خانه > خارج از سیاست > اجتماعی، حوادث > دادگاه آلمانی: خشونت خانگی در خانواده های مهاجر جرم نيست خانه > خارج از سیاست > انديشه اجتماعی > دادگاه آلمانی: خشونت خانگی در خانواده های مهاجر جرم نيست خانه > خارج از سیاست > زنان > دادگاه آلمانی: خشونت خانگی در خانواده های مهاجر جرم نيست | |||
دادگاه آلمانی: خشونت خانگی در خانواده های مهاجر جرم نيستمنیره برادرانآیا خشونت خانگی یک مقوله فرهنگی است و بهنام تنوع فرهنگها میتوان دخالت سیستم حقوقی را از آن مستثنی کرد؟ این روزها این سوال در آلمان با حادثهای که هفته گذشته به روزنامهها درز کرد، به یک بحث اجتماعی تبدیل شدهاست. حادثه این بود: یک زن شهروند آلمانی، زاده شده در یک خانواده مراکشی، از همسرش که او را کتک میزده، تقاضای طلاق میکند. پرونده به دادگاه خانواده در شهر فرانکفورت واگذار میشود. خانم قاضی، که نخواسته نامش فاش شود و در روزنامهها فقط با نام کریستا دال از او اسم برده میشود، از صدور حکم طلاق فوری خودداری میکند و در پاسخ اعتراض زن متقاضی طلاق اظهار میدارد: «در این حوزه فرهنگی تنبیه زن از طرف شوهر امری غیرعادی نیست. بنابراین، این زن متولد آلمان باید موقع ازدواج با یک مرد تربیت شده در مراکش، حساب اینجا را هم کرده باشد». حکم غیرقابل فهم رئیس شورای اسلام در آلمان اعلام کرد تنبیه جسمی زنان از طرف شوهران با قران انطباق ندارد. وزیر دادگستری، اقدام قاضی کریستا را غیرقابل فهم و در عین حال اتفاقی منحصر بفرد ارزیابی کرد. اما از نظر آلیس شوایتزر، نویسنده و ناشر مجله فمینیستی «Emma»، این یک مورد استثنائی نیست؛ پیشتر هم مواردی وجود داشته که بنام «سنت» یا «فرهنگ» از محکومیت مجرم کاسته شده یا حتی به تبرئه وی انجامیدهاست. سیران آتش، وکیل و مدافح حقوق زنان، که به دلیل تهدیدهای مکرر اسلام گرایان ناچار از ترک شغل خود شده، اظهار داشت که به عنوان وکیل از این موارد زیاد دیدهاست. مورد قاضی کریستا تنها نقطه اوجیک روند بودهاست. جامعه چند فرهنگی یا جوامع موازی؟ این زن که بارها از طرف شوهر مورد آزار جسمی قرار گرفته و حتی تهدید به قتل شده، اگر شوهر تربیت اسلامی داشته باشد، تقاضای طلاقش از قوانین دادگاه خانواده آلمان تبعیت نمیکند. در موردی دیگر که چهار سال پیش اتفاق افتاد - این بار هم در دادگاهی در فرانکفورت - یک ترک مقیم آلمان زنش را که تقاضای طلاق کرده بود، با ضربات چاقو بهقتل رساند. مرد تنها به سه سال و نیم حبس محکوم شد. قاضی استدلال کرده بود که این مرد تربیتیافته با «ارزشهای آناطولی» به حقارت عملش واقف نبودهاست. کتک زدن و خشونت علیه زنان در بین گروههائی از جامعه از سیستم حقوقی کشور مستثنی میشود. این به این معناست که گروههای اجتماعی مختلف مجاز هستند بر پایه دین، سنت یا فرهنگ، قوانین خود را داشته باشند و این با جهان شمول بودن ارزشهای حقوق بشر در تناقض. برگردیم به سوال اول: آیا تبعیض و خشونت علیه زنان اصلا یک موضوع فرهنگی است؟ کم نیستند زنانی که برای فرار از آزارها و قوانین تبعیض آمیزی که در کشورشان علیه آنها اعمال میشود، به اروپا پناه آوردهاند. با این امید که اینجا قوانین حامی آنهاست. و اما امروزه کدام جامعه را میتوان نام برد که دارای یک «حوزه فرهنگی» واحد باشد، آنهم در بین اقلیت پراکنده زنان و مردان مهاجر از کشورهای مختلف اسلامی. اگر هم بر این پندار باشیم که خشونت خانگی مقولهای است از جنس فرهنگ دینی، باید به این هم توجه داشته باشیم که در خود آن کشورها هم زنان و مردانی هستند که با به جان خریدن هزار خطر برای تغییر آن قوانین نوشته و نانوشته میکوشند. در همین مراکش، در نتیجه تلاشها و مبارزات و با اصلاحات شاه محمد، قوانین خانواده تغییرات چشمگیری داشتهاست. حالا در مراکش خشونت خانگی مجازات دارد، زنان از حق طلاق، حق نگهداری کودک و خرج زندگی برخوردار هستند و سن قانونی برای ازدواج دختران به ١٨ سالگی رسیدهاست. زنان ترکیه سالهاست که علیه خشونت خانگی و بیمبالاتی قانون در مورد قتلهای ناموسی تلاش میکنند. در سالهای گذشته تغییرات چشمگیری در ترکیه به نفع زنان صورت گرفتهاست. از جمله خانههای امن برای زنان آزار دیده بوجود آمده و قوانین و اقداماتی برای جلوگیری از قتلهای ناموسی صورت گرفتهاست. چرا راه دور رویم. تلاشهای زنان کشور خودمان را در نظر آوریم که برای تغییر قوانین تبعیض جنسی چه کارزار گستردهای را دامن زدهاند. نیاز به شهامت مدنی نمیتوان حادثه وحشتناکی را که این قاضی ده سال پیش شاهدش بوده و میتوانست به قربانی شدن وی بیانجامد، از نظر دور داشت. در سالن دادگاهی که این خانم، قاضی آن بوده، مردی همسر سابق و وکیل وی را هدف گلوله قرار میدهد، که به کشته شدن همسر سابق و جراحت شدید وکیل میانجامد. گفته سخنگوی دادگاه، پاسخ قانع کنندهی نیست. سهلانگاری در مورد خشونت علیه زنان نه تنها ناشی از نگرش "نسبیت فرهنگی" به حقوق بشر است، بلکه هم چنین تبعیض و نگاه تحقیرآمیز به انسان غیر اروپائی را در خود دارد. تلاش علیه فرهنگ و رسوم و قوانین زن ستیز، نه فقط در کشوری مثل ایران که خشونت علیه زنان جنبه قانونی دارد و مبارزه با آن خواه ناخواه درافتادن با حکومت تلقی میشود، بلکه حتی در کشورهائی هم که در آنها قوانین، حامی حقوق زنان است، اما ارعاب و تهدید وجود دارد، نیاز به شهامت مدنی و پذیرش بیقید و شرط جهان شمول بودن حقوق بشر دارد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بابا یکی به داد این قاضی بدبخت آلمانی برسه که ازترس حتی جرات نکرده اسم فامیل خودش را اعلام کند .
-- محمد ازآلمان ، Mar 30, 2007آخراین طفلک چه گناهی کرده ؟ او همه جا خوانده وشنیده وشاید هم دیده که ملل مشرق زمین زنانشان را کتک می زنند وپیش خودش حساب کرده خب لابد این هم مثل مراسم عزاداری شون که بازنجیرخودشان را کتک می زنند رسمه! و به خودش گفته بارسوم قدیمی که نمیشه مبارزه کرد وحتمأ برای خودش مثال زده واستدلال کرده : مگر 28 سال مبارزه رژیم ایران با مراسم نوروز فایده ای کرده ؟ ایرانی ها سال به سال این جشن را باشکوه تر برگزارمی کنند .بر اساس این محاسبات ومقایسات ، رای داده که خشونت درخانواده های مشرق زمین جرم نیست ورسمه !
حالا همه دنیا حمله کرده اند به این قاضی بدبخت . ولش کنین بابا بیچاره رو،اگر راست می گین زنهاتون رو کتک نزنین !
هفته نامه اشپیگل در شماره اخیرش به این موضوع پرداخت. در این موضوع باید به چند نکته توجه داشت: در همان شماره اشپیگل یک کارشناس حقوقی به درستی به این نکته اشاره کرد که تنها در مورد قانون خانواده، دادگستری آلمان بین مهاجران ِ مسلمان و دیگران تمایز قایل است. برای مثال اگر شما طبق قانون شرع در ایران ازدواج کرده باشید و بخواهید بعدها در آلمان طلاق بگیرید، هم قانون شرع در ایران و هم قانون طلاق در آلمان در مورد شما و همسرتان صادق است. این امر اتفاقاً نشان دهنده اصل تساهل در قانونگذاری آلمان است. منتهی اشپیگل که اخیرا، یعنی پس از حمله آمریکا به عراق به راست متمایل شده است از ترس عموم مردم نسبت به اسلامگرایی استفاده کرده است و از حکم نادرست این قاضی یک گفتمان اجتماعی می سازد که در مجموع شاید روزی زمینه ساز تحولاتی در حقوق مدنی باشد و حقوق مدنی مهاجران مسلمان را بکاهد. طبق قانون مسلمانان حق دارند از مناره مساجدشان اذان بگویند، اما از این حق به سود همسایگان صرف نظر می کنند. بحث بر سر تغییر چنین قوانینی است که بر اساس تساهل مذهبی استوار است. فراموش نکنیم که روزنامه نگاری آلمان سه ستون دارد: بیلد، اشپیگل و فرانکفورتر. این سه روزنامه خبرساز هستند و باقی مطبوعات از خبرهای اینها استفاده می کنند. من در جای دیگر هم به این نکته اشاره کردم که سردبیر بخش سیاسی اشپیگل، آقای کریسیان مالتسان از خبرنگاران جنگ طلب و دست راستی آلمان است. کافی ست به نوع تولید خبرهای سیاسی در اشپیگل، برای مثال در مورد ملوانان انگلیسی توجه کنید که به این سویه جنگ طلب پی ببرید. ما باید هوشیار باشیم. حقوق زنان در خانواده بخشی از حقوق مدنی در یک جامعه مدنی ست. نباید از این مساله برای محدود کردن حقوق مهاجران مسلمان سوءاستفاده شود. من در مرکز قربانیان خشونت کار می کردم. زنای با محارم در بسیاری از خانواده های اتفاقا متمول و مرفه آلمان رایج است. خانمی آلمانی را می شناختم که پدرش او را در سن پانزده سالگی به سه مرد فروخته بود و آنها به بدترین شکل به او تجاوز کرده بودند. همین امروز که من این جملات را می نویسم، یکی از بیمارانم، سالهاست که هر روز از مردش کتک میخورد. اشاره به تجاوز جنسی یا خشونت در خانواده آلمانی یک تابو به شمار می آید. حتی در مراکز درمانی هم ممکن است این را به تخیلات خودآزارکامانه یا به توهمات زنان نسبت دهند. چون، فراموش نکنیم که اغلب عاملان تجاوز از قدرت اقتصادی برخوردارند و آنها هستند که دستمزد ما درمانگران را می پردازند. در این میان اشپیگل همسو با بیلد از یک حکم نادرست یک قاضی یک فیل می سازد و آن را در مناسبات رسانه ای هوا می کند و این تبدیل می شود به یک گفتمان که بعدها، وقتی که ما حواس مان نیست، حقوق مدنی مسلمانان به سود امنیت ملی محدود شود. در این میان روشنفکران لائیک هم آسیب خواهند دید. بازتاب این گونه گفتمان های رسانه ای در رسانه های فارسی زبان البته بسیار خوب است، اما باید با هوشیاری و با اشراف به حاشیه ها این مسائل را عنوان کرد.
-- حسین ، Mar 31, 2007خسته نباشید خانم برادران و قلم تان همچنان پایدار و استوار
Khanom Baradaran khoob neveshte-and, vali titr-e maghale in tavahhom ra be vojood miavarad, ke in didgah, jorm naboodan-e khoshoonat-e khanegi, didgah-e hoghooghi-ye marsoom dar Alman ast. Tasmim-e yek ghazi-ye monfared bayad dar hadd-e khod matrah va naghd gardad. Jenab-e Hossein bedorosti naghsh-e majalle-ye Eshpigel ra dar gofteman-haye jari dar Alman va Oroopa tosif kardeand. In resaneha az har tasmim-e dorost va nadorost dar dadgah-ha faghat yek natije migirand: Mosalmanan hagh-e barkhordari az hoghoogh-e barabar ra nadarand! Agar ma tasmim-e in khanom-e ghazi ra bekhahim dorost tafsir konim, bayad be in janbe-ye ghazi-ye tavajjoh dashte bashim, ke ba in didgah va ba hamin angize-ha mosalmanan va khareji-ha dar Alman dar digar arseha-ye zendegi mored-e tab'iz gharar migirand, goya be in khater ke inha ke az in hoghoogh khabari nadarand ya shayeste-ye in hoghoogh nistand. Roozane mavared-e ziyadi az in hagh-koshiha ettefagh mioftad ke nashi az in did mibashad.
-- Ali Berlin ، Mar 31, 2007