تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
جنسیت و جامعه - بخش هفدهم

روسپی‌گری و جامعه

ماه‌منیر رحیمی

شنیدن فایل صوتی برنامه


جنسیت و جامعه را از «سکس و فرد» به «سکس و خانواده» و سپس به «سکس و اجتماع» رسانیدم. شاید اولین لغتی که همراه عبارت آخری به ذهن عموم می‌آید «روسپی‌گری» باشد. پس، این قسمت را به همین موضوع اختصاص می‌دهیم:

روسپی‌گری و جامعه

اصول‌گرایانی که آزادی جنسی را معادل بی‌بندوباری می‌گیرند می‌گویند رابطه‌ی جنسی فقط در چارچوب شرع جایز است و در غیر این‌صورت "ام‌الفساد" است. بر همین مبنا، یکی از نخستین کارهای انقلابیون اولیه، در سال ۵۷ خورشیدی در ایران، بستن و ویران کردن روسپی‌خانه‌ها، کاباره‌ها و می‌خانه‌ها بود.

اما در ایران امروز، بدون این‌که معنای خانواده به اندازه‌ی غرب تغییر کرده باشد، تعداد افراد مجرد و مسایل آن‌ها به شکل چشم‌گیری زیاد شده است؛ به دلایل مختلف، از جمله: وجود زنان بسیاری که همسران‌شان در مبارزات سیاسی و جنگ کشته شده‌اند و، به‌سبب افزایش انفجاری جمعیت جوان کشور، وفور ناگهانی دختران و پسرانی که به دلایل اقتصادی و شرایط اجتماعی تا سن‌های بالا ازدواج نمی‌کنند. و از سوی دیگر، دشوار شدن شرایط زندگی خانوادگی، و همچنین تحولات جهانی و تمایل به فردگرایی، آمار طلاق را افزایش داده است. بر این روی، در سال‌های اخیر مقامات جمهوری اسلامی از گسترش نگران‌کننده‌ی روسپی‌گری در ایران و پایین آمدن سن روسپی‌گری به‌خصوص در تهران، حتا، تا دوازده‌سال آمار می‌دهند.

گفته می‌شود ایران یکی از صادرکنندگان مهم روسپی به خاورمیانه هم شده است؛ به امارات متحده‌ی عربی، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی و حتا عراق و افغانستان، که در حال حاضر نیروهای بین‌المللی زیادی در خود دارند. از دیگر جهت، زنان و دختران بسیاری از کشورهای سابق شوروی، به‌ویژه به شهرهای مرزی ایران برای روسپی‌گری می‌آیند و مسئولان بهداشت کشور بارها درباره‌ی واردات امراض مقاربتی از طریق این زنان هشدار داده‌اند.

بنابر این، شماری از افراد صاحب نفوذ در جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند، به گفته‌ی برخی، «روسپی‌خانه‌ی اسلامی» درست کنند و رسماً زنان داوطلب یا دارای محکومیت قضایی را با صفت "صیغه‌" در ساختمان‌های مخصوصی با امکانات بهداشتی و رفاهی استخدام کنند. جدای سوء استفاده‌هایی که از این طرح شد، از جمله حجت‌الاسلام مقدم، رییس دادگستری کرج، که در این ارتباط بازداشت شد، این کوشش تاکنون قانوناً راه به جایی نبرده، بلکه با مقاومتی سخت روبه‌روست.

مخالفت با روسپی‌گری را در ایرانیان خارج از ایران نیز شاهدیم. موضوع را با چهار شهروند زیر چهل سال ایرانی مقیم آمریکا طرح می‌کنم: ساناز و سامان زوج هستند، علی معتقد و مقید به اصول اسلامی‌ست و افشین خود را یک آذری غیور معروفی می‌کند. گفت‌وگو با این چهار تن را از اینجا بشنوید یا در زیر بخوانید. نخستین پرسش میزگرد چنین است:

یک روسپی را چه‌گونه می‌بینید؟

ساناز: تن خودشان است. اگر خودشان این کار را بکنند، به نظر من مشکلی نیست. ولی اگر یک کسی دیگر مجبورش بکند یا خودش را به یک کسی دیگر بفروشد، یعنی ازش سوء استفاده کنند، یا این‌که گولش بزند، این‌جا حق ندارد این کار را بکند.

ببین ساناز! بعضی‌ها می‌گویند: "آن کارگری هم که می‌رود با دستش کار ساختمانی می‌کند از این عضو بدنش استفاده می‌کند. ممکن است آن روسپی هم بگوید خب من هم از یک بخش دیگر بدنم، از کل بدنم، دارم استفاده می‌کنم و به هر حال، بدن بدن است و دارم به این ترتیب زندگی‌ام را اداره می‌کنم. به‌جای این‌که بروم مثلاً دزدی کنم، حق کسی دیگر را ضایع کنم، از بدنم دارم استفاده می‌کنم و این یک بیزنس است برای من، یک کار است و هیچ تعهدی هم به هیچ‌کس ندارم." این را چه می‌گویی؟

ساناز: من با این مشکلی ندارم. فقط مهم این‌جاست که حق انتخاب داشته باشد. کارهای بیشتر از این و بدتر از این هر روز انجام می‌شود و قانونی‌ست. چرا چیزهای سکسی، یا حالا فحشا، برای ما این‌قدر تابوست؟ من نمی‌فهمم. این‌جا در امریکا هم، در بعضی ایالت‌ها قانونی‌ست، در بعضی قانونی نیست. آن‌جایی هم که آزاد است باید مدیریت بشود. یعنی این‌که قاچاق یا مجبوری نباشد.


افشین به نظر می‌رسد سخت مخالف است.

افشین: من فکر کنم بیشتر از حرف‌های ساناز، با سؤال شما مسأله دارم. کارگر شرم و حیایش را نباید کنار بگذارد که با دست‌اش کار کند، در حالی‌که آن شخصی که حاضر است خودش را لخت کند، بفروشد واسه آدم‌های بیگانه...

برای زندگی‌اش...

افشین: برای هر چی. دزد هم می‌رود به‌خاطر زندگی‌اش دزدی می‌کند. بعد هم ما مجبور نیستیم یا دزد باشیم یا فاحشه. می‌توانیم یک کار دیگری هم بکنیم.

علی! شرم و حیایی که افشین اسم برد را چی تعریف می‌کنی؟

علی: من هم با سؤال شما مشکل دارم. برای این‌که دیده‌ام کسانی که توی این کار هستند و به دولت‌شان تقاضا می‌دهند که حق و حقوقی داریم، ولی کم دیده‌ام کسی که در کار سکس باشد و بگوید این هم شغلی‌ست مثل شغل‌های دیگر. نیست.

می‌دانیم که در برخی از کشورهای اروپایی یک شغل شناخته شده و مجوز می‌خواهد، بابت‌اش مالیات داده می‌شود و رسمی‌ست؛ از نظر بهداشتی کنترل می‌شوند و خیلی چیزهای دیگر...

علی: بله، خب خیلی جاها مواد مخدر هم همین‌طور قانونی شده...

در مورد مواد مخدر می‌گویند طرف را از بین می‌برد؛ ولی در مورد سکس چی؟

علی: مطالعه‌ی زیاد شده در مورد کسانی که دراز مدت توی این کار هستند. من متخصص‌اش نیستم.

وقتی کنار دریا می‌روید می‌بینید که خیلی‌ها با مایوهای دوتکه هستند؛ یا خیلی از رختکن‌ها حتا همان را هم ندارند. در حمام‌های عمومی یا خیلی از جوامع به اصطلاح طبیعت‌گراها، ناتورالیست‌ها، یا قبایلی که هنوز کاملاً عریان هستند. چه جوری ما همه‌مان تعریف مشترکی از شرم و حیا بگذاریم؟

علی: درست است. خب به نظر من خیلی ربط به فرهنگ دارد. وقتی من مثلاً با دوست لبنانی‌ام می‌روم به ورزش‌گاه، او حتا دوست ندارد جلوی دیگران زیرپوش‌اش را نشان بدهد، ولی توی همان جا خیلی از آمریکایی‌ها بدون هیچ نوع پوششی دارند می‌آیند و می‌روند. بنابر این، خیلی‌هایش به خانواده ربط دارد، به علاقه‌ی شخصی آدم هم ربط دارد.

از خودت سؤال کردم.

علی: من هم حد وسط هستم.

اما انگار که سامان دارد خیلی نگاه می‌کند. ببینیم ایشان نظرش چی‌ست؟

سامان: مسأله این است که ما، چه بخواهیم چه نخواهیم، یک چنین چیزی (روسپی‌گری) وجود دارد. تعریفی که افشین از شرم و حیا ارائه می‌کند، چه‌قدر در مقابل کدام‌یک از آدم‌هایی که توی این کار به صورت حرفه‌ای دارند عمل می‌کنند مصداق دارد؟ به نظر من یک جواب یگانه‌ای نخواهد داشت. کسانی که این کار را توی ایران می‌کنند فرق دارند؛ به‌خاطر این‌که اصول اجتماعی‌ای که آن‌ها بهش اعتقاد دارند، شاید متفاوت باشد و فشار اجتماعی هم که از آن‌طرف بهشون می‌آید شاید فرق می‌کند. در اروپا آدم‌ها، بنابر تحصیلاتی که حداقل در معرض‌اش بودند، به صورت انتخاب شخصی دارند این کار را می‌کنند. هیچ فرقی برایشان بین اعضای بدن نیست؛ و تا زمانی که تحت قانون است به صورت یک انتخاب است. اما مسأله این‌جاست که اگر فردی معتقد به آن شرم و حیایی که شما هستید نبود، این کار را کرد، ازش راضی بود و دولت هم این را به‌عنوان یک شغل شناسایی کرد، آیا بازهم شما در جای کسی که از دور به او نگاه می‌کند، مخالفتی دارید؟ شما می‌گویید نه! این آدم بی‌شرم و حیایی‌ست که دارد این کار را می‌کند.

و این قضاوت آیا راه به آن‌جا نمی‌برد که او را بگیریم و مجازات بکنیم؟

سامان: بستگی دارد جامعه چه‌قدر پیشرفته است راجع به این مسأله. بله، در ضمن می‌تواند مثل آن کارگری که دارد بیل می‌زند، برود خیاطی انجام بدهد، توی خانه‌ی مردم کار بکند...

خیلی‌هاشان هم می‌گویند کار نیست.

سامان: وقتی اجاره‌ی خانه‌اش چندین برابر حقوق ماهیانه‌ی یک شغل مشروع است، در نتیجه دولت و حکومت سهمی دارد در این که آن‌ها مشغول به این کار بشوند.

سئوال بعدی این است که چرا بیشتر در مورد خانم‌ها این موضوع محکوم می‌شود تا در مورد آقایان؟ خیلی جاها آقایان بدن خودشان را به عبارتی می‌فروشند؛ مدل هستند، بدن زیباشان را بیرون می‌اندازند، استریپ‌تیز می‌کنند (لخت می‌شوند و می‌رقصند)، عکس می‌اندازند، فیلم بازی می‌کنند و غیره. خب چرا در مورد آن‌ها این به اصطلاح قباحت را به کار نمی‌بریم؟ نمی‌گوییم کار آن‌ها زشت است؟

سامان: شخصاً معتقدم که این به علت حضور دین است. جوامع ما هنوز این رشد را پیدا نکرده و هنوز مردم ما به صورت مردسالارانه به این قضیه نگاه می‌کنند و این حقوق تساوی را که در حقوق بشر شناسایی شده قبول ندارند...

از شما خواهش می‌کنم نظر همسرت را هم بپرس در این مورد.

ساناز: علاوه بر این‌که دین در این چیزها دخالت می‌کند، چیزی به نام «عرضه و تقاضا» هم هست؛ وقتی یکی‌اش هست، آن یکی هم هست. چه آمستردام باشد، چه لاس‌وگاس و چه تهران، این جفت‌اش وجود دارد. پس چرا قانونی‌اش نکنیم؟ فکر می‌کنم وقتی یک چیزی قانونی می‌شود، آن نگاهی هم که باعث می‌شود همه این‌جوری بد ببینندش، می‌افتد و بعد تقاضا هم کمتر می‌شود.

ساناز! می‌توانیم حرف‌هایت را این‌جوری جمع‌وجور کنیم که به هر حال این اتفاقی‌ست که همیشه می‌افتاده و می‌افتد؛ در همه‌ی جوامع.‌ فقط آن موقع‌ها پوشیده و پنهان بوده و الآن علنی‌اش کرده‌اند. به‌جای این‌که قاچاقی این اتفاق بیفتد، یا به قول افشین، هزار بیماری به وجود بیاورد، قوانین بهداشتی هم برایش گذاشته‌اند. آیا تو این کار را یک بیزنس جدی می‌بینی؟ یک کار؟

ساناز: چرا که نه؟ این‌هایی که دارند این‌قدر پول می‌سازند از این بیزنس، چرا نباید مالیات بدهند به کشورشان؟ اگر مالیات بدهند حتا شاید کمتر بشود یا خطرش کم بشود.

سامان: با قانونی‌کردنش من معتقدم که می‌شود خدمت بیشتری به جامعه کرد، تا زمانی‌که از آن چشم‌پوشی بکنیم. اگر از کسانی که در این کار هستند مالیات بگیریم و آن مالیات را اختصاص بدهیم به این‌که آن زن‌ها کار بکنند، و از آن طرف به صورت عادلانه همان برخورد را با مواد مخدر داشته باشیم، با دروغ و رشا و ارتشاء داشته باشیم، ما آن‌موقع داریم به‌سوی یک جامعه‌ی تکامل یافته حرکت می‌کنیم.

علی: به نظر من خب چندتا دلیل دارد. ببینید! اگر به کتاب‌خانه برویم، نود درصد مجله‌ها عکس زن دارند. بیولوژی مرد به چشم‌اش بیشتر بسته است و بیولوژی زن به گوشش بیشتر بسته. این یک امر علمی‌ست. درضمن بله، اگر تقصیر دارند، تقصیر جفت‌شان (هم زن و هم مرد) هست.

شاید بتوانیم این را هم بگوییم که به قول بعضی‌ها بدن زن به هر حال زیباتر است. بسیاری از خوانندگان آن نشریات و مجله‌ها زن هستند و این‌طوری نیست که مردها فقط آن مجلات را بخرند.

علی: این هم ممکن است. در انگلیسی می‌گویند: زن‌ها جنس زیباتری هستند.

افشین! آن خوب و بدی را که شما می‌گویید، چه کسی تشخیص می‌دهد؟

افشین: دولت. وقتی قانون می‌گذراند می‌گوید این خوب است و این بد است.

زاویه‌ی حقوقی‌اش را شما می‌گویید؟

افشین: نه. از زاویه‌ی دموکراسی دارم می‌گویم. دولت را مردم می‌گذارند توی کار. حتا دولت آمستردام. و آن جامعه‌ نمی‌گوید این کار خوبی‌ست. اصلاً مهم نیست که دولت دارد مالیات می‌گیرد یا به او جواز داده است. این به آن زنی که توی خانه نشسته و به او خیانت شده، که فردا ممکن است ایدز بگیرد، هیچ ربطی ندارد. کدام مادر، کدام پدر حاضر است به دخترش این درس را یاد بدهد؟ سامان‌خان! اگر شما دختر داشته باشید، حاضرید به دخترتان بگویید فاحشه‌گری با کارگری هیچ فرقی ندارد؟

سامان: این سؤال، قراردادن یک فرد در موقعیتی‌ست که مجبور بشود جوابی را بدهد که سئوال‌کننده دوست دارد. ما این بحث را برای چی داریم انجام می‌دهیم؟ برای تجزیه و تحلیل کنونی یک اجتماع؟ در آن صورت می‌گویم نه،‌ من سامان حقیقت‌طلب، امروز با توجه به پیشینه‌ی اجتماعی ‌ـ خانوادگی‌ای که دارم، به دخترم این آموزش را نخواهم داد؛ به‌خاطر این‌که در جامعه‌ی من هنوز به‌صورت یک تابو به آن نگاه می‌شود، به شکل یک مسأله‌ی ناموسی به آن توجه می‌شود و هیچ فرقی برای من ندارد. فردی که این شکلی فکر می‌کند با آن فردی که می‌آید خواهرش را می‌کشد، به‌خاطر این‌که به یک مردی چپ‌چپ نگاه کرده. آیا فکر می‌کنید بچه‌ی شما نیازی به توصیه‌ی شما دارد که بیاید خودش را فرضاً توی اینترنت در همچون وضعیتی قرار بدهد؟ آیا شما می‌توانید هیچ تضمینی بدهید که سی‌سال آینده بشر به این‌جا نمی‌رسد که سکس آزاد، بچه را هم توی آزمایش‌گاه درست می‌کنیم؟ و اصلاح‌ نژاد شده. دیگر بچه هم مشکلی ندارد.

دیگر این‌که اگر روزی روزگاری دخترم رفت و چنین انتخابی خودش شخصاً کرد، من چه حقی دارم که جلوی او را بگیرم ساناز؟

ساناز: حقی ندارید. یعنی به عنوان مادر، شما آن جایی که می‌توانید، تا آن جایی که خودتان بلدید و می‌دانید، باید به بچه‌تان یاد بدهید. ولی آخر خط خودش باید انتخاب بکند. و با این که ما این را قانونی کرده‌ایم یا نکرده‌ایم، اگر آن مرد بخواهد می‌رود. یعنی ما آن کسانی که می‌خواهند آن راه را انتخاب بکنند، آزادشان می‌کنیم.

سامان: من معتقدم که حس خوشبختی فرق می‌کند. هنوز ما به آن‌جا نرسیدیم که همه‌ی آدم‌ها دانسته و از روی علاقه به این شغل بیایند و این کار را انتخاب بکنند. متأسفانه بسیاری از آن‌ها قربانی تجارت سکس هستند و بابت این سؤال که "آیا شما خوشبخت‌اید؟" جواب درستی را از لحاظ جامعه شناسی به ما نخواهند داد.

علی: خیلی وقت‌ها متأسفانه روشن‌فکری را توی چیزهایی که نیستیم می‌بینیم. بله! آزادی باید وجود داشته باشد. ولی این فراموش کردن خیلی چیزها، یا این‌که از صفر شروع کردن، باعث پیشرفت انسانیت نمی‌شود. زمانی که بتوانیم چیزهای خوب را، ارزش‌های درست را بیاوریم جلو در جامعه، می‌توانیم خیلی پیشرفت بکنیم.

علی جان! بحث ما دقیقاً همین جاست که این "ارزش‌های خوب" را کی تعیین می‌کند.

علی: درست است. هر شخصی می‌تواند در تمام زندگی‌اش تلاش کند تا به جواب این سؤال برسد.

سامان: خیلی موقع‌ها تمامی این برنامه‌هایی که ما می‌ریزیم، توی روند جامعه‌ی جهانی از بین می‌رود و بر اثر مرور زمان اصولاً موضوعیت پیدا نمی‌کند. من معتقدم که اینترنت از جمله چیزهایی بوده که الآن لزوم این نوع بحث‌ها را دارد یواش یواش از بین می‌برد...

--------------------------------
دیگر برنامه‌های جنسیت و جامعه

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

به نظر من مشکل همه اين جور بحث ها و مقاله ها این هست که مفاهيم مورد استفاده خوب معرفی نمی شوند. مثلا امر مجاز لزوما امری نيست که توصيه کردنی و ايده ال باشد. تابو بودن لزوما چيز بدی نيست. شفافيت لزوما چيز مقدس و خوبی نيست. پوشش و سانسور لزوما بد نيستند. تابوشکنی شايد گاهی بی فايده و حتی مضر باشد. نقطه مقابل تابو عبارت از توی بوق کردن يک موضوع و وسواسانه بدان پرداختن. اگر در ايران سکس و سکسی بودن تابوست سکسی بودن در غرب مد است و جامعه امريکا به طور وسواس گونه ای سکسی است. البته اين ادعا نه در مورد ايران صددرصد درست است و نه در مورد امريکا. ولي کم و بيش ميتوان چنين تصويری ارائه کرد. به نظر من هم غرب و هم دنيای عرب ميتواند چيزهای زيادی را از ايرانی ها در مورد رفتار جنسی و عشق بياموزند.. اين فقط ما نيستيم که بايد رفتارمان را تصحيح کنيم.

-- Mina ، Aug 5, 2007

اکثر مطالب این بخش را می خوانم و پی گیرم /این را هم سیو کردم تا سر فرصت//با مقاله ای تحت عنوان برهنگی و آزادی /اروتیسم و گلشیری برزوم/خوشحال می شوم بخوانید و نظر تان را بگوئید

http://tananegi.blogfa.com/

-- فریاد ناصری ، Aug 5, 2007

آيا بهتر نبود بجاي نگاه كردن از اين زاويه كه _آيا روسپي گري بايد قانوني شود يا نه؟_ بيشتر روي اين موضوع تاكيد مي شد كه چرا اصلا وجود دارد و بر روي ريشه هاي اجتماعي اقتصادي آن تاكيد مي شد؟
ماه منير خانم در آن مقدمه در مورد ايران كه از مشكلات كمبود مراكز فحشا گفته ايد و بعد هم به اين نتيجه رسيده اي كه عده اي به اين فكر افتاده اند كه خوب حالا مدل اسلامي اش را باز كنند_ مي پرسم مگر مشكل ما اين است؟ اين نكته بديهي را همه مي دانند كه مسلما اگر از سختگيريها كاسته شود بخشي از اين مشكلات حل مي شود و ديگر نيازي به احداث اين مراكز نيست!
و اما در آنجا كه پرسده اي چرا فاحشه هاي مرد وجود ندارد_ اگرچه بدن زنان زيباتر از مردان است و نيز علي به نكته درستي در مورد زنان اشاره نموده است كه حسگرهاي زنان از مردان متفاوت است ولي من فكر مي كنم علت اصلي اين موضوع در نقش مردان به عنوان منبع درآ مد در جوامع مردسالار نهفته است كه مردان همواره منبع اصلي در پرداخت پول بوده اند و زنان بيشتر پول بگير! و حالا كه دارد اين نقش تغيير مي كند در آينده شاهد خواهيد بود كه مردان فاحشه هم به بازار بيايند!

-- بدون نام ، Aug 6, 2007

نمي‌دانم چرا تازگي‌ها، كامنت را بايد چندبار ارسال كنم تا يكي‌اش درج شود؟
...
اين‌بار به سراغ يك سروده‌ي «طنزيم» شده‌اي از «ابوالفضل زرويي نصر آباد» مي‌روم! چون اين شاگرد خلف «گل آقا»، سخن از جانب «ما» مي‌گويد كه با حال و هواي اين بحث هم مي‌تواند سينك شود:

گفتم: 2 روز پيش
رفتم براي سر زدن و پرس‌وجوي حال
از مادر عيال
اول گلايه كرد
بعدا به بنده لعنت و نفرين و آيه كرد
وقتي كمي گذشت
مشغول شد به ذكر سجايا و فضل من
از بس كه دم دمي است...

***
گفتم: همين غروب
ديدم درون ميوه فروشي، «مركبات»
گفتم: « ز پرتقال شمالي كمي بده »
وقتي كشيد و داد
فهميدم از نشانه كه بر جعبه‌ها زده است
اين‌ها همه «بمي» است...

***
گفتم : « عجب كه نيمه پاييز هم گذشت
باران به‌جز 2 قطره نيامد به كوه و دشت
در حيرتم، چرا
باران به اين كمي است؟...

***
گفتم: خريدم از سر ميدان چلو كباب
- از روي اضطرار-
آن هم به اضطراب
كردم تلاش و سعي و نرفت از گلو ، فرو
ديدم كباب او
بدتر ز چرم ساغري از حيث محكمي است...

***
گفت: اي جوان رسالت من حكم مي‌كند
تا ياري‌ات دهم
دل‌داري‌ات دهم
علت، اگر ميان خلايق مچل شود،
معلول حل شود
گر، مادر عيال تو چندي است دم دمي است
گر پرتقال ميوه فروشي همه بمي است
امسال اگر كه بارش باران به اين كمي است
گر بعض گوشت‌ها، بتر از چرم ساغري است
از حيث محكمي است
... بي درد سر، هر آن‌چه كه مشكل در عالمي است
تقصير «خاتمي» است !

خدا نگه‌دار

-- ح.ش ، Aug 6, 2007

Hi,
I can not find the link to download the voice. Isn't it included

-- Ali ، Aug 8, 2007

بی نام عزیز
شما درست می گویید؛ اگر فرصت بیشتری باشد، چرایی وجود پدیده ی روسپی گری و ریشه های آن هم قابل بحث است؛ گرچه موضوع تازه¬ای نیست.
اما ما توصیفی کردیم از ممنوعیت روسپی خانه های قانونی و بهداشتی در ایران امروز گفتیم و این¬که طبق اخبار، برخی مقامات جمهوری اسلامی به فکر تأسیس گونه ای از این اماکن افتادند، و در جای گاه ژورنالیست توصیه ای در این باب نمی کنیم.
البته این نکته نیز به نظر چندان بدیهی نمی نماید که اگر سخت گیری ها در این زمینه کم شود، روسپی گری ریشه کن شود؛ چنان که در آزادترین کشورها نیز این امر به سهولت وجود دارد، همچون هلند. ولی دشواری های آزادی فردی تبعاتی دارد که شاهدیم.
دیگر این که، من نگفتم مرد روسپی وجود ندارد، بلکه پرسیده ام چرا این صفت برای زنان با قباحت بیشتری یاد می شود؟ اشاره¬تان به جوامع مردسالاری به جاست.
ممنون از همه ی آرای تان.

-- ماهمنیر رحیمی ، Aug 9, 2007

سلام - با تشكر از خانم ماه منير
شايد طرح يك نظريه و تعريف از "دولت" به شما براي تصميم گيري تون كمك كنه كه مي گويد وظيفه دولت فقط سه تا است - امنيت - بهداشت - آموزش.
در بخش بهداشت آموزش هاي بهداشتي و تامين نيازمندي هاي بهداشتي نيز مطرح مي شود كه كار اصلي دولت است لازم نيست دولت ها كاري بكنند و خانه هايي را تشكيل بدهند اگر جوانان و مردم آزاد باشند خودشان مي دانند كه چه بايد بكنند و چه كساني هم تا چه حد به توصيه هاي اخلاقي و ترويج فرهنگ پرهيزكاري و با توجه به ميزان اثر آن مي رسند و براي چه مقاصد و منظورهاي جنبي و غيره مثل پول و اعتبار و ...
يعني نه تاسيس روسپي خانه هاي رسمي و دولتي لازم است و نه تجسس و كنكاش از عمل خصوصي افراد و نه تفتيش عقايد صلاح است.
اصل اين كار اگر قبيح بود پس چرا شكل صحيح آن اين قدر تشويق مي شود و چرا براي شكل دوم و مثلا صيغه آن چرا اينقدر سختگيري مي شود؟
آيا مي دانيد كه صيغه و عقد محرميت را بنا به قول برخي علماي مطلع و با هوش و شجاع هم به فارسي و يا به زبان بومي (انگليسي) مي توان خواند و هم خود افراد مي توانند بخوانند و عقد دختر باكره نيز مجاز است و اگر اين اخبار بين جوانان درست توضيح داده شود تا چه اندازه فرم و مسائل و نقطه نظرات افراد جامعه در اين موضوع فرق مي كند؟
من خودم با نهايت آزادگي به دخترم توضيحات روشنگرانه اي را داده ام و او را با رشد عقلاني در سطحي قرار داده ام كه همه نوع تصميم گيري درباره زندگي آينده و انتخاب فرد براي ازدواج او را به عهده خودش واگذار كرده ام و كلي راحت هستيم و مشكلي نداريم او در فشار انتخاب من نيست تا انگيزه گريز داشته باشدو هم او در صدد تفكر بيشتر و درست است تا انتخابي صحيح و همگون داشته باشد

-- ميرناصر بوذري - بدون مرز ، Dec 25, 2007

آقای بوذری گرامی
معذرت می خواهم که دیر کامنت شما را دیدم و اکنون از تذکر و توجه تان تشکر می کنم
اما راستش به یادم نمی اید که من گفته باشم
"وظيفه دولت فقط سه تا است - امنيت - بهداشت - آموزش." با این حال اگر در این برنامه چنین چیزی طرح شده، به احتمال زیاد منظور این است که دولت اگر می خواهد کاری کند، همین سه وظیفه بنیادی را پیش رو قرار دهد و دخالت بیشتر نکند.
به هر روی، با توضیح نظر شما کاملا موافقم

-- ماهمنیر رحیمی ، Dec 30, 2007

تو ایران درسته این چیزها ممنوعه اما اگه تو هر شهر 10 کابارا بود مردم اینقدر بدبخت نمیشودن چون در ایران حالا ادم نمیتونه زن 50 ساله را هم تنها یه جا بفرسته همه جا نا امن شوده از یه طرف جوانها نمیتونن ازدواج کنن از طرف دیگه همه تو کفن من با آزادی سکسی صد در صد موافقم مشکلاتی که در ایران هست در اروپا هیچ وقت نیست.

-- افشین 5 ، Oct 8, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)