خانه > خارج از سیاست > ورزشی > یک هفته با فوتبال ایران | |||
یک هفته با فوتبال ایرانکیا بهادری
بدهی تیم ملی به دایی سایتهای ورزشی و خبری که تا پیش از انتخاب دایی با حجم گستردهای به پوشش خبری موضوع انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال میپرداختند و در مورد انتخاب کلمنته و گزینههای مطرح ایرانی گاهی حتا لحظه به لحظه گزارش میدادند، تنها بهطور پراکنده به اعلام خبر این انتخاب پرداختند و پس از آن بهندرت مطلبی در خصوص سرمربی جدید منتشر میشود. گویی مهم تنها انتخاب یک نام بوده است و تحلیل این انتخاب و چشمانداز پیش روی تیم ملی در فاصلهی سه هفته مانده به مصاف سرنوشتساز در کویت دیگر اهمیت چندانی ندارد. این موضوع که آیا منعی در این زمینه در میان مطبوعات ایران وجود دارد مشخص نیست اما واکنش متفاوت دو تن از افراد مطرح فوتبال در ایران در نوع خود تأملبرانگیز بود. «صفایی فراهانی» یکی از این دو تن بود که در اظهاراتی انتخاب علی دایی را اشتباهی از سوی فدراسیون فوتبال توصیف کرد. به عقیدهی صفایی فراهانی، دایی سرمایهای است که فوتبال ایران پس از چهل سال کسب کرده و نباید با انتخابی عجولانه این سرمایه را به آسانی در معرض تهدید و تخریب قرار داد. این دیدگاه در واقع نمایندهی گروهی است که معتقدند علی دایی اسطورهی فوتبال ایران است و باید به تدریج از این اسطوره خرج کرد و سپردن هدایت و مسئولیت تیم ملی به او و حذف احتمالی از رقابتهای مقدماتی جام جهانی میتواند پایان کارنامهی کاری این سرمایه را در سن چهل سالگی رقم بزند. اتفاقی که چه بسا مد نظر افراد دخیل در انتخاب او نیز بوده است. «رسول کربکندی» مربی نامآشنای اصفهانی فرد دیگری بود که به نوعی متفاوت از انتخاب علی دایی سخن گفت. از دیدگاه کربکندی جنگ فرسایشی میان سازمان تربیتبدنی و فدراسیون فوتبال انتخاب سرمربی تیم ملی را با مشکل روبرو ساخته بود و در نهایت پس از آنکه سازمان و فدراسیون هیچکدام نتوانستند گزینهی مورد نظر خود را به طرف مقابل تحمیل کنند بر سر گزینهی سوم به توافق رسیدند. کربکندی افزود: علی دایی گزینهی سوم خوبی برای هر دو طرف بود. این اظهار نظر در ادامه واکنش تند سازمان تربیت بدنی را نیز بههمراه داشت و نشان داد مدیریت ورزش ایران انتقاد از انتخاب صورتگرفته را نمیپسندد. با اینحال نمیتوان تحلیل کربکندی را بهعنوان دیدگاه بخشی از جامعهی فوتبال از نظر دور داشت چرا که تا آخرین روزها از «قطبی» و «قلعهنوعی» بهعنوان گزینههای نهایی برای هدایت تیم ملی نام برده میشد و در آخرین لحظات این افشین قطبی بود که تا پای توافق با فدراسیون نیز پیش رفت اما به گفتهی بسیاری با واکنش منفی سازمان تربیتبدنی مواجه شد. بنابراین انتخاب دایی میتواند نتیجهای برآمده از اختلاف میان سازمان تربیتبدنی و فدراسیون فوتبال باشد. در این بین دیدگاه سومی نیز وجود دارد که متعلق به بخش در سکوت و همچنین بیتریبون جامعه است. این بخش از افکار عمومی بر اساس نشانههای قوی معقد است علی دایی با داشتن روابطی گسترده در مدیریت کلان ورزش به شخصی بسیار بانفوذ در فوتبال ایران بدل شده است و ریشهی این انتخاب را باید در این روابط جستجو کرد. در واقع علی دایی مدتها پیش در آستانهی پیوستن به کادر فنی تیم ملی قرار داشت و «برانکو ایوانکویچ» سرمربی وقت تیم ملی پیش از جامجهانی بهوضوح اعلام کرد که قصد دارد در آینده از تجربیات و توانایی او در کادر تیم ملی استفاده کند. به سخن دیگر عهدهدار شدن سمت دستیاری برانکو ایوانکویچ در تیم ملی پس از رقابتهای جامجهانی میتوانست بهتدریج و بهطور طبیعی به آنچه امروز رخ داد منجر شود. اما ناکامی تیم ملی در رقابتهای جام جهانی و موج گستردهی انتقادات علیه دایی و اتفاقات رخداده پس از آن و برکناری فدراسیون وقت، محاسبات موجود را برهم زد. دایی پس از آنکه از تیم ملی ناامید شد ناگهان در فاصلهی سههفته مانده به مسابقات لیگ از تیم سایپا سر در آورد و همانطور که همه در آنزمان پیشبینی میکردند پس از گذشت سه، چهار هفته از آغاز رقابتهای لیگ «ورنر لورانت» سرمربی آلمانی سایپا ناپدید شد و علی دایی جای او را گرفت. در نهایت آمادگی و هماهنگی نفرات تیم سایپا که از دو سال پیش توسط «بیژن ذوالفقارنسب» برای قهرمانی در لیگ بسته شده بودند در فصل پیش و با امکانات حرفهای باشگاه سایپا و البته تلاش خود دایی نتیجه داد. با قهرمانی سایپا در لیگ برتر نام دایی دوباره بر سر زبانها افتاد و از آن پس یکی از سئوالهای دائمی خبرنگاران از او در مورد تیم ملی بود و دایی نیز همواره پاسخ میداد که بههیچ وجه به تیم ملی نمیاندیشد. دایی حتا تا چند روز پیش از اعلام خبر سرمربیگریاش و زمانی که نام او بهعنوان یکی از گزینههای مطرح فدراسیون مطرح میشد همان پاسخ همیشگی را به همه تحویل میداد و در مقابل دوربینهای تلویزیونی هر گونه پیشنهاد و تماسی از سوی فدراسیون را تکذیب کرد، تا در نهایت «علی کفاشیان» با اعلام نام وی بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی به خبرنگاران لبخند بزند و از تاکتیک فدراسیون فوتبال برای غافلگیر کردن آنها سخن بگوید. همینجا باید گفت عدم اطلاعرسانی صحیح و انحراف افکار عمومی نیز یکی از مشکلات جدی فوتبال ایران است که گویا به ارزش تبدیل شده است و نتیجهی آن البته همانا تصمیمگیری در پسله و بدون مشارکت اهالی فوتبال است که شاهدیم و خود بحث جداگانهای میطلبد. در هر حال پر واضح است که هیچکس منکر نقش پر رنگ دایی در افتخارات و موفقیتهای دهسال گذشتهی فوتبال ایران نمیتواند باشد، همچنانکه هیچکس نمیتواند جاهطلبی بیحد و حصر او را نادیده بگیرد. علی دایی چه بخواهیم و چه نخواهیم شناسنامهی فوتبال ایران در سطح بینالمللی است و همچنانکه آلمان به «بکنباوئر» وام داد، و فرانسه به «پلاتینی» و هلند به «فانباستن»، فوتبال ایران نیز بدهی خود را میبایست دیر یا زود به «علی دایی» میپرداخت. اکنون این اتفاق بدونتوجه به تفاوتهای ساختاری فوتبال ایران با این کشورها و پس از ماهها فرصتسوزی در فاصلهی سه هفته تا مصاف دوم رقابتهای مقدماتی جام جهانی رخ داده است. این انتخاب در شرایط فعلی بیشتر به قمار و ریسک پنجاه، پنجاه شیر یا خط پرتاب سکه میماند. شکست در مقابل کویت تا حد زیادی امید ایران را برای صعود از گروه نه چندان مشکل خود بدل به یأس خواهد کرد، و از دست ایرانیان دوستدار فوتبال کاری برنمیآید جز آنکه به موفقیت و پیروزی تیم کشورشان امیدوار باشند. پیروزی تیم ملی و شادی پس از آن حق طبیعی مردم است، اما مسئولیت شکست احتمالی و از بینرفتن اعتبار فوتبال ایران در گام اول رقابتهای مقدماتی جان جهانی بیشک متعلق به فدراسیون فوتبال ایران و سازمان تربیتبدنی خواهد بود، و البته «علی دایی» که این ریسک را پذیرفته است.
فرصتی برای تسویهحساب؟ با این حساب اکنون فرصت مناسبی پدید آمده است تا برخی حسابهای قدیمی تصفیه شوند. هرچند که دایی خود این مسئله را تکذیب کرده است و علی کریمی نیز از جمله بازیکنانی بود که بهموقع واکنش مثبتی به انتخاب دایی نشان داد و برای خدمت در تیم ملی ابراز آمادگی کرد. کریمی در عین حال در جملهای معنادار اعلام کرد که انتظار ندارد به تیم ملی دعوت شود که خود گویای مطلب هست. از سویی با توجه به فرصت اندک باقیمانده تا هفتم فروردین و مصدومیت و عدم آمادگی «جواد نکونام» عدم دعوت از بازیکنان کلیدی و باسابقهای همچون کریمی و مهدویکیا و مبعلی که همگی در خط میانی بازی میکنند میتواند برای تیم ملی گران تمام شود. بهنظر میرسد علی دایی حداقل برای دیدار پیش رو دندان روی جگر بگذارد و تغییرات اساسی خودش را به پس از بازی با کویت موکول کند. «منصور مهدیزاده»، «افشین پیروانی» و «مارکار آقاجانیان» هر سه از نفرات تیم قلعهنوعی بودند و دایی هیچ روی خوشی به کادر موقت تیم ملی نشان نداده است. ظاهرا «محمد احمدزاده» اولین نفری است که با لبیک به دعوت علی دایی از سرمربیگری تیم ملوان بندرانزلی استعفا داده است. «بهزاد غلامپور» همبازی سابق دایی یکی دیگر از افراد مورد علاقهی او است که برای پست مربی دروازهبانان در نظر گرفته شده است. به این ترتیب منصور مهدیزاده را میتوان از باشگاه سپاهان مانده و از تیم ملی رانده معرفی کرد. چندان بیراه نیست اگر بگوییم این مربی اصفهانی بزرگترین بازندهی این بازی چندماههی انتخاب سرمربی برای تیم ملی بود.
تیم ملی و سایپا، دو هندوانه با یک دست در واقع به گفتهی کفاشیان این مسئله موقتیست و تا زمانی که سایپا جایگزین مناسبی برای سر مربی خود پیدا نکرده است، دایی هدایت تیم ملی و سایپا را همزمان برعهده خواهد داشت. بر این اساس تیم سایپا با هدایت علی دایی چهارشنبه هفتهی جاری در کویت اولین بازی خود را در رقابتهای زیرگروه جام باشگاههای آسیا مقابل «الکویت» برگزار خواهد کرد. پس از آن و با تعطیل شدن احتمالی رقابتهای هفتهی بیست و پنجم لیگ برتر تمرینات تیم ملی از روز جمعه یا شنبه آغاز خواهد شد و تیم ملی ایران پس از بازی دوستانهی دوم فروردین ماه مقابل بحرین در این کشور راهی کویت خواهد شد تا هفتم فروردینماه در دیدار حساس و دوم خود به مصاف تیم ملی کویت برود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
manzoor az "Mansoor e Mehdizadeh" ehtemalan "Mansoor e Ebrahimzadeh" ast?
-- mahmood ahmadi ، Mar 9, 2008