تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

بازگشت تلويزيون ايران به دهه شصت

محمدجواد کاشی

تلویزیون اوایل انقلاب، متاثر از ادبیات بلشویکی آن سالها، میان ثروت، ستم‌، وابستگی، فساد، بی‌دینی و استبداد سیاسی توازی معنی‌داری ایجاد کرده بود. فیلم‌ها و سریال‌ها همراه با ادبیات عوام پسند آن سال‌ها و نقاشی‌های دیواری از چنان نسبت وثیقی سخن می‌گفتند.

یکسو، محله‌های فقیر نشین بود و سادگی و ساده‌دلی و الفت انسانی، و معنویتی که با حضور یک روحانی و فضای مناسک دینی انعکاس می‌یافت و سوی دیگر، کاخ‌های پرشکوه و سینه‌های باد کرده از تبختر، و گناه و فساد و مظاهر بی دینی. ارتباط با شخصیت‌های سیاسی نیز نماد نسبتی بود که دستگاه فاسد سیاسی با این همه داشت.

داستان همواره تعامل میان این دو سو بود و اینکه چطور ارزش‌های معنوی طبقه فرودست، در مقابل ارزش‌های غیر انسانی طبقات فرادست تحکیم می‌شود. ماجرا با زورگویی بی منطق فرادستان آغاز می‌شد، اما مقاومت، استواری و صداقت طبقات فرودست، موازنه را به سوی دیگری می‌برد. در این قبیل روایت‌ها، یک چهره روحانی نیز بود که مردم را در ستیز با قدرت مسلط یاری می‌کرد.

در ساختار آن ادبیات، ثروتمندان واجد سرشتی دگرگون ناپذیر بودند و به صرف بهره‌مندی از ثروت گناه‌کار و آلوده به حساب می‌آمدند. قاعده رابطه میان ثروتمندان و طبقات فرودست، ستیز بود. اعم ازآنکه پایان این ستیر به مرثیه‌ای بیانجامد و فرادستان غلبه کنند یا به حماسه‌ پیروزی فرودستان بیانجامد.

زندگی در لفافه‌ای از اندوه و غم و جدیت و تلاش پدیدار می‌شد. خبری از عشق و شادی نبود. همه چیز در نزاعی سخت خلاصه می‌شد.

روایت‌ها کلان بود. داستان مملو بود از دلالاتی که بر حسب آنها می‌توانستی میدان منازعه خاصی را که در یک فیلم تصویر می‌شود، از حد یک خانه و محله فراتر ببری. آن را در سطح عام سیاسی تعمیم دهی و از آن نتیجه‌ای در سطح منازعات کلان بگیری. حتی آن را بخشی از سیر کلان منازعه تاریخی ببینی. مبارزه تاریخی میان ستمگران و مظلومان در طول تاریخ.

مهم نیست که این آثار چقدر ارزش هنری داشتند. اما به هر روی مضمونی که عرضه می‌کردند با توجه به زمینه‌های فرهنگ شیعی ساختاری سازگار داشت.

این الگوی تبلیغی تا اواخر دهه شصت ادامه داشت. از اوایل دهه هفتاد، این توازی شکست. کمتر از فقر و طبقات فرودست سخن به میان می‌آمد. ماجراها از سطح کلان به آپارتمان‌های کوچک اما شیک محصور شد. مساله از پی گیری عدل و ظلم و نزاع‌های ریشه دار تاریخی، به بحث در باب اخلاقیات همسایه‌های مهربان تغییر منظر داد. همه چیز، از آرایش بازیگران گرفته تا دکور آپارتمان و نحوه گویش‌‌ها و غیره، نشان از طبقات متوسط شهری داشت. روایت کلانی در کار نبود. از نزاع‌های کلان اجتماعی سخنی به میان نمی‌آمد. هر چه در آن روایات، سخن از مقاومت بود و تقدس نزاع، در این روایات سخن از مهربانی بود و سازگاری با یکدیگر.

نه اثری از فقر و فاقه بود و نه از کاخ‌ها و ثروت‌های کلان و نه از قدرت سیاسی.

زندگی در این قبیل آثار، پر از ملاحت و خوشی و شادمانی بود. کمتر کسی در حال کار و تلاش تصویر می‌شد، همه در کنار همسران خود تصویر می‌شدند. گویی خانواده خوب و سازگار، همسایگان مهربان و دل به یکدیگر سپرده دغدغه اصلی بود و مساله اصلی ترویج ثبات خانوادگی و فرهنگ آپارتمان نشینی.

در این قبیل آثار، نه اثری از چهره‌های روحانی بود، و نه چندان اثری از ازرش‌های دینی و نه تحریک گرایشات سیاسی.

فیلم‌ها و سریال‌های امسال ماه مبارک رمضان، منادی بازگشت به قبل از دهه هفتاد بود. اما با این تفاوت که سازمان قدرت جابجایی برخی از نمادها را اجتناب ناپذیر ساخته بود و شالوده سازگار آن را شکسته بود. دوباره بحث از روایت‌های کلان است و نزاع میان فرادستان و تهی دستان و توازی میان عناصری که پیش از این گفتیم. اما با این تفاوت که ثروتمندان نمی‌توانند واجد سرشتی تربیت ناپذیر معرفی شوند. ثروتمندان ضروری است تربیت پذیر باشند و با مشاهده ساختار زندگی فرودستان و ارزش‌های عمیق معنوی که میان آنان منتشر است، ثروت را با اخلاق و معنویت توام کنند. نزاعی در کار نیست. نه تهی دستان ثروت فرادستان را از آن خود می‌دانند و نه ثروتمندان ثروت خود را از کیسه تهی دستان به دست آورده‌اند. تهی دستان تهی دستند اما مملو از ارزش‌های عمیق معنوی‌اند.

یکی از ناسازه اصلی در روایت این داستان‌ها، نقش و موقعیت روحانیون است. چهره‌های روحانی همچنان حضوری فعال دارند و همچنان در میان همان طبقات فرودست زندگی می‌کنند و مردم را به اخلاق فرامی‌خوانند. اما در عین حال، نسبتی وثیق با مراجع قدرت دارند. مرتب در دستگاه‌های قضایی و رسمی رفت و آمد می‌کنند و در تماس مستمر با آنان هستند. روحانیت، دستگاه سیاسی و طبقات فرودست کنار هم نشسته‌اند و معلوم نیست این اندک فرادستان پولدار و فاسد از کجا به این فضای پاک و مطهر رسوخ کرده‌اند.

یکی دیگر از ناسازه‌ها، همان قدرت سیاسی است. قدرت سیاسی به هیچ روی یکپارچه نیست. برخی از نمادهای قدرت، جستجوگران حقیقت و عدالتند و در عین حال برخی ظاهر الصلاح و فرصت طلب. شاید این دو ناسازه در کنار یکدیگر سازگار شوند. عامل ظهور و تداوم آن طبقات فرادست و کاخ نشین، همان گروه خاص رسوخ کرده در نظام سیاسی باشند.

مبارزه با بی عدالتی عمیقی که در این قبیل روایات تصویر می‌شود، به هیچ روی به مردم سپرده نشده است. مردم اگر فقیرند سر در لاک ارزش‌های معنوی خود دارند و اگر کاخ نشین و پولدارند، در شبکه‌های خطرناک توطئه حضور دارند. مبارزه به این مظاهر بی عدالتی به نیروهای امنیتی سپرده شده است. مردم تنها مقرر است در پایان نزاع ظفرمند با توطئه گران، کسب رضایت کنند و برای تثبیت ارزش‌های معنوی تابیده در متن زندگی‌شان سپاسگذار خداوند باشند.

در میان فضای سادگی و صفا و صمیمیت و انسانیت این طبقات، عشق نیز نمک ماجراست. عشق‌های ساده و عمیق انسانی.

در مجموع به نظر می‌آید، بازگشت تلویزیون به ساختار روایی دهه شصت، بی بهره از دستاوردهای جاذبه افکن دهه هفتاد نیست. به عبارتی فقیران دهه هشتاد، متاثر از روایات دهه هفتاد، ارزش‌های طبقه متوسط را کسب کرده‌اند و بی خطر شده‌اند.

در این میان، تبلیغات بازرگانی میان برنامه‌ها، ناسازه شگفت و مضحکی است. هنگامی که یکباره از کومه‌های پر از صفای فرودستان، به بیرون پرتاب می‌شویم تا تبلیغ یخچال فریزر امرسان را تماشا کنیم.

این همه ناسازه نظمی است که مشروعیت خود را از روایت‌هایی اخذ می‌کند که با وضعیت مادی خودش سازگار نیست. اینچنین است که نظم سیاسی یا باید در الگوی دهه هفتاد، خود را فراموش کند و لباس تازه‌ای بپوشد و یا با یادآوری خویش، خود را گرفتار ناسازه‌های سخت روایی بنماید.

برگرفته از وبلاگ زاويه ديد
عنوان از زمانه

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام...راست میگید.عوام فریبی برای مردمی که عادت به فکر کردن ندارند خیلی خوب اثر می کنه...موفق باشید.

-- sadegh ، Oct 18, 2006

اندیشه در بین اذهان ایرانیان مرده.

-- رکسانا ، Oct 31, 2006

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)