خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > ازدواج موقت يا روابط متعددِ عشقی؟ | |||
ازدواج موقت يا روابط متعددِ عشقی؟مترجم: رضا شوقیزن جوان برای عبادت به اینجا نیامده است. محمود این را از نگاه اول میفهمد. مانتویی که او روی لباس جیناش پوشیده تا سر زانوانش را میپوشاند. موهای چتری سیاهش از زیر روسری کوتاهش پیداست. در میان انبوهی از زائران چادرسیاه، طرز لباس پوشیدن او واقعاً هوسانگیز است. او با گردنی کج در کنار در ورودی زیارتگاه حضرت معصومه، جایی که زنان بیچاره و فقیر چمباتمه زده و از زائران تقاضای صدقه میکنند، ایستاده است. زن اندکی غمگین به نظر میرسد و گویا منتظر کسی است. محمود بهتنهایی وارد حیاط زیارتگاه میشود. همسرش هنوز مشغول عبادت است. او قدمزنان خود را به جایی که زن ایستاده است نزدیک میکند. زن سرش را بالا میگیرد و به او نگاه میکند. محمود الان درست در کنار زن قرار گرفته است اما به سوی او برنمیگردد. زن بدون مقدمه میگوید: "من گدا نیستم اما به خاطر بچههایم به پول نیاز دارم." محمود میپرسد: "چرا ازدواج نمیکنی؟" زن به زمین خیره میشود. محمود دلیل سکوت او را میفهمد اما برای اینکه مطمئن شود میپرسد: اگر کسی پیدا شود حاضری با او ازدواج کنی؟" زن میگوید: " شاید." و با چشمان سیاه درشتاش این حرف را تأیید میکند. محمود میگوید: "شمارهی تلفنات را به من بده. احتمالاً من بتوانم برایت کاری بکنم." زن بدون معطلی شمارهاش را میدهد. میچرخد. و میرود. چند دقیقه بعد خانوادهی محمود دور او حلقه میزنند. همسرش میگوید به زیارتگاه دیگری در همان نزدیکی بروند اما بچهها میگویند برویم بستنی بخوریم. حواس محمود اما جایی دیگر است. او 41 سال دارد و 17 سال است که ازدواج کرده است اما با این حال یاد چشمان سیاه و صورت شفاف آن ناشناس از ذهنش خارج نمیشود. او پیش از این چیزهایی در مورد زنهایی که بهطور پنهانی در شهر قم دلربایی میکنند شنیده بود. خیلی از زنها در اطراف اماکن مقدس این شهر منتظر مردان هستند تا با آنان عقد ازدواج محدود به زمانی معین مثلاً چند ساعت، چند ماه یا سال را ببندند. چنین ارتباطی یا بهاصطلاح صیغه بر اساس تفاسیر شیعی شریعت مجاز بوده و مادام که به ثبت رسمی برسد و مرد مهریه زن را بپردازد قانونی نیز هست. آن شب محمود چندین بار شمارهی آن غریبه را میگیرد. کمی قبل از نیمهشب زن گوشی را بر میدارد. محمود میگوید: "من به تو علاقهمندم و میخواهم تو را دوباره ببینم." زن میگوید:"فردا ساعت 2 توی همان زیارتگاه." رجا او را به یک دفتر ثبت ازدواج در آن سوی خیابان میبرد. آنها فرمهای مربوط را بهسرعت پر میکنند. محمود قبول میکند که ماهانه معادل 35 یورو مهریه، برای کرایه خانه و پول توجیبی به رجا بپردازد. رجا خود این مبلغ را درخواست کرده بود. البته محمود بدون اضافه کار نمیتواند این مبلغ را بپردازد. او راننده تاکسی است و ماهانه حدود 200 یورو درآمد دارد. این پول تنها برای گذران زندگی خانوادهی خودش کافی است. اتاقی که کرایه کردهاند در یکی از زائرسراهای ارزانقیمت در حومهی شهر قرار دارد. در این اتاق یک تخت و یک صندلی هست اما شیر آب در آن وجود ندارد. محمود هیجانزده است و رجا خجل. محمود لباسهایش را در میآورد و رجا شروع میکند به لرزیدن. محمود او را در آغوش میگیرد و میگوید: "نترس، ما که کار خلافی نمیکنیم." رجا حرف او را با تکان سر تأیید میکند. محمود میگوید: "دفعهی اول زیاد طول نمیکشد." پس از مدت کوتاهی هر دو به یک رستوران میروند و چلوکباب سفارش میدهند. محمود میگوید: "همینجا بمان من زود برمیگردم." و چند لحظه بعد با دو بست تریاک برمیگردد. مواد مخدر را در این خیابانها بهراحتی میتوان پیدا کرد. محمود به عنوان دسر یکی از آن گلولههای کوچک چسبناک قهوهای را میخورد تا در نوبت بعد توان بیشتری داشته باشد. تا مواد مخدر اثر کند آن دو کنار هم در رختخواب دراز میکشند و طنزهای رکیک برای هم میگویند. الان دیگر شرم رجا از بین رفته است. او در حالی که محمود را نوازش میکند از شوهر سابقش میگوید که 9 سال پیش در یک تصادف کشته شده است. آن زمان رجا 20ساله بوده. از آن زمان تا به حال رجا با هیچ مردی نبوده. آنها تا صبح روز بعد با هم هستند. فردا محمود به تهران برمیگردد. زن محمود از او میپرسد: "تا حالا کجا بودی؟" محمود میگوید: "مسافر داشتم." زن میگوید: "چرا زنگ نزدی؟" محمود با بیتفاوتی پاسخ میدهد: "من گاهی موقعها اینجوریم دیگه." از وقتی که محمود با رجا آشنا شده ضربالمثل قدیمی هم زیارت هم سیاحت برایش معنای تازهای پیدا کرده است. پدر خانواده اکنون هفتهای 2 یا 3 بار مسافت 200کیلومتری تهران تا قم را طی میکند. او و رجا همیشه در همان مکان همیشگی با هم ملاقات میکنند. رجا قبل از رفتن به رختخواب روسریاش را برمیدارد، موهای سیاهش را شانه میزند، خط لب میکشد و چشماناش را سرمه میکند. رجا از عطر و ادکلن استفاده نمیکند و آن را نشانهی بیبندوباری زن میداند. با هر شب مشترکی که با هم میگذرانند علاقهی محمود به رجا بیشتر میشود. سکس خوب است اما این تنها مسأله نیست. گاهی اوقات محمود رجا را بیش از یک فاسق حس میکند. محمود درست مثل یک شوهر مراقب و نگران رجا است. وقتی بچههای رجا مریضاند محمود پول ویزیت دکتر را به او میدهد. پس از آن که 3ماه مدت صیغه تمام شد آنها دوباره زمان آن را تمدید میکنند. حالا دیگر رجا به محمود اطمینان پیدا کرده و میگوید مردی را یافته که واقعاً دوست دارد با او ازدواج کند. محمود نیز هرگاه به رجا، اولین زن صیغهایاش فکر میکند احساس میکند که شیفتهی اوست. او میگوید: "رجا خیلی بامحبت است. هرچه از او خواستهام تا به حال نه نگفته است. در مجموع سکس با یک زن صیغهای میتواند بهتر از سکس در خانهی خود آدم باشد. البته من خودم هم از این جهت از خودم خجالت میکشم." محمود اما تازه بر سر ذوق آمده است. او میگوید: "وقتی یک نوع نان به دهان آدم مزه کرد، انسان دوست دارد بقیهی انواع آن را هم امتحان کند." نفر دوم پس از رجا یک پرستار 26سالهی مطلقه و دوباره اهل قم است. رابطهی او و محمود 6ماه دوام پیدا میکند. بعد از او نوبت خانم صیغهای سوم میرسد: زن مطلقهی همسایهی طبقهی پایین، خانهای در یکی از آپارتمانهای بلندمرتبهی تهران. آنها هر جمعه و هر یکشنبه همدیگر را مخفیانه ملاقات میکنند و بعد هم محمود یکراست به خانهی خود در طبقهی بالا نزد همسرش میرود که فکر میکند او تا این دیروقت مشغول کار بوده است. محمود گاهوبیگاه میترسد نکند مچش باز شود اما بههیچوجه احساس گناه نمیکند: "من پیش روسپیها نمیروم. آنها مثل قاشقاند که هر کسی آن را به دهان خود میگذارد. سکس با روسپیها گناه است." ادامه دارد... ---------------------------------------------------- بخش دوم: ثوابِ بوسه در ازدواج موقت
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
یکی از بهترین مطالب ترجمه ای رادیو زمامه تا امروز
-- بدون نام ، Aug 7, 2007سلام!
مسئله به این سیاهی که شما بیان میکنید نیست! خیلی مرد ایرانی را خفت داده اید. و خیلی صیغه را کثیف نشان داده اید!
ای کاش مورد مثال شما جوانی مجرد بود که به خاطر اعتقادات مذهبی، بر عکس تمام هم سن و سالانش، دست به حرام نمیزد و برای آزادی از غریضه قدرتمند شهوت بدنبال صیغه کردن میرفت!
-- مهدی ، Aug 7, 2007صیغه تعهدآور است و به مانند بازار سهل الوصول روسپیان نیست!
ممنون جالب بود
-- آزادی بی بها نیست ، Aug 7, 2007http://freedomisnotfree.blogfa.com/
aha in matlabetun ghashang bud. ino migam ke badan magid hosein hashemi hamash faghat balade enteghad kone.......ma dar kol agh ebramo dust darim vali un nadare
-- حسین هاشمی ، Aug 7, 2007agha bayad baraye in kar farhang sazi beshe tu jamee(in tikaro hal kardin che adabi harf zadam) vali harkate khubi ro shoru kardin .tarvije ezdevaje movaghato migam .khube pish berin ,mano tamume dokhtaraye mahalamun poshtetuni..........
-- حسین هاشمی ، Aug 7, 2007به نظر شما جالب نیست که آنچه در اجتماع ما و کشورمان میگذرد را باید در مجلات خارجی بخوانیم و بعد هم یکی برایمان ترجمه اش بکند.
-- داریوش ، Aug 7, 2007متن بسیار غم انگیزی بود. متاسفانه اسلام آخوندی با رواج این پدیده شوم به جنس زن به عنوان یک ابزار برای هوسرانی مردان نگاه می کند به نظر من نام صیغه را باید به روسپی گری اسلامی تغییر داد
-- اسما ، Aug 7, 2007ازدواج موقت شاید خوب باشه ولی این طوری که در ایران رواج داره فساد مطلقه .چون نه قانونی نظاره گر این نوع ارتباطه و نه حق وحقوقی برای زن صیغه شده قائله ونه برای همسر اول .مثل تمام قوانین دیگه ی ایران میشه به نام زنان وبه کام مردان .ولی شاید بشه گفت برای جوانان کم بضاعت که قادر به ازدواج رسمی نیستند وبرای جلوگیری از هزار جور فساد دیگه (البته با اعمال قانون وعدالت )
-- نادیا ، Aug 7, 2007راه حل موقتی خوبی باشه.
اما من با نظر بالایی موافقم بهتره اسمش بی بند وباری اسلامی باشه
اسما خانم.حرف الکي نزن که اسلام با اين قانون داره به جنس زن به عنوان ابزاري براي هوسراني مردان نگاه ميکنه.
-- aries ، Aug 7, 2007اگه مرد داره لذت مي بره همون زن هم که از جنس مونث و از جنس خودت هست هم داره از لحاظ جنسي تامين ميشه و هم از لحاظ مالي.تو خودت اگه جاي اون زن بودي چي کار ميکردي؟
بفرمایید هی میگویند اسلام نیاز های انسان را درک نکرده و فکر میکنم اگر تمام قوانین اسلامی بد باشد لااقل این یکی اش خوب است به قول معروف هم ثواب دارد هم لذت هم فال است هم تماشا هم دنیا را میسازد هم آخرت را .وقتی میشود با خواندن چند جمله عربی این همه لذت برد خوب چرا که نه دیگر یک آدم چه چیزی از زندگی اش میخواهد دیگر چه مشکلی در زندگی وجود دارد انسان عاقل باید شکر گذار باشد و کفران نعمت نکند ضمن ایکه از دیگر فواید صیغه اینست که خطر سنگسار را از مومن دور میکند دیگر آزادی از این بیشتر میخواهید؟
-- حسین ، Aug 7, 2007اين مسئله خيلي غم انگيز و باعث خفت و خواري زن است اما به خود ما مربوط است نه به كسي كه اون سر دنيا بچه هاي بي بابا درست مي كنند.
-- hale ، Aug 8, 2007سلام و خسته نباشید آقای شوقی و سایر دستاندرکاران زمانه.
-- No Name ، Aug 8, 2007متن زیبایی بود نه اینکه خاطر روح را نوازش دهد بلکه با عمق زشتی رواج خیانتکاری و علاقه به آن در مردم دیندار ایران آشنا شویم.
اصولا یک مرد دیندار که همسرش را دوست دارد، به فرزندش علاقه دارد و وقتی خدایناکرده برای ثواب و کمک به زنان بیسرپرست یا باسرپرست اصطلاحا روسپی (آنها هم نان میخواهند) میخواهد شهوت خود را ارضا کند و بهقول آقایی در وبلاگ گوشزد ، آنقدر مهربان است که دلش نمیآید با احساسات همسرش بازی کند و به او بگوید، چهراهی جز خیانت قانونمند و شرعی دارد؟ تازه سرش را بالا میگیرد، سینه سپر میکند که میتوانسته از راه فسق و فجور اینکار را بکند. یعنی تمام سر و راز فسق و فجور، خواندن یا نخواندن 4 کلمه عربی است آنهم توسط متصدی فسق و فجور!!! خب فکر نکنم این 4 کلمه، وقت کسی را تنگ کند. خانمها هم که از جنس لطیف (احتمالا میز و مبلمان و ...) هستند نه بشر.
اگر بحث بنیان خانواده است، سرنوشت فرزندی با پدر دروغگو، خیانتکار، چشمچران (پیشنیاز است برای خیانتکاری رنگووارنگ) و ... چه خواهد شد، شما میدانید؟ من میدانم، اگر پسر باشد که بدتر از پدر و خب با شکل و شمایلی وقیحانهتر اینکار را انجام خواهد داد، اگر هم دختر باشد که بدبختتر از مادرش خواهد شد و حتما عنوان همسری مردی آشغالتر از پدرش را کسب خواهد کرد.
خوشبختانه مردم ما دختر را باکره میخواهند و پسر را فاسق و البته این پسران فاسق احتیاج به فاسد کردن تعدادی از زنان را دارند. زنان بیچارهای که غم نان و آب و امنیت دارند، نه پایینخانه و شهوت و ... . و چه امنیت نابی در انتظار این زنان بیچاره است. آخه اگه این مرد اهل دفاع از حیثیت زن و زندگی بود که زن خودش رو ول نمیکرد.
البته اینجانب اصلا رابطه باز یا open relationship رو برای افراد مجرد بد نمیدونم. ولی مردان متاهلی که که با کمال وقاحت میگویند من به رابطه باز اعتقاد دارم، یا سراسر عمر به زن و اطرافیان دروغ میگویند (مسافر دارم و اینا ....) و یا زن بدبخت و مفلوکی دارند که زندگی با ذلت را بههر ترتیبی تحمل میکند. آخه اگه اینجا اروپا و امریکا بود و اینا هم یکی مثل مارلون براندو که حرفی نبود، طرف جار میزد که من بهکسی وفادار نمیمونم، تکلیف آشنا و غریبه هم روشن بود. اما بهقول یه ظریفی نمیدونم چرا از مباحث روشنفکری فقط قسمت ماتحتش نصیب آقایون روشنفکر ما شده.
dar kol in ravabet khobeh
-- مصطفی ، Aug 8, 2007vali nakasanike mekhahand ba khanoom hai motaaded ravabet dashteh bashan
in ye boed az ghazyeh bod man ye bod digasho meam shoma ghezavat konid
man baram farsi neveshtan sakhteh tazam be jameton peivastam
nemidonam cheghadar faza daram
vali agar ghabel bedonid mataleb zyadi metonam baratoon begam ke hameh estefadeh bebaran
zani ra tasavor konid
ke chand bache khord sal dareh
va shoharash ra be elali az dast dadeh
khonevadasham az onaee hastan ke aslan hazer be rezayat dadan be ezdevaj nemishavad
hata azlahaz mali ham tamin bashad
shoma aghayan
ba shomam
taklif in zan chist
?
ya pesar bache javani ke mekhahadsex dashteh bashad vali jamee in forsat ra be
in pesar nemidahad
fek mikonid che mishavad?
in javab ra badan megoyam ?
in sigheh be khodi khod rah hal khobist ma adama hastim ke ono be birahe mikeshim
motmaen bashid agaram
sigheh vojod nadasht baz in agha mahmod ma ye rahi bara khodesh pida mekard ke in amalesho tojih koneh
mazerat mekham zyadharf zadam
ghabel bedonid manam ye ozvi az khodeton bedonid
mersi مصطفی
با سلام
من یک سوال دارم و آن این است چرا صیغه برای مردان زندار مجاز است ولی برای زنان شوهر دار مجاز نیست ؟
-- مجید ، Aug 9, 2007اگر مردی به علت همان احساسات انسان دوستانه که مطرح شد ( دستگیری زن بی کس و کار و تامین مالی یک زن دیگر و حتی تامین نیاز جنسی یک زن دیگر و ... ) مجاز است که زنی را بطور موقت صیغه کند و در حالیکه خودش زن و بچه دارد ، پس چرا یک زن که ممکن است او هم به دلیل داشتن شوهری فقیر ، شوهری معتاد ، شوهری بی کار و بی پول و ... درگیر مشکلات مالی و عاطفی بسیاری باشد نمی تواند با یک مرد یا با یک پسر مجرد صیغه موقت بکند تا به همه کمبودهایی که با آن درگیر است سرو سامان دهد و یا به قول مردان که میگویند با این کار زنان مطلقه را از نظر جنسی تامین میکنند پس زنان شوهردار هم مردان مطلقه و پسران مجرد را تامین جنسی کنند ؟
چرا مردان زندار می توانند بدون اجازه زن صیغه نامه رسمی امضا کنند ولی زنان شوهردار نمی توانند ؟
اگرصیغه یک امر ثواب است چرا در هنگام عقد صیغه موقت شرط و رضایت زن رسمی مرد شرط نمی باشد ؟
مگر نمی گویند حکم الهی است پس چرا مخفیانه و بدون اجازه همسر مرد صیغه نامه تهیه می کنند ؟
چرا حاج آقای عاقد هنگام خواندن ضیغه موقت زنی برای مردی زندار اجاز همسر آن مرد را نمی خواهد ؟
چرا در این حکم هیچ توجه ای به رضایت همسر مرد زندار که زنی دیگر صیغه میکند نمی شود ؟
خیانت به هر شکل و به هر نحو و در هر کجا ناپسند است!!!!
-- سینا ، Aug 10, 2007