تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

ادبیات جنگ-۶
اسماعیل فصیح

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

ما درهفته‌ی جنگ هستیم. به این مناسبت در پنج برنامه‌ی گذشته از پنجره‌های گوناگونی که ادبیات داستانی مستقل مقابل ما قرار داده بود، به جنگ و بازتاب آن در ادبیات داستانی نگاه کردیم. ذهنیت جنگ‌زده‌ی انسان ایرانی در رمان‌های کاتب را بررسی کردیم، روایت شکست در رمان آبکنار را شنیدیم، در داستان‌های بکایی ذهنیت یک بسیجی را دیدیم که در باورهای مذهبی شک می‌کند، روایت بمباران شهرها و حضور مرگ در عطر مردگان شاهین‌پر شنیدیم. امروز به زمستان 62 اسماعیل فصیح می‌پردازیم که از اینجا در پایان این سلسله برنامه‌ها خود را به نقاش باغانی هوشنگ گلشیری و آرزوی او برای بازسازی ویرانه‌های به جا مانده از جنگ برسانیم.

ستیز با جهان
اسماعیل فصیح در زمستان 62 هم مانند دیگر آثارش نویسنده‌ی بی‌طرف نیست. او اصولاً از آن گروه نویسندگان نیست که به داستان به عنوان فضایی برای کنکاش در راه یافتن حقیقت نگاه کنند. فصیح حقیقت را از راه تجربه، پیش از نوشتن در طول زندگی پیدا می‌کند و آن‌گاه آن حقیقت را در داستان‌هایی پرکشش و حادثه‌ای به خواننده گزارش می‌دهد. زبان ساده و گزارش‌گونه‌ی نویسنده را شاید از این طریق بتوان توضیح داد. در داستان‌های فصیح انسان خود را با جهان درمیاندازد با این قصد که جهان را به نفع خود تغییر دهد. اگر در داستان‌های نویسندگانی مانند بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری کشاکش انسان با جهان حاصلی جز سرخوردگی و یأس ندارد، در داستان‌های فصیح این کشاکش حماسه می‌آفریند، هر چند که قهرمان در پایان داستان غریبانه می‌میرد. حضور تعارض‌های حادثه‌ساز، رمان‌های این نویسنده را پرکشش می‌کند. برای همین اسماعیل فصیح از اندک نویسندگانی‌ست که در فاصله‌ی میان نخبه‌گرایی و ادبیات عامه‌پسند قلم می‌زند.

ایثارگری در حق دوست
قهرمان رمان زمستان 62 منصور فرجام نام دارد. او که دکترای کامپیتور دارد و در آمریکا زندگی و کار می‌کند در بجبوحه‌ی جنگ به ایران سفر می‌کند و تحت تأثیر فرهنگ ایثارگری در جبهه‌های جنگ قرار می‌گیرد. فرشاد سربازی‌ست که به زنی دل باخته است و با این حال ناگزیر است که تا پایان خدمت نظام وظیفه صبر کند. منصور فرجام خود را به نام فرشاد جا می‌زند و به جای او شهید می‌شود. فرشاد با پاسپورت فرجام همراه با معشوقش به آمریکا می‌رود.

ارضای مرگ‌خواهی به بهانه‌ی جنگ
اسماعیل فصیح، متولد 1313 و تحصیلکرده‌ی آمریکاست. او با ادبیات آمریکا به خوبی آشنا دارد و سادگی و شیوایی زبان داستان همراه با صحنه‌آرایی‌های سینمایی را از نویسندگان امریکایی آموخته است. فصیح این هنرها را در خدمت بیان کردن روحیه‌ی انسان ایرانی به کار می‌گیرد. منصور فرجام با ایثارگری در حق دوست، خود را فدای امام زمان می‌کند با این امید که با ظهور امام زمان آن آرمان‌شهر الهی تحقق پیدا کند. منصور فرجام یک شخصیت معترض است؛ یکی از بازماندگان و آموختگان دهه‌ی شصت میلادی که اکنون جنگ را صحنه‌ی نبرد حق با باطل می‌یابد. ناگهان در زندگی این متخصص تحصیلکرده‌ی ایرانی امیدی پیدا شده است. حالا می‌تواند در راه عقیده بمیرد، بدون آن‌که زندگی را با مصرف‌گرایی به بیهودگی بگذراند. اهمیت زمستان 62 به نظر من این است که این کتاب پنجره‌ای‌ست به ذهنیت گروهی از متخصصان مسلمان ایرانی نسبت به جنگ که بعدها تحول پیدا کرد و پس از پایان جنگ غم جامعه‌ی مدنی را داشت. اگر تا پیش از جنگ شخصیت‌های معترض و تحصیلکرده مانند اسماعیل ابراهیمی در شب هول هرمز شهدادی به یأس فلسفی می‌رسیدند، در زمستان 62 منصور فرجام در جنگ همه‌ی آرمان‌های تحقق نیافته‌اش را پیدا می‌کند. جنگ در این روایت از امید نشان دارد. در زمستان 62 انسان جزئی است از یک کل. منصور فرجام مرگ را به روزمره‌گی در یک جامعه‌ی مدنی ترجیح می‌دهد. او هم مانند دیگر شخصیت‌های معترض داستانی در ادبیات ایران و جهان با زندگی میانه‌ی خوبی ندارد، جهان گریز و مرگ‌خواه است. جنگ یک راه حل مذهبی برای ارضای این مرگ‌خواهی‌ست.

از اسماعیل فصیح رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و چند ترجمه منتشر شده است. مهم‌ترین رمان‌های او این‌ها هستند: شراب خام، دل کور، داستان جاوید، ثریا در اغماء، درد سیاوش، زمستان 62 و شهباز و جغدان.

حسین نوش آذر

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با تشكر از جناب نوش آذر / كاش حال كه اين مهم را در دست بررسي داريد با نظم و ترتيب و دقيق تر انجام مي گرفت و مثلا از نظر زماني و ترتيب انتشار كتب مرتبط با جنگ بررسي مي شدند در اين شش گزينه حداقل از نظر زمان انتشار و ورود نويسندگان به اين ژانر تفاوتهاي زيادي وجود دارد شايد اگر ملاك هاي بررسي مشخص مي شد بهتر مي بود / موفق باشيد

-- مهران بقايي ، Nov 30, 2006

با کمال احترام نسبت به نویسنده این مقاله باید بگم که ایشون یا کتاب مورد نظر رو نخوانده اند و یا دچار کژفهمی شده اند چراکه در هیج جای کتاب اشاره ای به عقیده ی منصور فرجام به امام زمان نشده.

-- مجید ، Sep 23, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)