تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
نامه‌ای به شهردار تهران - بخش نخست

آقای شهردار! می‌دانید چه مسئولیتی را پذیرفته‌اید؟

کیومرث مسعودی
پژوهشگر و جامعه‌شناس شهری

آقای شهردار، شما وارث مسایل و مشکلات شهری هستید که در کوتاه زمان از یک قلعه - شهر فئودالی به یکی از 15- 10 کلان‌شهر بزرگ دنیا بدل شده است. بدون آن‌که از حداقل زیرساخت‌ها و استانداردهای شهری یک کلان‌شهر - و کمتر از آن - حتی از امکانات و زیرساخت‌های شهری یک شهر کوچک و موزون، برخوردار باشد.

شما با مجموعه‌ای پیچیده و در هم تنیده از مسایل و تنگناهایی مواجه‌اید که طی دوره پایتخت شدن تهران هیچ کدام در دوره و زمان خودشان حل نشده‌اند. لذا شما همچون باستان‌شناسان و یا زمین‌شناسان باید لایه‌های مختلف مسایل و مشکلات دوره‌های قبلی را که روی‌هم تلنبار شده‌اند،‌ شناسایی کنید و بعد به فکر حل این معضلات تاریخی شهر باشید.


تهران با موقعیت استقراری در حد فاصل دشت و کوهستان

آقای شهردار پیش از شما 150 شهردار در دوره‌های مختلف بر این مسند نشسته‌اند؛ با اندیشه‌ها و نیات سیاسی متفاوت. عده معدودی خدمت کرده‌اند و نامهری دیده‌اند، (دوره‌های رونق) عده‌ای با شهر همچون اداره برخورد کرده‌اند (دوره‌های رکود) و فقط شهردار بوده‌اند و شهر را به انبوه ضوابط و مقررات سپرده‌اند؛‌و برای عده‌ای این مسند سکوی پرش به پست‌های بالاتر بوده است (دوره شعار و ظاهرسازی) حال شما باید تکلیفتان را با این مسند،‌و این کلان‌شهر و انبوه مسائل و مشکلات آن روشن کنید.

نگارنده به عنوان پژوهشگر شهری، که حدود نیمی از عمر خود را با مسایل ریز و درشت تهران درگیر بوده است، وظیفه خود دانستم که انبوه مسایل و مشکلات شهر را به طور گذرا مرور کنم، و تجربیات هر چند محدود خود را در مورد برخورد با این اژدهای خسبیده در پای البرز، که آب دو رودخانه را می‌بلعد و باز تشنه است، و نفیر مرگبار و مسمومش هوای شهر و کیلومترها اطراف آن را زهرآگین ساخته، بیان کنم. اژدهایی که علیرغم هیبت ترسناکش بسیار ضعیف و آسیب‌پذیر است و با زلزله‌ای یا در شکاف گسل‌ها فرو می‌رود و یا زیر خروارها سنگ مدفون می‌شود.

آقای شهردار! شهر انعکاس عینی‌ ذهنی و پیچیده نظام اجتماعی‌ اقتصادی و فرهنگی حاکم بر شهر است، لذا هنگامی که شهر بر پایه بنیان‌های درآمدی ساکنین‌اش چند پاره می‌شود، کالبد شهر نیز گسیخته شده و هر پاره شهری مستقل، ساز خود را می‌زند و پر بیراه نیست اگر بگوئیم این شهر مریضی است در آستانه مرگ،‌ آتشفشانی است در آستانه انفجار، و موجودی فرتوت و در هم شکسته که هر لحظه ممکن است شاهد ایست قلبی و مغزی‌اش باشیم.

آقای شهردار احساساتی شدن در مباحث شهری سم مهلک است، ولی بدانید که هزاران استاد فرهیخته و محقق شهری با دغدغه زلزله و فاضلاب و ترافیک و حاشیه‌نشینی و ده‌ها نگرانی دیگر جوانی خود را فدای این شهر نموده‌اند، بی آن‌که نام یا نانی از این راه جسته باشند.

این گروه نخبگان فارغ از گرایشات سیاسی و اعتقادی سرداران سپاه و مشاورین مدیرانی توانند باشند که خواهان دگرگونی اساسی در ساختار کالبدی و عملکردی شهراند و جستجوگر راه حل‌های واقع‌بینانه و منعطف و عدالت‌جویانه برای بیشمار مسایل و مشکلات و تنگناهای این کلان‌شهر پای در گل مانده.

آقای شهردار! تصور آن‌که در دوره کوتاه مدیریت شما‌ و یا هر کس دیگر‌ بتوان مشکلات را حل نمود تصوری غیر واقعی است. لذا بکوشید که در دوران مدیریتی خود بنیان‌های نوینی برای گردآمدن صاحب‌نظران و مدیران اجرائی و سایر مدیران موثر در عمران شهر،‌ گذاشته شود و با اتخاذ رویکردی علمی و راهبردی‌هایی مطلوب امکان حل مسایل و مشکلات شهر را در دراز مدت،‌ و بر اساس اولویت‌ها فراهم آورید.

آقای شهردار! همان طور که پیشتر اشاره شد مسایل و مشکلات شهر تهران اگر در دوره و زمان خود مطرح می‌شدند، چه بسا با هزینه‌ای اندک،‌ و با آثار و پیامدهای محدود حل شدنی بودند. لیکن به دلایل مختلف این مشکلات لایه لایه بر هم تلنبار شده و با مسایل معاصر شهر در آمیخته گردیده که نتیجه آن انبوهه‌ای در هم پیچیده از مشکلات و کلافی سر درگم شده است. به طوری‌که اگر مدیریت شهری به راهکارهای علمی و مشاورین صاحب‌نظر و پشتوانه مردمی تجهیز نشود، بی‌شک در برابر این مشکلات از پا درآمده، و یا به مانند بسیاری از مدیران پیش از این ، مسایل و مشکلات اساسی را واگذارده و به روزمره‌گی می‌افتد.

تجربه نشان داده که دنباله‌روی از روندهای موجود، اگر حاصلی هم داشته باشد تاریخ مصرف‌دار است و در کوتاه زمانی به فراموشی سپرده می‌شود، و باز کلان‌شهر تهران می‌ماند با انبوه مشکلات گذشته و لایه‌های مشکلات جدید.


این اژدهای خسبیده در پای البرز

آقای شهردار! نکته دیگری که لازم می‌دانم به طور ویژه بر آن تاکید کنم، این واقعیت است که مسایل و مشکلات تهران یک راه حل طلایی و جادویی ندارد. در واقع همان‌طور که مشکلات شهری طی سالیان متمادی و به مرور شکل گرفته‌اند، برای حل آن‌ها نیز حوصله و بردباری لازمه کار است، و با اتخاذ رویکرد درست و تهیه برنامه‌ای راهبردی باید سال‌ها و سال‌ها با صبر و حوصله پای فشرد و دمی نیاسائید تا این گره‌های روی هم خورده، یکان یکان باز شوند.

پس بیائید و بنیانگذار شیوه و رویکردی مناسب و ماندگار برای حل معضلات تهران باشید، نه آن‌که اسیر توهم شده و فکر کنید که با چند اقدام طلایی همه مشکلات درو شده و از سر راه برداشته می‌شوند.

آقای شهردار مقدمه را بیش از این ادامه نمی‌دهم، و با دسته‌بندی مشکلات شهری تهران و نگاهی گذرا به علل بروز این مشکلات، به مسئله اصلی می‌پردازم:

1. ساختار طبیعی شهر و سوانح و خطرات طبیعی‌ انسانی آن
آقای شهردار! مارکس در مقدمه کتاب سرمایه داستان پادشاهی را نقل می‌کند که به هر چه دست می‌زد به طلا تبدیل می‌شد، و آنگاه نتیجه می‌گیرد که سرمایه‌داری به هر چه دست می‌زند به کالا تبدیلش می‌کند، و نگارنده هم معتقد است که در تهران شاه‌های بسیاری وجود دارند که به هر چه دست می‌زنند به برج و مجتمع تبدیلش می‌کنند.

شهر تهران به دلیل موقعیت استقرارش در حد فاصل دشت و کوهستان، تا دهه‌های متمادی از مواهب هر دو محیط طبیعی بهره‌مند بود. لیکن با توسعه لجام گسیخته شهری از دهه پنجاه شمسی و به ویژه در سال‌های پس از انقلاب، شهر ازجنوب و غرب به بلعیدن اراضی مرغوب زراعی و باغی پرداخت و از شمال نیز اراضی کوهپایه‌ای و حرایم و باغات حاشیه رودخانه‌های فصلی را، رندان به ساخت و ساز شهری بدل ساختند.

به این ترتیب، رودخانه‌ها به کانال‌های بتنی فاضلاب بدل شده، باغات کوهپایه‌ای که چشم‌انداز زیبا و عمومی شهر بود به محل احداث برج‌ها تبدیل شد، روی گسل‌ها ساختمان‌های مرتفع احداث گردید، باغات و خانه‌ باغ‌های ییلاقی به مجتمع‌های مسکونی تغییر یافت و به این ترتیب شهر از تهویه طبیعی هوا و تبادل هوا بین کوهستان و دشت محروم شد، کمربند سبز دامنه البرز از بین رفت،‌ باغات معدوم شد،‌ رودخانه‌ها که حداقل بخش شمالی شهر را می‌توانستند مفرح و شاداب کنند، خیابان شدند.

در نتیجه اینک شهر با ساختمان‌های کم مقاومت و به ویژه ساختمان‌سازی بلند مرتبه در کنار اتوبان‌ها و خیابان‌های شریانی، در صورت زلزله نسبتاً قوی به گورستانی پهناور بدل خواهد شد. در این شرایط با قطع آب و برق، آتش‌سوزی‌های ناشی از شکستگی لوله‌های گاز،‌ و ... اساساً امکان امداد و کمک‌رسانی به ساکنین زنده مانده وجود نخواهد داشت.

مزید بر این، ساکنین باقی‌مانده را به کجا منتقل کنیم؟ آیا نمی‌شود چند نقطه مناسب مثل پارک لویزان، سرخه حصار و خجیر، پارک چیتگر.، اراضی عباس‌آباد و امثال آن را از قبل به منابع آب، ژنراتورهای برق، و شبکه‌های دسترسی ایمن تجهیز نمود تا در هنگام بروز چنین بلیه‌ای،‌ امکان اسکان موقت زلزله‌زدگان را فراهم آورد؟.

جالب این‌که اگر از زمان انقلاب به بعد، یا حداقل از زمان وقوع زلزله رودبار به بعد در ساخت‌وسازهای تهران ضوابط مقاوم‌سازی ساختمان‌ها در برابر زلزله رعایت می‌شد، هم اکنون حداقل 70- 60 درصد ساختمان‌ها در برابر زلزله ایمن بودند. راستی چرا هیچکدام از این کارها را نکرده‌ایم؟. آیا جز این است که هر شهرداری که آمد آنچنان غرق مسائل و مشکلات روزمره شد که نتوانست به مسایل اساسی شهر بپردازد؟

ادامه دارد ....

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

Be onvane yek mohandes ke savde mohandesi darad ba nazare in aghaye jameeh shenas movafegh nistam . be onvane kasi ke dar amrikaye shomali zendegi mikonad va dar herfeye mohandesisit .va be iran ham safar mikonad . bayad begooyam ke dar tehran bekhosoos aghlabe sakhtemanha structure fooladi darand va dar morede high rise ha ghvanine mohandesi bekhoobi reayat shodeh , tanha dar sharyete zlzelehaye kheili shadid asib haye jedi betor mozeie dar tehran moshahedeh khahad shod ,bayad goft ke baraye in mavared hanooz technology ghader be jologiri nist, shahede an marge 5000 nafar dar daheye 90 dar tokyo ast , talafate sad ha nafary dar zelzelehie ke dar LA dar california hades shod ast . dar zemn jamehe shanasan bayad dar morede jameh nazar bedahand na mohandesi.(mitavanand az mohandesan soal konand va nazare kar shenasi beporsand)

-- بدون نام ، Apr 15, 2008

بسیار خوشحال کننده است که بار دیگر مقاله ای از آقای مسعودی منتشر می شود. چه اصطلاحات و عکس های جالبی " اژدهای خسبیده در پای البرز" . ممنئن

-- سایمون ، Apr 15, 2008

it is great that subjects like this are talked about in Zamaneh!
thanks
hopefully it makes those who are resposible think and act.

-- saeid ، Apr 16, 2008

آن چه مشخصه نگرش دوگانه آقای جامعه شناس شهری است ، در ابتدا مسئله شهر به مثابه کالبد جامعه و در نگرش دوم شهر مجموعه امنیت ساختمانی . درباره بخش دوم بنده که ساکن ایران هستم و در ضمن دو تن از باجناق هایم بساز بفروش هستند به خوبی می دانم که برای سود بیشتر اکثر خانه هایی که می سازند ضد زلزله نیست . خدمت دوستمان هم عرض کنم که زلزله 2 ریشتری سه سال قبل تهران باعث ریزش برخی ساختمان ها و شکستن شیشه ها شد.

-- ربیحاوی ، Apr 16, 2008

چه بامزه ! این آقای آمریکایی خودشان در آمریکا نشسته اند ، با یه سفر به تهران اومدن فهمیدن خونه ها ضد زلزله است ...

-- ربیحاوی ، Apr 16, 2008

سردار سپاه از اینکه فرماندهی پادگان همچون تهران را عهده دار شده اند و همچون یک نظامی شجاع قسمتی از طرح سازماندهی گروهان ها را بر عهده دارند جایی بسی خرسندی دارد ایشان علم نارنجک و کلاش را دارند چگونه تفکر پیاده سازی مهندسی روز شهر سازی خواهند پذیرفت ا حتیاج به زمانی بس طولانی دارد چه برسد به اجرای ان
فن ایشان در سنگر سازی است

-- بدون نام ، Apr 17, 2008

In aghaye mohandes e amricayee bayad bedoonand ke ba safar va did e sathi nemisheh in chizha ro goft. amricaye shomali boodan va mohandes boodan che savad o arjaeiati be aghayoon ata mikoneh !! khob in aghae jameheh shenas ham darand nazareshoon ro migan, vahye monzal nist, nazareh, dar inke tehran kamlen shahr e bi dar o peikar va bi osool o ghanoonie ke shakki nist , dar in roshd e bimargooneye oon ham hamintor, va mosallaman ma ke jamyeh bimari darim, hokoomat e bimartar, kolliyeye omoor e digar taht e tasir e in ghazieh gharar migireh ... hata ageh too har khiabooni 10 ta sakhtemoon foroo berizeh, daghighan rahi baraye nejat e afrad e oon mantagheh nist, ba in ezdeham e jameiat hatman kasani hastand ke dar biroon ham asib mibinand.. masaleye asli ineh ....

-- toranj ، Apr 17, 2008

البته این مشکلات در اکثر کلانشهرها بخصوص در جهان سوم وجود دارند و نیاز به کار فرهنگی و بسیج ملی دارند.

-- مرتضی ، Apr 18, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)