Mar 2009


شارلیز ترون: تا فردا منتظر نباش

شارلیز ترون، بازیگر ۳۳ ساله، در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی به دنیا آمد و در نوجوانی به قصد مدل شدن و فراگیری رقص در مدرسه باله جیافری به آمریکا رفت. در سال ۱۹۹۶ او با بازی در فیلم دو روز در دره، به عالم سینما گام گذاشت و در سال ۲۰۰۴ به خاطر بازی در نقش قاتل زنجیره‌ای در فیلم «هیولا» برنده جایزه‌ی اسکار شد. او از اواخر سال ۲۰۰۸ از سوی باکی مون، به سفیر صلح سازمان ملل شد. «۱۵ دقیقه»، مردان افتخار، «درگیری در سیاتل» و «وکیل مدافع شیطان» از جمله فیلم‌هایی است که شارلیز ترون در آن‌ها بازی کرده است. شارلیز ترون در گفت و گویی که دیروز در گاردین منتشر شد، به سوالات کوتاه این روزنامه انگلیسی پاسخ داده است.



گفت و گو با رضا مجلسی، کارگردان دو فیلم مستند «چرخ گردون» و «این سخن آبی است»:
نمایش‌های نوروزی: عروس گوله، پیربابو و رابرچره

‌‌عروس‌ گوله، نمایشی نوروزی است که از سال‌های دور، پیش از نوروز در شهرها و روستاهای گیلان اجرا می‌شده است. عروس ‌گوله، داستان مبارزه‌ی یک غول و یک پیرمرد بر سر عروسی است که این عروس تمثیلی از بهار است. رضا مجلسی، فیلم‌ساز گیلانی در دو فیلم‌ خود ‌به این نمایش تمثیلی پرداخته است. موضوع فیلم «چرخ‌گردون» که محصول شبکه‌ی چهار تلویزیون ایران است، رابرچره است. این فیلم علاوه بر دریافت جایزه‌ی بهترین پژوهش از جشنواره‌ی مستند کیش، جایزه‌ی اول بخش مردم‌نگاری را هم از جشنواره‌ی کادکای اسلواکی دریافت کرد. به همین بهانه با مجلسی درباره‌ی این نمایش گفت ‌و گو کرده‌ام.



گفت و گو با موسی علیجانی، خواننده، همراه با اجرای موسیقی گیلکی
موسیقی فولکلور گیلان به روایت موسی علیجانی

عاشق موسیقی است. موسی علیجانی هر چند داستان‌نویس و فیلم‌ساز و موزیسین است و اگر چه در هیات یک فیلم‌ساز به موفقیت بیشتری دست پیدا کرده‌، اما موسیقی برای او یک چیز دیگر است. به همین خاطر است که هر وقت فرصتی پیش می‌آید در رشت کنسرت می‌دهد و چند تا از کارهای خودش را در کنار چند قطعه از آثار بزرگان موسیقی گیلان می‌خواند. فعالیت‌های علیجانی آن‌قدر متنوع است که دوستانش به او لقب «سوپر مارکت هنر» داده‌اند. در آستانه‌ی نوروز، سرزده به منزل موسی علیجانی رفتم تا برای ما از نوروز و موسیقی فلکلور حرف بزند و قطعاتی را برای رادیو زمانه اجرا کند.



خودکشی پسر سیلویا پلات و تد هیوز

پسر سیلویا پلات و تدهیوز، دو شاعر بزرگ انگلیسی زبان، خودکشی کرد. روزنامه گاردین خبر داد که نیکولاس هیوز، پسز تد هیوز و سیلویا پلات، در سن ۴۷ سالگی خودش را حلق‌آویز کرد. نیکولاس که سابقاً متخصص شیلات در دانشگاه فیرزبنکس آلاسکا بود، اگرچه توانست در یکی از دورترین نقاط جهان غرب، حرفه‌ای علمی برای خود دست و پا کند، اما عاقبت نتوانست از شرِ میراثی که پدر و مادرش برایش به جا گذاشتند، خلاص شود. او همواره زیر سایه عنوانی قرار داشت که شاید خودش کم‌ترین نقش را در شکل‌گیری‌اش داشت. او ماحصل ارتباط عاشقانه و تراژیکِ یکی از مشهورترین زوج‌های ادبیات قرن بیستم بود.



آلن دوباتن: از گاردین می‌ترسم

آلن دوباتن، ۳۹ ساله در زوریخ به دنیا آمد. او در دانشگاه کمبریج در رشته‌ی تاریخ تحصیل کرد و تحصیلات تکمیلی‌اش را در کالج سلطنتی لندن در رشته‌ی فلسفه گذراند. در ۲۳ سالگی، دوباتن «مقالاتی درباره‌ی عشق» را منتشر کرد که دو میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفت. کتاب‌های دیگر او از جمله «چطور پروست می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد»، «اضطراب وضعیت»، «معماری شادکامی»، «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» و «هنر سیرو سفر» همگی پرفروش بوده‌اند. آلن دوباتن در گفت و گویی که امروز در گاردین منتشر شد، به سوال‌های کوتاه گاردین پاسخ داده است.



گزارشی درباره نوروزی‌خوانی در گیلان در گفت و گو با هوشنگ عباسی و صفر رمضانی:
نوروزی‌خوانان، پیشوازان گیلانی بهار

به آن‌ها می‌گویند «نوروزی‌خوان». ‌یک فانوس در دست‌شان می‌گیرند و می‌آیند جلوی در خانه‌ها‌ی مردم و نغمه‌های نوروزی سر می‌دهند. نوروزی‌خوانی یکی از سنت‌های نوروزی مردم گیلان است که در طول قرن‌ها هم‌چنان زنده باقی مانده است. هوشنگ عباسی، شاعر و محقق می‌گوید: «مضامین ترانه‌ها و اشعاری را که می‌خواندند، می‌توانیم به دوبخش تقسیم کنیم. ‌یک بخش ترانه‌ها و اشعاری بوده است که جنبه مذهبی داشته همراه با توصیف بهار. یک بخش هم ترانه‌هایی بوده که مضامین اجتماعی یا سیاسی داشته است.‌»



۱۰۰ رمانی که همه باید بخوانند

در سال‌های اخیر، انتخاب رمان‌های برتر تاریخ ادبیات، دل‌مشغولی بسیاری از رسانه‌ها بوده است. روزنامه انگلیسی دیلی‌تلگراف هم ۱۶ ژانویه ۲۰۰۹، فهرستی از صد رمانی را منتشر کرد که به اعتقاد منتقدینش باید در کتابخانه هر خانه‌ای باشند و خوانده شوند. طبیعی است که این ۱۰۰ رمان، نه بهترین رمان‌ها، بلکه بهترین‌ها از نظر منتقدین این روزنامه هستند. در این فهرست نام‌های آشنایی به چشم می‌خورد. اما چندتایی هم هستند که هنوز در ایران چندان شناخته شده نیستند.