تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

مولانا تغيير تابعيت مي‌دهد

  درحالي‌كه هشتصد سال از تولد «مولانا جلال‌الدين رومي» مي‌گذرد، به نظر مي‌رسد تلاش‌ كشورهايي مثل تركيه براي بزرگ‌داشت اين شاعر بلندآوازه ايراني، تابعيت مولانا را در افكار عمومي جهان تغيير مي‌دهد.

چندي پيش وزارت فرهنگ و گردشگري تركيه از يونسكو درخواست كرده بود كه به مناسبت هشتصدمين سالروز تولد مولانا، سال 2007 را به عنوان سال بين‌المللي مولانا اعلام كند كه اين درخواست از سوي يونسكو مورد موافقت قرار گرفت. اما اين اقدام دولت تركيه با انتقادهايي در ايران همراه بود. زيرا براساس تصميم يونسكو، همايش‌هاي اين سال در سه كشور تركيه، افغانستان و مصر برپا خواهد شد و در اين ميان ايران هيچ‌گونه سهمي در برپايي مراسم و بزرگداشت‌هاي منتسب به سال مولانا نخواهد داشت.

  افزايش اين انتقادها باعث واكنش سفير و نماينده دايم ايران در سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد «يونسكو» شد. احمد جلالي با بيان اين كه رسانه‌ها بايد اخبار صحيح و درستي را اعلام دارند، اظهار داشت كه ما در يونسكو چيزي به نام سال شخصيت‌ها نداريم، بلكه گاهي سالي به نام يك مفهوم و يا يك هدف جهاني نامگذاري مي‌شود.

وي افزود:  اصلاً چنين رويه‌اي در يونسكو وجود نداشته و ندارد، بلكه كشورهاي عضو يونسكو هر كدام كه علاقه‌مندند، مي‌توانند در كشور خود يا در يونسكو يا هر جاي ديگري مراسم يا اقداماتي در معرفي آن شخصيت انجام بدهند و از اسم و نشان يونسكو به عنوان تأييد بين‌المللي استفاده كنند.

جلالي در خصوص علت برپايي مراسم بزرگداشت مولانا در سه كشور به‌جز ايران گفت: هر قطعنامه قبل از آن كه به كنفرانس عمومي براي تصويب ارجاع شود، بايد در شوراي اجرايي يونسكو مطرح و تصويب شود كه در اين شورا سه كشور تركيه، افغانستان و مصر عضويت دارند و ايران در آن عضو نيست.

اين صحبت‌ها در شرايطي مطرح شد كه عماد افروغ رئيس كميسيون فرهنگي مجلس نيز با اشاره به عدم قبول صحبت‌هاي نماينده ايران در يونسكو اظهار داشت: افتخار و هويت ما با مولانا عجين شده است و جاي تعجب است كه ما بايد شاهد اين موضوع باشيم كه كشورهايي بدون هيچ‌گونه سنخيتي متولي برگزاري چنين همايشي شوند، اما كشور ما محروم باشد.

وي افزود: من فكر مي‌كنم اين رسم معمولي است كه كشورهاي مختلف به شكلي مي‌خواهند چنگ بر آثار باستاني و افتخارات كهن كشورهاي ديگر بزنند تا براي خودشان يك تاريخ پرافتخاري را رقم بزنند.

افروغ ادامه داد: سؤال من اين است كه چرا در اين بين سهم ما فراموش شود، مولانا از ماست و تصور مي‌كنم در اين ميان كوتاهي‌هايي صورت گرفته است و ما بايد با چنين اقداماتي مقابله كنيم و بايد سال 2007 را در كشورمان اختصاص به يك همايش بين‌المللي در خصوص مولانا بدهيم و به جهان نشان دهيم مولانا از ماست.

رئيس كميسيون فرهنگي در ادامه افزود: واقعيت اين است كه جهان چندان با مولانا آشنا نيست و اگر هم شناختي نسبي داشته باشد، براساس ترجمه‌هايي است كه در اختيار دارند، وگرنه آنها از تاريخ اين شخصيت و آثارش هيچ اطلاعي ندارند و خيلي راحت يك كشور مي‌تواند مولانا را از آن خود نمايد.

وي گفت: وزارت علوم بايد نسبت به اين مسأله واكنش نشان مي‌داد، البته ما اين مسأله را در كميسيون فرهنگي مطرح كرديم و دو كميته «هنر و رسانه» و «فرهنگ و گردشگري» را مأمور رسيدگي به اين مسأله كرديم. ما همين طور از كميسيون آموزش و تحقيقات خواستيم تا وزارت علوم را مورد سؤال قرار بدهد كه چرا اين اتفاق افتاده است.

به هر حال اين مسايل در شرايطي مطرح مي‌شود كه وزارت فرهنگ تركيه قصد دارد سال 2007 در شهر قونيه مراسم «شب عرس مولانا» را كه تا پيش از اين در ده شب برگزار مي‌شد، در هفده شب برپا كند. پيش‌بيني مي‌شود درآمد حاصل از فروش بليت اين مراسم 200 ميليون دلار شود و اين درحالي است كه تاكنون هيچ برنامه‌اي براي بزرگداشت مولانا در ايران تدارك ديده نشده است.

 مولانا متعلق به كيست؟

 مولانا در سال 604 هجري قمري در ولايت بلخ  كه آن زمان جزو ايران بود، متولد شد. او درحاليكه پنج سال بيش‌تر نداشت، همراه خانواده‌اش خراسان را ترك كرد. آن‌ها از راه بغداد به مكه رفتند و از آنجا در الجزيره ساكن شدند و پس از نه سال اقامت در ملاطيه، سلطان علاءالدين كي قباد سلجوقي كه عارف بود، آنان را به پايتخت خود، يعني شهر قونيه دعوت كرد و اين خاندان در آنجا مقيم شد.

پدر مولانا در سال 628 هجري در قونيه رحلت كرد. پس از مرگ پدر، مولانا مدتي در خدمت سيد برهان‌الدين ترمذي كه از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجري به آن شهر آمده بود، شاگردي كرد. آن‌گاه خود جزو پيشوايان طريقت شد و طريقه‌اي فراهم ساخت كه پس از وي انتشار يافت و به اسم طريقه مولويه معروف شد. او خانقاهي در شهر قونيه بر پا كرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه كم كم به دستگاه عظيمي بدل شد و معظم‌ترين اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا اين زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونيه باقي است و در ممالك شرق پيروان بسيار دارد. جلال الدين محمد مولوي همواره با مريدان خود مي‌زيست تا اينكه در پنجم جمادي الاخر سال 672 هجري قمري رحلت كرد.

شاه‌كار مولانا «مثنوي معنوي» به شمار مي‌آيد كه در شش دفتر به بيان افكار عرفاني و اخلاقي و سير و سلوك مولانا مي‌پردازد. اين اثر جداي از ارزش‌هاي معنوي و عرفاني‌اش، شاهكار ادبيات كلاسيك فارسي محسوب مي‌شود و به نظر مي‌رسد آن چيزي كه مهم‌تر از بحث بر سر مليت مولانا مي‌نمايد، توجه به زبان آثار اوست. زبان فارسي شيوا و يگانه مولانا، قبل از اين‌‌كه اين شاعر را ايراني كند، او را به تمامي‌ فارسي‌زباناني مربوط مي‌سازد كه روي و روح آثارش را درك مي‌كنند.

سامان ايراني

irani_saman@yahoo.com

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.