تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

مرگ زودرس گردشگاه‌های طبیعی ایران

كیومرث مسعودی، پژوهشگر و جامعه‌شناس شهری

مقدمه: پس از ورود مدرنیته، تشدید روند شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع، انسان مدرن نیاز شدیدی به طبیعت، محیط طبیعی، و به‌خصوص گردشگاه‌های طبیعی پیدا کرد.

انسان مدرن توانایی زیستن در جهانی بدون فراغت، هوای پاکیزه و مناظر سرسبز و زیبا را ندارد. نیاز به طبیعت و زیبایی‌های آن در وجود انسان ریشه دارد و حال در جهان مدرن شهری، صنعتی و اکثرا دودآلود و کثیف، نیاز انسان به طبیعت تشدید می‌شود. انسان مدرنی که دغدغه‌های مختلف، و همچنین فشار کاری، روح و روان او را می‌فرساید، نیازمند گذران اوقات فراغت در مکانی سرسبز، با چشم‌اندازی زیبا و پاکیزه است تا خود را برای لحظاتی از قید دغدغه‌های همیشگی رها کند. اما در ایران چه؟ آیا مکانی برای گذران اوقات فراغت ایرانیان وجود دارد؟ و اگر وجود دارد آیا تجهیز و آماده شده است؟ اینک به بررسی شرایط و وضعیت گردشگاه‌های طبیعی در ایران می‌پردازیم.


جنگل استان گلستان

گردشگاه‌های طبیعی در ایران

گردشگری در فضاهای طبیعی و شبه‌طبیعی پدیده‌ای‌ست كه در چند دهه‌ی اخیر با تشدید روند شهرنشینی توسعه یافته است. به طوری كه در شهرنشینی معاصر، این پدیده به فعالیتی ضروری و نیازی مبرم در میان شهروندان بدل شده و تجهیز فضاهای گردشگری در زمره‌ی مهم‌ترین وظایف مدیریت شهری درآمده است.

در كشور ما، طی سال‌های اخیر دستگاه‌های اجرایی، سازمان‌های خصوصی و دیگر نهادهای مدنی تلاش گسترده‌ای را به منظور شناسایی قابلیت‌ها و كشف فضاهای مناسب و توسعه و تجهیز و آماده‌سازی گردشگاه‌ها آغاز كرده اند.

اما در مقابل این عزم اساسی، مسایل و موانعی سر بر آورده اند كه بسیاری از اقدامات و تلاش‌ها را بی‌اثر و ناكارآمد ساخته‌اند. به طور كلی فضاهای تفرجی، بر پایه‌ی موقعیت استقرارشان نسبت به شهر، به سه گروه تقسیم می‌شوند:
● گردشگاه‌های درون‌شهری، مثل پارک‌ها و بولوارها
● گردشگاه‌های حومه‌شهری، مثل پارک‌های جنگلی، كوهستان‌ها و باغ دره‌ها
● گردشگاه‌های برون شهری، كه از نظر ساختار طبیعی و قابلیت‌های عملكردی همانند گردشگاه‌های حومه‌شهری هستند؛ با این تفاوت كه در فاصله‌ی بیشتری نسبت به شهر قرار گرفته‌اند و بنابر این در گردش‌گاه‌های طولانی‌تر یا با اقامت شبانه مورد استفاده قرار می گیرند.

گردشگاه‌های درون شهری، به دلیل محدود بودن فضاهای تفرجی داخل شهرها و از بین رفتن باغ‌ها و اراضی گسترده و منابع ارزشمند طبیعی در اینجا مورد نظر نیستند. بلكه تاكید بر گردشگاه‌ها و باغ‌ها، كوهستان‌ها و دره‌های سرسبز، رودخانه‌ها، اراضی گسترده‌ی زراعی و سایر منابع ارزشمند طبیعی‌ست كه در حومه‌ی شهر یا دورتر از آن قرار دارند.

اراضی و منابع حومه‌شهری به دو دلیل اصلی مورد توجه گردشگران، و از این طریق مورد هجوم دلالان و متنفذان محلی و بورس‌بازان قرار می‌گیرد. دلایل استقبال گردشگران از این فضا حول دو محور استوار است:
● ویژگی‌های آب و هوایی و ساختار طبیعی فضاهای حومه‌شهری با شهر اصلی (به ویژه شهرهای بزرگ و كلان‌شهرهای آلوده و پر ازدحام) بسیار متفاوت است.
● موقعیت استقرار این اراضی، كه در نزدیک‌ترین فاصله نسبت به شهر واقع شده‌اند، به عنوان حومه‌ی پیوسته‌ی شهری بسیاری از كاربری‌ها، تأسیسات و تجهیزات شهری را به خود جلب می‌كند.

دو دسته تقاضای مطرح شده معمولا در بسیاری از حومه‌شهرهای كشور، و به صورت بخشی از ساختار فضایی- كالبدی حومه‌شهرها، طبیعی محسوب می‌شود؛ اما عواملی كه باعث بروز مشكلات حقوقی و ملكی و بورس‌بازی روی زمین و افزایش ناگهانی قیمت زمین در نواحی شهری می‌شود، به طور عمده از قابلیت تفرجی این نواحی ناشی می‌شود.

تلاش متنفذان و متمولان برای تملک اراضی، تخریب باغ‌ها، اشغال دره‌ها و اراضی پای‌كوهی به منظور احداث ویلاهای شخصی، شهرهای ویلایی، مراكز تفریحی گران‌قیمت و نظایر آن و نیز تفكیک باغ‌ها و اراضی و واگذاری آن به ویلاسازان و كسانی كه آب و هوای خوش، منظر زیبا و مواهب طبیعی همگانی را به طور اختصاصی برای خود و گروه‌های ویژه و نخبگان می‌خواهند، روند تخریب تفرجگاه‌ها را سرعت بخشیده است. به این ترتیب، از یک سو به طور روزافزون بر تعداد گردشگران عمومی افزوده و از سوی دیگر به طور روزافزون از میزان منابع و كیفیت محیطی تفرجگاه‌های حومه‌شهری كاسته می‌شود. در چنین شرایطی فرایند برنامه‌ریزی و طراحی برای توسعه و تجهیز گردشگاه‌های حومه‌شهری توسط دستگاه‌های اجرایی با مشكلات و موانع عدیده‌ای مواجه خواهد شد.


حصارکشی جنگل فندقلو- عکس از وبلاگ منابع طبیعی اردبیل

خلأ قانونی و حقوقی

اراضی حومه‌شهری در هیچ سند و برنامه‌ای، و همچنین در هیچ طرح شهری و منطقه‌ای، به عنوان گردشگاه تعریف، تثبیت و تصویب نشده است؛ در نتیجه، بخش‌های مختلف دولتی، خصوصی و اختصاصی، یعنی بخشی كه با قدرت سیاسی و اقتصادی ویژه فراتر از هر نهاد دولتی و ورای هر قانونی اقدام می‌كند، هر كدام به نحوی و به شكلی كه از اهداف و نیات فردی و گروهی ناشی می‌شود، با منابع خدادادی و متعلق به همگان برخورد می‌كنند. نمونه‌ی بارز آن اراضی كلاردشت، اراضی پای‌كوهی شمال تهران، منابع طبیعی منطقه‌ی رودبار قصران، دره و حاشیه‌ی رودخانه‌ی كرج، منطقه‌ی گردشگری طرقبه و شاندیز در مشهد، تپه‌ی مشرف به دریاچه‌ی زریوار در مریوان، تپه و اراضی حاشیه‌ی دریاچه كیو در خرم آباد، اراضی پای‌كوهی كوه صفه در اصفهان و هزاران نمونه‌ی دیگر در سراسر كشور و به ویژه در حاشیه‌ی كلان‌شهرها و شهرهای بزرگ است كه به طور گسترده مورد هجوم سرمایه‌گذاران و گروه‌های متنفذ و نهادها قرار گرفته‌اند.

فقدان طرح‌ها، سیاست‌ها و راهبردهای بالادست

یكی از معضلات اساسی در روند تهیه‌ی طرح‌های توسعه‌ی گردشگاه‌های حومه‌شهری و طرح‌های موردی، نبود سیاست و راهبردهای كلان و طرح‌های بالا دست است.
در كشور ما طرح‌های موجود به طرح‌های كلاسیک شهری و جامع، هادی، تفصیلی و نظایر آن محدود شده است.

در سال‌های اخیر، در مورد تهیه‌ی طرح ملی گردشگری توسط سازمان ایرانگردی و جهانگردی نیز مطالبی ابراز شده است، اما در عمل، تهیه‌ی طرح‌های گردشگری موردی در خلأ و بدون اتكا به هرگونه طرح بالادست انجام می‌شود.

تهیه‌ی طرح‌های گردشگری بدون طرح‌های بالادست و سیاست‌ها و رهنمودهای ناشی از آن، آثار و پیامدهای بسیار مخربی در زمینه‌های مختلف به بار می‌آورد. به گونه‌ای كه بی‌توجهی به آثار طبیعی و زیست‌محیطی و در نتیجه مواجهه‌ی طرح مفروض با زلزله، رانش زمین، سیل، انتشار آلودگی‌های زیست‌محیطی، به ویژه انتقال فاضلاب به رودخانه، رهاسازی‌ زباله، ضایعات و زایدات دامی و ساختمانی و صنعتی در این مناطق رو به افزایش است. این پیامدها از جمله مخاطراتی‌ست كه طرح‌های گردشگری موردی به دلیل فقدان طرح های بالادست، نبود سیاست‌ها و رهنمودهای توسعه‌ی پایدار گردشگری در منطقه با آنها مواجهند.

مناقشات ملكی و دعاوی حقوقی

فقدان تثبیت حقوقی فضاهای تفرجی حومه‌شهرها به عنوان تفرجگاه، هجوم دلالان و بورس‌بازان، تفكیک و تخریب باغ‌ها، ناهماهنگی و آشفتگی در مدیریت منابع و واگذاری زمین با اهداف مختلف به افراد و نهادهای گوناگون و نیز تصرف گسترده‌ی اراضی توسط نهادهای قدرتمند از یک سو، و وجود انواع مختلف مالكیت حقوقی، عرفی، وقفی، مشاعی به همراه تصرف، تملک و بهره برداری‌های مختلف از سوی دیگر، آشفته بازاری را پدید آورده كه به ملاحظات گسترده‌ی مالكان، متصرفان، بهره‌برداران، خرده‌مالكان و ارگان‌ها منجر شده است. به طوری كه هیچ طرح و برنامه‌ای را توان مقابله با آنها نیست و طرح‌های موردی كه فاقد ابزار لازم و پشتوانه‌ی كافی برای مقابله با انبوه درهم دعاوی و مناقشات طرح‌شده هستند، در همان گام های نخست و در حیطه‌ی عمل كاملا فلج و بی‌اثر می‌شوند.
برآیند نابسامانی‌ها و خلأهای حقوقی، قانونی و مدیریتی و هجوم ویرانگر سودجویان و فرصت‌طبان اقتصادی و در نهایت به صورت آشفتگی نظام كالبدی و عملكردی «منابع و جاذبه‌های حومه‌شهری» تبلور پیدا می‌كند.

به این ترتیب، منابع ارزشمند محیطی كه به دلیل ساختار ویژه‌ی طبیعی و سازمان بكر و طبیعی، آرامش محیطی به مناظر بدیع و چشم‌اندازهای جذاب، انبوه گردشگران خسته از شهر را در دامن خویش پناه می‌داد، به فضایی آشفته، درهم ریخته، نابسامان، ناسازگار و شلوغ تبدیل می‌شود.

مهم‌ترین جذابیت فضاهای تفرجی از ساختار طبیعی آن (كوهستان، تپه ماهور، رودخانه، دشت، كویر و...) ناشی می‌شود. این ساختار به دلیل رعایت نكردن موازین زیست‌محیطی، خاكبرداری‌ها و خاكریزی‌های گسترده برای احداث شهرک‌ها، برداشت سنگ، معدن‌كاوی، احداث پل و جاده و نظایر آن، به شدت دگرگون شده است.
ناهماهنگی بین معماری بناها با ساختار طبیعی، رعایت نكردن ضوابط ایمن‌سازی بناها، كاربرد نامناسب مصالح، معماری جورواجور بناها، استفاده‌ی ناهنجار از رنگ، تابلوهای زشت واحدهای خدماتی، دیوارنوشته‌های چشم‌آزار، انواع سیم خاردار، دیوار و حصار به هم‌ریخته، ساختمان‌های نیمه‌مخروبه‌ی نهادها، ماشین‌آلات فرسوده و رهاشده و نظایر آن، طبیعت این مناطق را به شدت آشفته و نازیبا كرده است.

توسعه‌ی گردشگری پایدار بدون حضور و مشاركت همه جانبه‌ی سكنه‌ی بومی امكان‌پذیر نیست.
جلب مشاركت ساكنان محلی در فرآیند توسعه و تجهیز فضاهای تفرجی، از آغاز (برنامه‌ریزی توسعه) تا مرحله‌ی بهره‌برداری ضرورت تام دارد. آشنایی با ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ساكنان محلی، شیوه‌های معیشت، صنایع دستی، پوششی، زبان، موسیقی، آداب و سنن و... اولین گام برای افزایش جاذبه‌های فضای گردشگاهی منطقه محسوب می‌شود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مقاله جالبی بود . حقیقتا این مشکل ما تهرانی هاست ، تمام طول سال را در هوای گند و دود آلود می گذرانیم ، دریغ از یک فضای باز ، دریغ از یک محل برای گردش و تفریح .
ممنون

-- س.م ، May 21, 2007

با سلام
مقاله خوبی است . حقیقتا شرایط زندگی در تهران امروز واقعا سخت و طاقت فرساست ، و از آن سو گذران اوقات فراغت نیز برای ما عذاب آور است ، چرا که به قول آقای مسعودی" تخریب باغ‌ها، اشغال دره‌ها و اراضی پای‌كوهی به منظور احداث ویلاهای شخصی، شهرهای ویلایی، مراكز تفریحی گران‌قیمت و نظایر آن و نیز تفكیک باغ‌ها و اراضی و واگذاری آن به ویلاسازان و كسانی كه آب و هوای خوش، منظر زیبا و مواهب طبیعی همگانی را به طور اختصاصی برای خود و گروه‌های ویژه و نخبگان می‌خواهند، روند تخریب تفرجگاه‌ها را سرعت بخشیده است. "
به هر حال از پژوهشگر محترم متشکرم که با مقالاتش بار دیگر امکانات بالقوه مملکتمان را برایمان یادآوری می کند ، شرایط زندگی انسان مدرن شهری را و همچنین وضعیت بد خودمان را.

-- بدون نام ، May 21, 2007

شرایط زندگی مدرن را به خوبی تصویر کرده اید و نیاز انسان مدرن به فضاهای باز و اوقات فراغت ، همچنین باز کردن مسئله اوقات فراغت و تفرجگاه ها در کشوری که اوقات فراغت تنها مخصوص عده ای پولدار است و منابع طبیعی و همگانی اش را دولت دارد به باد می زند ، بسیار جالب بود و از مسعودی عزیز ممنونم.

-- بدون نام ، May 22, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)