خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > جامعه ترکيه و اعطای نوبل ادبی به اورهان پاموک | |||
جامعه ترکيه و اعطای نوبل ادبی به اورهان پاموکمترجم: احمد سماييhttp://gashtha.blogspot.com
اورهان پاموک، برنده امسال جايزه نوبل ادبی را در کشورش شمار کثيری به عنوان نويسندهای ميانمايه و فرصتطلب میشناسند. بخشهايی از مردم بر اين باورند که اظهارات پاموک در مورد قتلعام ارمنيان توسط ترکها در ابتدای قرن گذشته، برای خود او محبوبيت و جايزه نوبل آورده ولی وجهه و اعتبار ترکيه را مخدوش کرده است. البته اقليتی هم از موفقيت پاموک شادمان گشتهاند. اندکی بعد از اعلام نام پاموک به عنوان برنده نوبل ادبی امسال، سايت اينترنتی روزنامه "حريت" ، پرتيراژتيرين روزنامه ترکيه، تفسيری منتشر کرد با اين عنوان: "سايه ارمنیها بر جايزه نوبل". در متن تفسير هم آمده بود: "پاموک در مقياس ادبيات معاصر جهان نويسندهای ميانمايه است. او اگر همميهنان خودش را به جنايت عليه ارمنیها متهم نمیکرد به احتمال زياد صاحب نوبل ادبی نمیشد". به ادعای همين سايت يک خردهفروش ترک نيز اعطای نوبل به پاموک را چنين ارزيابی کرده است: "نوبل را برای همه آثاری که يک نويسنده در طول زندگیاش خلق کرده به او میدهند. پاموک اما هنوز جوان است و کارنامه ادبی پرباری ندارد". از آدمهای ساده کوچه و بازار تا نويسندگان و منتقدان نامدار ترکيه همگی اغلب نظر واحدی دارند: "پاموک در وجه عمده به خاطر مواضع سياسیاش و به سبب پروندهای که دستگاه قضايی ترکيه برای او گشوده مورد ستايش خارجیها قرار گرفته است. در يکی از فورمهای اينترنتی يکی از کاربران چنين نوشته است: "کتاب قلعه سفيد او را خواندهای؟ اصلا ارزش دريافت نوبل را ندارد". در مجموع گويی که اکثريت مردم ترکيه از اعطای نوبل ادبی به يکی نويسنده هموطنشان چندان احساس غرور و افتخار نمیکنند. خبري كه مثل بمب تركيد در شبکه تلويزيونی ان تی وی ترکيه خبرنگار اعزامی به پاريس در حال توضيح مواضع دولت فرانسه در قبال مصوبه مجلس است که گوينده صدای او را قطع میکند و با چهرهای سرخشده میگويد:" يک خبر بسيار مهم. اورهان پاموک نوبل ادبی را از آن خود کرد." از بعد از اعلام اين خبر ترکيه حالی به حالی شده است: کشور به دو طيف تقسيم شده است، دو طيفی که کيفتا با هم قابل قياس نيستند: از يک سو کسانی که "به رغم همه اينها" شادمانند. بخشی از اينان به لحاظ سياسی مواضعی مشابه پاموک دارند و بخش ديگر، ميليونها ترکی هستند که معتقدند که پاموک با نظر و مواضعش آنها را همچون "ملتی جنايتکار" معرفی کرده است. برای اينان پاموک فرصتطلبی است که آگاهانه و بابرنامه به دنبال شهرت و ارتقاء موقعيت خويش بوده است و اينک، يعنی با "عبور از روی نعش هموطنانش" به نوبل دست يافته و بر صدر نشسته است. حرفهاي موافقان، انتقاد مخالفان دبير بخش فرهنگی روزنامه ليبرال- راديکال، تورگوت ايريلماز، نيز معتقد است که نوبل حق پاموک بوده است. به عقيده وی "پوماک نماد تلاقی و امتزاج فرهنگ شرق و غرب است که ديدگاههايی جهانگرايانه دارد. کميته نوبل در ترکيه بهتر از او کسی را نمیتوانست سراغ بگيرد." زولوف ليوانلی، نويسندهای که با رمانهای جنايیاش در صدر پرفروشهاست نيز با کلامی دو پهلو از تصميم کميته نوبل استقبال میکند: "اروپايیها تا حالا هميشه به مواضع ما نگاه کردهاند و نه به متنها و آثاری که ما منتشر میکنيم." به عقيده "موراتهان مونگان، داستاننويس کرد نيز "پاموک از مدتها پيش هدفمند و بابرنامه اين موفقيت را تدارک میديد. با اين همه نبايد جنبه سياسی مسئله را با بعد ادبی قضيه قاطی کرد. اعطای نوبل ادببات به پاموک ستايش از ادبيات ترکيه در کليت آن است." در جناح مخالف اما زبانی تند و تيز در کار است و آشکارا به پاموک حمله میشود. شاعری مانند "اوزدمير اينچه" که برای شرکت در يک کنفرانس شعر در بروکسل به سر میبرد از همانجا ندا سر داده است که: "اعطای نوبل به پاموک ارجگذاری نسبت به ادبيات ترکيه نيست. نام اين نويسنده در ته فهرست کميته نوبل قرار داشت و من انتظار داشتم که جان آپدايک(نويسنده آمريکايی) برنده آن شود. به عنوان يک ترک ابدا از اعطای اين جايزه بزرگ به يک نويسنده هموطنم خوشحال نيستم، چرا که از فردا خواهند گفت که رماننويس "بزرگی" مانند پاموک که نوبل را دريافت کرده نيز به جنايت ترکها در حق ارمنیها اذعان دارد. اين چنين قضاوتی هر گونه بحث آزاد و روشنگرانهای در باره چند و چون آن چه که نود سال پيش در آناتولی اتفاق افتاد را مانع میشود." در ميان سياستمداران نيز نظر مشابهای رايج است. "انور اويمن" معاون حزب سوسيال دمکرات و سفير پيشين ترکيه در آلمان میگويد: "هيچکس از قربانيان ما در درگيری با ارمنیها سخن نمیگويد. هيچکس نمیگويد که ارمنیها دوش به دوش سربازان روس و گاه در يونيفورم آنها به روستاهای ما حمله کرده و مردم بيگناه آنجا را کشته و يا به آنها تجاوز کردهاند." منتقد ادبی سرشناسی همچون "چزمی ارسوز" نيز همين نظر را در غالب کلماتی ديگر بر زبان میآورد: "آيا بايد برای دريافت جايزه نوبل تمامی يک ملت را در سکوی اتهام نشاند؟" سايه سنگين سياست اين اتهامات پاموک را حتی در پاييز ۲۰۰۵ که برای دريافت جايزه اتحاديه ناشران آلمان به فرانکفورت رفته بودند نيز رها نکردند. ظاهرا برای خود او نيز که پيوسته تلاش داشته متنها و آثارش منشا محبوبيت و مقبوليتش شود دشوار بود بپذيرد شهرتش را اينک عمدتا مديون اظهارنظرهای سياسیاش است. شخصيت سياسی ليبرالی مانند "جان بايدارول" که از هواداران آتشين پيوستن ترکيه به اتحاديه اروپا به شمار میرود آشکارا پاموک را فراخوانده است که حال که نوبل را دريافت کرده برای وجهه ترکيه هم اقدامی انجام دهد و قبل از همه اقدام فرانسه در تصويب قانون ممنوعيت انکار قتل عام ارمنیهای توسط ترکها را محکوم کند. در اين ميان ارمنستان نيز با ابراز خوشحالی از اعطای نوبل ادبی به پاموک کار او را در ميان ملیگرايان و بسياری از مردم عادی ترک مشکلتر کرده است. پاموک بر خلاف گذشته اينک قصد دارد بيشتر در آمريکا و کمتر در استانبول اقامت کند. او بر آن است که نويسنده نه تنها برای مخاطبان زبان مادری خودش که برای شهروندان جهان بايد بنويسد، جهانی که نه به لحاظ جغرافيايی بلکه از جنبه ذهنی و معنوی قابل رديابی و تعين مکانی است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
ميدانم که با اين حرفهايم مردم به سرم خواهند ريخت و به انواع و اقسام جنایاتی که مرتکب نشده ام محکومم خواهند کرد.. من هم مثل بقيه از جايزه نوبل اورهان پاموک خوشحال شدم ولی اين را هم بگویم که سمتگيری های سياسی اش رل بزرگی بايد بازی کرده باشد . زيرا که بعقيده من ادم خيلی ساده لوحی است که نه تنها از استراتژی حتی ازتاکتیک هم هیچی حالیش نیست من کسی را که فقط نصف حقيقت را می گويد شارلاتان می دانم. دولت ترکيه بارها از دولت ازمنستان خواسته که کمسيونی بايد تشکيل و تمامی ارشيو ها گشاده شوردکه هر دو طرف بتوانند به يک نتيجه گيری برسند ولی دولت ارمنستان اين درخواست ترکيه را رد کرده است. اگر ريگی در کفش ندارند چرا ارشيو هايشان را باز نمی کنند.؟ جوابش ساده است. وقتی که دروغ هايشان بر ملا شد. آنوقت بايد مثل ايرانیهاو سايرين بايد ماه ها و حتی سالها برای گرفتن ويزای غرب منتظر باشند. و بعدا هم ديگر از کمکهای ميليونی غرب خبری نيست. هر کسی که شهر گلندل کاليفرنيا را ديده می تواند حدس بزند که چطوری ارمنی ها دوحين دوجين مادر بزرگ. پدر بزرگ. عمو .دايی. خاله زاده. پسر خاله وووو هايشان را به آمريکا اورده و از مزايای دولت فدرال و ايالتی استفاده می کنند ک این همه مزایا تقریبا برای هیچ ملت ديگری در نظر گرفته نشده. دولت
دولت ترکيه کشته شدن ارمنی ها را انکار نمی کند. شما حتی از سفارتخانه های ترکيه جزوه و بروشور هايی را می توانيد درخواست کنيد که به اسن مسئله را مفصلا تشريح کرده. ترک ها می گويند که ارمنی ها با همکاری روس ها و دول غرب می خواستند که جنگ داخلی راه انداخته که دشمنان ترکيه بتوانند از اب گل آلود ماهی بگيرند. اکثر کشت و کشتارها بين کرد ها و ارمنی ها بوده زبرا که مناطق ارمنی ها و کردها نزديک همديگر بوده و ارمنی ها ادعای اراضی کردنشين را داشتند. هر منطقه ای که ارمنی ها قدرت بيشتر داشتند ترک ها را قتل عام می کرده اند. در بعضی از شهرهای شرق ترکيه بناهای يادبودی به نام قربانيان اين قتل عام ها برپاشده است. چرا دور برويم. مگر جنايات ارمنی ها در ايران را نمی دانيم؟ همان هايی که می خواستند در قلب آذربايحان ايران يک دولت مسيحی ايجاد کنند. دکتر هئيت در اين باره مقالات خيلی خوبی نوشته. چرا اقای اورهان پاموک از جنايات ارمنی های فاشيست در آذربايجان شمالی مخصوصا جنايات ساديتسی شان در خوجالی چيزی نمی گويد. دهان گنده و گشاد اورهان بهترين سوغاتی بود که دشمنان ملت ترک تا بحال دريافت کرده اند. ارمنی ها از خوشحالی شان به
-- Sahand ، Oct 14, 2006پشت افتاده اند. بقول آذربایجانی ها ؛ آغاجی ایچیندن یئرلر.؛... درخت از توش خورده میشه... اورهان ها ندانسته رل ستون پنجم دشمن ترک را بازی می کنند. ولی ترک ها خیلی وقت پیش به خود امده و دیگر هر دو چشمشان را به غرب ندوخته اند. ترک ها الان بیشتر به شرق نظر دارند و نه بغرب. ادم خنده اش می گیره وقتی قوانینی مثل غیرقانونی کردن انکار نسل کشی یهودیان و ارمنی ها را میخونه. مگر متهم تا زمانی که جرمش ثابت نشده بیگناه نیست.؟ مگر امکان داره که مجرمی بتواند از خودش دفاع کند وقتی که قبول نکردن خود اتهام خودش جرمی باشد. البته درک اينگونه مسائل چندان هم مشکل نيست وقتی که اکثر به اصطلاح روشنفکران شرق را شستشوی مغزی کرده اند و مثل ستون پنجم ازشان استفاده می کنند و اين بد بختهای بيجاره و درمانده نيز فکر می کنند که دارند به مردمشان کمک می کنند.
جناب سهند، قرار بود فقط نظرت رو در مورد نوبل اورهان پاموک بنويسي، نه اينكه عقده هاي تجزيه طلبانه خودت رو در اين كامنت خالي كني. پسر خوب ما چيزي به نامه آذربايجان جنوبي نداريم كه شمالي اش موجود باشد. دوما تو ايراني هستي يا تركيه اي كه اينقدر حرص آنها را مي خوري؟
-- آبتين ، Oct 15, 2006آقای سهند گیرم که ارامنه با ارتش روسیه همکاری کردن و شورش کردن به نظر شما چرا باید این کار را انجام داده باشن و به چه دلیل . با این وجود که حرف شما را قبول ندارم که انها همکاری کرده باشن با بیگانگان ولی اگه کردن هم دلیل دارد اول اینکه تحت ظلم زیادی بودن و چون مسیحی بودن در درگیریهای خیلی کوچک فتوای حلال بودن مال و ناموسشان داده می شود دوم ستم گری ترکها نه به ارامنه در طول تاریخ به یونانیها ایرانیها یوگوسلاوی بلغار کشورهای عربی و ملل زیادی ثابت شده است اگه ارامنه شورش کردن حق داشتن و خواستن از ستم و ظلم و نابرابریها رها شوند . شما ها هم اکنون که ایران در دست شما هست از نظر اقتصادی و نیروهای نظامی و غیره و به گفته شما نصف جعمیت ایران ترک هستن تا ته خیار تلخ میشه وتنها به خاطر نداشتن مدارسی که به زبان ترکی تدریس نمیکنن فوری چشم به آذربایجان شمالی و ترکیه دارین که نمونه آن در کاریکاتوری که در روزنامه ایران کشیده شده بود رفته بودین جلوی کنسولگری ترکیه شعار ترکیه امداد امدا د میدادین افرادی مثل شما مثل اینکه بدشون نمیاد از حمله دیگر کشورها به ایران که شاید باعث استقلال آذربایجان ایران شود؟درست میگم یا نه حالا که شما با توجه به اینکه در این مملکت رهبر ترکه و خیلی از مسولین کشوری ترک هستن و تقریبا اقتصاد ایران بخش مهمی توسط ترکها در حال گردش است تنها به خاطر نداشتن مدارس خاص خودتان و چند تا جک که در هر کشور و ملل مرصوم است ادعا استقلال و آزادی را دارین که رها بشین از این ظلم وستم ونابرابری و غیره پس چطور ملل دیگر که اگه کرده باشن شورشی در مقابل ستم و ستمهای بیش از حد اجداد شما البته تصور کنین صد سال پیش را که حاکمی عثمانی و متعصب مسلمانی و ارامنه که جعمیت کمی را شامل میشن همین امروزه قرن بیستم کلی اما و اگر و غیره است که تازه متمدا هم شدین و داد از انسانیت برابری و تمدن میزنین و رعایت حقوق بشر و کنوانسیونهای سازمان ملل و غیره که بگی نگی مجبور هستین رعایت کنین هنوز نتوانستین حق و حقوق زنهای خودتان که مسلمان هم هستن و از گوشت و استخوان خودتان رعایت کنین حالا در ذهن خودت متصور شو در آن دوره چه دهنی از ارامنه این عثمانیها سرویس میکردن پس من حق میدم اگه انها دست دراز کرده باشن به بیگانگان . چون تویی که ترکی و مسلمانی و ایرانی هستی اگه خودت را ایرانی بدانی؟ به خاطر یه جک. و رسمیت نداشتن زبانت در مدارس . دلت را خوش کردی به آذربایجان شمالی و آنکارا و امید به انها داری چه بسا اگه یک روزی انها وارد این مملکت شوند به استقبال انها روی پس اگه حرفت هم راست باشد چه انتظاری داشتی از ارامنه. صد سال پیش و ستم حکومت اسلامی آن دوره
-- هیچکس ، Jun 17, 2007با سلام به دوستان عزیز
-- صلح ، Jun 20, 2007من با توجه به مطالعاتی که تا کنون در زمینه کشتار ارمنیان داشته ام، آن را به شیوه ای که به شکل افراطی از سوی ارمنیان مطرح می گردد، غیر قابل قبول می دانم، آمارهای بسیار زیادی نیز از قتل عامی که توسط ارامنه صورت گرفته است دارم، قتل عامی که قربانیان آن ترکها چه در منطقه آناتولی و چه در آذربایجان بوده اند. در خصوص نوشته سهند عرض کنم که به هیچ عنوان رنگ و بوی تجزیه طلبی در آن بنود که به گناه ناکرده از سوی دوستان محروم شد.
نکته دیگر اینکه در طول تاریخ هیچ قومی به اندازه ترکها متساهل و متسامح نبوده اند، علی الخصوص ترکها عثمانی، آقایان! خواهشان قبل از قضاوت مقداری مطالعه کنید!
از سوی دیگر به این گل پسر هیچکس توصیه می کنم برای دیدن اینکه چه کسی تازه متمدن شده یا خواهد شد بره و یه مقدار مطالعه کنه.
در ضمن اگر نباید کشتارهائی که در ایران صورت گرفته، کشتارهائی که قربانیانش (سی هزار انسان) (در قرن بیستم) (توسط هم میهنان متمدن!!! ایرانی) ترکهای بی دفاع ایران بودند رو هیچ تر کی از یاد نخواهد برد. دوست عزیز هیچکس، یه مقدار بیشتر مطالعه کن....