خانه > مجتبا پورمحسن > ادبیات | |
ادبیاتماریو بندتی، شاعر محبوب آمریکای لاتین۱۷ می ۲۰۰۹ ماریو بندتی، یکی از مشهورترین و برجستهترین چهرههای ادبی آمریکای لاتین در سن ۸۸ سالگی درگذشت. بندتی، شاعر، نویسنده، نمایشنامهنویس و مقالهنویسی بود که درگیر مسایل سیاسی کشورش هم شد. در دههی ۱۹۸۰روی بعضی از شعرهای بندتی که عمدتاً درباره عشق و سیاست بود، آهنگ گذاشتند و حتا چند تا از آنها، آهنگهای پرطرفدار روز هم شدند که شاید برجستهترین آلبوم «جنوب هم وجود دارد» است که مجموعهی از ده آهنگ و ترانه از ماریو بندتی بود که با صدای خواننده و آهنگساز محبوب کاتالان، خوان مانوئل سرات در سال ۱۹۸۵ منتشر شد. گفت و گو با بهروز شیدا، منتقد و پژوهشگر ایرانی مقیم سوئد: حرمت به رنج دیگری در نقدبهروز شیدا، منتقد و پژوهشگر ایرانی مقیم سوئد است که تا کنون ۱۴ کتاب از او منتشر شده است. اگرچه در کارنامهی کاری بهروز شیدا، چاپ چهار ترجمه و دو مجموعه شعر هم دیده می شود، اما او در سالهای اخیر بیشتر به عنوان یک منتقد فعال شناخته شده است. او در گفت و گو با زمانه میگوید: «تحمل رنج آموختن» یعنی اینکه منتقد «تعهد» دارد برای تمرکز بر متن «ابزار لازم» را جستوجو کند. «حرمت به رنج دیگری» هم یعنی همین. یعنی تلاش برای دیدن متنی که برآمده از رنج دیگری است؛ بینگاه به «جا» یا «جاهایی» دیگر که چیزهایی به جز متن در آن «حکم» میکنند. «تحمل رنج آموختن» و «حرمت به رنج دیگری» «نقد را از خلاقیت ساقط نمیکنند»؛ به نقد خلاقیت میبخشند. دعوای روسیه و اوکراین بر سر نیکلای گوگولدر ابتدا سیاست بود، بعد به گاز کشیده شد و حالا خصومت بین روسیه و اوکراین سایهای ادبی پیدا کرده و این دو کشور همسایه در دویستمین سال تولد نیکلای گوگول، بر سر میراثش به جان هم افتادهاند. گوگول اگر چه در اوایل قرن بیستم در اوکراین به دنیا آمد و سالهای نوجوانی و جوانی اش را هم در اوکراین (که آن زمان، بخشی از امپراتوری روسی تزار بود) گذراند؛ اما به زبان روسی مینوشت و سالها در سنپترزبورگ زندگی کرد و در مسکو به خاک سپرده شد. در حالیکه جشن دویستمین سالروز تولد گوگول فرا میرسد، و هر دو کشور مراسم ویژهای برای گرامیداشت این مناسبت تدارک دیدهاند؛ ملیتِ گوگول، موضوع بحثهای داغی شده است. خودکشی پسر سیلویا پلات و تد هیوزپسر سیلویا پلات و تدهیوز، دو شاعر بزرگ انگلیسی زبان، خودکشی کرد. روزنامه گاردین خبر داد که نیکولاس هیوز، پسز تد هیوز و سیلویا پلات، در سن ۴۷ سالگی خودش را حلقآویز کرد. نیکولاس که سابقاً متخصص شیلات در دانشگاه فیرزبنکس آلاسکا بود، اگرچه توانست در یکی از دورترین نقاط جهان غرب، حرفهای علمی برای خود دست و پا کند، اما عاقبت نتوانست از شرِ میراثی که پدر و مادرش برایش به جا گذاشتند، خلاص شود. او همواره زیر سایه عنوانی قرار داشت که شاید خودش کمترین نقش را در شکلگیریاش داشت. او ماحصل ارتباط عاشقانه و تراژیکِ یکی از مشهورترین زوجهای ادبیات قرن بیستم بود. ۱۰۰ رمانی که همه باید بخواننددر سالهای اخیر، انتخاب رمانهای برتر تاریخ ادبیات، دلمشغولی بسیاری از رسانهها بوده است. روزنامه انگلیسی دیلیتلگراف هم ۱۶ ژانویه ۲۰۰۹، فهرستی از صد رمانی را منتشر کرد که به اعتقاد منتقدینش باید در کتابخانه هر خانهای باشند و خوانده شوند. طبیعی است که این ۱۰۰ رمان، نه بهترین رمانها، بلکه بهترینها از نظر منتقدین این روزنامه هستند. در این فهرست نامهای آشنایی به چشم میخورد. اما چندتایی هم هستند که هنوز در ایران چندان شناخته شده نیستند. گفت و گو با جهانگیر هدایت، برادرزاده صادق هدایت و سام واثقی، مدیر انتشارات آزاد ایران، به مناسبت انتشار اولین جلد از مجموعه آثار هدایت در اروپا: «خانه صادق هدایت، زبالهدانی شده است»گروه انتشارات آزاد ایران با همکاری بنیاد کتابهای سوخته اقدام به انتشار مجموعهی کامل آثار هدایت در اروپا کرده است. در صد و ششمین سالروز تولد صادق هدایت با جهانگیر هدایت، برادرزادهی او و همچنین سام واثقی، مدیر گروه انتشارات آزاد ایران گفت و گو کردم. جهانگیر هدایت دربارهی سرنوشت خانه پدری صادق هدایت میگوید: «متاسفانه خانهی پدری هدایت تبدیل شده است به حیاط خلوت بیمارستان دکتر امیر اعلم و آخرین عکسهایی که دوستانم رفته و از آنجا گرفتهاند تبدیلاش کردهاند به یک نوع زبالهدانی. یعنی چیزهایی که نمیخواهند، جعبهی دارو و ... را آنجا می ریزند و قسمتی از آن را هم تبدیل کردهاند به استراحتگاه آقایان و استادان که بروند آنجا استراحت بکنند.» آپدایک: نویسنده شدم چون سخنور نبودمجان آپدایک، نویسندهای که امروز (سهشنبه) درگذشت، در سال ۱۹۳۲ در ریدینگ پنسیلوانیا متولد شد. سالهای کودکیاش را در نزدیکی شیلینگتن گذراند. پدر او معلم علوم تجربی بود. محیط پیرامون ریدینگ فضای بسیاری از داستانهای آپدایک را شکل داده است. جان و پدر و مادرش بیشتر سالهای کودکی او را در خانهای مشترک با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی کردند. جان آپدایک دو بار در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۹۰ به خاطر دو کتاب «ربیت ثروتمند میشود» و «ربیت استراحت میکند» جایزه پولیتزر را به دست آورد. نگاهی به رمان «زنگبار یا دلیل آخر»، نوشتهی آلفرد آندرش، ترجمهی سروش حبیبی: چقدر زیبا نمیگوید آقای آندرشانتشار رمان «زنگبار یا دلیل آخر» در ایران، نویسندهای به نام آلفرد آندرش را به ما معرفی کرده که شاید نویسندهی خیلی بزرگی نباشد، اما حداقل رمان «زنگبار»ش اثری در خور و جذاب است. آلفرد آندرش در سال ۱۹۱۴به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۰ به حزب کمونیست پیوست، و با قدرت گرفتن هیتلر به اسارتگاه داخائو فرستاده شد. با آغاز جنگ جهانی دوم او را به جنگ فرستادند که در جبههی ایتالیا فرار کرد و به آمریکا رفت. با پایان جنگ جهانی، آندراش به آلمان برگشت و بهطور جدی به نوشتن پرداخت. گفت و گو با حسین نوشآذر، مترجم رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» نوشته ریچارد براتیگان: مرگاندیشی به سبک ریچارد براتیگانچندی پیش رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» نوشته ریچارد براتیگان، با ترجمهی حسین نوشآذر، توسط انتشارات مروارید منتشر شد و آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که درعرض کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید. حسین نوشآذر، مترجم کتاب آخر براتیگان در موخرهای که بر او نوشته، براتیگان را نویسندهای فردگرا، بازیگوش و فوقالعاده نوآمور توصیف کرده است. نوشآذر، نویسندهی ۴۵ سالهی مقیم آلمان، چند مجموعه داستان و رمان را در کارنامهی خودش دارد. او که همراه با عباس صفاری و بهروز شیدا از بنیانگزاران نشریه ادبی «سنگ» بوده، علاوه بر رمان آخر براتیگان، رمان «جاده» اثر کورمک مککارتی را هم ترجمه کرده که مدتهاست در انتظار اخذ مجوز است. با نوشآذر دربارهی این کتاب گفت و گو کردم. گفت و گوی پاریس ریویو با هارولد پینتر، نمایشنامهنویس فقید انگلیسی: هارولد پینتر: نمایشنامهنویسی، برهنهترین نوع نوشتن استهارولد پینتر که امروز بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت، ۱۰ اکتبر سال ۱۹۳۰ در شرق لندن متولد شد. او در سال ۲۰۰۴، بهخاطر مجموعهای از اشعارش که در آن جنگ عراق را به نقد کشیده بود، جایزهی شعر دیوید کوهن را دریافت کرد. یک سال بعد، در سال ۲۰۰۵، جایزهی نوبل ادبیات به هارولد پینتر تعلق گرفت. در زمان حیات پینتر، مصاحبههای زیادی از او منتشر شد. اما گفت و گوی او با مجلهی معتبر پاریس ریویو که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد، یکی از خواندنیترین آنهاست. ترجمهی این مصاحبه مفصل را با اندکی تلخیص بخوانید. پنچرگیری هنرمندانهی این زندگی نکبتیاهمیت داستانهای حامد حبیبی این است که اگرچه قصد دارد داستانهایی بنویسد که به راحتی خوانده شوند؛ اما برای تحقق جذابیت داستانها، به ورطه سانتیمانتالیسم نمیلغزد. او از سوگواریهای کلیشهای داستانهای متوسطی که دربارهی مصائب جهان مدرن نوشته میشود هم، اجتناب میکند. حبیبی در داستانهای مجموعهی اخیرش، بیش از هر چیز به قصهگویی اهمیت داده و داستانهای او اگرچه در فضای متفاوتی روایت میشوند، اما همگی قصههای جذابی دارند. چند داستان این مجموعه، فضای گروتسکی دارند. شخصیتهای این داستانها به یکباره وارد فضای عجیب و غریبی میشوند که انتظارش را ندارند. گزارشی درباری آخرین رمان تونی موریسون، برنده جایزه نوبل ادبیات: روایت برندهی نوبل ادبیات از بردهداری در آمریکایک هفته پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، رمانی به نام «یک بخشش» از تونی موریسون، نویسندهی برندهی جایزهی نوبل منتشر شد. این رمان این روزها مورد توجه بسیاری از محافل ادبی آمریکا واروپا و رسانههای مهم جهان قرار گرفته است. «یک بخشش»، نهمین رمان تونی موریسون است که در ۱۷۶ صفحه و از سوی انتشارات ناف منتشر شده است. جان آپدایک معتقد است که موریسون در به کارگیری این شیوه، تحت تاثیر ویلیام فاکنر بوده است. او مینویسد: «موریسون از رمان اولش آبیترین چشم (۱۹۷۰) تا به حال به گفتهی مشهور فاکنر عمل کرده. اینکه گذشته، به شکل تاریخی گذشته نیست.» نگاهی به کتاب «از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان»، نوشتهی جواد اسحاقیان خشم مردگان و سمفونی هیاهو«از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان»، نوشتهی جواد اسحاقیان کتابی قابل تامل در حوزهای است به نام ادبیات تطبیقی که در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ادبیات تطبیقی که تاریخچهاش به قرن نوزدهم برمیگردد، هم اکنون در بسیاری از دانشگاههای معتبر جهان به عنوان رشتهای مجزا تدریس میشود. «از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان» یکی از جدیترین کتابها در این زمینه است. اسحاقیان در این کتاب، دو رمان «خشم و هیاهو»، نوشتهی ویلیام فاکنر و «سمفونی مردگان»، نوشتهی عباس معروفی را از زاویهی بینافرهنگی (intercultural) بررسی میکند. گفت و گوی گاردین با پل استر، نویسندهی آمریکایی: بیزاری پل استر از فضای سیاسی آمریکاپل استر، نویسندهی مشهور آمریکایی که اخیراً رمانی از او با نامِ «مردی در تاریکی» منتشر شده، این روزها در لندن است. او در گفت و گویی که در گاردین منتشر شده، از بیزاریاش از سیاست در آمریکا گفته است. چیزی که کفر استر را در میآورد، صحنهی سیاست کشورش، آمریکاست. بیزاری از سیاست آمریکا که پس از انتخابات بحث انگیز ریاستجمهوری سال ۲۰۰۰ به وجود آمد، جرقه نوشتن این ماجرا را در قالب رمانِ مردی در تاریکی به وجود آورد. مردی در تاریکی، روایت وارونهای از انتخابات سال ۲۰۰۰ آمریکاست. یعنی در رمان، ال گور پیروز میشود و جنگ داخلی آغاز میشود و اتفاقات به سمتی پیش میرود که به جای ایالات متحده، ایالات «مستقل» آمریکا شکل میگیرد. یوسا: چاوز و مورالس منتظر قضاوت ادبیات بمانندماریو بارگاس یوسا را میتوان به جرات یکی از پنج نویسنده برتر زندهی حال حاضر دنیا دانست. اگر گابریل گارسیا مارکز الکش را آویخته، یوسا هنوز هم سر حال است و برای نوشتن رمان جدیدش قرار است به کشور کنگو سفر کند. یوسا در اوج بحران اقتصادی، همچنان از اقتصاد لیبرال دفاع میکند. او در گفت و گویی که دیروز در گاردین منتشر شد، علاوه بر حمایت از اشغال عراق، از شعار تغییر اوباما به وجد میآید و معتقد است که هوگو چاوز و اوو مورالس، روح دموکراسی را در آمریکای لاتین به خطر انداختهاند. نگاهی به مجموعهی داستان «مرگبازی»، نوشتهی پدرام رضاییزاده مرگ در میزنددر بررسی کتاب «مرگ بازی» از بهترین داستان کتاب شروع میکنم و با در نظر گرفتن ویژگیهای مثبت آن، به داستانهای دیگر میپردازم. «دفترچهی کوچک خاطرات من» روایت اول شخص است. مرگ در این داستان، جان میگیرد و همچون موجودی این دنیایی، در مسیر ماموریتش درگیر روابط جهان امروز میشود. مرگ در این داستان از آلودگی هوای تهران مینالد و از این که ایران خودرو هنوز فکری برای گیر پژو ۴۰۵ نکرده است. نحوهی ارتباط مرگ با خداوند شکل ملکوتی ندارد. او در وصف رابطهی خود با خداوند از الگوهای شغلی زمینی، استفاده میکند. نگاهی به کتاب «آخرین عشق کافکا»، نوشتهی کاتی دیامانت، ترجمهی سهیل سمی هستی کافکایی معشوقهی کافکاسیر زندگی دورا پس از کافکا، دقیقاً جهانی کافکایی است که در آن انسان در محاکمههای ناگزیر به جرمهای غیرملموس محکوم میشود. دورا اگر نوشتههای کافکا را حفظ نکرد، اما کوشید تا خدشهای به «هستی» کافکا وارد نشود. شاید آنها که دورا را به میراثکشی متهم میکردند، از دورا انتظار قهرمانی را داشتند که از میراث قهرمانی دیگر به نام کافکا مراقبت کند. در حالیکه این تلقی مطلقاً با زندگی فرانتس کافکا مطابقت نداشت. جهان بیرحم کافکا، آنچنان فاقد معنایی انسانی بود که باور به وجود قهرمان و زندگی قهرمانانه، باوری عبث به نظر میرسید. نگاهی به کتاب «کافه پیانو»، نوشتهی فرهاد جعفری احوالاتِ نسل ما، به صرف نقطه ویرگولمهمترین نقش را در «کافه پیانو»، زبان دارد. نثر «کافه پیانو» طنزی خفیف، اندیشهی کلبی و اعتراض به هستی اجتماعی را توامان دارد. با جملههای کتاب «کافه پیانو» گاهی هم میتوان خندید و گاهی به بسیاری از یقینها شک کرد. فرهاد جعفری با خارج کردن جملات از اندازهی معمولشان و با به تعویق انداختن نقطهی پایانی جملات؛ از یک سو فضای خمیازهآور و تردیدآمیز اجتماعی را خلق میکند و از سوی دیگر، با مطرح کردن مداوم گزارههای اعتراضی، اعتراضی هستیشناختی و عاری از ایدئولوژیزدگی را به نمایش میگذارد. دروغهایی که احمد شاملو به من گفتزندگی شاملو، سرشار از تناقضهایی است که برعکس جهان پیچیدهی شعر؛ یکدیگر را نفی میکنند. شاملو در مهمترین سالهای شاعریاش هم خواسته شاعری بزرگ و ادیبی ارزشمند باشد و هم علاقمند بوده نقش مصلح اجتماعی را ایفا کند. در حالیکه شاعر برعکس قهرمان، مامور به نتیجه نیست. ساحت شعر پیچیدهتر از آن است که به استخر شنایی برای قهرمانپروری تبدیل شود. شعر شاملو در هشتیمن سالمرگش در گفت و گو با پگاه احمدی و مهرداد فلاح: مهرداد فلاح: پایان شاملو، حرف ژورنالیستهاستوقتی خواستم به مناسبت هشتمین سالمرگ شاملو برنامهای بسازم در تماسی که با تعداد زیادی از چهرههای ادبی و نزدیکان او داشتم، همهی آنها گفتند که درباره شاملو همهی گفتنیها گفته شده است. برای من عجیب بود که چطور در اروپا برای شاعری که مثلاً ۴۰۰ سال پیش زندگی میکرده، هنوز کنفرانس میگذارند و آثار او را بررسی میکنند، اما در ایران فقط هشت سال بعد از مرگ یکی از مهمترین شاعران عصر ما؛ همه به این نتیجه رسیدند که نمیشود حرف تازهای درباره او زد. درباره این مساله با پگاه احمدی، شاعر، مترجم و محقق ادبی و مهرداد فلاح، شاعر گفت و گو کردم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|