت شد؟ تا چند وقت پیش جوابی که به این سوال میدادم مثبت بود، هرچه باشد طلاق چیز خوبی نیست . reading blogs |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
از دست ندهید | ||||
نقد نیکفر بر آرامش دوستدار |
دوستم بدار! |
شبکهای برای اقتصاد زنان |
خطاهای جبرانناپذیر |
سیستانی و ولایت در امور حسبیه |