Sep 2006


راديو زمانيه للشباب في إيران من هولندا

الشرق الاوسط در خبری با عنوان بعد از شهرزاد حالا نوبت رادیو زمانه است که برای جوانان از هلند پخش می شود از رادیو زمانه نوشته است.



گزارش رادیو هلند از زمانه

دیدن آرم رادیو زمانه در سایت رادیو هلند اتفاق جالبی بود. این رادیو درباره زمانه گزارشی تهیه کرده است.



ادبیات جنگ در زمانه

یک اعلان وبلاگی برای برنامه هایی که حسین نوش آذر در موضوع ادبیات جنگ برای رادیو زمانه می سازد



چنان دل کندم از دنیا . . .

دبيرستان می‌رفتم و به معنی عميق و دقيق کلمه عشق «داريوش» بودم . يک دايی داشتم کمی از خودم بزرگتر که او از راه به درم کرد. آن سالها با بچه‌های محل، دار و دسته‌ای شده بوديم عاشق «داريوش» و از همه شديدتر «ناصر لايت» و «ناصر راب» و «محمد هيکل» و من و «رضا».



نسل جدید و زمانه

نگاه نسل جدید به رادیو زمانه هم خواندنی است. واقعیت همین است که او نوشته اینجا در رادیوی زمانه بدون پارتی، همکار می پذیریم.



شانه‌هایت را برای گریه کردن . . .

شانۀ تو آرامگه سر دوستی است که چشمان اشک‌بار دارد و گفتی‌های بی‌شمار برای گوش‌های تو فراهم کرده و پای خسته‌اش را توان ادامۀ راه نیست. ارزش اعضاء در سهمی‌ست که در فراهم کردن آسایش و آرامش برای دیگران ایفا می‌کنند، نه در آرامشی که برای ما به ارمغان می‌آورند.



با ارز معذرت

هفتۀ پیش مادرم یک کیسه سبزی قورمه و کشک و خرت و پرت‌های دیگه به وسیله یک همشهری که از ایران می‌آمد برام فرستاده بود. من این کیسه را از همشهری گرفته بودم و داشتم با مترو می‌بردم خانه.



آمریکار . . .!

از بيکاري مي‌ترسيد؟ کاري ندارد، کار کنيد. از تنهايي متنفريد؟ باز هم کار کنيد. شب‌ها تا دير وقت کار کنيد. از آينده مطمئن نيستيد؟ تا ابد کار کنيد. از فکر کردن به زندگي‌تان مي‌ترسيد؟ خب، فکر نکنيد. به جايش کار کنيد. هر مشکلي داريد، راهش همين است: هفت روز هفته را از صبح تا شب، و گاهي از شب تا صبح کار کنيد. . .



دست‌هایم . . .

هر جا که باشد ـ وسط «ونک» یا توی «پارک دانشجو» ـ فرقی نمی‌کند. به زور بغلم می‌کند و با آن لب‌های گنده‌اش می‌بوسدم. دست‌هایم را جلو می‌آورم. اما طاقت نمی‌آورم به چشمان نمناکش نگاه کنم. . .



هنوز تا زمانه

من شخصا خیلی دوست داشتم که سرمایه گذار رادیو زمانه یک سرمایه دار ایرانی یا شرکت ایرانی بود، اما چه می شود کرد که فعلا چنین سرمایه گذارانی پیدا نمی شود.



خورشید خانوم و زمانه ما

خورشید خانوم گفته رادیوی ما رو روشن می‌کنه و می‌ره پی کارش گفتیم که گفته باشیم ما رو چقدر تحویل...






از دست ندهید


رویای من، آزادی است

تحریم‌هایی فقط به زیان مردم

مثلث عشقی معیوب

معرفی کتاب «فلسفه‌ی مرگ»

منع مصاحبه خانواده زندانیان