خانه > پرسه در متن > نويسندگان > «گردابی چنین هائل» | |||
«گردابی چنین هائل»شیرین فامیلی
از جمله پرتیراژترین آثاری که او ترجمه کردهاست میتوان به کتاب «وضعیت آخر» نوشته توماس هریس اشاره کرد. در مورد سبک و جایگاه رمانها و داستانهای کوتاه اسماعیل فصیح در میان نویسندگان و منتقدان ادبیات فارسی نظرات مختلفی وجود دارد. منصور کوشان، نویسنده و شاعر و روزنامه نگار، معتقد است که اسماعیل فصیح سبک ویژه خود را داشت و در این باره به رادیو زمانه میگوید: «آقای فصیح نزدیک ۲۰ رمان دارد و شاید یکی از حرفهای ترین نویسندگان ایران باشد. آقای فصیح فاصله رمان نویسی جدی و رمان نویسی بازاری را پر کرد. به بیان دیگر او نقشی که نویسندگان پاورقی نویس در یک جامعه آزاد و سالم با نشریات فراوان و مجلات هفتگی و ماهانه دارند را پر کرد. آقای فصیح نویسندهای حرفهای بود و جایش بسیار خالی است، چون دیگر مانند او نداریم.» منصور کوشان در ادامه صحبتهای خود میافزاید: «ادبیات نخست وامدار زبان است و سپس وامدار اندیشه و سوم وامدار محتوا و تعلیق. آقای فصیح در بعد سوم بسیار موفق بود و رمانهای او تعلیقهای خوبی داشت و یک نوع ژانر پلیسی را خیلی خوب رعایت میکرد. ولی از نظر من در مرحله زبان و اندیشه جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی دوران معاصر ندارد و نمیتوانیم بگوییم یکی از ۱۰ نویسنده برجسته ایران است.» اما فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامه نگار و متتقد ادبی، آثار ادبی و خلاقیتهای هنری اسماعیل فصیح را به دو گروه عمده تقسیم میکند که به نظر او برخی از آنها در زمره آثار ماندگار رمان نویسی معاصر است. فرج سرکوهی در این رابطه به رادیو زمانه میگوید: «اغلب آثار اسماعیل فصیح با معیارهای ایرانی پر فروش هستند یعنی آثاری که یک نوع ژورنالیسم سطحی را لمس کرده و موضوعات روز را دستمایه قرار میدهند. این نوع آثار بدون این که ساختار و بافت مناسبی بر آن استوار شده باشد، نوشته میشوند و بازار نسبتا خوبی دارند. گروه دوم آثاری هستند که نویسنده درگیر مسایل روز است و با یک نگاه تراژیک به دنیا نگاه میکند. اینها آثاری هستند که هم ارزش هنری دارند و هم ساختار و زبان آنها میتواند از این داستانها آثار ماندگار بسازد.» وی میافزاید: «کتاب زمستان ۶۲ و سه داستان کوتاه «مرغان عشق در بمباران» و«نقطه کور» و «زن آل بوتاوه» در مجموعه داستان نمادهای دشت مشوش آثار ماندگاری هستند. البته کتاب ثریا در اغما بین این دو قرار دارد. در آثار خوب اسماعیل فصیح یعنی زمستان ۶۲ و آن سه داستان کوتاه مجموعه دشت مشوش، راوی فصیح یک راوی تازهاست که در ادبیات داستانی ایران سابقه نداشت و یک نوع تکنوکراتی است که میخواهد از منظر ناجانبدار به دنیا نگاه کند. البته تا حدود زیادی عینیت گرایی این راوی از راوی برخی آثار ارنست همینگوی گرته برداری شدهاست. راوی همینگوی ضمن این که ناجانبدار است سرشار از شور و شوق انسانی است، اما راوی آقای فصیح یک اریستوکرات سترون جهان سومی است که آن شور و شوق را ندارد، اما ناجانبداری و عینیت گرایی را دارد. این راوی در ادبیات داستانی فارسی نو است و سابقه ندارد.» فرج سرکوهی، منتقد ادبی، برجستگی آثار با ارزش و ماندگار اسماعیل فصیح را در ویژگی نگاه تراژیک او به مسایل روز و جنگ میداند و میگوید: «در داستان زمستان ۶۲ و سه داستان کوتاهی که اشاره کردم، انسان در موقعیت دشواری قرار میگیرد و فاجعه بر او فرود میآید. یکی از ویژگیهای آقای فصیح که او را متمایز میکند این است که یک نویسنده درگیر است، یعنی نویسندهای که مسایل روز مانند جنگ را درست در زمان جنگ موضوع رمان خود قرار میدهد و به دوران قبل از انقلاب فرار نمیکند. مثلا در داستان کوتاه «مرغان عشق در بمباران» یکی از بهترین فضاسازیهای ادبیات داستانی را در مورد جنگ میبینید و یا داستان «زن آل بوتاوه» زنی روایت میشود که در جنگ خانه و زندگی و بچههای خود را از دست داده و آخرین بازمانده عشیره آل بوتابه خراسان است که در بازار دستفروشی میکند. بنابراین میتوان گفت آقای فصیح نویسندهای است که دو بعد دارد؛ بعد پرنویسی و پر فروشی و بعدی که در زمستان ۶۲ و چند داستان کوتاه برخی از بهترین داستانهای این چند دهه را نوشته و توانسته فضا را به خوبی ترسیم کند و به رغم برخی اشتباهات دستوری توانسته زبان محاوره را به خوبی به کار بگیرد و هم زبان و هم لحن آن در ادبیات داستانی فارسی نو است.» فرج سرکوهی در عین حال معتقد است که آثار اسماعیل فصیح برخلاف نظر تعدادی از منتقدین ادبی هیچ کدام از مشخصات داستانهای پاورقی را ندارد و در این باره میگوید: «پاورقی نویسها یک ژانری هستند مثل جواد فاضل، حسینقلی مستعان، فهیمه رحیمی و دیگران که پاورقی مینویسند و در آخر هر فصل تعقیب ایجاد میکنند و خواننده را به دنبال خود میکشند. این داستانها برای خواننده عادی جذابیت دارد و برای آنهایی که آغاز به کتاب خوانی میکنند یا پیرمردها و کسانی که میخواهند اوقات فراغت خود را با نوشته سادهای پر کنند. البته پاورقی نویسی به این معنی نیست که ارزش هنری ندارد، میتوان با پاورقی جنایت و مکافات خلق کرد و هم میتوان کارهای حسینقلی مستعان را خلق کرد. اما کارهای آقای فصیح اصلا ساختار پاورقی نویسی را ندارد.» از دیگر آثار اسماعیل فصیح میتوان از «درد سیاوش»، «دل کور»، «شراب خام»، «داستان جاوید»، «فرار فروهر»، «اسیر زمان»، «تشت خون»، «نامهای به دنیا»، «در انتظار» و آخرین اثر او یعنی «گردابی چنین هائل» یاد کرد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Please correct the title:
«گردابی چنین هایل»
-------------------------------------
-- Armin ، Jul 18, 2009زمانه: سپاس از تذکر شما
تصحیح شد
خيلي متأسفم كه نويسنده اين مطلب به جاي هائل نوشته است حائل.
-- سالار ، Jul 18, 2009اين اشتباه فاحش مرا خيلي متأثر كرد.
خانم فامیلی ایا ایران که بودید سیماقند کار میکردید؟
-- reza adl ، Jul 19, 2009یکی از آثار بسیار خوب شادروان اسماعیل فصیح که نامش در اینجا از قلم افتاده "شهباز و جغدان" است.
چون ادبیاتی با محتوای جنایی یا داستانهای عشقی و مانند آن در ایران و خیلی جاهای دیگر بیشتر به حالت پاورقی در مجلات شناخته شده این است که آثار فصیح را بعضی از منتقدین با ادبیاتی از آن دست مقایسه کرده اند که نادرست هم نیست اما فصیح نویسنده ای حقاً آگاه و روشن بود که بر مسایل اجتماعی و حتی تاریخی و سیاسی ایران بسیار مسلط بود و رد آن در آثار او هم دیده میشود.
افسوس که عمر انسان کوتاه است و فقدان عزیزانی همچون اسماعیل فصیح همیشه احساس خواهد شد.
-- ادیب ، Jul 19, 2009من یک زمانی؛ شیفته اسماعیل فصیح بودم؛ دورمان «ثریا دراغما» و « زمستان 62» اش مرا شیفته اوکرد؛ اما دریکی ازرمانهای بعدی اش که متاسفانه دراین لحظه نام رمان را بخاطر نمی آورم؛ تم رمان جنگ ایران وعراق بود وپایان آن Tیکهو وسط رمان؛ نام رفسنجانی و وو می آید، به نوعی تمجیدوتعریف
-- ایرج ، Jul 19, 2009ازهمان سطررمان؛ متاسفانه فصیح برای من رنگ باخت، شاید عجولانه قضاوت کردم؛ نمیدانم؛ دیگه ازاوچیزی نخواندم؛ چون معتقدم سیاست روزدررمان کاری ندارد.
ازمرگش سخت غمگینم. روحش شاد باد؛ باید «باده کهن» اش را بخوانم .
من هم با کتابهای آخر ایشان مشکل داشتم. بنظر می آمد که یکی از نویسندگان حزب اللهی به سفارش دستگاه آنها را نوشته. ولی نثر، نثر خود آقای فصیح بود متاسفانه نتوانستم نقدی را در باره این آثار بینم. ولی از تمام کارهای ایشان (بجز کارهايی که رنگ تبلیغات حزبی داشت) لذت بردم. یادش گرامی باد. یک نکته در مورد تمام نویسندگان مشکل تامین معاش است. ایشان خوشبختانه با بازنشستگی که از شرکت نفت می گرفتند این امکان را داشتند که با آسایش نسبی بیشتری بکار نویسندگی بپردازند. به امید روزی که همه نویسندگان ما بتوانند بدون دغدغه نان به خلق آثاری در سطح بالای ادبیات بین المللی بپردازند.
-- ولی دشتی ، Jul 19, 2009بدليل اينکه در خوزستان فصيح زندگي کرده ام وقتي زمستان 62 را خواندم احساس همزاد پنداري شديد و حس نوستالوژيکي در من ايجاد کرد که باعث شد بروم و اکثر آثار اين مرد بزرگ و تنها را تهيه کنم و بخوانم.فقدان ايشان جبران ناپذير است.اينکه کسي در سه فضاي قبل از انقلاب پهلوي اول -پهلوي دوم و پس از انقلاب زندگي کرده باشد و با قلمي " فصيح " چنين فضاهاي ملموسي را رقم زند اگر نگويم تکرار پذير نيست ، قطعا نادر است. از مرگ ايشان غمگينم و به جامعه هنري و فرهيختگان و دوستداران ايشان تسليت ميگويم.
-- فرزاد ، Jul 20, 2009خانم مهشيد امير شاهي چندي قبل نقد با ارزشي داشتند به کتاب« ثريادراغما»، واکنون بسيار بجاست که با ايشان گفت و گوي مفصلي در باره آثار برتر اسماعيل فصيح انجام دهيد
-- بدون نام ، Jul 20, 2009روحش شاد
-- بهشتی ، Sep 10, 2009