خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > مجسمههای گورملی و سایهی مرگ | |||
مجسمههای گورملی و سایهی مرگمحمد عبدیm74_abdi@yahoo.co.ukگالری هیوارد لندن—یکی از معتبرترین گالریهای دنیا—در یک فرصت استثنایی مروری بر آثار آنتونی گورملی را به معرض نمایش گذاشته است؛ مجسمهساز و هنرمند برجستهی انگلیسی که در سال 1994 جایزهی بسیار معتبر ترنر را از آن خود کرد و از معروفترین هنرمندان امروز جهان محسوب میشود.
گورملی (متولد 1950، لندن) از دههی 1980 کار با بدن انسان را آغاز کرد و از بدن خود به عنوان محور اصلی مجسمهسازیاش سود جست. رفتهرفته کار با محوریت بدن انسان به مؤلفهی اصلی آثار گورملی بدل شد و اثر بسیار موفقاش در سال 1996 با عنوان "کشتزار برای جزیرهی کوچک بریتانیا"—که معروفترین اثرش تا به امروز به شمار میرود—ابتدا در 1994 در همین گالری هیوارد به نمایش گذاشته شد و نمایشهای بعدی در اروپا، آمریکا، و آسیا بسیار مورد استقبال قرار گرفت. و تاکنون بیش از 2میلیون نفر از این اثر بازدید کردهاند. گروملی انسانهای مومیایی شکل کوچکی را به تعداد بسیار زیادی خلق میکند که با اشکال مختلف در کنار هم ایستادهاند و به شکلی ترس بشری را با مخاطب قسمت میکنند. این تمی است که تا نمایشگاه دیدنی امروزش ادامه دارد و ما را با جهان سرد و تیره وغریبی روبهرو میسازد که گاه به سردیاش بیتوجهیم. در ابتدای ورود با یک اینستالیشن (چیدمان) روبهرو هستیم، مکعبهای بسته—موتیف تکرارشوندهی نمایشگاه—که در ابعاد غولآسای فلزی (با ارتفاع 6 متر و وزن 22 تن) به شکل عجیبی بر روی هم استوار شدهاند و حکایت از جهان پیچده و ناشناسی دارند که ما در مقابلاش احساس حقارت میکنیم. همین مکعبها در اثر دیگری به شکل مکعبهای بتونی بیانتها در کنار هم قرار گرفتهاند و تماشاگر را به میان خود دعوت میکنند. وارد شدن در میان آنها در واقع ورود به هزارتوی پیچیدهای است که گاه در آن مخاطب احساس تنگی و خفقان میکند و ناخودآگاه مرگ را به خاطر میآورد. حس مرگ، حس غالب نمایشگاه است: پرسروصداترین اثر این نمایشگاه، اتاق شیشهای است که داخل آن فضای وهمانگیز غریبی وجود دارد. تماشاگران وارد این مکعب میشوند و داخل آن در فضایی پر از مه غلیظ روشن، هیچ چیز دیده نمیشود جز یک سفیدی رؤیاگونه که مرگ را به خاطر میآورد. تماشاگران سردرگم در داخل آن غوطهور میشوند و گاه که میتوانند به کنارهی اتاق و شیشههای آن برسند، از بیرون تنها دستهایی دیده میشود که در داخل فضایی مات و بسته، عاجزانه دست بر شیشه میکشند و راه خود را در جهانی پیچیده و پر از وهم و ترس—جهان معاصر ما—میجویند. یک ایدهی شگفتانگیز و یک تجربهی کمنظیر و بهیادماندنی برای تماشاگرش.
در بیرون این اتاقک جادویی، یکی از مجسمههای فلزی همقدوقوارهی انسان بر روی زمین خوابیده است و به طرز ملموسی مرگ را به یاد میآورد و با تم اصلی اثری که در کنارش قرار گرفته، ارتباط مستقیم برقرار میکند. این مجسمههای غریب یک شکل اما در پوزیشنهای مختلف در سراسر نمایشگاه گسترده شدهاند؛ گاه خوابیده، گاه ایستاده، گاه نشسته و گاه آویزان. سه مجسمهای که با طناب به صورت برعکس از سقف آویزان شدهاند، حالتهای مختلف انسان بیپناهی را نشان میدهند که زندگی پایشان را بسته و در جهانی ناشناس، سردرگم و آویزان هستند. در ایدهی درخشان دیگری، این مجسمهها با پاهای باز در چهار گوشهی پايین و بالای یک اتاق نصب شدهاند و به راحتی حس تلخی، یأس، گیرافتادگی، و ناتوانی انسان را به ما منتقل میکنند. این مجسمهها اما فقط در داخل نمایشگاه خلاصه نمیشوند: آنتونی گورملی در یک فکر ستایشانگیز، گسترهی نمایشگاهش را از داخل گالری هیوارد به بالای بلندترین ساختمانهای لندن میکشاند. مجسمههای گورملی در حالت ایستاده بر نقاطی از ساختمانهای اطراف تا شعاع دور نصب شدهاند و تصاویر دیدنیای را برای رهگذران کنجکاو رقم میزنند. انسان منجمدشدهی گورملی، از ارتفاع بلند به شهری شلوغ و سرد مینگرد و گویی خود کوچکش را بر روی زمینی ناشناس و ناهموار میجوید و به آیندهای دشوار و نامعلوم چشم میدوزد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|