تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

نـوروز و جايگاه آن در افغانستان

ن. کـاويـانـی

نــوروز(Nowruz) ، کـهن‌تـرين و گسترده‌تـرين ‌جـشن‌ شـادمـانه و مـشترک در ميـان هـمـه باشندگان مرزبوم ما است. نـوروز، به عنوان روز تولـد دوبـاره طـبـيعت نـزد مردمان ما يکی از شـادمـانه‌ترين، زيبـا‌تـرين و عـزيـز‌تـرين جشن‌هــا بــوده و هست که هر چند بـارهــا به ناخواسته کـم‌رنگ شـده ولی هـيچ‌گـاه فـرامـوش نشـده است. ايـن جشن شـادمـانه آفرينش طـبـيعت بـا آغاز بـهــار، آغاز فـصل کـاشت هـم‌زمـان است و درازی شب و روز بـا هـم برابر مـی‌شـود.

نـوروز، جشن زايـش و رويـش، پـرورش و آفـرينـيش طـبـيعت است که پـيشيـنه و ريـشه‌ در تـاريـخ بـاستان دارد و بـه عـنوان پرمـايـه‌تـرين جشنی که در خـود ويـژگـی‌هــا و سنت‌هــای پسنديده‌ای را نهـفته دارد، بـه مـدد پـويـايی فـرهـنگـی و هـمت نـوروزبـاوران تا امروز بـاقی مـانده است.

شمـار زيادی از دانشمنـدان بر ايـن نظـرند که نـوروز دارای خـاستـگـاه سرزمينی، فراملی و فراقومی است، آيـينی است برخـاسته از مجـموعه شرايط طـبيعی- اقـليمی و بن‌مـايه‌هــای اعتقادی مردمان در پهنه جغرافيايی فـرهـنگـی، بدون وابستگی بـه هيچ تبار، مذهب و گروه ويژه. آيـين نـوروزی، آيـين فراقومی و فراکشوری بــوده و بـه هيچ‌وجه در دايـره تنگ زبـان و قـوم نمی‌گنجد. از همـين‌جاست که کارکرد آيـين نـوروزی بـه عـنوان ميراث مـشترک تـاريـخی و هويت مـشترک فـرهـنگـی و معنـوی در امر همـبستـگی منطقه‌ای توانمند است.

رسم و آيـين نـوروزی استواری و پايداری چندين هزار سـاله داشته و تبلوری است از پيوستگی فـرهـنگـی و جلوه‌ای است از ميراث مـشترک مردمان ما در گستره‌ حـوزه تـمدنـی مـا که فرهنگ‌هــای بی‌شـمـاری را در درون خـود جذب کرده است و تاليف‌هــايی تحسين‌بـرانگيز در زمينه‌هــای دينی، سياسی، اجـتمـاعـی و فرهنگی ارايه داده است.

از آنجا که در سرزمـين‌هــای گـسترده حـوزه نـوروزی بـه سبب شرايط طبيعی و اقليمی، فـصل‌هــای سـال جـلوه‌هــا و مشخصه‌هــای روشن و متمـايزی دارند، تغيير فصل و بـه ويژه بيداری طـبـيعت و آغاز بـهــار، همه جا بـا آداب و رسومی همراه است. ايـن همرايی و همـاهنگی طـبـيعت بـا سنت‌هــا و آيـين‌هــای اجـتمـاعـی يکی از رمـزها و رازهــای پايـداری و استواری نـوروز در گــذر پر پيچ و خم تـاريـخ است.

آيـين نـوروزی از روستا تا شهـر، از قـلمرو سياسی تا حـوزه گسترده فـرهـنگـی دارای کارکرد نيرومند وحدت‌آفرينی است. بـاورهــا و رفتارهــای نـوروزی در اجزا و در كليت خـود، در گوشه و كنار سرزمـين‌هــای پهـناور حـوزه نـوروز سرشار از عـناصر مهرآفـرينـانه، آشتی‌جـويانه و اميدگـرايانه می‌بـاشد. نـوروز در کليت خـود درفش امــيد، همـبستـگی و زدودن کـدروت‌هــاست که در سرآغاز هرسـال خـورشـيدی، بر بلـندای راوبط ديرين سـال در سرزمـين‌هــای گسترده‌ حـوزه تـمدنـی نـوروز برافـراشته می‌شود. بـاورهــای نـوروز بـا فرهنگ‌هــای اقوام گـونه‌گـون منطقه هم‌سويی و هم‌پايی دارد.


خرید شب عید در کابل

اصل و بـن آيـين نـوروزی بر محور زنده کردن و زنده نگهداشتن نيکی‌هــا، نيايش و ستايش زيبـايی و آرزوی دور داشـتن زشتــی‌هــا و پليدی‌هــا بنا شـده است. درونمـايه نيکی که زيبـايی را نيز در خـود نهـفته دارد در وجـود آيـين نـوروزی زمينه بروز و پرورش هـنر و پيوند انسـان و طـبـيعت را فراهم می‌سازد. از همـين‌جاست که آيـين نـوروزی، جشن آفرينش انسـان و بـازآفرينی طـبـيعت و جشن سترک شگفتگی و نـوزايی بــوده و هنـوز هم است.

در نـوروز هرکس می‌خـواهد تا آنجـا که در توان دارد، نيکی‌هــا را در بـهترين و زيبـا‌ترين قالب‌هــای هنری و بـا بـهترين آرزوهــا بنمـاياند. از ايـن رو موسيقی و آواز، شعر و سرود، داستان و طنز، نگـارگری و هنرهــای دستی همه از آيـين نـوروزی متاثرند و نـوروز نيز از آنهــا تاثير پذيرفته است.

آيـين نـوروزی در افغانستان، نقشی پويا و نيرومند در انسجام و وفاق خانـواده دارد. همه در نـوروز تلاش می‌کـنند در هر جايی که باشند، بـه خانه و کاشانه خـود برگردند تا در نخستين روز سال در جـمع خانـواده و در کنار سفره نـوروزی بـاشند. رعايت فرهنگ و اداب نـوروزی، عيادت از بيمـاران، ديد و بـازديد از دوستان و نزديکان همراه با آرزوی سلامتی و سال پربار برای تک تک آنها، برپا داشتن محافل شادی و آواز‌خوانی، همه و همه در تحکيم صفا و دوستی، مهر و محبت ميان انسـان‌هــا نقش بـارز دارد.

در افغانستان در شب و روز تدارك مقدمـات بـرگـزاری نـوروز، بـازارهــای نـوروزی گرم و پرتپش است و كار پيشه‌وران و بـازاريان پر رونق. بـرگـزاری مراسم نـوروزی گردش چرخ اقتصاد و پويايی آنــرا نيز در پی دارد. بسياری از آنچه که بـه مناسبت و يا برای نـوروز ساخته مـی‌شـود، کارهــای دستی بـا بـار هنری است.

بسياری از خانواده‌ها، در روزهــای بـهــاری خانه‌هــا را ترك می‌كنند و به دامـان طـبـيعت پناه می‌برند و در كنار سبزه که نمـادی از زنـدگـی نـو است، روز را سپری می‌كنند. می‌خواهند که نـوروز را در آغوش طـبـيعت جشن بگيرند و سرآغاز سـال را بـا تجديد خاطرهــای از پيوند ديرينه انسـان و طـبـيعت گره بزنند.

نـوروزبـاوران، در افغانستان جشن نـوروز را در همه پيچ و خم‌هــاهرگز فراموش نکـردنـد، از آن پاسداری کـردنـد و بـه نسل‌هــای بعدی سپردند. نـوروز از معـدود جـشن‌هــای بـاستانی پيش از دوران اسلام است که تا امروز زنده و پرمـايه بـه جا مـانده است و در کشور ما بـه يک عامل مهم متحد‌کننده در جهت هم‌دلی، هم‌سويی و هم‌گرايـی فرهنگی مبدل شـده است.

امـا دريغا که، آيـين و جشن نـوروزی از گـزند روزگـار در امـان نبــوده است، در گـذر پر فـراز و نشيب تـاريـخ، چندين بـار تا مرز فراموشی رفته، امـا بـه همت نـوروزبـاوران هيـچ‌گـاه از ياد نرفته و جايگاه بلند خـود را در روان و قلب بـاشندگان افغانستان از دست نداده است.

حاکميت‌هــا در افغانستان در دوران‌هــای گوناگون در بـرگـزاری جشن نـوروز ولو کم‌رنگ، اما سهم می‌گـرفـتند، امـا در سـال‌هــای سلـطه طالبـان، هرگونه مراسمی که بـا نـوروز بـاستانی ارتبـاط داشت، حرام خوانده شد و بـرگـزاری آن ممنـوع بود. طالبـان برای زدودن نوروز، سـال خـورشـيدی را بـه سـال هـجری‌قـمری عوض کـردنـد و تـقويـم هـجری‌قـمری را بـه عـنوان تـقويـم "رسمی" افغانستان اعـلام داشتند.

تـقويـم خـورشـيدی، هميشه در افغانستان تقويم رسمی بوده است. تـقويـم خـورشـيدی بر مبنای چهــار فصل استوار است. از ايـن رو انطبـاق جشن بـهــار بـا تـقويـم ملی مشخصه بـارز سرزمـين‌هــای حـوزه فـرهـنگـی نـوروز از جمله افغانستان است.

باشندگان مرزوبوم ما از قديم ترين ايام، تـمدنـی كشاورزی و گلـه‌داری داشته اند كه دو جشن مهم بـهــاری (کاشت) و پاييزی (برداشت) را بـرگـزار می‌كـردند که اولی را نـوروز و دومی را مهرگان می‌گفتند. نـوروز بـا زنـدگـی عينی مردمان ما که اکثراً کشاورز و مالدار (دام‌پـرور) اند، پيوند داشت و دارد از ايـن رو کشاورزان بـا مراسم ويــژه‌ای نـوروز را در مرزوبوم ما بـرگـزار می‌کـردنـد و می‌کـنند.


نوروز در باغ زنانه کابل

در افغانستان، نـوروز بـه عـنوان جشن بـهــار و رستاخـيز طـبـيعت، نمـادی از فرهنگ پارينه بومی و ملی توسط پير و برنا بـا مراسم و آداب نـوروزی بـا رنگ و بوی محلی از شمـال تا جنـوب و از خاور تا بـاختر در يک سخن بوسيله همگان بـرگـزار مـی‌شـود.

در کـابل يکی دو هـفته پـيش از نـوروز "خـانه تکـانی" می‌کـردنـد. همه تلاش می‌کـردنـد که در حد امکان جامه نـو تهيه کنند و رخت تميز بر تن نمـايـند، سبزی‌چـلو بـا مـرغ سفيد را که نشانه‌ا‌ی از فال سـال نيک و پربـار است، بـپزند، خوان نـوروزی و سفره هـفت ميوه بگسترانند و در کنار آن جمع خانـواده بـا صفا و صميميت جمع آيـند، گرد نفاق را بروبـند، بـه مهر و دوستی دست يک ديگر را بفـشارند، راهی عيادت بيمـاران و ديد بـازديد دوستان شوند و بـه دامن طـبـيعت پناه برند....

در بـلـخ کـهن، زادگاه مولوی، برپايی نـوروز، جشن بـاستانی گل¬سرخ و برافروختن آتـش بـه درازای تـاريـخ آن عمر دارد. خرابـه‌هــای قـلعه بـخـدی وآتـشکده نـوبـهــار بـلـخ بـاستان شاهد ايـن مدعا است. بـلـخ در روزهــای جشن نـوروز شبـيه بـه سبدی پر از گل سرخ زيبـا و دل‌انگـيز است. بـلـخيان نه تنهــا نـوروز و جشن گل سرخ را گـرامی و عزيز می‌دارند، بلکه آنــرا بـا مراسم ويژه‌ای چهل روز شـادمـانه در دامن طـبـيعت بـرگـزار می‌کنند.

داشتن و برپايی روزهــای شـادمـانه و زيستن در کنار طـبـيعت بويژه برای شهروندان افغانستان که بـه حد کافی روزهــای غمگين داشتند و دارند و سـال‌ها است که خنده برلب آنهــا نه نشسته است، چه خوشبختی بزرگی است. نوروز برای آنها پيام‌آور شادی و اميد است و خنده برلب آنها می‌نشاند. اميد برآن است که در سرزمين جنگ زده افغانستان، کفه شادی و خنده بر کفه اندوه و سوگواری سنگينی کند، گرد و غبـار غم و افسردگی از روان مردم ما زدوده شود.

اميد برآنست که نـوروز، به هـمـت و تلاش نـوروز بـاوران بـه بزرگ‌ترين رويداد تـقويـم سـالانه افغانستان بدل شود. نـوروز بـه عـنوان جشن ملی در قانون اساسی کشور مطرح و ثبت شود. بـه بـاور نگارنده شناسايی و حمـايت قانـونی از نگـهداری و تـرويج ميراث شفايی و کتبی نـوروز بـه عـنوان گنجينه حافظه جمعی مردم‌مـا، به امر بقا و شگـوفــايی تنـوع و پـيونـد فـرهـنگـی، تـقـويت همـبستـگی و هـم‌دلی مـلی ميان تبار‌هـای سرزمين ما مــدد می‌رساند. در افغانستان به مناسبت عيد نوروز يک روز تعطيل رسمی است که اندک به نـظر مـی‌رسـد. به باور نـگـارنده سـه روز تعــطـيل عـمومی و رسمـی مناسب و شايسته جــايگاه نــوروز در افـغانسـتان اسـت.

در فرجام:
نـوروز يکـی از کـهن‌تـرين يادگـارهــای پـار، نشانـه از پيکـار نـور و ظـلمت، نمـاد آفـرينـيـش مجـدد طـبـيعت، رستاخـيز بهـار، مـژده شکـوفه وبـاران، جـشن تکـابـو و کـار، پيـا‌م‌آور هـم‌دلـی و همـبستـگی، نشانه هـويت فـرهـنگـی و حمـاسه مـلی است که در ژرفـای روح و روان انسـان جـامعـه ما رخـنه کـرده است. بـرپايی و تلاش در امر زنده نگهداشتن نوروز بخش از مبارزه برای بـقا و رشد فرهنگ ملی مردمان ماست. بـه بـاور نگـارنده شايد هيـچ روز و مراسمی بـه اندازه نـوروز شادی‌آفرين و شورانگيز، نـويد بخش و آموزنده، گسترده و هـمگـانـی نبـاشـد. چه زيبا است که جشن نوروز در دنيای غربت توسط همه نوروزباوران بدون در نظر داشت تعلقيت جغرافيای سياسی آنها مشتزک برگزار شود و اميد برآنست که "راديو زمانه" در اين راه پـيشگام شود.

بهاران ۱۳۸۶ خـجـسته باد!

----------------------------
مطالب مرتبط:
نوروز کابلی چه رنگی است؟
شب سال نو در هتل کانتیننتال کابل
دیسکو سمرقند در کابل
نوروز در باغ زنانه کابل

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)