خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > جایزههای ادبی؛ تحفههای ناچیز برای ادبیات | |||
جایزههای ادبی؛ تحفههای ناچیز برای ادبیات مهرماه نزدیک است و جوایز ادبی یکی یکی از راه میرسند. جایزههای مهرگان ادب (پکا)، بنیاد گلشیری، یلدا، نویسندگان و منتقدین مطبوعات و جایزه ادبی اصفهان. جایزههای ادبی بدون شک تاثیر غیر قابل انکاری بر سلیقه خرید خوانندگان ادبیات داستانی در ایران میگذارند. البته منظور از خواننده در اینجا همان قشر کم جمعیت و نسبتا حرفهای کتاب خوان است که سلیقه خواندنش از حد کتابهای عامه پسند بالاتر رفته است. این تاثیر را هم به هیچ وجه نمیشود انکار کرد. دلیلش این که اکثر کتابهای برنده این جوایز مرز چاپ اول را رد میکنند و به چاپهای سوم و چهارم و حتی بالاتر میرسند. البته تمام جایزههای فوق از این نظر تاثیر یکسانی ندارند و این تاثیر بیشتر متوجه سه جایزه اول این لیست است؛ یعنی جایزههای مهرگان ادب، گلشیری و یلدا. دو جایزه دیگر به دلیل اعمال برخی سیاستهای خاص در گزینش و داوری تا حدودی امکان تاثیر گذاری گسترده بر قشر کتاب خوان را از دست دادهاند. برای اثبات این موضوع هم کافی است به تیراژ کتابهایی نگاه کنیم که منحصرا به وسیله این دو جایزه به عنوان برگزیده انتخاب شدهاند و در بین برگزیدگان سایر جایزهها قرار نداشتند. عملا هیچ کدام از این کتابها به چاپهای بعدی نرسیدند و در همان چاپ اول متوقف ماندند. جایزه ادبی مهرگان ادب اولین جایزه بخش خصوصی در ایران بود که بعد از چندین دوره برگزاری جایزه دولتی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران کار خودش را شروع کرد. پکا در ابتدا فقط به رمان جایزه میداد ولی بعد حوزه فعالیتش گسترده شد و به رمان، مجموعه داستان وادبیات کودک و نوجوان هم جایزه داد. شاید تمرکز اولیه این جایزه بر روی رمان (که در هر صورت در بین مخاطبین ادبیات داستانی از مقبولیت بیشتری نسبت به داستان کوتاه برخوردار است) و همچنین تیم داوری کم حاشیهاش از مهمترین دلایل مقبولیت این جایزه باشد. به نظر من اولین انتخاب هر جایزه در زمان شروع فعالیتش (به ویژه در بخش رمان) تاثیر بسیار مهمی در ایجاد حس اعتماد بین مخاطب و برگزیدگان آن جایزه دارد. مهرگان ادب اولین جایزهاش را در بخش رمان به رمان نیمه غایب حسین سناپور اهدا کرد. انتخابی بسیار خوب و هوشمندانه که هم روشن کننده خط مشی درست بانیان این جایزه بود و هم تاثیری انکار نکردنی بر توجه مخاطب عامه به این رمان خوب و خوش ساخت چند ساله اخیر ادبیات ایران داشت. نیمه غایب در حال حاضر به چاپ دوازدهم رسیده و جزء رمانهای پر خواننده ایرانی به حساب میآید. جایزه بنیاد گلشیری شاید نظاممندترین جایزهای است که در ایران به کتابهای حوزه ادبیات داستانی اهدا میشود. این جایزه در سه بخش رمان، داستان بلند و مجموعه داستان به نویسندگان اهدا میشود. البته برگزارکنندگان این جایزه با یک ابتکار خوب آثار اول نویسندگان در این سه حوزه را به شکل جداگانه مورد بررسی قرار میدهند و جایزه جداگانهای هم برای آن در نظر گرفتهاند. به دلیل ارتباط این جایزه با بنیاد گلشیری و با توجه به اینکه این بنیاد زیر نظر فرزانه طاهری همسر مرحوم گلشیری اداره میشود، این جایزه بیشترین استفاده را در جهت کسب مشروعیت از طریق نام خود برده است. علاوه بر این مشروعیت، فرایند علمی، شفاف و تقریبا بی نقص داوری در این جایزه از مهمترین دلایل مقبولیت آن در بین مخاطبین ادبیات داستانی است. البته باید توجه داشت که منظور از کلمات علمی، شفاف و بی نقص، چگونگی فرآیند داوری در شکل اجرایی آن میباشد و نه نتیجه این فرآیند و برگزیدگان اعلام شده به وسیله داوران این جایزه، که به نظر من نتایج اعلام شده داوری این جایزه در سال قبل (به ویژه در زمینه داستان کوتاه) تا حدودی به حس اعتماد ایجاد شده مخاطب به این جایزه لطمه زده است. جایزه یلدا جایزهای است با فراز و نشیبهای فراوان. به عبارتی، شاید به دلیل تاثیر غیر قابل انکار اسپانسر بر روند اجرایی و همچنین نتایج نهایی این جایزه، نتوان از آن به عنوان یک جایزه کاملا جدی در حوزه ادبیات داستانی نام برد. یلدا در ابتدا بسیار خوب و حرفهای نشان داد. مدیریت خوب و همچنین استفاده از سلایق گوناگون در داوری از مهمترین دلایل توجه مخاطب به این جایزه به حساب میآمد. اما پس از مدت کوتاهی تاثیر مخرب اسپانسر بر روی این جایزه رخ نمایی کرد. دردورههای ابتدایی بعضا کتابهایی به عنوان برگزیده اعلام میشدند که به وسیله یکی از اسپانسرهای اصلی این جایزه منتشر شده بودند. در ادامه نیز با ایجاد تغییرات گسترده در تامین منابع مالی این جایزه، کل ساختار آن تغییر کرد و این جایزه با استفاده از امکانات حداقلی، تنها موفق به حفظ موجودیت خود شد. کاهش تیم 16 نفری داوری این جایزه به یک گروه سه نفری از نتایج اصلی این تغییرات بود. نویسندگان و منتقدین مطبوعاتی گروهی متشکل از چند نفر خاص هستند که هسته مرکزی تیم داوری این جایزه را تشکیل میدهند. مهمترین ایراد وارده به این جایزه عدم سنخیت نام آن با شکل برگزاری و تیم داوریش میباشد که برخلاف جایزهای همانند جایزه بنیاد گلشیری، رهآورد چندانی در جهت کسب مشروعیت برای آن ندارد. به عبارتی تیم داوری این جایزه نماینده جمع نویسندگان و منتقدین مطبوعاتی ایران محسوب نمیشوند و این عنوان لقبی است که به وسیله اعضاء آن جمع به خودشان اهدا شده است. یکی دیگر از مشکلات این جایزه نگاه عموما از بالایی است که نسبت به ادبیات داستانی ایران دارند. نگاهی که بیشتر به دلیل سلایق هسته مرکزی تیم داوریاش ایجاد شده است. سلایق افرادی که در طی این چند سال بدون تغییر در مرکز داوری این جایزه حضور داشتهاند. شاید همین نگاه موجب شده است که در طی شش دورهای که از زمان برگزاری این جایزه میگذرد در دو دوره هیچ کتابی شایسته دریافت جایزه اعلام نشود. جایزه ادبی اصفهان مهمترین و بهترین جایزهای بود که در محلی غیر از تهران به نویسندگان مستقل اهدا میشد. یک جایزه شهرستانی که با وجود برخورداری از حمایت دولتی، کاملا مستقل عمل میکرد و برگزیدگانی خوب و قابل اعتماد داشت. اما در دوره قبلی اسپانسر دولتی بالاخره تاثیر خودش را گذاشت و با تغییر مدیریت این جایزه عملاً آن را به مسیر دیگری هدایت کرد. جایزه ادبی اصفهان نمونه خوبی از یک حرکت موفق بود که به نظر میرسد در همین مدت زمان کوتاه به انتهای راه خودش رسیده باشد. ماکان انصاری
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|